ماجرا از روز دوشنبه نهم مهرماه شروع شد. نرخ برابری دلار در برابر ریال که هفته پیش از آن در شبکه های اجتماعی به مرز نوزده هزارتومان رسیده بود، بعد از چند روز ثبات نسبی کاهش را آغاز کرد و از ۱۷ هزار تومان به ۱۵ هزار تومان برگشت.
کاهش نرخ برابری دلار بعد از هفته ها افزایش و باور به دائمی بودن افزایش نرخ برابری، باعث واکنش سریع کسانی شد که بازار ارز را از نزدیک دنبال می کردند. نمی توان گفت همه کسانی به محلههای خرید و فروش ارز در تهران، مشهد، اهواز و شیراز مراجعه کردند، فروشنده ارز بودند ولی می توان ادعا کرد برخی فروشندگان ارز بودند و برخی مردم عادی بودند که می خواستند ببینند چه خبر است.
در هر صورت خبر خیلی زود پیچید: دلار داشت سقوط می کرد. بازار شایعات و خبرها داغ شد. خبرگزاریها گزارش دادند که در شهر یزد ۳۰ نفر بعد از شنیدن خبر سقوط نرخ برابری دلار سکته کرده اند و مردم در خیابان خوابیدهاند تا دلارها را صبح زود بفروشند٬ هر دو خبر بعدا تکذیب شد.
روز پنجشنبه دلار ۸۰۰ تومان دیگر از ارزش خود را از دست داد و به ۱۳۷۰۰ تومان رسید. کاهش بهای دلار به طلا هم رسید. سکه بهار آزادی که به ۵٬۱۵۰٬۰۰۰ تومان رسیده بود٬ به ۴٬۴۰۰٬۰۰۰ تومان کاهش پیدا کرد و سقوطش تا ۳٬۹۰۰٬۰۰۰ تومان هم ادامه پیدا کرد. به این ترتیب دلار در یک هفته ۲۱ درصد و طلا ۲۲.۳ درصد افت پیدا کرد.
دلار و سکه، هر دو نقش مهمی در سبد سرمایه گذاری خانوارهای ایرانی و کاسبان خرده پا دارند و کاهش ارزشان به معنای کاهش ارزش داراییهای خانوارهای ایرانی و سرمایه گذاران خرد است.
در چنین فضایی، بسیاری درصدد برآمدند که ارز خود را بفروشند و دولت هم به بانکها دستور داد تا ارز مردم را بخرند.
روز چهارشنبه ۱۱مهر، بانکها شروع به خرید ارز مردم به قیمت ۹۵۰۰ تومان برای هر دلار و ۱۱٬۵۰۰ برای هر یورو کردند. قیمتهایی که بسیاری از دارندگان ارز انها را بسیار پایین تر از انتظارشان می دانند. هم زمان تابلوهای صرافی دوگانه شد. برخی صرافی ها قیمت دلار را در کانال ۱۳ هزار تومان اعلام می کنند و برخی دیگر در کانال ۱۰ هزار تومان. دلار شاید سقوط کرده باشد ولی سردرگمی بازار ارز ایران ادامه دارد.
بازار ارز: نمی خرند و نمی فروشیم و ساکت می مانیم
در فقدان یک بازار رسمی ارز در ایران ثبت قیمت تمام خرید و فروشهای ارز بسیار دشوار است. بهویژه اینکه در بازار اسکناس بسیاری با دلالان خیابانی معامله می کنند و آنها هم معمولا اسکناس تحویل می دهند و اسکناس تحویل می گیرند. هر معامله شرایط خاص خودش را دارد و قیمت تمام شده برای هر معامله متفاوت است.
بر خلاف بازارهای مدرن در ایران عامل انسانی هنوز تعیین کننده این است که یک معامله صورت می گیرد یا نه. برای همین وقتی سقوط نرخ برابری دلار در برابر ریال شد، بسیاری از دلالان خرید و فروش ارز را متوقف کردند. آنها باید ارزهایی را که گران خریده بودند، ارزان می فروختند و در واقع ضرر می کردند. در بازار آزاد ارز در ایران کاهش بها به معنای افزایش معاملات نبوده و برعکس تعداد معاملات هم کاهش پیدا کرده اند.
امیر که به خرید و فروش ارز مشغول است به ایران وایر می گوید: « وقتی قیمت پایین می آید، بهترین وقت برای خرید است ولی صرافها نمی خرند و کسی هم به قیمت ۱۰ هزار تومان و حتی ۱۳ هزار تومان هم فروشنده نیست».
در واقع آنچه که در ایران روی داده، کاهش تقاضا برای ارز است، نه افزایش عرضه ارز. نرخ برابری و معاملات هر دو با هم کاهش پیدا کرده اند. حتی اگر دارندگان ارز، اسکناسهای دلار و یورو خود را در بازار عرضه کرده باشند، تقاضا برای خرید ارز کاهش جدی پیدا کرده است.
کاهش تعداد معاملات و نخریدن و نفروختن ارز در این روزها البته طبیعی هستند. هر وقت بازاری از تعادل خارج می شود، هم فروشندگان و هم خریداران در برابر کاهش قیمتها مقاومت میکنند. فروشندگان نمی خواهند ضرر کنند و خریداران می خواهند مطمئن شوند که قیمتها بیشتر کاهش پیدا نخواهند کرد. برای یک بازار فعال، سیگنالهای قیمتی باید فعال باشند برای همین است که در بازارهای سرمایه و اوراق بهادار از فنآوریهای روز برای نمایش روند تغییر قیمتها در معامله به معامله استفاده می شود تا بتوان در لحظه تصمیم گرفت.
نبود یک بازار رسمی ارز واحد که از فن آوریهای روز بهره ببرد به این معناست که فعالان بازار ارز یا باید قیمت را از دلال یا صراف بپرسند یا به شبکه های اطلاع رسانی رجوع کنند. این روزها این شبکه ها متهم هستند که با دامن زدن به جو روانی بازار باعث افزایش نرخ برابری دلار در برابر ریال شده اند.
این یک واقعیت است که این شبکه ها بر خلاف شبکه های اطلاع رسانی در بازارهای توسعه یافته، متکی به اطلاعات یک بازار واحد نیستند. اگر شبکه های خبری در کشورهای توسعه یافته از بورسهای ارز و طلا گزارش ارسال می کنند، این شبکه ها از تبادلات معدودی که شاهدش بوده اند، استفاده می کنند یا برداشت تحلیلگران و مدیرانشان را بعنوان قیمت منتشر می کنند.
مقامات نظام جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده اند که تهییج مردم باعث سقوط ریال و قوت دلار شده است. در روزهای اخیر بسیاری از وبسایتهای اطلاع رسانی درباره طلا و ارز تعطیل شدهاند. وبسایتهایی که مانند شبکه اطلاع رسانی طلا، سکه و ارز تهران هنوز فعال هستند، اعلام کرده اند فقط در فاصله ساعات ۱۰:۳۰ صبح الی ۸ شب اقدام به انعکاس قیمتها و نوسانات بازار می کنند و فعلا اطلاع رسانی درباره نرخ ارز را متوقف کرده اند. وبسایت این شبکه این روزها عاری از هرگونه قیمت، نمودار و روند تغییرات قیمتی است. در صدر صفحه اینترنتی متنی است که با این جملات شروع می شود: «حضرت آیت الله لاریجانی، ریاست محترم قوه قضاییه در بیانات اخیرشان پاره ای موارد را در ارتباط با اطلاع رسانی در بازار ارز بیان داشتند که این نکات بیانگر نگاه محققانه ، تحلیلی و اشراف ایشان بر مباحث این حوزه است...».
صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضاییه روز نهم مهرماه درباره ارز سخن گفت و شکی باقی نگذاشت که قوه قضاییه چه کسی را مسوول رویدادهای بازار ارز می داند. او در جلسه مسوولان قوه قضاییه گفت «قیمت سازیهای غلط بر بازار تاثیر گذاشته است». او به دادستان تهران دستور داده گردانندگان این سایتها را احضار و به آنها اخطار بدهد و این امکان را مطرح کرده است: « برخی از آنان {گردانندگان وبسایتها} مصداق مفسد اقتصادی باشند».
به نظر می رسد هم صرافان و هم فعالان بازار ارز متوجه هستند که معامله به قیمتی غیر از قیمتهایی که دستگاههای حکومتی آنها را درست می دانند، می تواند بهای سنگینی داشته باشد. بانک مرکزی لیستی از مدیران شبکه های مجازی مورد نظر را برای قوه قضاییه ارسال کرده است تا همه بدانند قیمت چیزی است که قرار نیست منتشر شود.
واقعا چه روی داده است؟
کمتر کسی می داند دقیقا چه روی داده است. محمدرضا، ۴۱ساله و یکی از کارگزاران بورس، می گوید «بانک مرکزی رویدادهای اخیر را نتیجه سیاستهای خودش می داند ولی واقعا کسی نمی داند چه شده است».
فرهاد، واردکننده لوازم آرایشی که از بازار آزاد دلار مورد نیازش را تامین می کرده، باور دارد «سپاه ارز به بازار رسانده تا قیمتها را بشکند».
بسیاری اعتقاد دارند بازار ارز به مذاکرات روحانی و ظریف در نیویورک واکنش مثبت نشان داده و دیگر کسی باور ندارد که نرخ برابری دلار همیشه افزایش پیدا خواهد کرد. آنها همچنین می گویند لایحه FATF قرار است به تصویب مجلس برسد و مبادلات بانکی ایران و اروپا گسترش پیدا خواهد کرد. اما در واقعیت کسی نمی داند چه شده است و هیچکدام از این تئوریها مستند به آمار و داده های اقتصادی نیستند. نتیجه واقعی مذاکرات نیویورک هنوز معلوم نیست و یورویی از اروپا به تهران نرسیده است. لایحه FATF هنوز تصویب نشده و معلوم نیست که سایر پیش نیازهای رابطه بانکی با اروپا برقرار باشند. ورود ارز به بازار احتمالا تحقق پیدا کرده ولی نه منبع آن معلوم است و نه میزان آن.عرضه ارز افزایش پیدا کرده، چون گروهی از سرمایه داران خرد خواسته اند اندوخته ارزی خود را به فروش برسانند ولی این افزایش آنقدر نبوده که تعداد معاملات را افزایش دهد.
از سوی دیگر تهدید شبکه های اطلاع رسانی باعث شده تا فعالان بازار ارز اطلاعات کافی برای تصمیم گیری را نداشته باشند. همه منتظرند تا ببینند چه روی خواهد داد. دلار شاید سقوط کرده باشد ولی حتی سقوط دلار هم به سردرگمی در بازار دامن زده و نرخ دلار هنوز به تعادل نرسیده است.
مطالب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر