اهواز دارد آرام آرام به جهان آزاد وصل میشود. پیامهای رد و بدل شده در «واتساپ» و «تلگرام» که روزها یک تیک خاکستری کنارشان دیده میشد، جان میگیرند و خون دارد باز میگردد به شاهرگ اینترنت استان خوزستان. بخشی از کاربران خانگی به اینترنت دسترسی دارند اما اینترنت موبایلهای «همراه اول» و «ایرانسل» هنوز راه نیفتادهاند.
«مهدی» کارمند یکی از شرکتهای خدمات دهنده وب در شهر اهواز است. او به «ایرانوایر» میگوید: «شرکت ما آرام آرام دارد اینترنت خانگی مشترکین را وصل میکند. اینترنت خانگی یعنی سرویسی که سرعت آن بین ۱۲۸ تا ۵۱۲ کیلو بیت است. اما ما مشترکین خیلی زیادی داریم که به خاطر نوع کاری که دارند، از سرویسهای با سرعت بالاتر استفاده میکنند. خیلی از آنها کسب و کار خانگی دارند و قطع اینترنت سرمایههای اندکشان را به خطر انداخته است. اما ما در بخش پشتیبانی فعلا با شرمندگی باید به آنها بگوییم فعلا برای وصل کردن اینترنتشان محدودیت داریم. برای سرویس جدید هم که دستور آمده است اصلا نصب نکنیم.»
او از هجوم نامهها و دستورات محرمانه از سوی نهادهای امنیتی در روزهای اعتراضات میگوید: «در دو روز اول که اینترنت وصل بود، از همه نهادها نامه گرفتیم؛ اداره اطلاعات، نیروی انتظامی، پلیس فتا. مضمون همه این نامهها هم افشای هویت مشترکین بود. رِنج آیپی مشترکین را میدادند و میخواستند مشخصات کاربر در اسرع وقت برایشان ارسال شود. خوشبختانه در مجموعه ما، نفر بالادستی حاضر نمیشد به نامههای با این محتوا پاسخ بدهد. اعلام میکرد نهاد ناظر ما سازمان تنظیم مقررات است و از آن جا دستور برسد، همکاری میکنیم. راستش را بخواهید، ما خدا خدا میکردیم اینترنت را قطع کنند چون دیر یا زود دستور از سازمان میرسید و رییس شرکت ممکن بود مجبور شود اطلاعات را به نهادهای امنیتی بدهد.»
او از مشاهداتش در روزهای پس از اعتراضات در اهواز به «ایرانوایر» میگوید: «امروز که میآمدم سرکار، از سکوت شهر ترسیدم. روزهای اوج اعتراض هم از صدای شلیک و فریاد، ترس به دلمان میافتاد اما این سکوت دهشتبار حکایتش فرق دارد. شرکت ما در منطقهای واقع شده است که برای رسیدن به آن باید از دل شهر بگذریم؛ از خیابان نادری که شب و روز شلوغ است. فلافلیها و سمبوسه فروشهای چهارراه هر ساعتی از شبانهروز که از اینجا بگذرید، مشتری دارند. اما امروز انگار گرد مرگ به شهر پاشیدهاند. حتی مردم جرات ندارند با هم حرف بزنند.»
او تشدید فضای امنیتی در اهواز را علاوه بر اعتراضات، ناشی از حوادث پیش از آن هم میداند: «حتما میدانید قبل از افزایش قیمت بنزین که منجر به اعتراض مردم شد، شهر اهواز شلوغ بود. یک شاعر جوان عرب به طرز مشکوکی درگذشته بود؛ کسی که ماهها به دلیل کمک به سیلزدگان استان خوزستان در بازداشت بود. مناطقی از اهواز جوانها برایش عزاداری میکردند و شعار میدادند که حکومت باید پاسخ بدهد چه اتفاقی برای او افتاده است. اعتراضها که شروع شدند، شرایط امنیتی شهر دوچندان شد.»
اشاره او به مرگ مشکوک «حسن حیدری» است.
اومیگوید: «من خودم شاهد بودم اسلحه دوشکا روی ماشینهای ضد شورش در برخی مناطق مستقر شده بودند. صدای تیراندازی تا نیمههای شب به گوش میرسید. خبر بازداشتهای گسترده در روستاهای اطراف که اکثریت ساکنان آنها عرب هستند، به گوشمان میرسید. ما نمیدانیم چند نفر بازداشت شده و چند نفر جان باختهاند ولی آمار باید خیلی بالا باشد.»
مهدی میگوید اینترنت در کل استان خوزستان به صورت قطره چکانی وصل شد: «بعد از قطع سراسری اینترنت، از همان ابتدا برای همه شرکتهای خدمات دهنده وب در سراسر استان دستور رسید که حق ندارند دیتای مشترکین را وصل کنند. میگفتند سراسر استان خوزستان، شهر شیراز و شهرهای غربی استان تهران به عنوان کانون اعتراضات نباید فعلا به اینترنت وصل باشند.»
«بردیا» یکی از همکاران مهدی در شهر بندرعباس است. او در گفتوگو با «ایرانوایر»، در مورد اعتراضات و خسارتهای وارد شده به اموال عمومی شهر میگوید: «در بندرعباس مثل بقیه جاها آتش زدن بانک و پمپ بنزین اتفاق نیفتاد. تا قبل از قطع شدن اینترنت، اعتراضاتی بود که بیشتر با خاموش کردن ماشینها در خیابانها نشان داده میشد. من روز دوم اعتراضات برای همراهی خالهام که تنها در شیراز زندگی میکند و بیمار است، به این شهر رفتم تا او را به بیمارستان ببرم. محله آنها نزدیکی چهارراه زند است. میزان خسارت وارد شده به اموال عمومی، بانکها و پمپ بنزینهای آنجا خارج از تصورم بود. به نظر من این میزان تخریب نمیتواند کار مردم عادی باشد. همکارانم در شیراز میگفتند نیروهای لباس شخصی و حرفهای تخریبهای گسترده انجام میدادند تا نیروهای زیر دست خود را راضی به شلیک به مردم کنند.»
این شهروند هرمزگانی میگوید: «در بیمارستان خلیلی شیراز از پزشکان شنیدم که با تیر ساچمهای به معترضان شلیک شده است. دکترها میگفتند حدود ۱۰۰ مورد تخلیه چشم فقط در همان بیمارستان داشتهاند. آمارهای وحشتناکی از کشته و زخمیها میدادند؛ خیلی بیشتر از ارقامی که دارد در رسانهها منتشر میشود. یک پرستار میگفت کادر پزشکی بیمارستان نمازی را در روز اول اعتراضات مرخص کردند و تیمهای سپاه و بسیج آنجا مستقر شدند. خدا میداند چند جسد را بردند و چند نفر از مجروحان را بازداشت کردند.»
بردیا وقتی به بندرعباس برگشته که اینترنت وصل شده است و شهر در آرامش نسبی قرار داد. میگوید: «بندرعباس فعلا آرام و در وضعیت عادی است. اینترنت کم و بیش وصل شده اما آرامش شهر شبیه آتش زیر خاکستر است.»
او از این که صدای مردم توسط نظام حاکم شنیده نمیشود، خشمگین و در عین حال غصهدار است. با صدای گرفتهای میگوید: «مردم از فشار گرانی و مشکلات اقتصادی طاقتشان تمام شده است. واقعا داریم پودر میشویم. من تازه بیکار نیستم، زن و بچه ندارم، اجاره خانه هم نمیدهم. اما باز حقوقم کفاف یک زندگی ساده را نمیدهد. یک برادر دارم که راننده اسنپ است. متاهل است و بچه کوچک دارد. او در اعتراضات حاضر بود. عکس کشته شدهها را که میبینم، مدام فکر میکنم او هم میتوانست یکی از آنها باشد. دغدغههایشان مشترک بود. توی خیابان که قدم میزنم، انگار همه منتظر جرقهاند و ممکن است همه چیز دوباره به هم بریزد. این حس اضطراب را هیچوقت پیش از این تجربه نکرده بودم.»
- به دلیل عدم امکان فعالیت خبرنگاران و رسانههای آزاد در ایران، امکان تایید اظهارات شهروندان به صورت مستقل از سوی «ایرانوایر» وجود ندارد.
مطالب مرتبط:
سلاح ما فریاد بود و سنگ، سلاح آنها تفنگ
اسامی تایید شده و تایید نشده جانباختگان و بازداشتشدگان اعتراضات پاییز ۹۸
روایت یک شاهد عینی از اعتراضات در ملکشهر اصفهان
شیراز حکومتنظامی بود فقط اعلام نکرده بودند؛ اعتراضات به روایت شاهدان
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر