هرچند وقت یکبار خبری درباره سرنوشتشان منتشر میشود. مسوولی هم در واکنش به آن وعدهای میدهد و چند روز بعد، دوباره همهچیز فراموش میشود. درست هشت سال پیش یعنی سال ۱۳۹۰ بود که آب خانههایشان را غرق کرد. هزاران درخت انجیر، پرتقال و زیتون زیر آب رفتند. زمینهای زراعی مرغوب و حاصلخیز نابود و اهالی هم یا آواره شهر و روستا شدند یا همانجا محصور در آب ماندند تا شاید کسی به فریادشان برسد.
این قصه اهالی روستاهای اطراف سد «گتوند» اولیای خوزستان است. بلندترین و پرحاشیهترین سد خاکی ساختهشده توسط شرکت «سپاسد»، زیر نظر سپاه پاسداران در ایران، با اعتباری در حدود هفت هزار میلیارد تومان که در ۱۰ کیلومتری شهر گتوند احداث شده است.
«حسن قلی»، پیرمردی نشسته در خانه خشتی ویرانشده که یادگاری است از روزگار جوانیاش، خودش را یکی از ساکنان اطراف سد گتوند معرفی میکند: «سد را که ساختند قرار بود قبل از آبگیری، قیمت واقعی املاک ما برآورد و پولش را پرداخت کنند؛ اما حالا هشت سال میگذرد و پول که ندادهاند هیچ، ما ماندهایم و بیپولی و بیآبی و آوارگی که هیچکس عزمی برای پایان دادنش ندارد.»
یکی از اهالی روستای «آب ماهیک» از توابع شهرستان «لالی» در همین خصوص به «ایرانوایر» میگوید: «در حال حاضر ۳۰ خانوار در روستای ما هستند که شغل دامداری و کشاورزی داشتند؛ اما امسال به علت بالا آمدن عمدی آب دریاچه سد گتوند، تمام زراعتشان غرق دریاچه سد شد.»
وزارت نیرو هم نهتنها هیچ هزینهای بابت خسارت وارده به این روستاییان به علت زیر آب رفتن زمینها و خانههایشان پرداخت نکرده که حقوحقوق عدهای از روستاییانی که سالها پیش با آبگیری گتوند املاکشان زیر آب رفت هم هنوز داده نشده است: «از سال ۱۳۹۰ روستاییان تمامی املاک و داراییهای خود را از دست دادند و از ترس هجوم دریاچه بهطرف کوهپایهها پناه بردهاند. چهلویک روستای حاشیه گتوند زیر آب رفتند و آب، برق، بهداشت، مدارس، جاده، پل ارتباطی و حتی تلفن همه قطع شده است. مردم هم آواره شدهاند.»
آنان که ماندهاند، وضعیت اسفناکی دارند. هشت سال است که آب خوردنشان را از رودخانه برمیدارند. در سرما و گرمای طاقتفرسای خوزستان بدون داشتن هیچ امکاناتی دارند زندگی میگذرانند و هیچکس به فریادشان نمیرسد: «ساکنان باقیمانده در روستاهای آب ماهیک و دیگر روستاها در محاصره آبشور هستند. نه آب آشامیدنی دارند. نه برق و گاز، نه حتی یخچالی برای نگهداری داروهایشان. موادغذایی مثل نان و پیاز و سیبزمینی هم به علت نبودن جاده از طریق قایقهای ماهیگیران که گاهگاهی پیدا میشوند و اهالی را میآورند به ما میرسد.»
مدرسهای هم در کار نیست: «خانههای روستا که اغلب زیرآب رفته و نه مدرسهای دیگر پیدا میکنید و نه امکاناتی. آنهایی که پول کافی نداشتند همینجا ماندند؛ اما کسانی که وضع مالیشان بهتر بود، به دو قسمت تقسیم شد. یک قسمت بچهها را به مناطق دیگر بردند تا بتوانند ادامه تحصیل دهند و بخش دیگر خانواده هم برای ادامه دامداری و زراعت در روستاهای اطراف سد گتوند باقی ماندهاند.»
اهالی روستای آب ماهیک پولی از سازندگان گتوند نگرفتهاند. آنها با قیمتی که برای املاکشان تعیین شده بود مخالف بودند. بااینوجود، شرکت آب نیرو که مجری سد گتوند است هنوز حقوحقوقشان را پرداخت نکرده است. برای همین، پولی برای رفتن و آغاز یک زندگی جدید در جایی دیگر وجود ندارد: «اصلا اهالی ما پولی نگرفتهاند. یک شخص روستایی با دستخالی، بدون پول و درآمد کجا برود؟ مجبور است به همان کوهپایه باقیمانده از روستای خودش پناه ببرد و در رنج و مشقت اسیر بماند. چه کسی به کشاورز و دامدار جای سکونت میدهد؟ آیا در مناطق شما برای ادامه زندگی روستاییان بیپناه و آواره به کسی پناه میدهند.»
این فقط یک دورنمای خلاصه از مردم روستاهایی است که سد گتوند در خود بلعید و حالا ساکنیانش در فقر و فلاکت گرفتار شدهاند: «به ما گفتند سد را میزنیم برای رفع محرومیت و بیکاری؛ اما سد را زدند برای پر کردن جیب یک عده چپاولگر و دزد و غارتگر و غاصب بیتالمال. وقتی روستاییها پولی ندارند هیچکس از آنها دفاع نمیکند. نه دولت، نه ولیفقیه و نه هیچکس دیگر.»
حرفش را میبرد سمت ارزهایی که از کشور خارج میشود. حالا میان روستاییها جملاتی مشترک را میتوان شنید. آنها میگویند دولت ایران سالانه هزاران دلار به حزبالله و دیگر کشورها کمک میکند: «شما که برخی کشورها را رژیم اشغالگر و غاصب مینامید و برای احقاق حق فلسطینیها پولهای کلان خرج میکنید، چطور خودتان از همین راه خانههای مردم کشور خودتان را غصب کردهاید و حقوحقوقشان را نمیدهید؟»
سرنوشت خانوادههایی که به هر نحو قربانی سد گتوند شدهاند حالا در دستهای آب نیرو، مجری این سد است: «مهرماه امسال در آخرین وعدهای که به ما دادند قرار شد فرمانداری لالی لیست ۴۷ نفر از اهالی منطقه آب ماهیک را که املاک و مستغلات آنان به میزان شصت میلیارد ریال برآورد شده به مجری سد گتوند ارائه دهد و آنان نیز نسبت به پرداخت آن اقدام کنند. هشت سال است که دارند با وعدهووعیدهای توخالی ما را فریب میدهند. امیدوارم این بار دیگر بتوانیم حقمان را از اینها بگیریم.»
نامه به مجری سد گتوند درباره ۴۷ نفر اهالی آب ماهیک
«شهاب رزمی»، مدیرکل بازرسی استانداری خوزستان شهریور امسال به خبرگزاری ایرنا گفت: «شرکت آب و نیرو از ایفای تعهدات خود اعم از بازنگری در قیمتگذاری و جبران خسارت روستاییان اطراف سد گتوند امتناع کرده که نارضایتی مالباختگان را که از اقشار ضعیف و کمدرآمد جامعه هستند در پی داشته است.»
به گفته او استاندار خوزستان در نامهای به «چیتچیان» وزیر سابق نیرو، برگزاری نشستی در وزارت کشور را خواستار شده است: «اما مسوولان سد گتوند در پاسخ به وزارت کشور اعلام کردند که ۹۷ درصد املاک را خریداری کرده و به دلیل مخالفت برخی از اهالی با دریافت پول، آن مبالغ به صندوق دولت واریز و اسناد زمینها بهصورت قطعی منتقل شده است. به همین دلیل دعوت به نشستی در تاریخ ۸اردیبهشت۱۳۹۸ را نپذیرفتند.»
دومین نامه به مجری سد گتوند
ساخت سد گتوند از سال ۱۳۷۶ کلید خورد. این سازه عظیم قرار بود آب ورودی به دشت خوزستان را تامین و به رونق کشاورزی در این منطقه کمک کند. بااینوجود پیشبینی افزایش شوری آب کارون به دلیل قرار داشتن گنبد نمکی به نام «سازند گچساران» در محل جانمایی سد، باعث اعتراض فعلان محیطزیست و کارشناسان این حوزه شد.
گرچه «آرش محجوب»، مدیر مطالعات طرح سد و نیروگاه گتوند علیا در سال ۱۳۸۸ و در واکنش به مخالفتها در مصاحبهای به خبرگزاری مهر گفت: «با توجه به حجم ۵/۴ میلیارد مترمکعبی آب در مخزن سد و نحوه تماس سازند گچساران با آب مخزن مقدار نمک موجود در محل در عمل تاثیر درازمدتی بر کیفیت آب مخزن سد ندارد.»
بنابراین آبگیری سد گتوند از مرداد ۱۳۹۰ آغاز و نگرانی از حل شدن گنبد و رگههای نمکی در آب مخزن سد به واقعیت بدل شد.
تا جایی که سال گذشته رییس دانشکده مهندسی علوم آب دانشگاه چمران اهواز از وجود ۱۰ و نیم میلیون تن نمک در مخزن سد گتوند خبر داد. خبرگزاری ایرنا به نقل از «مهدی قمشی» نوشت: «تناژ میزان شوری که در پشت سد گتوند وجود دارد در سال ۱۳۹۰ بیش از سه میلیون تن و در سال ۱۳۹۶ به ۱۰ و نیم میلیون تن نمک خالص رسیده و همین نشان میدهد که حتما باید فکری به حال این سد شود.»
همچنین رسانههای ایران بارها از افزایش ۳۰ درصدی شوری آب کارون به دلیل حل شدن نمک در مخزن سد گتوند بارها خبر دادهاند و مسوولان سازمان محیطزیست هم در واکنش به این خبرها گفتهاند قرار است طرح علاجبخشی برای پایان دادن به مشکلات گتوند بهزودی اجرا شود.
در همین رابطه «اسماعیل کهرم»، بومشناس و فعال محیطزیست با فاجعه خواندن ساخت سد گتوند به «ایرانوایر» میگوید: «بارها شاهد ساخت سد و آوارگی مردم روستایی در ایران بودهایم و این اتفاق فقط مختص سد گتوند نیست. بهعنوانمثال روستای «واوان» هم پشت سد امیرکبیر کرج غرق شد و عدهای آواره و مجبور به مهاجرت شدند. مهم این است که پیش از ساخت سد به فکر ساخت مکانی برای ساکنان این روستاها باشند نه اینکه زمینهای آنان را به قیمت ارزان بخرند یا مجبورشان کنند خانه و ملک خود را رها و به جای دیگری کوچ کنند.»
اینچنین که مشاور سابق رییس پیشین سازمان محیطزیست میگوید، برای ساخت سد گتوند هزاران اصله درخت «مثمر» قطع شد و قرار بود این سد به تامین بخشی از برق موردنیاز ایران، کنترل سیلابها و همچنین ایجاد اشتغال کمک کند: «بااینوجود در شرایط بد اقتصادی کنونی به دلیل فجایع زیستمحیطی که گتوند با افزایش شوری آب کارون و زمینهای منطقه به وجود آورد به فکر علاجبخشی آن افتادهاند که اصلا عملی نیست.»
ریختن صدها تن خاک رسی روی سازند نمکی گچساران که دقیقا در داخل مخزن سد گتوند واقعشده یکی از راهکارهای علاج بخشی بود که مجری این سد در پیش گرفت و شکست خورد. آقای کهرم میگوید: «یکی دیگر از راهکارهایی که برای علاج بخشی سد گتوند پیشنهاد شده است تغییر جهت جریان آب یا به قولی بایپس بود که این روش هم به دلیل هزینه بسیار بالایی که داشت رد شد.»
حالا از گتوند، بلندترین سد خاکی ایران فقط «ترینهایش» باقیمانده و بس: «با ساخت این سد هم مردم بیگناه را آواره کردند و هم زمینهای منطقه را از بین بردند. نخلهای پاییندست سد از شدت شوری آب سوختند و حالا تنها محصولی که میشود در زمینهای پاییندست گتوند کاشت خیارشور است.»
مطالب مرتبط:
۲۰سال گذشت، روستائیان اطراف سد گتوند هنوز آواره اند
بهره برداری از ۱۳سد در سال۹۷؛ تداوم یک رویکرد عقب مانده
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر