آخر شهریور هر سال، هم زمان با سالروز شروع جنگ ایران و عراق، دولت جمهوری اسلامی برنامه تبلیغاتی خود را درباره «جنگ تحمیلی» آغاز میکند.
در طول این سالها، حاکمان جمهوری اسلامی «صدام حسین» و دولت «حزب بعث» عراق را تنها مقصر این جنگ معرفی و نقش خود را در آغاز جنگ کتمان کردهاند. هیچ شکی نیست که حکومت صدام حسین یکی از مستبدترین حکومتهای تاریخ بشر، جنایتکار، شکنجهگر و متجاوز بود و دولت و ارتش او هزاران تن از ایرانیان و همسایههای عراقی کشور را به قتل رساندند و مجروح کردند. اما امسال «ایرانوایر» پیش از شروع برنامههای تبلیغاتی دولت ایران، با نگاهی متفاوت، به دلایل شروع جنگ، نقش جمهوری اسلامی و شخص «روحالله خمینی» در تحریک دولت صدام حسین و مقدمه چینی برای تجاوز عراق به خاک ایران میپردازد.
در سال ۱۳۵۹ و در شش ماه منتهی به جنگ ایران و عراق، یکی از موضوعات عمده تنش بین دو کشور، «حزب الدعوه» عراق بود.
حزب الدعوه در سال ۱۳۳۶ و به عنوان سازمانی اسلامگرا بنیانگذاری شد. این حزب که رهبرانش روحانیون شیعه بودند، حامی انقلاب اسلامی ایران و در عین حال، مخالف حزب حاکم عراق، یعنی «بعث» بود. در پی سرنگونی صدام حسین، «ابراهیم جعفری»، «نوری مالکی» و «حیدر عبادی»، سه نفری که به مقام نخستوزیری عراق رسیدند، از اعضای حزبالدعوه بودند.
دولت بعثی در روز ۲۲ خرداد ۱۳۵۸، «محمدباقر صدر»، رهبر معنوی حزب الدعوه را دستگیر کرد. این مرجع تقلید، متولد عراق اما فرزند یک خانواده مشهور روحانی ایرانی بود.
محمدباقر صدر مدتی پس از دستگیری آزاد شد و در حبس خانگی قرار گرفت ولی دستگیری او منجر به اعتراضات عمومی گسترده پیروان حزب الدعوه در شهرهای مختلف عراق شد. در نتیجه این اعتراضات، هزاران نفر از شیعیان دستگیر شدند.
۲۵ تیر ۱۳۵۸، صدام حسین رییسجمهوری عراق شد و سرکوب پیروان حزب الدعوه شدت گرفت. رییسجمهوری جدید ازجمله دستور محاکمه دستهجمعی حدود یک هزار و ۲۰۰ معترض شیعه و اعدام ۸۶ نفر را صادر کرد. این برخورد، منجر به فراخوان حزب الدعوه به شورش مسلحانه علیه دولت عراق شد. سپس در تابستان ۱۳۵۸، این حزب مقر خود را به داخل خاک ایران منتقل کرد تا رهبرانش از تعقیب نیروهای امنیتی عراق در امان بمانند.
در پی این تحولات، بغداد حکومت ایران را به خاطر حمایت رسمی از یک نیروی اپوزیسیون مسلح دولت عراق، مورد انتقاد شدید قرار داد. تنش بین دو کشور، بهویژه در ۱۲ فروردین ۱۳۵۹ شدت گرفت که یک عضو حزب الدعوه به «طارق عزیز»، معاون نخستوزیر عراق سوء قصد کرد. این سوء قصد البته ناکام ماند ولی در جریان آن، شماری از همراهان این مقام عراقی کشته شدند.
صدام حسین تقصیر این حمله را به گردن «روحالله خمینی»، رهبر وقت ایران و سیاستهای او برای «صدور انقلاب اسلامی» انداخت. او حتی در بیانیهای وعده داد انتقام حمله به طارق عزیز را خواهد گرفت.
چهار روز پس از سوء قصد، عراق دوباره محمدباقر صدر و خواهرش «بنتالهدی صدر» را به زندان انداخت و در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹، هر دو را اعدام کرد.
به دنبال این دو اعدام، تنش بین تهران و بغداد تا جایی بالا گرفت که آیتآلله خمینی علنا و بهدفعات از ارتش عراق خواست علیه صدام حسین قیام و حکومت او را سرنگون کند.
اختلاف بر سر قراداد الجزایر
باوجود منازعات سیاسی شدید بین تهران و بغداد پیش از شروع جنگ، توجیه رسمی عراق برای حمله به ایران، این ادعا بود که ایران «قرارداد الجزایر» را نقض کرده است.
ایران و عراق قرارداد الجزایر را در سال ۱۳۵۴ و با هدف حل منازعات تاریخی مرزی خود امضا کرده بودند. این منازعات، به ویژه بر سر نحوه تقسیم ارتفاعات «میمک» در غرب استان ایلام و رودخانه مرزی دو کشور بود که در ایران، «اروندرود» و در عراق، «شطالعرب» نامیده میشود.
صدام حسین در روز ۲۶ شهریور ۱۳۵۹، اعضای مجلس ملی عراق را به دیداری اضطراری دعوت و اعلام کرد که ایران قرارداد الجزیره را نقض کرده است. صدام متن این توافق را جلوی دوربینهای تلویزیونی پاره کرد و مدعی مالکیت بر تمام «شطالعرب» شد. منظور دولت عراق از نقض قرارداد الجزایر، بیش از هرچیز، به بخشی از این قرارداد مربوط میشد که تاکید داشت دو کشور باید بخشهایی از ارتفاعات مرزی میمک را میان خود تقسیم کنند. درحالی که نیروهای ایران هنوز در بخشهای مورد اختلاف حضور داشتند.
بلندیهای میمک شامل مناطق کوهستانی وسیع و صعبالعبوری میشوند و تعیین مرز دقیق بین ایران و عراق در این منطقه، نیاز به اقدامات پیچیده نقشهبرداری تحت نظارت ناظران بینالمللی داشت. در فروردین ۱۳۵۷، ۱۰ ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران و عراق کار نقشهبرداری و میلهگذاری مرز کوهستانی خود را آغاز کرده و حتی نیروهای ایرانی برای عقبنشینی از بخشهایی از میمک آماده شده بودند. اما پس از وقفهای کوتاه در این عقب نشینی، عراقیها ناگهان کار را نیمه کاره رها کردند. در ماههای بعدی و با اوج گیری انقلاب نیز ایرانیها در موقعیتی نبودند که پیگیری بیشتری در این زمینه انجام دهند.
از سوی دیگر، بعد از سقوط حکومت پادشاهی و در فضای پرآشوب پس از انقلاب، ارتش ایران به شدت صدمه خورد و بهتدریج عراقیها در مرزهای دو کشور وضعیت تهاجمیتری پیدا کردند.
در وضعیت جدید، درگیریهای مرزی پراکندهای انجام شد. این درگیریها در سال ۱۳۵۹ شدت گرفتند تا جایی که حتی گروههای کوچکی از نیروهای عراق وارد خاک ایران شدند. از تابستان ۱۳۵۹ به بعد، ایران هم اقدامات تلافیجویانه خود را افزایش داد و گروههای کوچکی از نیروهای ایرانی وارد خاک عراق شدند. با افزایش تنش، در روز ۱۳ شهریور ۱۳۵۹، نیروهای ایرانی دو شهر مرزی «بدره» و «زرباطیه» عراق را بمباران کردند که به طور گسترده در رسانههای عراق انعکاس یافت.
در واقع، دولت عراق تا وقتی صدام حسین بر سر کار بود، تاریخ شروع جنگ ایران و عراق را روز ۱۳ شهریور ۱۳۵۹ میدانست که این دو شهر بمباران شده بودند. درحالی که ایران آغاز جنگ را ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ میدانست که ۱۲ لشکر عراق دست به اشغال بخشهایی از استانهای خوزستان، ایلام و کرمانشاه زدند. این روایت دوم، همان بود که بعدها در گزارش دبیرکل سازمان ملل در ۱۸ آذر ۱۳۷۰ نیز به رسمیت شناخته شد.
هشدارهای پیش از جنگ
شماری از سیاستمداران معروف ایرانی در خاطرات خود روایت کردهاند که پیش از جنگ، به رهبران جمهوری اسلامی در مورد احتمال رویارویی نظامی با عراق هشدار داده بودند. بعضی از آنها مثل «ابراهیم یزدی»، وزیر وقت امور خارجه که در سال ۱۳۹۶ درگذشت و آیتالله «حسینعلی منتظری»، دومین روحانی پرنفوذ وقت که در ۱۳۸۸ فوت کرد، روایت کردهاند در آن مقطع، مُصِر بودهاند تهران باید از اعمال تحریکآمیزی که تنش با بغداد را افزایش دهد، خودداری کند.
از سوی دیگر، ابراهیم یزدی و «عباس امیر انتظام»، سفیر وقت ایران در سوئد که در سال ۱۳۹۷ پس از ۲۷ سال در زندان درگذشت، شهادت دادهاند حتی دولت امریکا به ایران هشدار داده بود که عراق ممکن است در تدارک رویارویی نظامی باشد.
بعضی منابع امریکایی نیز تایید کردهاند که دولت «جیمی کارتر» چنین هشداری را به دولت موقت «مهدی بازرگان» منتقل کرده بود. «مارک گازیوروسکی»، تاریخنگار معروف امریکایی در شماره پاییز ۲۰۱۲ «میدل ایست ژورنال» به یادآوری برخی گزارشهای اطلاعاتی امریکا در همین ارتباط پرداخته است.
او در مقاله خود توضیح میدهد در شهریور ۱۳۵۹، بخشهایی از جامعه اطلاعاتی امریکا به این نتیجه رسیده بودند که عراق در تدارک حمله احتمالی به ایران است. مطابق اطلاعات این منابع، عراق میکوشید مخفیانه مقادیر عظیمی از تجهیزات و تدارکات نظامی را به مناطق مرزی منتقل کند که میتوانست در حمله به ایران مورد استفاده قرار بگیرد.
مقاله تاکید دارد که امریکاییها این اطلاعات را به تهران تحویل داده بودند اما مقامات ارشد جمهوری اسلامی موضوع را جدی نگرفتند.
لازم به یادآوری است که اعلام خطر از سوی ایالات متحده به مقامات ایران، پیش از تسخیر سفارت امریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ انجام شده بود. در آن زمان، روابط بین ایران و امریکا هنوز خراب نشده بود و دولت موقت بازرگان حامی قوی حفظ روابط با واشنگتن بود. در حالی که دولت عراق متحد مسکو تلقی میشد. بازرگان و کابینهاش در روز ۱۵ آبان ۱۳۵۸، در اعتراض به گروگانگیری دیپلماتهای امریکایی در ایران استعفا دادند.
تسخیر سفارت امریکا در تهران منجر به بحرانی شدید در روابط با امریکا شد که تا به امروز ادامه داشته است. این بحران عملا به حذف اندک عناصر میانهرو باقی مانده در داخل حکومت ایران انجامید و شرایطی را ایجاد کرد که دیگر نمیشد تصور کرد که در جمهوری اسلامی ایران کسی خواهان سازش با دشمنان خارجی یا کاهش تنش با دولتهایی مثل عراق باشد.
این فضای جدید سیاسی، در واقع مسیر تشدید بحران بین ایران و عراق را هموار کرد؛ فرایندی که عاقبت، هرگونه امکان جلوگیری از جنگ را از بین برد.
مطالب مرتبط:
سهم تهران در شروع جنگ ایران و عراق(بخش اول)؛ سخنرانیهای آیتالله خمینی علیه صدام
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر