آخر شهریور هر سال، هم زمان با سالروز شروع جنگ ایران و عراق، دولت جمهوری اسلامی برنامه تبلیغاتی خود را درباره «جنگ تحمیلی» آغاز میکند.
در طول این سالها، حاکمان جمهوری اسلامی «صدام حسین» و دولت «حزب بعث» عراق را تنها مقصر این جنگ معرفی و نقش خود را در آغاز جنگ کتمان کردهاند. هیچ شکی نیست که حکومت صدام حسین یکی از مستبدترین حکومتهای تاریخ بشر، جنایتکار، شکنجهگر و متجاوز بود و دولت و ارتش او هزاران تن از ایرانیان و همسایههای عراقی کشور را به قتل رساندند و مجروح کردند. اما امسال «ایرانوایر» پیش از شروع برنامههای تبلیغاتی دولت ایران، با نگاهی متفاوت، به دلایل شروع جنگ، نقش جمهوری اسلامی و شخص «روحالله خمینی» در تحریک دولت صدام حسین و مقدمه چینی برای تجاوز عراق به خاک ایران میپردازد.
۱۸ آذر ۱۳۷۰، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، «خاویر پرز دکوئیار» گزارشی را تقدیم شورای امنیت این سازمان کرد که بغداد را مسوول آغاز جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ میدانست. گزارش دبیرکل تاکید داشت که طبق قوانین بینالمللی، تهاجم عراق به کشور همسایه قابل توجیه نبوده و یادآوری میکرد که ارتش عراق حتی پیش از شروع تمام عیار جنگ هم وارد خاک ایران شده است.
گزارش دبیرکل در عمل به شکل «قطعنامه ۵۹۸» شورای امنیت تنظیم شده بود؛ قطعنامهای که ۲۷ تیر ۱۳۶۶ با هدف پایان دادن به جنگ ایران و عراق، به تصویب شورای امنیت رسید و به برقراری آتشبس در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ انجامید.
مسوولیت صدام حسین در آغاز جنگ هشت ساله، ریشه در این واقعیت داشت که در روز ۳۱ شهریور، ۱۲ لشکر ارتش عراق دست به اشغال نظامی بخشیهای گستردهای از خاک ایران زده بودند. این حمله در شرایطی انجام شد که صدام حسین ایران را کشوری آشوبزده میدید با ارتشی که بعد از انقلاب چنان تضعیف شده بود که قادر به دفاع از مرزها نبود.
با وجود این، بخشی از مسوولیت بالا گرفتن تخاصم میان دو کشور، بر دوش جمهوری اسلامی ایران بود. به بیان دیگر، هرچند صدام حسین شروع کننده جنگ هشت ساله بود و پیش از آن نیز انگیزه حمله به ایران را داشت اما سیاستهای تحریککننده جمهوری اسلامی، نقشی مهم را در افزایش تنش میان دو کشور و زمینه سازی تهاجم عراق ایفا کرد.
تحریکات آیتالله خمینی
مجموعه موضعگیریهای آیتالله خمینی پس از استقرار جمهوری اسلامی، بهشدت بر روابط بین عراق و ایران پیش از جنگ سایه انداخته بود.
بنیانگذار و رهبر سابق جمهوری اسلامی ایران، از ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ در نجفِ عراق در تبعید بود تا اینکه تحت فشار دولت عراق، این کشور را به مقصد فرانسه ترک کرد. اقامت طولانیمدت آیتالله خمینی در عراق، وجود یکی از مهمترین حوزههای علمیه شیعه در نجف و اقامت بسیاری از روحانیون ایرانیتبار در آن شهر، باعث شده بود تا او توجه ویژهای به مسایل عراق نشان دهد. درنتیجه، در پی پیروزی انقلاب اسلامی، بارها راجع به اوضاع داخلی عراق اظهارنظر میکرد که شامل فراخوانهای مستقیم به اقدام علیه حکومت صدام حسین هم میشد.
حملات لفظی آيتالله خمینی به صدام حسین، به ویژه در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ شدت گرفت که حکومت عراق، آیتالله «محمدباقر صدر» را اعدام کرد. او متولد عراق اما فرزند یک خانواده مشهور روحانی در ایران بود.
رهبر وقت جمهوری اسلامی در روز ۲۰ فروردین ۱۳۵۹ صدام حسین را «خائن»، «انگل» و یک «چهره قبیح غیراسلامی و غیرانسانی» خواند که باید «نابود» شود. او با انتقاد از فشار بغداد بر حوزه علمیه نجف و روحانیون شیعه، سقوط نظام صدام حسین را پیشبینی کرد و از مردم عراق خواست برای سرنگونی صدام به پاخیزند. او به اعضای ارتش عراق هم توصیه کرد از صدام حسین و حکومت او سرپیچی کنند.
آیتالله خمینی در روز ۲۱ فروردین همان سال، با پیشبینی این که صدام حسین در آستانه نابودی است، ابراز امیدواری کرد که رژیم عراق به «زبالهدان تاریخ» فرستاده شود.
خمینی هفته بعد، در روز ۲۸ فروردین، دوباره از ارتش عراق خواست حکومت این کشور را سرنگون کند و مشخصا بر ضرورت انجام «کودتا» در عراق برای از بین بردن صدام حسین تاکید کرد.
رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران همچنین حمایت از صدام را «حرام» دانسته و خواستار تشکیل «حکومت اسلامی» در عراق پس از سرنگونی حکومت موجود شده بود.
او روز دوم اردیبهشت، در پیامی مشابه، از افسران، درجهداران و سربازان ارتش عراق خواست: «یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند و یا از پادگانها و سربازخانهها فرار کنند.»
آیتالله خمینی به طور جداگانه، به کارگران و کارمندان عراقی هم توصیه کرد که حکومت کشورشان را تغییر دهند.
حملات لفظی او به دولت صدام حسین را که تا آغاز جنگ ادامه یافت، البته نمیتوان دلیل حقوقی شروع جنگ دانست. اما حرفهای تحریککننده او و بهویژه فراخوانهایش به ارتش عراق برای سرنگون کردن صدام حسین، خبر از سیاست مشخص رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران علیه حکومت عراق میدادند؛ رویکردی که بیتردید بر اقدامات پیروان آیتالله خمینی در نهادهای انقلابی ایران و همچنین برخی محافل شیعه در عراق تاثیر میگذاشت.
«محمود دعایی»، سفیر سابق جمهوری اسلامی در بغداد که ماموریتش چند ماه پیش از آغاز جنگ هشت ساله تمام شد، در کتاب خاطراتش نوشته است قبل از آغاز جنگ، بسیاری از روزنامهها و همچنین شبکههای رادیو و تلویزیون ایران تبلیغاتی بهشدت تحریککننده علیه صدام حسین انجام میدادند.
به نوشته دعایی، او این مساله را در یک جلسه «شورای انقلاب» که بالاترین شورای حکومتی ایران در آن زمان به شمار میرفت، مطرح کرده و از آنها خواسته بود تنش با بغداد را کنترل کنند.
محمود دعایی همچنین روایت کرده است که دولت عراق از او خواسته بود این پیغام را به آیتالله خمینی برساند که صدام حسین مایل به مذاکره مستقیم با نمایندهای از رهبر ایران بر سر مسایل دوجانبه است.
سفیر سابق ایران در عراق میافزاید که خمینی این پیشنهاد را نپذیرفته و تاکید کرده بود مذاکره با شخصی مثل صدام بهکلی بیفایده خواهد بود.
آیتالله منتظری نیز که در آغاز جنگ پس از آیتالله خمینی، عالیرتبهترین روحانی در جمهوری اسلامی ایران محسوب میشد، در مصاحبهای با «بیبیسی» در آذر ۱۳۹۳، گفته بود به رهبر وقت در مورد بالا گرفتن تنشها با عراق هشدار داده است.
او گفته به رهبر پیشنهاد داده بود تهران سفیر حسن نیتی به بغداد بفرستد و به عراقیها اطمینان دهد که حکومت جدید ایران میخواهد روابط خوبی با کشورشان داشته باشد. منتظری گفته بود حتی هشدار داده است که اگر ایران سطح تنش را پایین نیاورد، صدام حسین خود را برای جنگ آماده خواهد کرد. به گفته او، آیتالله خمینی با پیشنهاداتش موافقت نکرده بود.
در همین حال، گذشته از مواضع تحریکآمیز آیتالله خمینی و دیگر مقامهای جمهوری اسلامی، حکومت نوپای ایران در عمل نیز اقدامات مشخصی را انجام داد که سطح تنش با عراق را به شدت بالا برد.
مطالب مرتبط:
سهم تهران در شروع جنگ ایران و عراق (بخش دوم)؛ حمایت رسمی از حزب الدعوه
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر