در دو ماه گذشته، دو واقعه علیه مهاجران افغانستانی در مرز ایران و شهر یزد رخ داد که به عرصه سیاسی و اجتماعی میان دو کشور و شهروندان کشیده شدند.
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، اخباری به روایت شاهدان عینی انتشار یافتند حاکی از آن که ماموران مرزی جمهوری اسلامی دهها مهاجر افغانستانی را مجبور به پریدن در رودخانه «هریرود» کرده بودند که باعث کشته شدن ۱۸ مهاجر شد. بعد کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان و مقامات این کشور خبر دادند که در میان کشتهها، دستکم یک کودک وجود داشته است.
یک ماه بعد، روز ۱۴ خرداد ۱۳۹۹ انتشار خبری دیگر، خشم و گلایه افغانستانیها را در پی داشت؛ یک خودروی حامل مهاجران افغانستانی هدف شلیک نیروهای پلیس ایران قرار گرفته بود که طی آن، سه نفر سوختند و جان خود را از دست دادند.
در پی این وقایع، اگرچه جمهوری اسلامی در پی توجیه و انکار هر دو واقعه برآمد اما مذاکرات میان دو کشور ادامه پیدا کرد و در شبکههای اجتماعی هم کاربران ایرانی و افغانستانی نسبت به این دو واقعه ابراز تاسف و خشم کردند. البته برخی از کاربران نیز با نوشتن مطالبی، سعی در انکار وقوع این واقعه داشتند.
جمهوری اسلامی اگرچه دخالت نیروهای مرزی را در غرق شدن مهاجران افغانستانی منکر شد اما پذیرفت که نیروهای پلیس به خودروی حامل مهاجران در شهر یزد شلیک کردهاند. هرچند در توجیه این اقدام گفت که نیروهای پلیس، مشکوک به حمل مواد مخدر بودهاند.
در این مدت، گروهی از مهاجران و پناهجویان افغانستانی با انتشار مطالب، گزارشها و ویدیوهایی گفتند تجربههای مشابهی از خشونت نیروهای مرزی داشتهاند. برخی نیز به اعمال خشونت سیستماتیک از سوی جمهوری اسلامی در خصوص اتباع افغانستانی در ایران پرداختند؛ مانند این که مهاجران افغانستانی که مدارک هویتی ندارند، از حق تحصیل در ایران محروم هستند.
«ایرانوایر» بارها روایتهای مختلفی از پناهجویان و مهاجران افغانستانی منتشر کرده است که حاکی اعمال خشونت از سوی نیروهای مرزی بودهاند. در عینحال، روایتهای این گروه از مهاجران و پناهجویان، مملو از سختیهای مسیر، رفتارهای خشونتبار قاچاقچیان انسان و همچنین چگونگی جابهجایی آنها در شهرهای ایران است.
«حسن» یکی از این مهاجران افغانستانی است که در پی وقوع حوادث اخیر در ایران، تجربه خود را از برخوردهای نیروهای مرزی برای «ایرانوایر» روایت میکند. او در طول عمر ۳۳ ساله خود، چندین بار به صورت قانونی و غیرقانونی به ایران سفر کرده است. بیشتر مهاجران افغانستانی برای کسب درآمد و تامین معیشت خانواده خود به خاطر بیکاری شدید در افغانستان همراه با جنگ و ناامنی، خطر سفر قاچاقچی را به جان میخرند تا در ایران، کارگری کنند. اما معمولا با برخوردهای خشن نیروهای نظامی ایران مواجه میشوند.
زمستان سال ۱۳۹۳ بود که حسن به همراه چند نفر از دوستانش قصد سفر به ایران داشت. آنها از شهر مرزی «هرات» وارد خاک ایران شدند که نیروهای مرزبانی سر رسیدند: «وقتی متوجه شدیم آنها [نیروهای مرزی] به ما نزدیک میشوند، فرار کردیم اما آنها حدود ۱۰ پلیس بودند که به سمت ما شلیک کردند و مجبور شدیم بایستیم. خودشان سوار بر موتور [خودرو] بودند. زیر پای ما شلیک کردند تا بدویم. شب بود و خوب به یاد ندارم که چه مسافتی را دویدیم اما مجبور بودیم. چون اگر میایستادیم، تیر میزدند و ممکن بود کشته شویم.»
شب تلخ زمستانی حسن و دوستانش به همین ماجرا ختم نشد. آنها بازداشت شدند و در پاسگاه پلیس مرزی، ماموران انتظامی از آنها با مشت و لگد پذیرایی کردند: «بعد از لتو کوب کردن [ضرب و شتم]، ما را که حدود ۲۰ نفر بودیم، در سرمای بهمن ماه به سالنی بردند، دست و پاهایمان را با طناب بستند و دو کولری را که در سالن بودند، روشن کردند. بعد از چند دقیقه احساس کردم دست و پاهایم کاملا بیحس شدند. بعضی از بچهها که جوانتر بودند، اشک میریختند و ماموران در گوشهای ایستاده بودند و به ما میخندیدند. لحظهای حس کردم دست و پاهایم را به طور کامل از دست دادهام. شب بسیاری سختی بود.»
به روایت حسن، صبح روز بعد، این ۲۰ مهاجر را در حالیکه در چله زمستان حتی از رفتن به دستشویی منع بودند، با یک دستگاه «خاور» و همراه دهها مهاجر دیگر، به یک مرکز انتظامی منتقل کردند و پس از بررسی مدارک، آنها را به کشور افغانستان بازگرداندند.
اگرچه به نظر میرسد بخش عمده سختیهای مهاجرت به مسیر میان دو کشور مربوط میشود اما حسن با یادآوری آن خاطرات میگوید: «سختیهای مسیر مهم نبودند. بعد از پنج سال، خدا را شکر میکنم که آن شب از دست ماموران نجات پیدا کردیم.»
چند روز پس از ماجرای غرق شدن مهاجران افغانستانی در رودخانه هریرود، «مریم سما»، عضو «کمیسیون امور بینالملل» مجلس افغانستان به اقدام نیروهای جمهوری اسلامی به خاطر «شکنجه» و به رودخانه انداختن هموطنانش اعتراض کرد: «وقتی حکومت ایران پاسخ اعتراضات مردم خودش را با گلوله میدهد، چه طور ما انتظار داریم در مورد مردم ما ترحم داشته باشد؟»
اشاره او به کشتار آبان ۱۳۹۸ بود که طی آن به نوشته خبرگزاری «رویترز»، دستکم هزار و ۵۰۰ تظاهرکننده در خیابانها کشته شدند.
در پی وقوع دومین حادثه، یعنی سوختن مهاجران افغانستانی پس از شلیک نیروهای پلیس ایران، «مهدی راسخ»، دیگر نماینده مجلس افغانستان در گفتوگو با «ایرانوایر»، ضمن اعتراض به این اقدام، تصریح کرد که جمهوری اسلامی در حال نهادینه کردن خشونت علیه مهاجران افغانستانی است.
پیش از این نیز انتقاد و اعتراض به جمهوری اسلامی بابت خشونت و استفاده از مهاجران افغانستانی در مجلس افغانستان ابراز شده بود. دی ۱۳۹۸، «بلقیس روشن»، دیگر نماینده مجلس این کشور در پی کشته شدن «قاسم سلیمانی»، فرمانده سابق نیروهای «قدس» سپاه پاسداران ایران در سخنرانی خود نسبت به استخدام مهاجران افغانستانی با وعده دستمزد و اعطای مدارک هویتی اعتراض کرده بود.
او در گفتوگو با «ایرانوایر»، تصریح کرده بود که دستکم ۳۰هزار افغانستانی در «لشکر فاطمیون» در جهت منافع جمهوری اسلامی در جنگ سوریه به کار گرفته شدهاند.
مهاجر افغانستانی دیگری به نام «عارف» در گفتوگو با «ایرانوایر» از ترس مهاجران افغانستانی از پیوستن به لشکر فاطمیون حرف میزند. او روایت یکی از دوستانش را برای «ایرانوایر» نقل میکند که در سال ۱۳۹۵ برای کار و تامین معیشت خانوادهاش به ایران سفر کرده بود اما «به اجبار» به جنگ در سوریه فرستاده شد: «برای کار به ایران آمد اما در مرز دستگیر شد. آن زمان ایران برای تشکیل فاطمیون نیرو استخدام میکرد. دوستم نمیخواست برود، فقط برای کار به ایران آمده بود. او را به همراه بسیاری دیگر از مهاجران دستگیر کردند، آموزش نظامی و حتی مذهبی دادند و بعد برای جنگ به سوریه فرستادند. آن زمان که تعداد کشتههای فاطمیون زیاد بود، نیروهای ایران حتی مهاجرانی را هم که از مرزهای غربی قصد سفر به ترکیه داشتند، بازداشت و به فاطمیون ملحق میکردند.»
وعده حقوق بالا و کارت اقامت در ایران از جمله حربههایی بوده که جمهوری اسلامی برای جلب و جذب مهاجران غیرقانونی از آن استفاده کرده است. اگرچه این وعدهها برای بسیاری از مهاجران هیچگاه محقق نشده و حتی جسدشان در خاک سوریه به جا ماندهاند.
عارف در حال حاضر در شهر «هرات»، سرزمین مادری خود زندگی میکند. او میگوید پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، جمهوری اسلامی هم با شهروندان ایران و هم مهاجران افغانستانی بیرحمتر شده است: «از وقتی قاسم سلیمانی را کشتند، برخورد ایران، هم با مردم خودشان و هم با افغانها شدیدتر شده است و بیرحمی بیشتری از خودشان نشان میدهند. وقتی خبر آتشسوزی خودرو مهاجران افغان را شنیدم، خودم را داخل همان خودرو تصور کردم. سال ۱۳۹۷ بود که از مرز "تایباد" وارد ایران شدیم. بعد خودمان را به اصفهان رساندیم. از آنجا آدمبر ایرانی ما را سوار خودرو کرد و من از اصفهان تا تهران در صندوق عقب بودم. در آن شرایط سخت، آدم نمیتواند نفس بکشد، چه برسد آتش هم به جانش افتاده باشد.»
او چندین بار در مرز کشورهای افغانستان و ایران و ایران و ترکیه بازداشت شده اما تجربهای که از برخورد نیروهای مرزی ایران و ترکیه دارد، متفاوت است: «پلیس ترکیه با پناهجو مثل انسان برخورد میکند؛ هرچند غیرقانونی و مهاجر باشد. به هر حال انسان است. اما پلیس ایران معرفت ندارد. من دو بار در ترکیه به کمپ رفتم و به افغانستان دیپورت شدم. برخورد ماموران ترک هرچند خیلی عالی نیست اما حداقل کمی احترام قائل هستند. آنها حتی زبان ما را نمیفهمند اما رفتارشان مهربان بود و به وظیفه خود عمل میکردند. پلیس ایران با ما همزبان است، میفهمد چه میگوییم و از علت مهاجرت ما با خبر است اما ما را میزند و میکُشد.»
در پی حوادث اخیر علیه مهاجران افغانستانی، مقامات محلی و دولتی افغانستان بارها در سخنرانیهای خود تصریح کردهاند که مهاجران افغانستانی برای کارگری و کسب درآمد به ایران سفر میکنند؛ مسالهای که عارف هم در روایت تجربههای خود بیان میکند: «ما برای یک لقمه نان حلال به ایران میآییم. وضعیت کشور ما که مشخص است اما حداقل انتظار داریم ما را کتک نزنند و مانند یک انسان با ما برخورد کنند. چندین روز ما را در بدترین شرایط بازداشت نگه میدارند و نان خشک به خوردمان میدهند. باید آب را از شیرهای دستشوییها بنوشیم. برای خودم پیش آمده است که یگان رزمی آوردهاند و ما را در یک سالن بزرگ کتک زدهاند. تمام جانمان خونی بود. یکبار هم دست و پاهایمان را بسته بودند. پشت سرهم روی زمین دراز کشیدیم و سربازان و ماموران از روی سر و کمر ما رد شدند. اگر از درد ناله میکردیم، پاهای خود را بیشتر فشار میدادند.»
روایتهای مهاجران افغانستانی که طی دههها مهاجرت به ایران با خشونتهای سیستماتیک از سوی ماموران مرزی و پلیس ایران مواجه شدهاند، حکایتهای تلخی هستند از آنچه جمهوری اسلامی حاضر به پذیرفتنشان نیست و هر بار با انکار مسوولیت خود، بر درد آنها میافزاید.
طی هفتههای گذشته، چندین تجمع در افغانستان برگزار شده است و فعالان حقوق بشری و حقوق مدنی این کشور نسبت به خشونتی که این قشر از مهاجران در ایران با آن مواجه شده، اعتراض کردهاند. هرچند بنا به گزارشهای رسمی از افغانستان، روزانه صدها مهاجر افغانستانی از مرزهای میان دو کشور عبور میکنند تا بلکه بتوانند روزگار بهتری برای خود بسازند؛ حتی به قیمت به جان خریدن خشونتهای مختلف.
شما هم میتوانید خاطرات، مشاهدات و تجربیات خود از قاچاق انسان، پناهندگی و مهاجرت به اشتراک بگذارید. اگر از مسئولان دولتی یا افراد حقیقی و حقوقی که حق شما را ضایع کردهاند و یا مرتکب خلاف شدهاند شکایت دارید، لطفاً شکایتهای خود را با بخش حقوقی ایران وایر با این ایمیل به اشتراک بگذارید: info@iranwire.com
مطالب مرتبط:
وجود دستکم یک کودک میان مهاجران افغانستانی غرقشده؛ سکوت هیات تحقیقات مشترک دو کشور
غرق شدن مهاجران افغانستانی در هریرود؛ به کجا باید شکایت کرد؟
افزایش ناامنی پناهجویان ایرانی در پی واقعه هریرود علیه مهاجران افغانستانی در مرز ایران
شاهدان عینی: ماموران مرزی ایران همسفران افغانستانیمان را غرق کردند
فعالان مدنی هرات: عاملان قتل مهاجران افغانستانی محاکمه شوند
مهاجران افغانستانی؛ انتظار برای پایان دوران کرونا و بازگشت به ایران
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر