شادان مهران، شهروند خبرنگار، تهران
فقط پنج دقیقه از شروع مراسم گذشته اما سالن «استاد شهناز» در «خانه هنرمندان» پر شده و جمعیت، سالن «امیر خانی» و راهرو طبقه دوم که با درختهای «عباس کیارستمی» تزیین شده است را هم پر کردهاند.
مردم برای شرکت در مراسم بزرگداشت یاد و خاطره دکتر «پریسا اقبالیان» و «ریرا اسماعیلیون» دور هم جمع شدهاند. ریرا و پریسا جزو اولین مسافران پرواز ناتمام هواپیمای اوکراینی بودند که نامشان سر زبانها افتاد.
«حامد اسماعیلیون»، نویسنده و دندانپزشکی است که در بلاگ و شبکههای اجتماعی، پیش از این حادثه بارها تصویر همسرش پریسا و دخترش ریرا به اشتراک گذاشته و از آنها نوشته بود. او پس از ساقط شدن هواپیما هم در همان شبکههای اجتماعی خبر داد که پریسا و ریرایش در پرواز بودهاند.
حامد در روزهای گذشته از آنچه بر روح و روانش گذشته، نوشته و با تصاویری از ریرا و پریسا و مرور خاطرههایشان، منتشر کرده است. حالا خیلی از پستهای فیسبوکی حامد اسماعیلیون در قابهای بزرگ شاسی، در خانه هنرمندان چیده شدهاند. خودش پیشتر خبر داده بود که در این مراسم شرکت نمیکند اما بسیاری از مردمی که آمدهاند، دنبالش میگردند تا به او تسلیت بگویند.
«مریم حسینی»، نویسنده و از دوستان حامد اسماعیلیون، یکی از کسانی است که در این مراسم صحبت میکند. میگوید با ریرا و پریسا از طریق بلاگ حامد آشنا بوده است؛ از روز اولی که حامد با گذاشتن تصویرهای سونوگرافی، مژده دختردار شدنش را میدهد و قشنگیهایش را توصیف میکند: «انگار ریرا یکی از اعضای خانواده خودمان بود.»
یک میز بزرگ کنار در ورودی خانه هنرمندان گذاشته شده و «نشر ثالث» کتابهای حامد اسماعیلیون و دندانپزشکان را رویش چیده است. قرار است عواید فروش این کتابها از طرف ریرا، به مردم سیلزده بلوچستان تقدیم شود. کنار میزها هم عروسک فیلهای صورتی کنار هم چیده شدهاند. داستان این فیل را حامد اسماعیلیون در صفحه فیسبوکش نوشته است: «در آن هواپیما فقط آدمها نبودند. در آن هواپیما فقط خلبان، کادر پروازی و مهماندارها نبودند. در آن هواپیما فقط مردها، زنها و بچهها نبودند. در آن هواپیما فقط پریسا و ریرای من نبودند. در آن هواپیما کتابها و عروسکها هم بودند. در آن هواپیما "اِلی" هم بود؛ فیل صورتیِ ریرا. افتخار آشنایی حضوری با الی نصیبم نشد. الی تازه و در ایران به دوستان ریرا اضافه شده بود و من در گفتوگویی اینترنتی دیده بودمش. الی قرار بود چهارشنبه پیش و بعد از باز کردن چمدانها، اول با من ملاقات کند، بعد با "سه"، "ببری"، "جوبی" و "مانک". الی قرار بود توصیف شود."بابا الی با ببری زیاد خوب نیست"، "نمیدونم موآنا بتونه با الی فارسی حرف بزنه یا نه"، "الی علف نمیخوره بابا. اینجوری نگو". و پس از آن الی قرار بود طی مراسمی باشکوه، به تخت ریرا راه یابد و به بقیه عروسکها بپیوندد.»
حالا به یاد ریرا، فیلهای صورتی کنار کتابها نشستهاند.
پخش کلیپی که با تصاویر ریرا ساخته شده و خاطرات دوستان حامد از ریرا و پریسا، بخشهای دیگری از این برنامه است. صدای خاطرات در سالن پخش میشود. «بهناز حقیقی»، یکی از دوستانشان میگوید: «پریسا میگفت یک روز که ریرا کاری کرده بود که من نپسندیدم، نگذاشتم یکی از وسایل مورد علاقهاش را برای دو ساعت استفاده کند. رفت توی اتاق و پشت سرش رفتم و دیدم میگوید تحمل کن! تحمل کن! این دو ساعت تموم میشه و میتونی از این وسیله استفاده کنی. کاش ما هم میتونستیم تحمل کنیم این لحظات تموم بشه.»
«پوریا عالمی»، طنزپرداز و از دوستان حامد اسماعیلیون، یکی از کسانی است که در این مراسم حرف میزند. او با اشک، متنی را که برای پریسا و ریرا نوشته است، میخواند؛ متنی که با این جملات شروع میشود: «من ساده و خیالبافم و خیال میکنم با یک گل بهار میشود. این خاورمیانه که میل جوانه و شکوفه ندارد انگار. بعد تصویر ریرا که گل بهارساز تو بود، میآید جلوی چشمم. تصویر آن چشمهای روشن که در تهران دیده بودمشان و تصویرهای فراوان چشمهای یگانهاش در برفهای کانادا؛ همان تصویرها که تو برمیداشتی و در فیسبوک، گزارش زیباییاش را مینوشتی... حالا تصویر آن چشمها در آخرین عکسی که منتشر کردهای، پیدا نیست.»
او نوشتهاش را با این جملات تمام میکند: «میبینی حامد؟ نمیدانستم مرگبارتر از خبرهای سیاسی چه میتواند بریزدم به هم. میدانی که ما در خاورمیانه زندگی میکنیم و محتمل رنجیم. اما از صبح ...عکسی را که منتشر کرده بودی، برداشتم برای اینجا. عکس روشن و زیبا و با آسمان آبی. یک عکس هم گذاشتم از آخرین دورهمیهای دستهجمعی، وقتی ایران بودی. از رنگ عکس و چهرههای ما... ولش کن برادر. به قول خودت، عشق اگر خوشعاقبت بود که راه نمیکشید به سینما.»
مراسم تمام شده است اما حضار در اشک و اندوه غرق شدهاند. سراغ فیلهای ریرا میروند و کتابهای پدرش تا نام ریرا را در گوش کودکان بلوچستان بخوانند.
مطالب مرتبط:
ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران: هواپیمای مسافربری اوکراین با شلیک موشک ساقط شده است
زندگی مجازی قربانیان سقوط(قسمت دوم)؛ اندوهگین نیستم، من اندوه جهانم
خانواده زینالعابدین سعادت: «واژگونی هواپیمای اوکراینی حادثه نبود؛ جنایت بود»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر