دریابان «علی شمخانی» دبیر شورای علی امنیت ملی ایران خبر داده است که جمهوری اسلامی ایران در حال گفت و گو با گروه طالبان است و این تماس ها را با اطلاع دولت اففعانستان ادامه خواهد داد.
پیشتر «محمدرضا بهرامی» سفیر جمهوری اسلامی ایران در افغانستان گفته بود که تماس هایی با طالبان برقرار شده اما این «تماس» حتی به سطح «ارتباط» هم نرسیده که احتمالا منظور از آن نشان دادن میزان محدود گفت و گوها بوده است.
سفیر ایران گفته بود «این تماس را تبدیل به ارتباط نکردیم زیرا نخواستیم برای طالبان مشروعیتزایی شود» اما واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۷۴ یعنی بیشتر از بیست سال است که با طالبان ارتباط دارد و در سطوح بالای حکومتی با آن مذاکره می کند و این ارتباط هرگز به طور کامل قطع نبوده است. حتی زمانی که طالبان دیپلماتهای ایرانی را در مزارشریف کشتند.
فرستاده ویژه دولت ایران با طالبان در قندهار دیدار می کرد
«مرتضی سرمدی» که اکنون قائم مقام وزارت خارجه ایران است یکی از بلندپایه ترین افرادی است که با طالبان در قندهار مذاکره کرده است. او در شهریور ۱۳۷۵ به عنوان فرستاده ویژه دولت ایران صرفا با ماموریت مذاکره با طالبان به افغانستان رفته بود.
پیش از این در اردیبهشت ۱۳۷۴ «علاء الدین بروجردی» معاون امور آسیایی و اقیانوسیه وقت در وزارت خارجه ایران از شروع تماسهای جمهوری اسلامی ایران با طالبان خبر داده بود. او یک سال پیش از مذاکره فرستاده ویژه دولت ایران با طالبان گفته بود که طالبان پیشنهاد ایران برای امن نگه داشتن غیرنظامیان در کابل را پذیرفته و بر سر موضوع قاچاق مواد مخدر و مسائل مرزی با طالبان گفت و گو کرده ایم.
طالبان در تابستان ۱۳۷۷ یازده دیپلمات ایرانی در سرکنسولگری جمهوری اسلامی را ربود و به پایگاهی نظانی منتقل کرد. روابط ایران و طالبان متشنج و ایران از آزاد کردن دیپلمات هایش ناتوان بود.
یک ماه پس از مذاکرات «مرتضی سرمدی» با طالبان در قندهار، آیت الله علی خامنه ای در مهرماه سال ۱۳۷۵ «برادرکشی» در افغانستان را «غیرانسانی» و طالبان را گروه «ناآشنا به اسلام» خواند که از سوی آمریکا «برای مقابله با ایران» تاسیس شده است. این اظهارات در شرایط فعلی می توانست به معنی تغییر یافتن سیاست جمهوری اسلامی در مذاکره با طالبان باشد اما در دو دهه پیش شرایط فرق داشت.
علاء الدین بروجردی که طی یک سال اخیر از گفت و گوهای ایران با طالبان خبر می داد گفته بود وزارت خارجه هم مثل رهبر معتقد است که «هیچ کس حق ندارد چهره زیبای اسلام را زشت جلوه دهد» اما با این همه مذاکرات ایران با طالبان ادامه پیدا کرد و علی اکبر ولایتی وزیر خارجه وقت در دی ماه ۷۵ از سفر یک هیات طالبان از افغانستان به ایران خبر داد.
تماسهای ایران با طالبان و سفر مقام های ایرانی به افغانستان و دیدار رهبران طالبان از ایران تا اوایل تابستان ۱۳۷۷ ادامه داشت. طی این مدت طالبان توانسته بود بخشهای وسیعتری از افغانستان را به اشغال خود در آورد. به جز گفتوگو با طالبان، ایران از ائتلاف شمال به رهبری احمد شاه مسعود که با طالبان میجنگید و دولت رسمی افغانستان یعنی برهانالدین ربانی هم حمایت میکرد.
طالبان در تابستان ۱۳۷۷ یازده دیپلمات ایرانی در سرکنسولگری جمهوری اسلامی را ربود و به پایگاهی نظانی منتقل کرد. روابط ایران و طالبان متشنج و ایران از آزاد کردن دیپلمات هایش ناتوان بود. کمال خرازی وزیر خارجه خواستار دخالت دبیرکل سازمان ملل برای آزادی دیپلمات های ایرانی شد اما در وضعیتی که روز به روز بحرانی تر می شد، به اصرار علاءالدین بروجردی چند دیپلمات از ایران به کنسولگری جمهوری اسلامی در مزار شریف اعزام شدند.
به فاصله کوتاهی طالبان با حمله به مزارشریف، سرکنسولگری ایران را هم هدف قرار دادند و چند دیپلمات ایرانی و یک خبرنگار خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران را در محل کشتند.
کشتار دیپلمات های ایران به دست طالبان؛ تغییر روابط و ادامه مذاکرات
وضعیت تازهای بر روابط ایران و طالبان حاکم شده بود که احتمالا برای جمهوری اسلامی ایران غیرمنتظره بود.
نیروهای نظامی ایران خود را برای هجوم به مواضع طالبان در مرزهای خراسان با افغانستان آماده شدند اما آیتالله علی خامنهای که فرمانده کل نیروهای مسلح ایران هم هست اعلام کرد که هر زمان صلاح بداند در این باره فرمان میدهد. اظهارات او به معنی مخالفت با حمله به افغانستان و عقب نشینی نیروهای ارتش و سپاه از آمادگی حمله به طالبان بود.
در وضعیتی که ایران در بالاترین سطوح دولتی سه سال بود که با طالبان گفتوگو میکرد و مراوده داشت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، تشکل سیاسی که افرادی همچون «بهزاد نبوی» و «مصطفی تاجزاده» از رهبران آن بودند، پیشنهاد کرد که برای آزادی دیپلماتهای ایرانی، پس گرفتن دیپلماتها و خبرنگار کشته شده و حل بحران به وجود آمده با طالبان مذاکره شود.
به فاصله کوتاهی پس از طرح این پیشنهاد، جریانها و افراد نزدیک به آیتالله خامنهای به سختی به این طرح تاختند و آن را پیشنهاد مذاکره و سازش ایران با دشمن خواندند. وزارت خارجه ایران در شهریور ۱۳۷۷اعلام کرد که «سیاست قاطع جمهوری اسلامی باعث شد طالبان بسیاری از خواستههای ایران را بپذیرد که از آن جمله استرداد اجساد کشتهشدگان حمله به سرکنسولگری و آزادی دیپلماتهای دربند است.»
ایران در سیاستهای رسمی، از این به بعد گروه طالبان را شبه نظامیان تندوری سنی مذهبی میخواند که دیدگاههای مذهبیشان ارتباطی با اسلام ندارد. دولت ایران در بهمن ۱۳۷۸اعلام کرده بود که هرگز طالبان را به عنوان نماینده دولت افغانستان به رسمیت نمیشناسد اما بر خلاف ابراز دشمنیها، مذاکرات ایران با طالبان ادامه داشت. هرچند روابط دو طرف پس از تابستان ۱۳۷۷ و کشته شدن اتباع ایرانی در مزارشریف به دست طالبان، همانند قبل نشد.
مذاکره با طالبان همزمان با کمک به امریکا علیه طالبان
در این فاصله سازمان ملل و شورای امنیت هم وارد موضوع شده و اقدامات طالبان را محکوم کرده بود. شورای امنیت با تصویب قطعنامهای طالبان را تحت تحریم بینالمللی فروش سلاح و مهمات نظامی قرار داده بود.
روسیه و ایران برای اجرای این قطعنامه با هم توافق کرده بودند و «احمد سالک» نماینده وقت آیتالله خامنهای در نیروی قدسِ؛ واحد برون مرزی سپاه پاسداران، طالبان را گروهی خواند که با همه مظاهر تکنولوژی مخالف است و هدف از روی کار آوردن آن مخدوش کردن تئوری حکومت اسلامی آیتالله روحالله خمینی است. حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران هم در دی ماه ۱۳۷۹ طالبان را «گروه افراط گرا» خواند که برای امنیت افغانستان «خطرناک» و برای «توسعه این کشور مضر است.»
اطمینان پیشین جمهوری اسلامی ایران به طالبان مخدوش شده بود اما روابط دو طرف بر خلاف آنچه افکار عمومی تصور میکند، کماکان ادامه داشت. وزارت خارجه ایران در دی ماه ۱۳۷۹ «برخی تماسها و گفتوگوهای غیررسمی» با طالبان را تایید و از فروش سوخت از سوی «بخش خصوصی» در خراسان، به نمایندگانی از طالبان خبر داد.
ارتباطات مقامهای حکومتی ایران با طالبان در آن سالها اقدام پنهانی نبود. حتی عبدالسلام ضعیف سفیر طالبان در پاکستان با خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران گفتوگو میکرد و از علاقه طالبان به مذاکره با جمهوری اسلامی خبر میداد. در اردیبهشت ۱۳۸۰ وقتی به سرکنسولگری ایران در ولایت مرزی هرات با ایران حمله شد، طالبان در گفتوگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی اطمینان دادند عاملان آن را پیدا و بر اساس «شریعت اسلامی» مجازات خواهند کرد.
در بهار این سال روزنامه اطلاعات چاپ تهران خبر داده بود که با هدف جلوگیری از ارسال سلاح و مهمات به طالبان، ناظرانی از سازمان ملل متحد در ایران، پاکستان و تاجیکستان مستقر میشوند.
تماسهای ایران و طالبان در این دوره با چنین وضعیتی ادامه داشت تا آنکه در ۲۰ شهریور ۱۳۸۰مصادف با ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱، دو هواپیمای مسافربری به برجهای دوقلو سازمان تجارت جهانی کوبیده شد و صدها نفر کشته شدند. اسامه بن لادن رهبر القاعده و مهمان طالبان در افغانستان مسئولیت حملات را به عهده گرفت. ایالات متحده هدف بزرگترین حمله خارجی به خاکش قرار گرفته بود.
آمریکا با اعلام شروع «نبرد علیه تروریسم»، حمله نظامی به خاک افغانستان را با هدف دستگیری اعضای القاعده و ساقط کردن طالبان آغاز کرد. مقام های جمهوری اسلامی پس از آن حملات بارها اعلام کردند که نظامیان ایران از جمله نیروی قدس سپاه که شناخت خوبی از جغرافیای افغانستان داشتند کمک های حیاتی فراوانی به ایالات متحده کردند که پیروزی نیروهای آمریکایی را بر القاعده و طالبان تسریع می کرد.
علیرغم این همکاری کم سابقه به فاصله کوتاهی پس از نبرد با طالبان و بازپس گیری خاک افغانستان از این گروه، دولت جورج بوش ناباورانه ایران را متهم به حمایت از القاعده و طالبان کرد. ایران از سوی امریکا در کنار عراق و کره شمالی «محورشرارت» خوانده شده بود.
حضور اعضای القاعده و طالبان در ایران کاملا پنهانی نبود و نشانه هایی از آن به فضای عمومی درز می کرد. پسر اسامه بن لادن یکی از این افراد بود که در سفارت عربستان سعودی در تهران تحت مراقبت زندگی می کرد که بعدها مادرش از سوریه به ایران آمد و او را با خود برد. چنین سیاستی معلوم نمی کرد که بالاخره ایران در حال مبارزه با طالبان است یا با فراهم کردن کمک های مالی و تسلیحاتی از طالبان حمایت میکند. این سیاست در دهه ۱۳۹۰خورشیدی هم ادامه پیدا کرد.
نقطه اوج این سردرگمی زمانی بود که پس از حمله هواپیماهای بدون سرنشین وزارت دفاع امریکا به ملامحمد اختر منصور رهبر طالبان که به مرگ او منجر شد، گذرنامه او پیدا شد که نشان میداد ویزای معتبر ایران را داشته و حتی احتمال سفر او به جمهوری اسلامی ایران مطرح شد.
چرا ایران چنین سیاستی عجیبی در برابر طالبان دارد؟
در دورهای که طالبان بخش وسیعی از خاک افغانستان را در اشغال خود داشت و با ائتلاف و همکاری با القاعده، دست به بمبگذاری در کشورهای مختلفی میزد، علیرغم برخی از اختلافات ایدئولوژیک و بنیادی با نظام شیعی جمهوری اسلامی ایران، هرگز عملیات تروریستی بزرگی در ایران انجام نداد.
در برابر در برههای که ایران تحت شدیدترین فشارها از سوی دولت امریکا در زمان ریاست جمهوری جورج بوش قرار داشت تا اعضا و هواداران القاعده و طالبان را تحویل ایالات متحده بدهد، از چنین اقدامی خودداری کرد.
شاید در آن زمان تحویل هواداران و اعضای القاعده و طالبان به ایالات متحده میتوانست به بهبود روابط ایران و غرب به مناسبات منشنج با آمریکا کمک کند اما به نظر میرسد که ایران با هدف خودداری از تحریک طالبان و القاعده به فعالیت تروریستی در ایران، برای مبارزه با آنها به صورت علنی با ایالات متحده همپیمان نشد. یکی از نتایج این سیاست و ادامه گفتوگو با طالبان، احتمالا جلوگیری از حملات انتحاری و تروریستی هواداران طالبان و القاعده و اعضای آنها در ایران بود.
اینک سالها پس از یازدهم سپتامبر و تجرییات متعدد ایران و امریکا و طالبان، ایالات متحده در حال مذاکره علنی با طالبان است.
درماه های اخیر گزارشهایی منتشر شده بود که میگفت ایران برای طالبان مهمات و اسلحه ارسال میکند. حدود دو ماه پیش از این وزارت خزانه داری آمریکا ضمن اعمال تحریمهای تازهای علیه طالبان، هشت فرد مرتبط با این گروه را هم تحریم کرد که دو نفر از آنها به نامهای «محمد ابراهیم اوحدی» و «اسماعیل رضوی» تبعه ایران بودند. وزارت خزانه داری آمریکا گفته بود که این دو از طرف نیروی قدس؛ واحد برون مرزی سپاه پاسداران، امکانات مالی و فنی برای طالبان افغانستان فراهم می کردند.
برخی از مقامهای دولت اشرف غنی رییس جمهور افغانستان و رهبران گروه طالبان هم گفتهاند که ایران و طالبان ارتباطات و برنامههای پنهانی با یکدیگر دارند که هدف آن این بار جلوگیری از قدرت پیدا کردن گروه موسوم به حکومت اسلامی یا «داعش» در خاک افعانستان است.
اگر در دهه ۱۳۸۰ دلیل روابط ایران و طالبان جلوگیری از عملیات القاعده بود امروزه ظاهرا توجیه این ارتباطات، ممانعت از نفوذ داعش در مرزهای شرقی ایران است.
واقعیت این است که ایران نزدیک به ربع قرن است که با طالبان مذاکره میکند و این گفتوگوها هرگز به طور کامل قطع نشده است.
برخلاف دهه ۱۳۸۰ که ایران ارتباطات با القاعده و طالبان را احتمالا از بیم فشار فزاینده امریکا، انکار میکرد و به طور رسمی مخفی نگاه میداشت اکنون که از نظر توانایی موشکی خود را در موقعیت بهتری فرض میکند، لزومی به این پنهانکاری نمیبیند.
مطالب مرتبط:
چرا ایران در افغانستان از طالبان حمایت می کند؟
پیوند ایران و طالبان علیه داعش
یک مقام سابق امنیت ملی افغانستان: از ایران میآیند و به طالبان مینگذاری یاد میدهند
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر