صبح روز شنبه، ۱۶فروردین۱۳۹۹، ترافیک صبحگاهی خیابانها باعث تعجب بسیاری شد. شاید تصور عمومی بر آن بود که با ادامه وضعیت غیرعادی همچنان مردم در خانه بمانند، اما اینطور نشد.
ظاهرا و روی کاغذ صبح ۱۶ فروردین نباید فرق زیادی با ۱۱ فروردین میداشت، اما در واقعیت اینطور نبود. جمعیت زیادی از خانه بیرون آمده بودند تا به هر شکل ممکن، با وسیله نقلیه شخصی، تاکسی، مترو یا اتوبوس سر کارشان حاضر شوند. اما این افراد چه کسانیاند و برای چه در این شرایط خطرناک و احتمال بالای سرایت بیماری مرگبار، خطر را به جان خریدهاند؟
***
اول ببینیم جمعیت کسانی که باید سر کار حاضر شوند چقدر است؟
طبق مصوبه ستاد ملی کرونا وضعیت ادارات در اولین هفته پس از تعطیلات نوروزی مانند ایام تعطیلات بعد از پنجم فروردین بود. یعنی به جز مشاغل ضروری، بقیه ادارات با الگوی «یک سوم نیروها» فعالیت خود را ادامه دهند.
قرار بود تعطیلی کسبوکارها هم ادامه داشته باشد و بهجز فروشگاههای مواد غذایی، دارو و لوازم بهداشتی بقیه مراکز عرضه کشور تعطیل باشند.
بحث دستور بازگشایی واحدهای تعطیلی با بخشنامه وزارت صنعت و مخالفت وزیر بهداشت هم در این میان حاشیهساز بود که دستآخر معلوم شد وزارت صنعت به دستور شخص حسن روحانی دستور بازگشایی واحدهای تولیدی را صادر کرده است.
براساس آمارهای رسمی تعداد کل کارمندان و حقوقبگیران دولت در ایران حدود ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر است. البته این آمار همه کارمندان دولت نیست، چراکه در این آمار تعداد کارمندان وزارتخانه دفاع و اطلاعات و همچنین صداوسیما، مشخص نیست.
همچنین در این آمار تعداد کارکنان شهرداریها و برخی نهادهای عمومی نیز نیامده و البته آمار کارمندان و حقوقبگیران نیروهای مسلح هم منظور نشده است.
براساس برخی برآوردها تعداد کل نیروهای مسلح ایران حدود ۵۱۳ هزار به اضافه حدود ۳۵۰ هزار سرباز اجباری است. بر ساس گفته مقامهای رسمی تعداد کل کارمندان شهرداریهای کل کشور نیز تا سال ۱۳۹۴ حدود ۳۰۰ هزار نفر بوده است. اگر فرض کنیم تعداد کل کارمندان حقوقبگیر وزارت اطلاعات و دفاع را ۱۰۰ هزار نفر فرض کنیم، جمع کل حقوقبگیران ایران بیش از ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر خواهد شد.
این رقم نزدیک به نتایج آمارگیری مرکز آمار ایران است که جمعیت حقوقبگیران بخش عمومی را در سال ۱۳۹۶ کل ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر محاسبه کرده است.
از این میان چیزی حدود یک میلیون نفر، کارمندان آموزشوپرورش و وزارت علوم مشمول تعطیلیاند. اما از آنسو کارکنان بخش سلامت و نیروهای مسلح باید سرکارشان حاضر باشند. جمعیت کارکنان بخش سلامت و نیروهای مسلح را روی هم یک میلیون نفر تخمین میزنیم.
این دو را کنار بگذاریم، یک میلیون و ۵۰۰ هزار کارمند بخش عمومی باقی میمانند که یکسوم آنها معادل نیم میلیون نفر میشود.
با این حساب، جمعیت کارمندان دولتی که باید صبح شنبه سر کارشان حاضر میشدند، حدود ۱/۵ میلیون نفر برآورد میشود.
از آنسو، جمعیت کارکنان بخش تولید صنعتی کشور نیز طبق آمارهای مرکز آمار ایران به حدود ۴ میلیون نفر میرسد. حتی اگر فرض کنیم جمعیت مشاغل ضروری خدماتی هم همین حدود باشد، جمع کل نیروی کار که باید صبح روز شنبه سر کار حاضر میشد کمتر از ۱۰ میلیون نفر برآورد میشد، چیزی حدود ۴۰ درصد نیروی کار کشور در وضعیت عادی. اما آیا ترافیک صبح شنبه هم ۴۰ درصد ترافیک معمول بود؟ پاسخ منفی است.
پس جمعیتی که از خانه بیرون آمدهاند چه کسانیاند؟
جمعیتی که از خانه بیرون آمدهاند افرادی هستند که گرچه به حکم مصوبات ستاد ملی کرونا این هفته هم باید در خانه میماندند، اما بخش عمدهای از آنها براساس «باید» دیگری از خانه بیرون آمدهاند.
بحران اقتصادی کرونا، برای همه قابلتحمل نیست. هم حجم بحران زیاد است و هم آستانه تحمل عمومی پایین است.
حجم بحران اقتصادی کرونا در حدی است که بسیاری از کشورهای دنیا را در معرض شدیدترین رکوردهای تاریخ قرار داده است. در بزرگترین اقتصاد دنیا، ایالاتمتحده آمریکا رکورد ثبتنام برای بیمه بیکاری هفته گذشته شکسته شد، بسیاری از کسبوکارهای خدماتی، در پیشرفتهترین اقتصادهای جهان بهطور موقت تعطیل شده و افراد زیادی شغلشان را از دست دادهاند. چه برسد به ایران که پیش از کرونا هم با یکی از شدیدترین بحرانهای اقتصادی معاصر دستبهگریبان بود.
۲۰ روز پیش، در آخرین روز کاری سال ۱۳۹۸، معاونت امور اقتصادی و برنامهریزی وزارت کار گزارشی با عنوان «درآمدی بر آثار شیوع ویروس کرونا بر اقتصاد ایران» منتشر کرد. در این گزارش گفته شده بود که حدود یک پنجم افراد شاغل در ایران، جمعیتی بالغ بر ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در خطر اخراج و بیکاری قرار دارند.
اگر این عدد را با نسبت اشتغال مقایسه کنیم به این نتیجه میرسیم که منبع درآمد بیش از ۱۴ میلیون ایرانی یا از دست رفته یا در خطر از دست رفتن است.
از سوی دیگر دولت هم نه سازوکاری برای مدیریت خدمات حمایتی از افراد و مشاغل آسیبدیده دارد و نه با توجه به بحران مالی گسترده، از عهده این کار برمیآید.
با این حساب میتوان گفت جمعیتی که صبح شنبه از خانه بیرون آمدهاند، اگرچه باید در خانه بمانند اما بهاجبار دیگری ناگزیر باید از خانه بیرون بزنند. این اجبار تلاش برای حفظ شغلی است که در معرض تعطیلی قرار گرفته است. تلاش برای راه انداختن کسبوکار فروشگاهی که کرکرهاش پایین کشیده شده، اما باید سر ماه چک اجارهاش را پاس کند. تلاش برای بقا و زنده ماندن در یک گردباد مرگبار که بهصورت بیکاری، فقر، گرسنگی جلوه میکند.
ماندن در خانه به طور عمومی یک انتخاب یا اجبار عاقلانه برای در امان ماندن از خطر مرگ است، اما برای بعضی انتخاب میان ماندن یا بیرون رفتن از خانه، انتخاب میان یک مرگ احتمالی بر اثر ابتلا به کرونا یا یک مرگ حتمی بر اثر فقر و گرسنگی است.
در مقام دیدن، تماشای ترافیک مستضعفین در این روزگار سخت، بسیار نگرانکننده است، اما اگر با شرایط اقتصادی جامعه و بخشهای آسیبپذیر آشنا باشیم، غافلگیرکننده نیست.
مطالب مرتبط:
کرونا چه بر سر اقتصاد ایران میآورد؟
اقتصاد و کرونا؛ چرا وضعیت ایران شکنندهتر از بقیه دنیا است؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر