در پی انتشار گزارشهای «ایرانوایر» درباره پناهجویانی که در مسیر قاچاق انسان قرار دارند و همچنین انتشار فراخوانی برای اطلاعرسانی درباره پناهجویان گمشده در این مسیر، تماسهای مختلفی با ما برقرار شد. خانوادههای زیادی با ارسال عکس و مشخصات عزیزانشان، در پی ردی از آنها هستنند. در این مجموعه، با انتشار روایتهای خانوادهها و مشخصات و عکسهای پناهجویان، سعی داریم ردی از آنها بیابیم.
*****
«رشته بهیاری قبول شده بود و میخواست پرستاری را ادامه دهد. حتی از سفارت آلمان هم وقت گرفته بود. اهل رفیقبازی، دود و سیگار نبود. همه اطرافیان برای داشتن چنین پسری به من تبریک میگفتند. اما حالا بیش از دو سال است که خبری از او ندارم. استعلام گرفتم و گفتند که از ایران به مقصد ترکیه خارج شده است ولی دیگر هیچ خبری ندارم. من آدم خونگرم و مجلسداری بودم اما بعد از محمدم دیگر نتوانستم بخندم. حالا موهایم هم سفید شدهاند. شبها تلفنم را زیر بالش میگذارم که شاید محمد مشکلی داشته باشد و بالاخره با من تماس بگیرد.»
روایتهای «داوود خورشیدی»، پدر «محمد» است که طی بیش از دو سال گذشته، هرآن چه توانسته، انجام داده است تا بلکه خبری از فرزندش به دست آورد. او که تا پیش از گم شدن محمد با شبکههای اجتماعی آشنایی نداشت، بعد از گم کردن فرزندش، زیر و بم شبکههای اجتماعی را حفظ شده است. در روایتهایش از محمد، گاه از خودش میگوید و گاه از پیگیریهایش. اما از ابتدا تا انتهای کلام او در محمدش خلاصه شده است.
محمد چشمانش را لیزر کرده بود و دندانهایش ارتودنسی داشت. به خاطر چشمانش توانست از سربازی معافی بگیرد تا به کار مشغول شود. ابتدا در بیمارستان «عرفان» در خیابان «نیایش» تهران مشغول شد اما به خاطر مسافت زیاد و هزینهبر بودن رفت و آمدهایش، در کلینیکی نزدیکتر به محل زندگی خود به فعالیت پرداخت. او از طرفداران پروپا قرص «شادمهر عقیلی» بود و پدرش به این هم فکر کرده بود که برای پیدا کردن فرزندش، از این خواننده ایرانی کمک بگیرد.
۱۳ دی ۱۳۹۶ و اوج به خیابان آمدن مردم معترض در تظاهراتهای سراسری ایران بود. محمد که در آن زمان ۲۰ سال داشت، در کلینیک درمانی بهیار بود و صبح مثل هر روز به سر کار رفت. او همراه با پدرش، همسر دوم پدرش و فرزند او زندگی میکرد. برای همین مثل هر روز، ظهر که شده بود، خانوادهاش منتظر بودند که محمد به خانه بازگردد: «قرار بود ساعت دو ظهر برگردد. شب شد، باز هم خبری نبود. تا صبح پشت در نشستم. عصبانی بودم که چرا بیملاحظه بوده و ما را نگران کرده است. ساعت شش صبح سر کار رفتم و با دختر همسرم در تماس بودم. باز هم خبری از محمد نبود. روز سوم موضوع برایم جدی شد. به کلینیک محل کارش رفتم و خودم را معرفی کردم، گفتند اتفاقا دیروز شیفت کاری او بوده اما سر کار نیامده است.»
پدر محمد حالا به جای انتظار بازگشت پسرش از سر کار، باید به دنبال گم شدهاش میگشت. خیابانهای ایران شلوغ بودند و احتمال میرفت که محمد هم جزو بازداشتیهای آن روزها باشد. اما بعد از استعلام و مراجعه پدرش به ادارهها و مقامات مختلف، این احتمال هم منتفی شد. پس به کلانتری مراجعه کرد، او را به آگاهی فرستادند، سپس دادسرای جنایی و دوباره آگاهی. تا بالاخره پس از استعلام به او گفتند: «پسر شما سیزدهم دی ماه ساعت یک شب به شکل قانونی از مرز ایران به ترکیه رفته است.»
خانواده محمد که مطمئن شدند او به ترکیه رفته است، مدتی در اتنظار خبری از فرزندشان ماندند اما یک ماه گذشت تا بالاخره از تلفن محمد به پدرش پیامی آمد. شماره او در این مدت به گفته پدرش، بارها به اینترنت وصل میشد اما پاسخی به سوالات پدرش نمیداد تا بالاخره خودش را معرفی کرد و گفت که حالش خوب است: «ادبیاتی که به کار میبرد، ادبیات محمد نبود. او هیچوقت به من نمیگفت بابایی. شروع به پرسوجو کردم از آدرس تا اطلاعاتی که میدانستم فقط بین خودمان است. هر سوالی میپرسیدم، مدتی طول میکشید تا پاسخ بگیرم. انگار که شخص دیگری تلفن او را در اختیار داشت و از او میپرسید.»
این روند ادامه داشت تا پیامی برای پدر محمد ارسال شد که شماره کارت بانکی و رمز عبور آن را میخواست. بالاخره کسی که تلفن را در اختیار داشت، به پدر محمد پیغام داد که پسرش در شهر آنکارا ترکیه به سر میبرد و به احتمال زیاد در دفتر سازمان ملل در استانبول باشد. ساختمانهای دفتر سازمان ملل در دو شهر «وان» و «آنکارا» قرار دارند: «مطمئن بودم که محمد نیست. همکارانم گفتند حساب خالی باز کن اما ترسیدم که برای پولشویی استفاده کنند. تمام این مدت چندین بار به دادسرا و دادستان مراجعه و اعلام فقدان کردم. شش ماه نامهنگاریها طول کشید تا جواب استعلام آمد که محمد در ترکیه اعلام پناهندگی نکرده است. از قاضی نامه گرفتم و به وزارت امور خارجه و پلیس اینترپل مراجعه کردم.»
بالاخره به پدر محمد خبر دادند که ردی از پسرش در شهر «دنیزلی» ترکیه به دست آمده است. به او گفتند که محمدش همراه زنی به نام «سمیرا خورشیدی»، از ترکیه به فرانسه رفته است اما آنها را از فرانسه به اسلواکی برگردانده و دوباره به ترکیه برگشتهاند.
گفته بودند که این زن به نام مادر محمد او را همراهی میکند. در حالیکه نام مادرش سمیرا نیست و پیگیریهای پدر محمد در این خصوص هم بینتیجه مانده است.
او عکس پسرش را در کانالهای پناهجویی مربوط به پناهندگان ترکیه هم منتشر کرد اما باز هم خبری نشد.
پدر محمد حتی به ترکیه رفت تا شاید ردی از فرزندش به دست آورد اما هیچ خبری از محمد نبود. او از طریق سایت صلیب سرخ، به هلال احمر ایران هم مراجعه کرد اما به او پاسخ دادند که تعداد مراجعهکنندهها، مسافران قاچاقی مسیر اروپا و همچنین گمشدهها به قدری زیاد است که امکان پیگیری وجود ندارد.
حالا بیش از دو سال از خروج محمد از ایران میگذرد. پدرش تنها به این مطمئن است که پسرش از مرز بازرگان به ترکیه رفته است. اما در این دو سال چه بر سر محمد آمده است، هیچکس نمیداند: «در این مدت حتی یک شب هم راحت نخوابیدم. یک روز گریه میکنم که نکند گرسنه باشد، یک روز دیگر با خودم فکر میکنم که آیا کفشی به پا دارد؟ یک روز برای احتمال مریض شدنش گریه میکنم. به من پیشنهاد میکنند که یاد بگیرم موسیقی بنوازم اما برای من تمام موسیقیها، تمام لحظهها، صبح تا شب و شب تا صبحم، فکر محمد است. کجا است؟ چه میکند؟»
«سازمان بینالمللی مهاجران» هر ماه تعداد پناهجویانی را که در مسیر مهاجرت و پناهندگی مفقود میشوند، اعلام میکند؛ عددهایی که هرکدام از آنها یک زندگی و فرزندان کسانی هستند که ممکن است سالیان سال چشمانتظار خبری از عزیزان خود باشند.
***
«ایرانوایر» از تمامی مخاطبان و پناهجویان میخواهد که اگر اطلاعی از این افراد دارند، از طریق راههای ارتباطی زیر به ما خبر دهند. همچنین اگر پناهجوی گمشدهای دارید، میتوانید از همین طریق ما را در جریان بگذارید تا با اطلاعرسانی درباره آنها، خبری از سرنوشتشان به دست آوریم.
آدرس ایمیل: info@iranwire.com
آدرس تلگرام: @shomairanwire
آدرس فیسبوک «ایرانوایر»
شما هم میتوانید خاطرات، مشاهدات و تجربههای خود از قاچاق انسان، پناهندگی و مهاجرت را با مخاطبان «ایرانوایر» به اشتراک بگذارید.
اگر از مسوولان دولتی یا افراد حقیقی و حقوقی که حق شما را ضایع کردهاند و یا مرتکب خلاف شدهاند شکایت دارید، لطفاً شکایتهای خود را با بخش حقوقی «ایرانوایر» با این ایمیل در میان بگذارید: info@iranwire.com
مطالب مرتبط:
فراخوان اطلاعرسانی درباره پناهجویان گمشده در مسیر قاچاق
پناهجویان گمشده؛ مهدی بابایی توسکی
پناهجویان گمشده؛ یک مادر و دختر؛ سیما گشتگانی و ستایش گودرزی
پناهجویان گمشده؛ امیر و حسین فیروز زاده به همراه امید دهقان
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر