خبر استعفای محمدجواد ظریف اگرچه غیرمنتظره بود، اما بعید است منجر به تغییر محسوسی در مناسبات سیاست خارجی و اقتصاد ایران شود.رفتن او ممکن است در کوتاهمدت باعث ایجاد شوک روانی در ایران و التهاب بعضی بازارها شود، اما در مقیاس کلی، تاثیری در وضعیت رو به سقوط اقتصاد ایران ندارد. چرا؟ به این دلیل ساده که او از مدتها پیش عملا از بازی کنار رفته است.
سرگذشت غمانگیز آقای برجام
چه به روایت مخالفان ظریف را وزیر امور خارجه نظام در مقام توجیهگر ماجراجوییهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی بدانیم، چه به روایت هواخواهان، برای او وجه اصلاحطلبانه قائل شویم و چهرهای موثر در تنشزدایی در سیاست خارجی بشناسیمش، واقعیت این است که استعفای ظریف تغییری در موازنه قوا در ایران ایجاد نمیکند.
یک سال و ۶ ماه پیش، در جلسه رای اعتماد دولت دوازدهم در مجلس، محمدجواد ابطحی -نماینده خمینیشهر در نطق مخالفت، او را به اشتباه «آقای برجام» خطاب کرد؛ لقبی که چندان بیراه نبود. برجام، اعتبار و چکیده و خلاصه ظریف بود. به همین دلیل وقتی ۱۸ اردیبهشت ۹۷، دونالد ترامپ رسما اعلام کرد ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک خارج میشود، کار ظریف هم در وزارت خارجه تمام شد.
او در ۹ ماه گذشته یک وزیر مطلقا ناموفق در داخل و خارج از ایران بود. او هرگز موفق نشد الگویی پایدار از برجام اروپایی در داخل و خارج ارائه کند. حتی نتوانست مخالفان داخلی را برای پیوستن به FATF راضی کند و به آنها بقبولاند که تصویب لوایح پولشویی، بدیهیترین، پیشپاافتادهترین و بیدردسرترین کار ممکن برای هر دولتی، حتی دولت ماجراجوی ایران است.
اثرگذاری در سیاستهای منطقهای پیشکش، او حتی تواناییاش را برای توجیه افکار عمومی هم از دست داده بود؛ روزگاری نهچندان دور بسیاری مبهوت فن بیان و شیوه های متبهرانه او در توجیه سیاستهای جمهوری اسلامی -حتی در حساسترین امور مثل برنامه موشکی- بودند. اما در آخرین مصاحبه او در نشست امنیتی هفته پیش مونیخ، نشانی از آن قدرت او در قانع کردن حریف به چشم نمیآید. روزگاری «بگذارید بایستم و جواب سوال شما را بگویم...» مخاطبان را تحت تاثیر قرار میداد، امروز جمله «من پروفسور حقوق بشرم» او دستمایه طنز و کنایه مخالفان میشوپد.
کار وزارت ظریف، نه شامگاه هفتم اسفند ۹۷، بلکه عصر هجدهم اردیبهشت ماه تمام شد. وقتی که کشتی برجام به صخره رئیسجمهور سرسخت آمریکا خورد و هنوز راه نیفتاده، دم ساحل به گل نشست.
برجام و چرخ از کارافتاده اقتصاد
در کارزار داغ انتخابات ۹۶، حسن روحانی وعده داد بود «با همین آقای ظریف» برجامهای دوم و سوم را پیش ببرد، غافل از اینکه نه نه برجام یک ونه او و نه جواد ظریف هیچ کدام در دور دوم آخر و عاقبت خوشی نخواهند داشت.
درست در حالی که به نظر میرسید زمان چیدن «گلابی»های برجام فرا رسیده، آمریکا از آن خارج شد. رییسجمهور آمریکا دستور داد، تحریمهای ایالات متحده در دو مرحله بازگردد. اروپا البته از در مخالفت در آمد و اعلام کرد با تمام قوا پشت برجام میماند، اما هنوز چند هفته مانده به پایان مهلت سه ماهه اول، ۵۳ شرکت اروپایی از ایران خارج شدند؛ شرکتهایی که دولت ایران چشم امید به سرمایههایشان دوخته بود، بلکه چرخ از کار افتاده اقتصاد ایران را به کمک آنها باز بچرخاند.
دولت ایران که موفق شده بود با محافظهکاری و ایستادگی روی خط رکود، افسار تورم را در دست بگیرد، امیدوارانه دل به رونق پس از برجام بسته بود، بلکه «ابرچالش»های اقتصادیاش را در آن حل کند. غافل از اینکه با از دست رفتن برجام، عملا همان دستاوردهای نیمبند دولت یازدهم نیز از دست خواهد رفت.
در این میان جواد ظریف مصمم بود، ساختار وزارت خارجه را به نفع اقتصاد بازسازی کند.
تغییرات ناکام
او بعد از رای اعتماد از مجلس اعلام کرد برای تغییر ساختار وزارت خارجه و احیای «معاونت اقتصادی» برنامههایی دارد.
چند ماه بعد در اواخر اسفند ۹۶ غلامرضا انصاری، به عنوان معاون اقتصادی وزیر کار خود را در وزارت امور خارجه آغاز کرد. معاونتی که قرار بود کار تجارت و ارتباط سرمایهگذاران خارجی و بخش خصوصی ایرانی را راه بیندازد، غافل از اینکه چند هفته بعد، با هوا شدن برجام اول فاتحه سرمایهگذاری خارجی خوانده میشود، بعد تجارت خارجی ایران، حتی در حد خرید و فروش نفت مختل میشود.
ظریف گفته بود: «اصلیترین هدف تشکیل معاونت اقتصادی نقشآفرینی در حوزه اقتصاد بینالمللی در قالب معرفی توانمندیهای اقتصادی داخلی به خارج کشور و فراهمآوردن امکانات کشورهای خارجی برای بخش خصوصی داخلی است. در بیرون از وزارتخارجه باید مشخص شود که آیا وزارتخارجه مسئول روابطخارجی در حوزه اقتصاد و سایر حوزهها است یا خیر؛ هیچ ادعایی بر انحصار روابط خارجی نداریم، اما بر مسئولیت روابط خارجی ادعا داریم و باید با هماهنگی وزارتخارجه اقدامات اقتصادی انجام شود تا با توجه به منافع ملی مانع از بهوجود آمدن رقابتهای بیمورد بین بنگاههای ایرانی در خارج از کشور شویم. به نظر میرسد تاکنون چنین امری محقق نشده است».
و پایان
هنوز معلوم نیست آخر و عاقبت استعفای ظریف به کجا خواهد رسید، اما آنچه مسلم است کار و اثر او در وزارت خارجه از مدتها پیش خاتمه یافته است. رفتن او ممکن است در کوتاهمدت باعث ایجاد شوک روانی در ایران و التهاب بعضی بازارها شود، اما در مقیاس کلی، تاثیری در وضعیت رو به سقوط اقتصاد ایران ندارد.
ظریف روزگاری در نقش یک سیاستمدار چیرهدست ظاهر شده بود، بلکه با استفاده از ابزار دیپلماسی، در به راه انداختن چرخ اقتصاد ایران نقشی موثر ایفا کند. او تا جاهایی هم پیشرفت، اما در ادامه به دلایل متعددی ناکام ماند. او حتی زورش به راه انداختن کانال مالی محدود با اروپا هم نرسید و نتوانست از پس مخالفان سرسخت داخلی خود برای پذیرفتن FATF برآید. طرحهای اصلاحات ساختاری او در وزارت خارجه بینتیجه ماند و تلاشهایش برای عادی نشان دادن اوضاع همه بینتیجه ماند.
واقعیت این است که او ماهها پیش از آنکه به هر دلیل از مقام خود استعفا کند، عملا کارکردش را از دست داده و از کار کنار گذاشته شده بود.
مطالب مرتبط:
مجتبی واحدی: ظریف برنامه استعفا نداشت
علیرضا نامور حقیقی: ظریف نمره قبولی میگیرد
جلیل روشندل : حضور بشار اسد در تهران با دیپلماسی ظریف در تضاد بود
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر