مهدی مرزبان، شهروند خبرنگار، هرات
«کار که تمام شد، شش میلیون تومان مزدمان را پرداخت نکرد و از ساختمان هم بیرونمان کرد.» این جمله بخشی از روایت دردناک علی است. جوان ۲۱ ساله افغانستانی که از وقتی نوجوان بوده با گچ و سیمان و کاشیهای ساختمانی کارکرده است. علی هفت سالی میشود که در ایران کارگر ساختمانی است. میگوید: «یک ضرب المثل در ایران هست که میگویند مزد کارگر را باید قبل از خشک شدن عرقش داد اما برخی از کارفرمایان...» جملهاش را ناتمام میگذارد. چند دقیقه ساکت میماند و بعد ادامه جمله را میگوید: «برخی از کارفرمایان ایرانی پس از ختم کار بدون اینکه حقوق کارگران افغانستانی را پرداخت کنند، آنان را از سر کار بیرون میاندازند و اغلب کارگران افغانستانی که فاقد مدرک اقامت هستند نمیتوانند از آنها شکایت کنند.»
او هفت سال پیش قاچاقی به ایران آمده و در طول این مدت سه بار رد مرز شده و مجبور شده به افغانستان بازگردد اما باز هم قاچاقی راهی ایران شده است: «دفعه اول سال ۹۰ قاچاقی آمدم به ایران. انوقت مزد کارگر ساده روزی ۳۰ هزار تومان بود، در این مدت سه بار رد مرز شدم هر دفعه دو، سه ماه در افغانستان میماندم چون آنجا کار نبود، دوباره قاچاقی به ایران میآمدم.»
علی دو سال پیش برای کار روی نمای یک ساختمان با دو دوستش راهی شمال ایران میشود. صاحب کار یک مرد میانسال بوده که کارش ساخت و ساز و فروش ساختمان بوده است و از آنها میخواهد برای سنگ کردن نمای ساحتمان به شمال بروند: «سه نفر بودم، ساختمان در موتلقو شمال بود. نوساز بود و صاحبکار میخواست نما سنگ شود، گفت: کارکنید بابت هر متر ۲۰ هزارتومان میدهم، نرخاش گرچه از دیگر جاها پایینتر بود ولی باز هم از بیکار ماندن بهتر بود.»
به گفته او روزهای اول، صاحب کار رفتار بهتری با کارگران داشته اما هرچه کار پیش میرود رفتار او با کارگران بدتر میشود: «در اوایل برخوردش خوب بود ولی کار که کمی پیش رفت، صاحب کار ما خیلی تغییر کرد؛ وقتی از او پول طلب میکردیم ناراحت میشد. حتی پول جیب ما را هم نمیداد. ما مجبور میشدیم از دیگر دوستان مان پول قرض بگیریم بخاطر خرج نان و مواد غذایی حتی بخاطر مصارف روزانه ما هم پول نمیداد.»
آنها هر روز ۷ صبح کارشان را شروع میکردند تا هفت و نیم، هشت شب کار میکردند. میگوید فشار کار به حدی زیاد بود که وقتی شب به اتاق بر میگشتند نشست و برخاست برایشان سخت بوده اما چارهای جز این نداشته اند. علی که خانوادهاش در افغانستان زندگی میکنند، باید با کارگری هزینههای زندگی خانواده ۸ نفرهشان را تامین کند. بنابراین همه سختیها را تحمل میکرده تا بتواند مخارج خود و خانوادهاش را در بیاورد.
با تمام این سختیها اما او و دوستانش در مدت اقامت در متل قو نمیتوانند از صاحب کار پول بگیرند: «وقتی میگفتم پول بده که خانواده ما مشکل دارد باید برای شان در افغانستان پول بفرستیم ناراحت میشد میگفت پول ندارم باید کار را زود تمام کنید تا واحدها را بفروشم، بعد به شما پول میدهم.»
سه ماه طول میکشد تا کار تکمیل شود و در این مدت صاحبکار بیش از ۶ میلیون تومان به آنها بدهکار میشود: «تا وقتی کارش گیر بود امروز و فردا میکرد ولی وقتی کارش تمام شد با ما خیلی خشن برخورد میکرد، شش میلیون تومن طلبکار بودیم ولی مستقیم جواب داد و گفت: پول نمیدهم، بروید شکایت کنید. آخر هم ما را از ساختمان بیرون انداخت..»
از آنجایی که او و دوستانش فاقد مدرک اقامت و پاسپورت بودهاند امکان پیگیری شکایت از صاحبکار را نداشتهاند، میگوید: «حتی پول کرایه ماشین را هم نداشتیم که از شمال خودمان را به تهران برسانیم. با دوستانمان تماس گرفتیم و هماهنگ کردیم که مقداری پول برسانند ترمینال که بتوانیم برای کرایه ماشین بدهیم.» خانواده علی و دوستانش هم در افغانستان منتظر پول بودهاند. آنها مجبور میشوند برای تامین هزینههای خانواده هم زیر بار قرض بروند: «چهار ماه در تهران کار کردم تا توانستم کم کم قرضهایم را که به خاطر پول ندادن صاحبکارم به وجود امده بود، پرداخت کنم.»
علی توضیح میدهد که همه کارفرماها و مهندسانی که با آنها کار کرده چنین برخوردی نداشتهاند و در بین آنها افرادی هم بودهاند که هوای کارگران ر ا داشتهاند: « اینطوری نیست که همه حقوق کارگران افغانستانی را بخورند. بعضی از صاحب کارها و مهندسها خیلی آدمهای خوبی هستند حقوق کارگران را ماه به ماه تسویه میکنند، مثلا یکی از آنها همیشه میگفت: شما به اجبار کشور و خانواده خود را رها کردید و آمدید اینجا کار میکنید تا پول حلال بدست بیاورید و همیشه موقع پول دادن دعایمان میکرد.»
او توضیح میدهد که با کارفرمایانی هم برخورد داشته که نه تنها در پرداخت حقوق کارگران افغانستانی کوتاهی نمیکنند بلکه در زمینه تهیه مواد خوراکی و یا در گرفتن سیمکارت نیز با آنان همکاری کردهاند. شهروندان افغانستانی که فاقد مدرک اقامتی درایران هستند، امکان خرید سیمکارت تلفن همراه به نام خودشان را ندارند: «مثلا در سعادت آباد در یک ساختمان کار میکردم صاحب کار آدم خیلی خوبی بود. بین کارگر ایرانی و افغانستانی فرق نمیگذاشت، آخر هفته پول جیب خرج ما را میداد و حقوق را هم آخر هر ماه تا قِران آخر تصفیه میکرد، هر جایی خوب و بد دارد ایران هم همینطور.» بعد چند ثانیه ساکت میشود و انگار بخواهد جملهای را تصحیح کند، با تاکید میگوید: «البته تعداد کارفرمایان خوبی که با آنها برخورد داشتهام...» دوباره حرفش را میخورد و میرود سراغ آنچه چند ماه پیش بر او گذشته است.
پنج ماه پیش موزاییککاری و کاشیکاری ساختمانی نوساز در منطقه مولوی به او سپرده میشود. قرار میشود به ازای هر متر کاشیکاری ۱۵ هزار تومان دریافت کند اما همان اتفاقی که او دو سال پیش در متل قو تجربه کرده بود، یکبار دیگر پیش میآید : «چون دفعه پیش صاحب کار پولم را نداد خیلی نگران بودم که باز هم همان قضیه تکرار نشود. به خاطر همین پیش از اینکه با او کار را شروع کنم گفتم خانواده من در افغانستان چشمشان به دست من است، باید هر ماه برای شان پول بفرستم او هم قبول کرد که آخر هر ماه حسابم را تصفیه میکند، ولی اینطور نشد.» او دو ماه و نیم کار میکند اما وقتی میبیند حقوقش درست پرداخت نمیشود. بار دیگر با صاحبکار صحبت میکند. این بار هم صاحبکار از او میخواهد شرایط را درک کند و کار را سریعتر پیش ببرد و حقوقش را یکجا بعد از تمام شدن کار بگیرد: «وقتی کاشی کاری تمام شد پیش خود حساب کردم چهار میلیون تومان از صاحب ساختمان طلبکار بودم. تا چند روز گفت صبر کن پولات میدهم ولی یک روز وقتی درخواست پول کردم گفت که از پول خبری نیست برو بکارت برس» او هم مجبور میشود بدون دریافت پول اتاقک ساختمانی را که در آن کار میکرده و در این مدت جای خوابش بوده، ترک کند و دنبال کار دیگری برود.
علی میگوید: «هیچ ضمانتی برای پرداخت حقوق کارگران افغانستانی از سوی کارفرمایان ایرانی وجود ندارد و آنان هر گونهای که خواسته باشند با کارگران رفتار میکنند.» او توضیح میدهد که برخی از کارفرمایان هنگامی که کارگران افغانستانی بخصوص کارگران ساختمان را برای کار استخدام میکنند یا بخشی از کارها مانند سنگ کاری نما، کف، کاشی و گچکاری را به آنها میسپارند، هیچگونه قرار داد رسمی با آنان امضا نمیکنند و تمام شرایط از جمله مقدار حقوق، ساعات کاری و دیگر موارد را بهطور شفاهی برای آنها توضیح میدهند. بنابراین در صورت نقض آن موارد از سوی کار فرمایان، کارگران افغانستانی حتی اگر مدارک هویتی داشته باشند، هیچگونه اسناد و مدرکی برای شکایت از کارفرما در دست ندارند.
علی الان هم مشغول کارگری ساختمان است اماحالا با افزایش نرخ مواد غذایی حقوق کارگری فقط کفاف تامین نیازهای اولیه خودش را میدهد و چیزی برای پسانداز و فرستادن برای خانواده در افغانستان باقی نمیماند. او میگوید: «نمیدانم چه کنم، روزها کار میکنم و پولش را تا شب میخورم، تمام میشود.»
شما هم میتوانید خاطرات، مشاهدات و تجربیات خود از قاچاق انسان، پناهندگی و مهاجرت به اشتراک بگذارید. اگر از مسوولان دولتی یا افراد حقیقی و حقوقی که حق شما را ضایع کردهاند و یا مرتکب خلاف شدهاند شکایت دارید، لطفا شکایتهای خود را با بخش حقوقی ایرانوایر با این ایمیل به اشتراک بگذارید: info@iranwire.com
مطالب مرتبط:
قاچاق انسان در کردستان ایران؛ سیم خاردار، قایق بادی و صندوق عقب
کودک افغانستانی با جیب خالی به تهران رسید
پی گیری اظهارات متناقض مسوولان درباره بریدن گوش کودک زباله گرد
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر