دولت ایران اعلام کرده است که اقدام به کاهش تعهداتش در قبال توافق هستهای خواهد کرد.
این که جمهوری اسلامی میخواهد بخشی از فعالیتهای هستهای خود را که پیش از این برای اعلام حسن نیت در مسیر این توافق متوقف کرده بود دوباره از سر بگیرد، موجب سردرگمی کشورهای طرف مذاکره ایران شده است.
خبرگزاریهای داخلی در طول دو روز گذشته نوشتهاند دولت ایران در سالگرد خروج امریکا از «برجام» و در واکنش به تحریمهای اعمال شده از سوی امریکا و آنچه «بدعهدی» کشورهای اروپایی میداند، برنامههای جدیدی را اعمال میکند.
با این همه، «محمدجواد ظریف»، وزیر امور خارجه ایران خروج از برجام را رد کرده و گفته است هرگونه اقدام آتی از سوی ایران در چهارچوب برجام خواهد بود و جمهوری اسلامی قصد خروج از این توافق را ندارد.
اشاره او به چهارچوبهای مورد توافق، توجه به بند بیستوششم این قرارداد بینالمللی است که در صورت زیر پا گذاشتن تعهدات مقرر شده از سوی یکی از طرفین ماجرا، ایران حق دارد اجرای تعهداتش را به تعویق بیاندازد.
اکنون این پرسش پیش میآید که آیا رویه جدید ایران در از سرگیری برخی فعالیتهایش میتواند منازعات طرفین ماجرا را شدت بخشد و بیاعتمادی افکار عمومی نسبت به دولت ایران را تشدید کند؟
دکتر «امیرحسین گنج بخش»، فعال سیاسی ساکن امریکا میگوید:«اعلام برنامه جدید دولت ایران یا ارسال نامه به کشورهای چهار بهعلاوه یک را شاید بتوان شکواییهای از اروپا دانست که چرا به تعهداتش عمل نکرده است.»
به گفته این پژوهشگر، چنین گلایهای نشانه ناآگاهی حکومت ایران از توان اقتصادی امریکا در عرصه جهانی دارد: «هم اکنون ۸۸درصد تجارت جهان با دلار انجام میشود. به همین دلیل هم جمهوری اسلامی در یافته است که اروپا قادر به دور زدن تحریمها و یا وادار کردن امریکا به تغییر موضع در مورد برجام نخواهد بود.»
امیرحسین گنج بخش معتقد است حربه تحریمهای همه جانبه اقتصادی، توانایی فلج کردن اقتصاد ایران را دارد: «قرار دادن نام سپاه پاسداران در لیست سازمانهای تروریستی از سوی امریکا بیش از آن که جنبه سیاسی داشته باشد، عملا جنبه اقتصادی دارد؛ به این معنا که منظور نهایی امریکا، قطع ید سپاه به عنوان یک عامل اقتصادی از طریق اعمال فشار بیشتر بوده است.»
به باور او، در بن بستی که حکومت در آن گرفتار شده است، نوشتن نامه برای سران پنج کشور دنیا بیشتر مصرف داخلی دارد: «مخاطب چنین ادعایی مردم هستند و این که اعلام کنند بله، ما هنوز هم یک عزت و دیپلماسی و اقتدار در جهان داریم.»
دکتر گنج بخش میگوید این گونه تهدیدها عملا یک سری تنشهای تازه ایجاد خواهند کرد که به نفع ایران نخواهد بود:«وقتی از برجام فاصله بگیریم و به اقدامات اخیر آقای "علی خامنهای" و دولت آقای "حسن روحانی" نگاهی بیاندازیم، میبینیم که این اقدامات، ایران را به سمت ناامنی و انزوای بیشتر خواهند کشاند. موضوع از سرگیری اقدامات هستهای همراه با ادعای بستن تنگه هرمز توسط آقای "قاسم سلیمانی" و همچنین طرح این موضوع متناقض که ما کماکان در برجام باقی خواهیم ماند، جملگی تلاشی است از سوی جمهوری اسلامی تا اصل ماجرایی که عامل تنش میان حکومت و بقیه جهان به سرگردگی امریکا است، به فراموشی سپرده شود؛ اصلی که همان دخالت جمهوری اسلامی در یمن و سایر کشورهای خاورمیانه است.»
گنج بخش میگوید برجام در شرایطی منعقد شد که ایران در بن بست تحریمهای دولت «باراک اوباما» قرار داشت و دولت امریکا در آن شرایط، دو بار اقدام به آرایش نظامی نیروهایش کرده بود: «دولت اوباما دست به یک ریسک بزرگ زد و آن این بود که سیاست خصمانهاش را نسبت به ایران تبدیل به سیاست گام به گام کرد با این نگاه خوشبینانه به جمهوری اسلامی و از این منظر که میتوان با دادوستد، آنها را وارد رابطه معقول و عادی با سایر جهان کرد. بنابراین، برجام عملا توافقی برای هدایت ایران به سمت رفتار مثبت در منطقه و جهان بود.»
تاجبخش معتقد است این دوران خوشبینی و سیاست گام به گام حالا به کلی تغییر کرده است: «جمهوری اسلامی در شرایط کاملا جدیدی قرار گرفته و به جای این که برجام را به عنوان فرصتی طلایی برای پیوستن به جهان فرض کند، آن را تبدیل به فرصتی کم خطر برای ادامه سیاستهایش در منطقه کرده است. به همین دلیل است که بیشترین گسترش نیروهای نظامی سپاه "قدس"، چه در عراق و چه در سوریه و یمن، بعد از برجام رخ داده است.»
به گفته او، سیاست علی خامنهای باعث تغییر نگاه خوشبینانه و گام به گام امریکا به سمت سیاست «جمیزمتیس»، وزیر دفاع سابق این کشور شد که معتقد بود جمهوری اسلامی را باید منزوی و به درون مرزهای خودش تبعید کرد.
به گفته این پژوهشگر، مهمترین درسی که میتوان از این ماجرا گرفت، این است که بحث و جدل بر سر برجام به عنوان یک عامل تعیین کننده در زمینه مورد نظر امریکا به سر آمده است: «جمهوری اسلامی هم به این امر واقف است اما میخواهد به حضور ملیشیایی خود در سوریه و عراق و کشورهای منطقه با مشارکت "فاطمیون" و سایر نیروهایش ادامه بدهد؛ امری که تبدیل به عامل اصلی تشدید حساسیت جهان نسبت به این نظام شده است. حاکمیت هم اکنون در یک بن بست قرار گرفته است و راه پیش ندارد چون هر کاری در این زمینه انجام بدهد، با وجود تحریمهای کمرشکن، اوضاع را در داخل ایران آشفتهتر و مردم را بیش از پیش برانگیخته میکند. راه پس هم ندارد چون دیگر جهان نیز آن را باور ندارد زیرا حاضر نیست بر سر مسایل مشخص و روشن توافق کند چون بازگشت نیروهای نظامی سپاه قدس به داخل مرزها به معنای پایان اقتدار ولایت فقیه است.»
او بر این باور است که ایران با وجود علی خامنهای، عقبنشینی نخواهد کرد. از سوی دیگر، امریکا هم نیازی به شروع جنگ ندارد: «مگر این که جمهوری اسلامی عملا تحریکات روشنی همچون بستن تنگه هرمز را عملی کند که در آن شرایط نه تنها امریکا که چین و تایلند هم در مقابلش بسیج خواهند شد چون یک آبراه حیاتی را خواهد بست.»
گنج بخش معتقد است شرایط آینده قابل پیشبینی نیست چون مجموعهای از فاکتورهای مختلف در تعیین این شرایط موثر خواهند بود: «مساله اصلی، آگاهی نسبت به نقش ولایت فقیه به عنوان عامل اصلی این تنشها است که ایران را پایگاه خودش میداند و برای همین هم فعالیتهای برون مرزی خود را روز به روز گسترش میدهد. این امر روشن و واضحی است که دیگر چیزی به عنوان ولایت فقیه با شمایلی که در طول ۴۰ سال گذشته وجود داشته، عملا در حال فروریزی است و هم اکنون مشاجره اصلی بین ایران و حاکمیت است. روشن است که ولایت فقیه هم اکنون در مقابل ایران قرار دارد و این که دعوا به نفع کدام یک از طرفین منجر به نتیجه شود، روشن نیست. آیا ولایت فقیه مانند پاپ، استعفا میدهد و به نفع مردم و منافع ایران کنارهگیری میکند یا این که برخوردی قهری رخ خواهد داد؟ همه اینها ناروشن است. اما امری که مسلم است، این است که شیب این مسیر هر روز دارد تندتر از گذشته میشود.»
مطالب مرتبط:
ایران اجرای دو تعهد در برجام را متوقف کرد؛ منتظر چه پیامدهایی باشیم؟
برجام بدون آمریکا؛ ایران دنبال چیست؟
آیا ترامپ برجام را پاره میکند یا نه؟
ضربالاجل ترامپ به اروپا: چهار ماه وقت دارید برجام را اصلاح کنید
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر