از ابتدای سال ۱۳۹۸ تا پایان پاییز حجم نقدینگی ایران ۲۰ درصد بیشتر شده است؛ یعنی طی ۹ ماه بهاندازه یکپنجم کل پولی که در طول تاریخ در ایران جمع شده، پول تازه خلق شده است. روزی ۱۴۰۰ میلیارد تومان پول تازه، آنهم در شرایطی که حجم اقتصادی روزبهروز کوچکتر شده است.
این پول چه میشود؟ جواب این سوال ساده است. هیچ، پول بیحسابوکتاب به شکل تورم درمیآید و دود میشود و به هوا میرود. البته پیش از آنکه به هوا برود از اینسو به آنسو بازارها را به هم میریزد. یک روز و یک هفته و یک ماه بازار بورس را باد میکند، بعد به سراغ ارز و طلا و مسکن میرود و مانند تندبادی ویرانگر هر چیزی را که سرراه آن قرار بگیرد نابود میکند.
اخیرا پایگاه دادههای باز ایران اقدام به انتشار دو گزارش تحلیلی درباره نقدینگی کرده است. در اولین گزارش آن آمده است حجم نقدینگی در آذرماه به بیش از ۲ میلیون و ۲۶۰ هزار میلیارد تومان گذشته است. این در حالی است که ۹ ماه پیش از آن کل نقدینگی کشور حدود یکمیلیون ۸۸۳ هزار میلیارد تومان بود. به تعبیری تنها طی ۹ ماه ۳۸۰ هزار میلیارد تومان به کل نقدینگی کشور اضافه شده است که رقم حیرتانگیزی است؛ یعنی در ۲۷۶ روز حجم نقدینگی ایران بیش از کل پولی است که از زمان ضرب پول تا آغاز سال ۱۳۹۰ خورشیدی در ایران خلق شده، افزایش یافته است.
نقدینگی و تورم
کافی است این آمار را با آمار رسمی تورم مقایسه کنیم تا متوجه شویم دقیقا چه اتفاقی افتاده است. شاخص قیمت کالا و خدمات در آذر ۱۳۹۸ دقیقا ۱۸ درصد بیشتر از اسفند ۱۳۹۷ است؛ یعنی در این مدت تقریبا به اندازه نقدینگی، تورم در ایران زیاد شده است.
معمولا میزان رشد تورم کمتر از نقدینگی است. چون بههرحال بخشی از افزایش نقدینگی در اثر تولید خنثی میشود؛ مثلا فرض کنید هزار نفر باید روزانه یک قرص نان به قیمت هزار تومان بخرند. حالا فرض کنید به هر خانواده برای خرید نان ۲ هزار تومان بدهند. اگر تولید نانوایی زیاد شود مردم نان بیشتری به همان قیمت سابق میخرند، اما اگر تولید ثابت بماند، قیمت کمی افزایش پیدا میکند. اما اگر تولید کم شود، میزان افزایش قیمت بیش از افزایش پول خواهد بود. فرض کنید یکباره ظرفیت پخت نان از هزار به ۹۰۰ قرص نان برسد. هزار تومان که سهل است اگر به هرکسی صد هزار تومان هم برای خرید نان پول بدهند، قیمت نان هم به نسبت آن افزایش پیدا میکند. یعنی وقتی پول زیاد و نان کم میشود، مردم بهجای نان بیشتر، نان گرانتری سر سفره میبرند.
معمولا در این شرایط سروکله ماموران پیدا میشود. روی نان بهزور قیمت میگذارند، هرروز بازرس میفرستند و نانواهای گرانفروش را سر چهارسوق بازار چوب میزنند، اما اثری ندارد. وقتی تولیدی اتفاق نیفتاده و حجم پول زیاد شده، تورم یک واقعیت تلخ، اما گریزناپذیر است.
حجم نقدینگی و حجم اقتصاد
براساس دادههای آماری صندوق بینالمللی پول، رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۱۹ میلادی منفی ۸ درصد بوده است؛ یعنی اقتصاد ایران در طول یک سال ۸ درصد کوچکتر شده است.
اما چطور ممکن است پول بیشتر ولی اقتصاد کوچکتر شود. دلیل آن ساده است. پولی که در تمام این مدت اضافه شده، پول غیرواقعی است که مثل برف مقابل آفتاب تورم آب شده و از بین رفته است.
مقایسه حجم تولید ناخالص داخلی ایران به قیمت روز نشان میدهد در سال ۲۰۱۹ میلادی حدود ۴۳۰۰ میلیارد تومان به حجم اسمی اقتصاد ایران اضافه شده، اما اگر اثر تورم را در نظر بگیریم در واقعیت نهتنها پولی اضافه نشده بلکه ۶۲۵ هزار تومان (آنهم به ارزش تومان چهار سال پیش) از حجم اقتصاد ایران کم شده است.
در این مدت البته همه بخشهای اقتصادی ایران ظاهرا مشغول فعالیت بودهاند، اما واقعیت این است که این فعالیت هیچ ثمری نداشته و تولید غیرواقعی بوده است؛ مثلا اتفاقی که در بورس افتاده موجب تعجب برخی ناظران شده است. میپرسند در شرایط رکود شدید و طولانی چرا باید بازار سرمایه در یک کشور تا چند برابر رشد پیدا کند؟ جواب این است که بخشی از این رونق حباب است که بهمرورزمان میترکد، اما بخش دیگری از آن متاثر از رشد نقدینگی است. درواقع این بازار ارزشافزوده واقعی ندارد، بلکه تحتتاثیر نقدینگی از اینسو به آنسو میرود و درنهایت در نقطهای میایستد که هم باد حبابها خالی شده و هم ارزش سرمایه در اثر تورم کاملا خنثی شده است.
ترکیب نقدینگی
نقدینگی دکمه خاموش و روشن ندارد، بلکه دلیل افزایش آن مجموعهای پیچیده از ساختار بینظم و بحرانزده اقتصاد ایران است.
یکی از عوامل افزایش نقدینگی افزایش بدهی دولت، در اثر کسری بودجه و وامهای بیحسابوکتاب شرکتهای دولتی است. عامل دیگر هم در اثر بحران بانکی به وجود میآید؛ یعنی وقتی نرخ سود بانکی در ایران در یک دهه گذشته اسما ۲۰ درصد و رسما بیش از ۳۰ درصد بوده، طبیعی است که حجم پول در کشور هم به همین میزان افزایش پیدا کند.
معمولا وقتی تورم ثابت است، مثلا طی سالها ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ هیچ بازاری بهاندازه حساب پسانداز بانکی بازدهی نداشته مهم نبود بانکها از کجا، ولو از محل سپردههای جدید، سود ۳۰ درصدی را تامین میکردند؟ در این شرایط حجم انبوه سرمایه در بانکها انباشته شد. اما با آشکار شدن نخستین نشانههای التهاب، مردم ترجیح میدهند که پولهایشان را از بانک بیرون بکشند و در بازار ارز و طلا و مسکن و بورس سرمایهگذاری کنند.
مثلا در همین آمار اخیر کافی است به تغییرات ترکیب نقدینگی نگاه کنیم. در ۹ ماه نخست پارسال کل نقدینگی ۲۰ درصد افزایش پیدا کرده، اما میزان رشد پول نقد حدود ۳۰ درصد و شبهپول (حسابهای سپرده سرمایهگذاری و قرضالحسنه) کمتر از ۱۹ درصد بوده است.
این تازه آمار ۹ ماهه اول پارسال است که هنوز جهش بیسابقه بازار بورس رخ نداده بود، وگرنه اگر آمارهای ابتدای امسال منتشر شود، قطعا خواهیم دید که چطور ترکیب نقدینگی به سمت خروج سرمایههای انباشته در بانکها و پر شدن حسابهای جاری، تغییر کرده است.
مطالب مرتبط:
نقدینگی به زبان ساده؛ سهم و تقصیر دولت
تب داغ بورس بازی در ایران و ریسک پرمخاطره شهروندان
چرا کاهش رشد نقدینگی در شرایط فعلی نشانه خوبی نیست؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر