با زبان کُردی از وضعیت فرزندش برای مردم میگوید و درد دل میکند. دایه «شریفه»، مادر «رامین حسین پناهی»، زندانی سیاسی کُرد است که محکوم به اعدام شده. او روز گذشته ویدیویی منتشر کرد و از شرایط فرزندش برای مردم حرف زد: «رفتم ملاقات رامین. رامین اعتصاب غذا کرده و حالش خوب نیست. دفعه قبل حالش خوب بود اما این دفعه حالش خوب نبود. کلیه ها، چشمها و قلبش در وضعیت بدی قرار دارند اما پزشکان فقط دو سه تا آمپول به او تزریق کرده اند. حال رامین خوب نیست. از شما میخواهم در راه خدا به رامین کمک کنید.»
رامین تیرماه ۱۳۹۶ به اتهام های عضویت در حزب «کومله» و «بَغی» یا «شورش مسلحانه علیه حکومت اسلامی»، بازداشت و در شعبه یک دادگاه انقلاب سنندج به اعدام محکوم شد. درخواست تجدیدنظر در حکم او از سوی دیوان عالی کشور پذیرفته نشد و این حکم در حال حاضر در اختیار اداره اجرای احکام است.
«قانون مجازات اسلامی» مصوب ۱۳۹۲، قیام مسلحانه علیه حکومت و اساس نظام جمهوری اسلامی ایران را در ردیف جرایم «حدی» و تحت عنوان «بغی» جرمانگاری کرده است. در مواد ۲۸۷ و ۲۸۸ این قانون، برای آن، مجازات اعدام و تحت شرایطی، حبس تعزیری پیشبینی شده است.
کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل متحد بارها توقف حکم اعدام رامین حسین پناهی را درخواست کردهاند. آنها معتقدند در پرونده این زندانی سیاسی، نقض قانون مثل شکنجه، ایزولهکردن و نیز خودداری از دسترسی به وکیل و مراقبتهای پزشکی وجود دارد.
خردادماه گذشته هم 40 وکیل دادگستری در نامهای خطاب به «علی خامنهای»، از رهبر جمهوری اسلامی خواستند به مناسبت عید فطر، حکم اعدام رامین حسینپناهی را متوقف کند. در بخشی از این نامه آمده که به خاطر پدر و مادر سالمند رامین، بهتر است از این اعدام چشمپوشی شود تا روحیه برادری و برابری را بین شهروندان ایران اسلامی تقویت کند.
رامین حسین پناهی مردادماه از زندان مرکزی سنندج به رجایی شهر کرج منتقل شد. در یکی از ویدیوهای منتشر شده، مادرش میگوید: «مادر پیری هستم. وقتی زندان سنندج بود، با 20 تومان میتوانستم او را ببینم، الان یک هفته است در تهران آوارهایم و 400 تومان هزینه کردهایم تا برای اعدام به اینجا منتقل شد. تو رو به خدا مردم! به دادمان برسید. ما درمانده هستیم.»
او شبهای زیادی را از ترس اعدام پسرش تا صبح بیدار مانده است؛ درست مثل مادر «زانیارمرادی» و خانواده «لقمان مرادی».
«آمنه قادری»، مادر زانیار است. او هم هفته گذشته مقابل دوربین نشست تا از آنچه بر آن ها گذشته است، برای مردم بگوید: «10 سال تمام همه لحظات زندگی مان مالامال از ترس و وحشت اعدام لقمان و زانیار است.»
نیروهای امنیتی زانیار و لقمان مرادی را ۱۱ مرداد ماه ۱۳۸۸ در شهر مریوانِ استان کردستان بازداشت کردند. آن ها اول دی ماه سال ۱۳۸۹، در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی «ابوالقاسم صلواتی» محاکمه و به اتهام های «محاربه از طریق عضویت در یک گروه معاند» و «قتل فرزند امام جمعه مریوان» به اعدام در ملاءعام محکوم شدند. این حکم ۱۸ تیرماه سال ۱۳۹۰ از سوی دیوان عالی کشور تایید شد.
«اقبال مرادی»، پدر زانیار تیرماه امسال در کردستان عراق ترور شد. مادر او هنوز عزادار شوهرش است و در این ویدیو، لباس مشکی به تن دارد. میگوید: «چه شبهایی را که همراه اقبال تا صبح از ترس اجرای حکم اعدام بچهها بیدار بودیم. حالا همدم و همراه این سالها دیگر زنده نیست.»
اقبال از فعالان کردستان بود. به گفته همسرش، در دهه 60 یک بار دستگیر و به اعدام محکوم میشود اما سه سال بعد آزادش میکنند. اگرچه احضارها، تهدیدها و توهینها آنها را مجبور میکند که به کردستان عراق مهاجرت کنند.
اقبال مرادی در کردستان فعالیتهای حقوق بشری آغاز میکند و کمپین «نه به اعدام» راه میاندازد. او رهبری «جمعیت حقوق بشر کردستان» را هم برعهده میگیرد.
آمنه قادری میگوید: «دستگاههای امنیتی کردستان عراق به همسرم گفته بودند که جمهوری اسلامی در صدد ترور تو است.»
عکس اقبال و زانیار مرادی بالای سر این مادر، روی دیوار نصب شده است: «زاینار و لقمان را با طرح اتهامات ساختگی و جعلی به اعدام محکوم کردهاند. از همه نهادهای حقوق بشری و از مردم کمک میخواهم تا پسرم آزاد شود. فریاد مرا بشنوید!»
خبرها حاکی از این است که او و خانواده لقمان هم برای ملاقات با فرزندانشان به زندان فراخوانده شدهاند و در پی این ملاقاتها صبح امروز حکم اعدام فرزندان آنها به اجرا درآمده است. آمنه قادری هر شب با وحشت میخوابید، وحشت از اعدام جگرگوشهاش...
«فرنگیس مظلوم»، مادر «سهیل عربی» هم چنین روزهایی را گذرانده بود. حالا اما حکم فرزندش لغو شده است و او در زندان، دوران محکومیتش را سپری میکند.
مادر سهیل نیز سه روز پیش از وضعیت پسرش برای مردم صحبت کرد؛ پسری که در سالن ملاقات زندان با دیدن قیافهاش جا خورده بود. او در این ویدیو میگوید: « رفتم ملاقات. زیر دو تا چشمش کبود بود. کتکش زده بودند.»
توضیح میدهد که زمانی که سهیل برای سلام و خوشآمدگویی به دروایشی که به بند آنها منتقل شدهاند، جلو رفته، 12 ماموران زندان آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند: «تا چند روز هم تلفن را رویشان قطع کرده و دستشویی را از آنها گرفته بودند.»
سهیل در حال حاضر در زندان «فشافویه» روزگار میگذراند. او وبلاگ نویسی است که بر مبنای مطالبی که در فضای مجازی و صفحات فیسبوکش به اشتراک گذاشته بود، به «سب النبی» متهم شد و حکم اعدام او آذرماه سال قبل در دیوان عالی کشور به تایید رسید. اما تلاش وکلا برای اعاده دادرسی و ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور موثر واقع شد و با نقض حکم از سوی شعبه ۳۴ دادگاه، از اعدام نجات یافت.
عربی در دادگاه تجدید نظر به 90 ماه زندان و دوسال تحقیقات مذهبی برای اثبات پشیمانی و نجات از حکم اعدام محکوم شده است.
مادر سهیل از همان وقت بارها درباره وضعیت پسرش با رسانهها گفت و گو کرده و یا با به اشتراک گذاشتن ویدیوهایی، از حال و روزش فرزندش گفته است. یکی از تاثیرگذارترین ویدیوهای فرنگیس مظلوم، ویدیویی است که او همزمان با نوروز سال 1397 منتشر کرد. او سفره هفتسین خود را به مقابل زندان برده بود و کنار آن با پسرش درد دل میکرد.
یکی دیگر از مادرانی که با انتشار ویدیو از وضع فرزندش حرف زده، مادر «احمدرضا جلالی» است؛ پزشک و پژوهشگر مقیم سوئد که در سفر به ایران بازداشت و حالا با اتهام «همکاری با دولت متخاصم»، به اعدام محکوم شده است.
این حکم با اعتراضات زیادی از سوی مجامع دانشگاهی و سازمانهای بین المللی حقوق بشری روبه رو شد. با شدت گرفتن این اعتراضات، تلویزیون ایران مستندی از اعترافات این پزشک پخش کرد. البته احمدرضا جلالی با انتشار یک فایل صوتی از زندان، توضیح داد که زیر شکنجه و با وعده آزادی از او اعتراف گرفتهاند.
«نجیبه مرتضوی»، مادر احمدرضا جلالی هم در آذر ماه 1396 در یک ویدیو در این باره صحبت کرده بود. او میگوید پنجم اردیبهشت سال ۱۳۹۵ قرار بوده احمدرضا برای کنفرانسی به کرج برود و از مادرش نیز دیدن کند که دستگیر میشود و سه یا چهار ماه بعد به مادر وی میگویند که بیگناهی احمدرضا ثابت شده است و آزاد خواهد شد. میگوید که برای جلالی قرآن برده و قسم خورده بودند که اگر به همکاری با اسراییل اعتراف کند، آزادش میکنند.
نجیبه مرتضوی با اشاره به موضوع جایزه اسکار «اصغر فرهادی»، از «فیروز نادری» و «انوشه انصاری» درخواست کمک کرد. پس از انتشار این ویدیو، تایید حکم اعدام احمدرضا جلالی از سوی دیوان عالی در رسانه ها منتشر شد. مادر احمدرضا می گوید آن ها هم شبها را در انتظار یک معجزه سپری میکنند؛ معجزهای که فرزندش را از چوبه دار نجات دهد.
تنها مادران زندانیان سیاسی و امنیتی از انتشار ویدیو برای ارتباط با افکار عمومی و رساندن صدایشان به گوش مسوولان و مردم استفاده نکردهاند؛ اواخر فروردین امسال ویدیویی که مادر «بهمن ورمزیار» به اشتراک گذاشت، به سرعت به یکی از پربینندهترین ویدیوها در شبکههای مجازی تبدیل شد.
او به مردم و مسوولان التماس میکرد تا از اعدام پسرش جلوگیری کنند. در صحنهای از این ویدیو که او مشغول التماس است، از شدت استرس و هیجان خون دماغ میشود.
بهمن ورمزیار دست به سرقت مسلحانه زده و توانسته بود از دست ماموران فرار کند. اما چندی بعد خودش به اداره آگاهی رفته و خودش را معرفی کرده بود. او از شاکی خصوصی رضایت گرفت و چون خودش را تسلیم کرده بود، وکلا معتقد بودند این تسلیم مصداق «توبه» است و حکم اعدامش باید بشکند، اما بهمن اعدام شد.
بعد از آن ویدیوهای دیگری از عزاداری مادر داغدار انتشار یافت؛ مثل ویدیوهایی که از مادر «ریحانه جباری» بعد از اعدامش منتشر شدند. ریحانه به اتهام قتل یک پزشک و مامور وزارت اطلاعات دستگیر و به اعدام محکوم شده بود. پرونده او شبهات زیادی داشت و بحثهای زیادی را ایجاد کرد.
«شعله پاکروان»، مادر ریحانه، بازیگر تآتر بود و بارها درباره وضعیت دخترش با مصاحبه یا انتشار ویدیو، اطلاعرسانی می کرد. اما تلاشهای او به سرانجام نرسیدند و ریحانه بعد از هفت سال زندان، اعدام شد.
شعله پاکروان حالا مقیم آلمان است و عضو فعال کمپینهای «نه به اعدام». او درباره وضعیت زندانیان اطلاعرسانی میکند؛ مثل مادر «مصطفی کریم بیگی» که بعد از کشته شدن پسرش در عاشورای سال 1388، علاوه بر انتشار ویدیو درباره وضعیت کشته شدن فرزندش، در یک مجموعه ویدیوهای مستند، سراغ خانواده های کشتهشدگان معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388رفته و آن چه بر سر عزیزانشان آمده بود را روایت کرده است.
«شهناز اکملی»، مادر مصطفی با انتشار ویدیو به مردم خبر داد که پسرش با شلیک مستقیم گلوله کشته شده و اجازه برگزاری مراسم به آنها داده نشده است. او روایتگر قربانیان سال 1388 است و به همین دلیل، بارها احضار، تهدید و بازداشت شده است.
«گوهر عشقی»، مادر ستار بهشتی، کارگر وبلاگنویسی که پس از دستگیری، در زندان بر اثر شکنجه جان باخت هم حضور در بین فعالان مدنی را بعد از مرگ پسرش از دست نداده است. او همه جا حضور دارد و در هر ویدیویی که فعالان مدنی منتشر میکنند، گوهر خانم هست با چادر مشکی و عکسی از ستار؛ مثل یک جزو جدانشدنی...
گزارش سالانه اعدام در ایران؛ ۵۱۷ نفر در سال ۲۰۱۷
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر