سازمان بهزیستی کشور حدود هفت ماه پیش از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، با ادغام ۱۶ نهاد، موسسه و انجمن تشکیل شد. هدف از شکلگیری این سازمان، ایجاد یک تشکیلات منسجم و هماهنگ برای سازماندهی حمایتهای اجتماعی بود؛ سازمانی که قرار بود نقش واسطه را میان دولت، سازمانهای خیریه و افراد نیازمند برقرار کند.
از همان ابتدای کار،۵۲ وظیفه بر عهده بهزیستی گذاشته شد که از جمله میتوان به رسیدگی به امور کودکان بیسرپرست، زنان بیسرپرست و سرپرست خانوار، سلامت روان جامعه، امور مهدهای کودک، سالمندان، معلولان، کودکان کار و خیابان، زنان آسیب دیده و در معرض آسیب، طلاق، ازدواج، مشاوره، اشتغال و مسکن، آموزشهای پیش از ازدواج و... اشاره کرد.
این شرح وظیفه پر و پیمان حتی در استاندارد کشورهای توسعهیافته نیز سنگین است، چه برسد به جامعه بحرانزده ایران که در طول نیم قرن گذشته، روز خوش به خود ندیده است. فقط از زمان تاسیس سازمان بهزیستی کشور، مردم ایران یک انقلاب و تغییر رژیم، یک جنگ طولانی، مهاجرتهای گسترده، بحرانهای شدید اقتصادی، تحریمها و... را پشت سر گذاشتهاند؛ بحرانهایی که هر کدام میتوانند یک جامعه را تا آستانه فروپاشی ببرند.
جامعه ایران اما همه این وقایع بزرگ را بعضا همزمان از سرگذارنده است. طبیعی است که تعداد و کیفیت انواع آسیبهای اجتماعی در چنین جامعهای، غیرمعمول باشد. قاعدتا رسیدگی به این وضعیت غیرمعمول، فراتر از وظایف یک نهاد فرعی است که در طول تاریخ ۴۰ ساله خود حتی ثبات ساختاری نیز نداشته است. این سازمان هر از گاهی میان وزارتخانهها جابهجا شده و به جای آن که یک نهاد قدرتمند و مستقل باشد، تبدیل به یک سازمان فرعی دولتی شده است.
در مناسبات اداری ایران، سازمان بهزیستی زیر سایه کمیته امداد امام خمینی قرار دارد که در بهترین حالت، یک سازمان خیریه عمومی و تقریبا غیر پاسخگو است.
این خیریه بزرگ، نهادی انقلابی زیر نظر رهبر ایران است که مانند بقیه سازمانهای زیر نظر رهبری، رفته رفته بزرگ شده و یک نهاد دولتی را بلعیده است. کمیته امداد ۴۰ سال پس از تاسیس، به یک تشکیلات بزرگ و ثروتمند با حوزه نفوذ گسترده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در سراسر ایران و حتی برخی کشورهای منطقه تبدیل شده که حتی در بهرهمندی از بودجه عمومی، جلوتر از سازمان بهزیستی ایستاده است. این در حالی است که به طور مشخص یک شرح وظیفه دارد و آن حمایت از خانوادههای محروم و کمدرآمد است. اما بهزیستی علاوه بر پوشش فقر، پیشگیری و درمان آسیبهای اجتماعی، تنظیم شرایط عمومی جامعه و حتی مشارکت در آموزش را نیز برعهده دارد.
در لایحه بودجه سال ۱۳۹۹ کشور، بودجه سازمان بهزیستی حدود چهار هزار و ۱۴۰ میلیارد تومان است که هزار و۳۰۰ میلیارد تومان آن به اجرای «قانون حمایت از معلولان» اختصاص دارد. اما بودجه کمیته امداد نزدیک به پنج هزار و۱۰۰ میلیارد تومان پیشبینی شده است. این رقم صرفا بخشی از منابع مالی کمیته امداد است.
در سالهای گذشته گزارشهایی از عملکرد مالی این نهاد منتشر شده بود اما چند سالی است که کسی نمیداند منابع مالی واقعی کمیته امداد چه قدر است و چه گونه هزینه میشود.
شاید با این اوصاف بتوان محدودیتها و شلختگیهای بهزیستی را درک کرد. فرای مشکلات مدیریتی و فساد نهادهای دولتی و عمومی که در سازمان بهزیستی جاری است، این سازمان با یک مشکل فلسفی نیز دست و پنجه نرم میکند؛ بهزیستی سازمانی با اهداف بزرگ است که دست و پای آن را بستهاند، اما از آن ماموریت غیرممکن توقع دارند.
مقایسه عملکرد سازمان بهزیستی کشور و حجم دو بحران کودکان کار و خیابان و زنان و دختران آسیبدیده یا آسیبپذیر به خوبی عدم تناسب بحران و مدیریت بحران را نشان میدهد.
فعالیتهای دولت در حمایت از کودکان خیابانی و زنان آسیبپذیر
«فریده ریحانی»، روزنامهنگار در گزارشی که تابستان امسال در بخش فارسی «بیبیسی» منتشر شده، نوشته بود: «در ۳۵ سال گذشته نزدیک به ۳۰ طرح مختلف برای ساماندهی کودکان کار و خیابان انجام شده که تقریبا تمام آنها با شکست مواجه شدهاند.»
«برنامه تجهیز و راهاندازی مراکز جمعآوری، شناسایی و هدایت متکدیان و کودکان خیابانی» در سال ۱۳۷۷، «طرح تاسیس مراکز شناسایی، تشخیص و جایگزینی کودکان خیابانی» در سال ۱۳۷۸، «طرح ساماندهی ٢٠ هزار کودک خیابانی» در سال ۱۳۸۱ و برنامههای دیگری نظیر «میهمانسرای کودکان خیابانی» و «حمایت از کودکان کار خیابانی» هیچکدام حتی سرعت رشد این پدیده را کند هم نکردهاند.
حدود ۱۴ سال از تصویب «آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی» در هیات وزیران میگذرد و تحولی اساسی اتفاق نیفتاده است. یکی از مهمترین دلایل بینتیجه بودن این طرحها، محدودیتهای مالی و اجرایی است.
طبق آمار رسمی، جمعیت کودکان مشغول کار در ایران نزدیک به نیم میلیون نفر است که دست کم دو سوم آنها مشمول تعریف بینالمللی «کودک کار» میشوند. از این میان، جمعیت کودکان خیابانی به چند ده هزار کودک هم میرسد. در آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی، سازمان بهزیستی و ۱۱ سازمان دیگر موظف به ارایه خدمات، تامین سرپناه و توانمندسازی آنها شدهاند. اما طبق آمار رسمی، چهقدر از این کودکان تحت پوشش حمایتی قرار گرفتهاند؟
براساس آمارهای ارایه شده در سالنامه آماری سازمان بهزیستی کشور در سال ۱۳۹۷، در کل کشور تنها ۳۱ مرکز توانمندسازی کودکان خیابانی در ایران فعال بودهاند که آمار پذیرش آنها کمتر از ششهزار و ۲۰۰ کودک خیابانی است.
محدودیتهای مالی و مشکلاتی که برای شناسایی و جذب کودکان خیابانی وجود دارد، یکی از دلایل جمعیت کم کودکان تحت پوشش حمایتی است. اما به جز این، محدودیتهای دیگری هم وجود دارند؛ مثلا بر اساس گزارشها، بسیاری از خدمات حمایتی تنها به کودکان ایرانی ارایه میشود.
یکی از اعضای هیات مدیره «انجمن حمایت از حقوق کودک» میگوید: «تلفن ۱۲۳ [اورژانس اجتماعی] را به کودکان کار اتباع معرفی کردیم اما آنها اذعان داشتند که پس از تماس با این سامانه، مددکار به آنها گفته است که خدمات مشاورهای تنها در برگیرنده کودکان ایرانی میشود.»
این در حالی است که بر اساس پیماننامه بینالمللی حقوق کودک که ایران هم آن را پذیرفته، دولت موظف است تمام کودکانی که در خاک کشور زندگی میکنند، اعم از اتباع و ایرانی، مهاجر و غیرمهاجر را تحت حمایت قرار دهد.
بر اساس برآوردها، بیش از ۶۰ درصد کودکان کار را اتباع خارجی تشکیل میدهند که از خدمات حمایتی در ایران محروم هستند.
وضعیت در مورد زنان آسیبپذیر نیز به همین ترتیب است. طبق اطلاعات منتشر شده در سالنامه آماری سازمان بهزیستی کشور در سال ۱۳۹۷، در کل کشور ۲۷ «مرکز حمایت و بازپروری از زنان و دختران آسیبدیده اجتماعی»، ۲۶ «خانه امن» (هشت خانه دولتی و ۱۸ خانه غیر دولتی) و ۳۰ «خانه سلامت» وجود دارد. در طول سال گذشته تنها هزار و ۴۰۰ زن آسیبدیده در کل ایران به مراکز حمایت و بازپروری مراجعه کردهاند. آمار کسانی که در خانههای امن مستقر شدهاند، حدود هزار و۳۵۰ زن آسیبدیده از خشونتهای خانگی است و تعداد دختران فراری نیز که در سال ۱۳۹۷ به خانههای سلامت مراجعه کردهاند، حدود ۵۰۰ نفر بوده است.
برآورد رسمی درباره تعداد زنان آسیبدیده و دختران فراری در دسترس نیست اما میتوان با اطمینان گفت آمار زنانی که گرفتار انواع آسیبهای اجتماعی در ایران هستند، به مراتب بیشتر از این اعداد و ارقامی است که در گزارشهای عملکرد رسمی منتشر میشوند؛ زنانی که به دلایل گوناگون، از جمله محدودیتهای خدمات حمایتی، محروم از حمایتهای دولتی هستند.
لینکهای مرتبط
دولت کودکان کار را از خانوادهها میگیرد؛ حل صورت مسئله به جای ریشهیابی
آن سوی خبر: زیباسازی شهری به بهانه ساماندهی کودکان خیابانی
نیم میلیون جامانده از کودکی؛ بازخوانی آمار کودکان کار در ایران
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر