آلبوم موسیقی «جنس سوم»، نهمین اثر «شاهین نجفی»، با همکاری «پویا محمودی»، «حبیب مفتاح» و «آدریان واخوویاک» و با سرمایهگذاری «ایرانوایر» منتشر خواهد شد.
در این آلبوم که شامل ۱۰ آهنگ است، یک شعر از «اسماعیل خوئی»، شاعر نام دار ادبیات ایران، یک ترانه محلی که پیش از این توسط «اسماعیل ستارزاده»، نوازنده دوتار اجرا شده و هشت شعر از «شاهین نجفی» مورد استفاده قرا گرفته است.
آلبوم جنس سوم مجموعهای از ملودیهای بومی و موسیقی مدرن است و جهانبینی متفاوتی نسبت به دیگر آثار این خواننده دارد. در این آلبوم، مخاطب با شعور و خویشتن داری فرهنگی، با عقلانیت موسیقایی رو در رو میشود. آلبوم جنس سوم، انقلابی در موسیقی شاهین نجفی به شمار میرود.
نجفی در مورد این آلبوم به «ایرانوایر» میگوید: «جنس سوم نتیجه اجرای برخی از ایدههایم در موسیقی فولکلور و نتیجه کار دو سال گذشتهام بر موسیقی "جز" است. ثمره تحقیقات و تجربهام در موسیقی جز و فولکلور، آلبوم جنس سوم شد که نه صرفا محلی است و نه جز. این اثر طبیعتا باید "موسیقی معاصر"(Contemporary music) نامیده شود. به خاطر شکل اجرای این جنس از موسیقی، میتوان آن را موسیقی "مجلسی" یا "Chamber music" که اصطلاحی رایج در موسیقی کلاسیک است هم نامید؛ به این شکل که چهار ساز در کنار هم مینوازند. عموما این اجراها نه برای ارکسترها و سالنهای بزرگ بلکه برای فضاهای کوچکتر با اتمسفری گرمتر هستند. در این نوع موسیقی، در نوازندگی و خوانندگی آزادی عمل وجود دارد و خواننده و نوازنده امکان بازی در اجرا و فرم را خواهند داشت.
فارغ از این ها، جنس سوم ثمره همکاری هنرمدانی با جهانهایی متفاوت است. "پویا محمودی" همیشه درگیر موسیقی نواحی بوده است و مخاطب او را با موسیقی محلی مدرن میشناسد. او از مهم ترین موسیقی دانهای مدرن ایران، معلم، نوازندهای فوقالعاده و مولفی نقاد است که من با اطمینان مطلق به کارش، ایدههایم را با او درمیان گذاشتم و او خیلی هوشیارانه نگاه خود را به ایدههایم پیوند زد. از سویی دیگر، "حبیب مفتاح" به عنوان موزیسینی بینالملی، با شناختی که از موسیقی محلی، به ویژه موسیقی جنوب دارد، با آزادی کامل ایدههایش را خلاقانه در این مجموعه خرج کرد. "آدریان واخوویاک" هم منطق آلمانی خود از موسیقی را در کالبد جز به این مجموعه تزریق کرده است. در واقع، من این مجموعه را نویسندگی و کارگردانی کردهام اما نقشهای اساسی را هر چهار نفر با هم ایفا کردهایم. ما چهار جزیزه متفاوت بودیم که به واسطه ایدههایی که داشتم، به هم مرتبط شدیم.»
از پویا محمودی، نوازنده و خواننده ۴۴ ساله گیتار می پرسیم چه سهم موسیقیایی در خلق آلبوم جنس سوم داشته است؟ این نوازنده شناخته شده ساکن لندن به «ایرانوایر» میگوید:
«من در سالهای گذشته به عنوان نوازنده در آلبومهای مختلفی حضور داشتهام. در آلبوم جنس سوم، رهبری کل ۱۰ قطعه را خود آقای نجفی برعهده داشت. به عنوان مولف اثر، تصمیمگیرنده نهایی بود. ساعتها گفتوگو کردیم. دغدغههای مشترکی در موسیقی نواحی داشتیم. پیدا کردن این نقطههای مشترک برای من جذاب بود و آخر سر به این نتیجه رسیدیم تجربهای که در نوازندگی و پژوهش موسیقی نواحی ایران دارم، میتواند در این آلبوم مفید باشد و تصمیم بر این شد که در جنس سوم حضور داشته باشم. شاهین نجفی به باور من، در جنس سوم از عناصر فولکلور استفاده درست و به جایی کرده است. در عین حال، میل به بازگشت به ریشههای فرهنگ بومی خود را دارد و از نزدیک شدن به فرهنگ بومی خود نمیترسد. استفاده از آن موسیقی که ریشه در فرهنگ دارد، مقابله و یا رویارویی با نوستالوژیهای فرهنگی نیست. این نحوه بازگشت بیش تر حرکت به جلو است تا یک بازتولید نوستالوژی برای فروش اثر. شنیدن این آلبوم و ایجاد ارتباط برای مخاطب ساده نیست، باید دغدغههای فرهنگی داشته و با جنس متفاوتی از نوستالوژی آشنا باشد. در واقع، مخاطب باید از نوستالوژیهای خود آشنازدایی کند تا تازگی این اثر موسیقایی را بتواند درک کند.»
فرم و محتوا یکی از مهم ترین دغدغههای موسیقایی شاهین نجفی در یک دهه گذشته بوده است. در آلبوم جنس سوم، این دغدغه به واقعیتِ به بلوغ رسیدهای منجر شده است. پویا محمودی که تا کنون آلبومهای «باراد» و «مهر» را تهیه و عرضه کرده است، نسبت به برخورد مخاطب با فرم و محتوای جنس سوم میگوید: «فرم و محتوا در این آلبوم چنان تبدیل به یک بافت منسجم شده است که گاهی درکش میتواند برای مخاطب سخت باشد. هرچند که فرهنگ این نوع موسیقی درایران همیشه شعرمحور بوده است اما در آلبوم جنس سوم ماجرا فرق میکند. در این اثر به همان اندازه که شعر محوریت دارد، آقای نجفی به موسیقی هم پرداخته است و کفههای ترازو با یک دیگر برابری میکنند. الگوها و نشانهها در این اثر برای مخاطب غربزده ایرانی که به موسیقی ایرانی میگوید "شرقی" و الگوهای مصرفی موسیقی مللِ ترکیبی(تلفیقی) را پی می گیرد، شنیدن این اثر را دشوار میکند. در جنس سوم، مخاطب باید اندیشمندانه با نوع جدیدی از نوستالوژی دست و پنجه نرم کند. سخت است با اتفاقی مواجه بشوید که ماهیت خودش را دارد اما دیگر به شکل قبل نیست. آهنگ "نوشو ری" به باور من شاهکلام موسیقایی این آلبوم است و اتفاقا خیلی دوست داشتم در آن نوازندگی کنم اما تصمیم چیز دیگری بود و در این آهنگ حضور نداشتم. بستر موسیقایی آهنگ نوشو ری بسیار مدرن است. آقای نجفی بستری را به کار گرفته که نسبت به کارهای دیگرش از لحاظ محتوا و فرم نه تنها متفاوت بلکه کامل است. خیلی خوشحالم در آلبومی با آقای نجفی همکاری کرده ام که این موزیسین در آن به ریشههای فرهنگی خود خیلی نزدیک شده و در عین حال از فضای مدرن بهره گرفته است. استفاده از فضای مدرن در این اثر فقط در سازبندی تعریف نمیشود.
منظورم از لحاظ هارمونی و اتفاقات موسیقایی است. در این آلبوم، آقای نجفی با همه تجربههایی که داشته، به یک انسجام و محتوایی در حوزه موسیقی رسیده که به شکل جدی و با افتخار میتوان گفت در حوزه موسیقی تا کنون تجربه نشده است. شاید عدهای بگویند این موسیقی تلفیقی است اما نه، این گونه نیست. خیلیها تعریفشان از موسیقی تلفیقی اشتباه است. حتی گاهی تاریخچه این موسیقی را به اشتباه بیان میکنند. کنار هم قرار دادن چند ساز شرقی و غربی، نتیجهاش موسیقی تلفیقی نمیشود. قبل از انقلاب ۱۳۵۷ هم این گونه تجربهها و استفاده از مضامین بومی و فرهنگی در موسیقی ایران وجود داشته است؛ مثل استفاده "کورش یغمایی" از موسیقی فلکلور ایران. اما به موسیقی آقای یغمایی، موسیقی تلفیقی گفته نمیشد در حالی که همه عناصر و ساختمان موسیقی تلفیقی را داشت. بعدها به اشتباه، هر کسی که چند ساز غربی و شرقی را کنار هم گذاشت و هیچ درکی از فرهنگ بومی نداشت را نوازنده و خواننده تلفیقی نامیدند. استفاده از عناصر فرهنگی همیشه در تمام تاریخ موسیقی وجود داشته است. از زمانی که سازهای غربی وارد هنر موسیقی شدند، هنرمندان زیادی از سازهای غربی به نفع ملودیهای ایرانی استفاده کرده اند؛ به عنوان مثال، صدای پیانوی "مرتضی محجوبی" کاملا ایرانی بود. بعد چندصد کیلومتر آن طرفتر از ایران، آقای "واقف مصطفیزاده" از همین ساز، صدایی دیگر تولید کرده است که کاملا متعلق به موسیقی فلکلور آذربایجان است. حالا برگردیم به آلبوم جنس سوم. در این آلبوم، آقای نجفی علاوه بر آشنازدایی از همه نوستالوژیها، در بستهبندی جدیدی همان محتوا را عرضه کرده است که در دسته موسیقی ملی ایران قرار میگیرد. به باور من، این کار آقای نجفی یک ارزش ملی محسوب میشود.
این ۱۰ آهنگ با استفاده از سازهای غربی و استفاده به جا از عناصر موسیقی معاصر، به یک همانگی منطقی رسیدهاند. بنابراین، مخاطب برخلاف بداخلاقی فرهنگی که در بین بسیاری از ایرانیان عمومی است، نمیتواند انتخاب کند؛ مثلا نمیتواند بگوید خب این شعر را دوست داشتم و آن یکی را نه و یا بگوید این آهنگ خوب بود و دوتای بعدی بد. همه ۱۰ آهنگ، اجزای یک ساختمان تنومند و واحد هستند.
حالا در مورد آلبوم جنس سوم با خیال راحت میتوانم بیان کنم که این آلبوم، موسیقی تلفیقی نیست بلکه با استفاده درست و به جا از فرم و محتوای موسیقی معاصر، با بهرهگیری از ریشههای فولکلور و وام گرفتن از گویشهای بومی خلق شده است؛ یعنی در این آلبوم، مخاطب موسیقی فولکلور، ریشههای بومی، گویشها و موسیقی مدرن را در یک فرم میشنود. شاید هارمونی آن جز باشد اما من از اصطلاح جز استفاده نمیکنم چون میتواند مخاطب را در مواجه با فرم گیج کند. بنابراین، میگویم "هارمونی معاصر" است. در نتیجه، این موسیقی معاصر با توجه به ریشههای فرهنگی، یعنی گویش و ملودی متعلق به بخشهایی از ایران است که با حضور "حبیب مفتاح" سبب شده جنوب و شمال ایران آن چنان گره بخورند که ما توانایی جدا کردن این دو فضا را از یک دیگر نداشته باشیم. آقای مفتاح قابلیت این را دارند که ویژگی های خاصی را به موسیقیهای مختلف اضافه کنند. در این آلبوم که میتوانم بگویم یکی از بهترین کارهای معاصر محسوب میشود، دغدغه، فرهنگ و ریشههای بومی است.»
یک سال پیش، بعد از انتشار آلبوم «متافریژین» شاهین نجفی، در گفتوگویی که با «ایرانوایر» داشت، گفت مخاطب باید به شکلی تخصصی با موسیقی آشنا شود. از این شاعر و خواننده شناخته شده ایرانی پرسیدهایم مخاطب در روبه رو شدن با آلبوم جنس سوم، نیازی به شناخت تخصصی موسیقی ندارد، بنابراین، آن نظر در اثری که اکنون منتشر کرده، در کجا است؟ شاهین نجفی در پاسخ به این سوال گفت: «آن گفتهها در مورد "متافریژین" بود. اما در مجموع، نظرم نسبت به موسیقی و نحوه برخورد مخاطب با موسیقی تغییر کرده است. مخاطب کافی است با این مجموعه، کاملا غریزی برخورد کند. این موسیقی صدای روستا است. کافی است مخاطب من صدای روستا را در ذهن خود بشنود. لازم نیست تمام نکات فنی و تکنیکی کار را بداند. حالا اگر مخاطب احیانا از پیچیدگی آکوردها، هارمونی و لایههای خوانش "کرال" سر در بیاورد، بیش تر لذت میبرد. تازمانی که یک نظام آموزشی به صورت سیستماتیک به مساله فرهنگ گوش دادن به موسیقی نپردازد، کار بسیار سخت پیش میرود. واقعیت این است که آن قدر جامعه ایرانی غرق در مشکلات سیاسی است که مقوله فرهنگ اساسا فراموش شده است. در این میانه، یک شخصی مثل "مازیار بهاری" که خودش اهل فرهنگ است، از چنین پروژهای حمایت میکند و این در شرایط کنونی بسیار ارزشمند است.»
اما حبیب مفتاح، نوازنده سرشناس سازهای کوبهای که ۴۰ سال پیش در بوشهر زاده شده، در سالهای گذشته در اغلب کشورهای جهان نوازندگی کرده است و با هنرمندانی مانند «ریو جبران»، نوازنده شهیر فلسطینی تجربه همکاری دارد، در مورد آلبوم جنس سوم در همصدایی فرم مدرن و محتوای بومی این اثر میگوید: «فرم و ساختار کل آلبوم از روز اول برایم جذاب، جالب و جدید بود. به عنوان موزیسینی که با گروههای غیرایرانی کار میکنم، در چهار قاره جهان به روی صحنه رفتهام و از جنوب ایران هستم، همیشه جسارت در کار را دوست داشتهام. نه تنها در کارهای خودم بلکه در کارهایی که با گروههای دیگر نوازندگی کردهام همیشه تلاش داشتهام از جسارت خود به نفع کار استفاده کنم. وقتی که قرار شد در این کار با آقای نجفی همکاری داشته باشم، به این نتیجه رسیدیم که جهانی نگاه کنیم. خوش بختانه آقای نجفی هنرمندی بسیار خوشفکر است و ایدههای خوب و منطقی را میپذیرد. کاملا کارها را دلی و حسی اجرا کردم و نتیجه کار شد آلبومی که هم میتوانم از آن لذت ببرم و هم برایم همکاری در آن خوشایند بود.
همیشه در ذهنم این بوده است که موسیقی نواحی را در کنار هم بگذارم. همواره هم سعی کرده ام کاری انجام بدهم که موسیقی نواحی بتوانند با هم ازدواج کنند. در جنس سوم بدون تعارف، ازدواج خوبی بین موسیقی فولکلور جنوب و شمال ایران رخ داده و ثمره آن شده است جنس سوم که به قول شما، انقلابی در موسیقی شاهین نجفی محسوب میشود. شاید برخی بگویند این کارها نه شمالی هستند و نه ربطی به فضای جنوب دارند. دقیقا درست میگویند، این آهنگها حاصل ارتباط هماهنگ و هارمونیک این دو فضا هستند. قرار نیست همیشه همان چیزی که بوده است را تکرار کنیم. در این آلبوم، موسیقی مولف را به مخاطب عرضه کردهایم. المانهایی مانند آواهای گیلکی، نجواهای جنوبی، حتی نیتکی و یا فلوتی که در جنس سوم استفاده شده اند، رنگآمیزی موسیقی نواحی ایران است.
من در همه کارهایم امضای موسیقیایی خودم را دارم. امضای من، جسارت و المانهای موسیقی جنوب ایران است؛ فرقی هم ندارد که موسیقی خاورمیانهای باشد یا غربی. در جنس سوم اتفاقی که افتاد این بود که آقای نجفی مدیریت و ایدهپردازی کرد و در نحوه اجرا و عرضه، دست من و آقای محمودی برای خلاقیت باز بود. بدون این که تلاشی کرده باشیم، نتیجه همکاری من، آقای نجفی و محمودی، تعریفی متفاوت از موسیقی ایران و حتی موسیقی تکتک ما است. جامعه ایران هیچ وقت به فرم در موسیقی اهمیت نداده و همیشه به دنبال محتوا بوده است. در این آلبوم همه اتفاقات برابر و به اندازه هم کنار یک دیگر حضور پیدا کردهاند.»
مطالب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر