نخستین روزی که «آری هان» با «محمدحسن انصاریفرد» مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس وارد مذاکره شد، چنین شنید: «ما پرطرفدارترین تیم قاره آسیا هستیم. با بیش از بیست میلیون هوادار که یک ورزشگاه صدهزار نفره گاهی برایمان کوچک است.» آری هان هلندی نگاهی عاقلانه به مدیر پرسپولیس انداخت، برگههایی که از قبل پرینت گرفته بود را از لای پوشههایش درآورد و جلوی انصاریفرد انداخت: «اینجا لیستی بلند بالا از بدهکاریهای باشگاه پرسپولیس نوشته شده است. بیست میلیون هوادار؟ اگر هرکدام فقط ده دلار به باشگاه شما کمک کنند، شما از آرسنال ثروتمندتر خواهید شد.»
او شش ماه بعد در اردویی که پرسپولیس در اتریش برپا کرد، مشابه همین جملات را در ملاقاتی که با «آرسن ونگر» داشت با تمسخر به زبان آورده بود: «ما پرطرفدارترین باشگاه آسیا هستیم، درحالی که بدهکارترین باشگاه خاورمیانه هم هستیم.»
مالکیت استقلال و پرسپولیس پس از انقلاب به صورت کامل در اختیار حاکمیت ایران قرار گرفت. پرسپولیس پس از انقلاب به دست به دست شدن عادت کرد. ابتدا سازمان وقت تربیت بدنی مالکیتش را برعهده گرفت اما سال ۱۳۶۵ اداره باشگاه را به بنیاد مستضعفان سپرد.
آبان ماه سال ۱۳۷۲ بنیاد و سازمان تربیت بدنی به این نتیجه رسیدند که پرسپولیس بنگاهی ضررده و زیانآور است. پس اجارهاش دادند به وزارت معادن و فلزات. اما سال ۷۹ و پس از شش قهرمانی پرسپولیس در لیگ، باز هم سازمان تربیت بدنی، باشگاه را پس گرفت.
این جابجاییها البته به سیاستهای دولت و مردانی که وارد ساختمان ریاست جمهوری میشدند هم ارتباط مستقیم داشت.
استقلال فضایی باثباتتر را تجربه کرد. آبیهای تهران پس از انقلاب به صورت کامل و بیوقفه در اختیار سازمان وقت تربیت بدنی و بعد وزارت ورزش و جوانان بودند و هرگز مالکیت یا اداره آنها دست به دست نشد. فقط سال ۱۳۸۴ و در دولت «محمود احمدینژاد» مدتی وزارت رفاه به عنوان متولی مالی این باشگاه معرفی شده بود. هرچند که این وزارتخانه خیلی زود خودش را کنار کشید.
استقلال طی تمام سالهای اخیر زیر سایه مردی بود به نام «علی آقامحمدی». او قریب به چهار دهه استقلال را در سایه اداره کرد.
طی تمام این سالها، پرسپولیس و استقلال با پتانسیل بیش از ۵۰ میلیون هوادار داخل و خارج از کشور، به صورت غیرقانونی اداره شدند. طبق قوانین فدراسیون جهانی فوتبال، هیچ شخص حقیقی یا نهاد حقوقی، نمیتواند به صورت همزمان مالکیت دو باشگاه فوتبال را در اختیار داشته باشد.
مدیریت ورزش ایران برای دور زدن این قانون، در اساسنامه دو باشگاه دست برده است. از دوران ریاست «محسن صفایی فراهانی» که فدراسیون جهانی فوتبال روی چگونگی اداره و دخالت دولت و حاکمیت ایران در فوتبال حساس شد، رییس سازمان وقت تربیت بدنی و بعد وزیر ورزش و جوانان به عنوان رییس مجمع دو باشگاه معرفی شد، نه مالک.
در اساسنامه این دو باشگاه تهرانی به صورت دقیق هیچ اشارهای به میزان قدرت رییس مجمع دو باشگاه نشده، اما امروز وزیر ورزش و جوانان حق عزل و نصب مدیران عامل و اعضای هیئت مدیره استقلال و پرسپولیس را دارد. اختیاراتی که به صورت مثال با چارت باشگاهی مانند لیورپول انگلستان یا رئال مادرید کاملا در تضاد است. باشگاه مادریدی رییس خود را براساس آرای هواداران میشناسد و باشگاه لیورپول با حکم مستقیم مالک باشگاه.
اما نقش وزارت ورزش در اداره دو باشگاه استقلال و پرسپولیس چیست؟ بیانیهای که وزارت ورزش و جوانان روز هشتم مردادماه امسال منتشر کرد، سایهای روی استقلال مدیران این دو باشگاه میاندازد. در بخشی از این بیانیه تاکید شده که وزارت ورزش از مدیران عامل و هیات مدیره هر دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در تصمیم گیری ، انتصابات داخلی و تعیین مدیران ، جذب بازیکن و قراردادهای آنان و کلیه امور باید به صلاح و صرفه این باشگاهها عمل کنند. همین طور نوشته شده است: «با تدابیر اتخاذ شده (از سوی وزارت ورزش) ظرف سه سال گذشته برای نخستین بار دو تیم استقلال و پرسپولیس درسه دوره پیاپی لیگ برتر از فصل (۹۵ - ۹۴) تا دوره قبل (۹۷- ۹۶) در ردههای اول تا سوم مسابقات فوتبال حرفهای ایران قرار گرفتند در حالی که ادوار گذشته چنین نتیجهای را شاهد نبودیم.»
به این ترتیب بالاترین نهاد دولتی ایران در ورزش، نقش خود در شکلگیری جدول ردهبندی فوتبال ایران را نه تنها تکذیب نکرده که از آن به عنوان اهرم تبلیغاتی استفاده میکند.
در عین حال وزارت ورزش و جوانان نه تنها براساس مُر قانون فدراسیون جهانی فوتبال که حتی به دلیل منع قانونی مجلس شورای اسلامی ایران در سال ۱۳۹۲ اجازه کمترین کمک مالی به باشگاههای استقلال و پرسپولیس را ندارد.
سال ۹۳ «سید مناف هاشمی» معاون پشتیبانی و منابع انسانی وزارت ورزش و جوانان در کنفرانس خبری خود تاکید کرد هرگونه کمک مالی این وزارتخانه به باشگاهها از سوی مجلس ممنوع شده است. همین طور اسفندماه سال ۹۵ «مسعود سلطانی فر» وزیر ورزش و جوانان که برای پاسخگویی به سوالات نمایندههای مجلس به بهارستان رفته بود، در پاسخ به ابهامی که برای چند نماینده مجلس در مورد مشکلات مالی این دو باشگاه به وجود آمده بود گفت: «سرخابیها یک ریال هم از بودجه دولت استفاده نمیکنند و اصلا خود شما این را ممنوع کردید؛ ما ممنوعیت داریم و قانونا نمیتوانیم یک ریال به تیم لیگ برتری کمک کنیم.»
این قوانین، این اظهارات با نشانههایی که در بدنه مدیریتی دو باشگاه میبینیم گاهی در تضاد است. تیرماه امسال «عباس ملکی» عضو هیات مدیره باشگاه استقلال در گفتوگو با تسنیم گفت: «وزیر ورزش هفته گذشته ۵۰۰ هزار دلار به ما داد، اما به پرسپولیسیها نه.» در همین مصاحبه عباس ملکی تاکید کرد که سال گذشته با درایت وزارت ورزش ۴۶ میلیارد تومان به حساب باشگاه واریز شد و اگر بدهیهای قبلی نبود، ۱۳ میلیارد تومان در حساب باشگاه پول باقی میماند.
وزارت ورزش و جوانان اجازه کمک مالی مستقیم به دو باشگاه تحت امرش را ندارد، اما راه حلی به نام «اسپانسر مشترک» و همین طور «سامانه هواداری» برای دور زدنهای همیشگی قانون وجود دارد.
سامانه هواداری ۳۰۹۰ اول بار سال ۹۲ با پیشنهاد «حسین نصر» یکی از مدیران همراه اول و همراهی «محمدرضا داورزنی» رییس وقت فدراسیون والیبال و معاون کنونی قهرمانی وزارت ورزش و جوانان راه اندازی شد. نخستین فعالیتش ارزیابی تعداد هواداران والیبال در ایران بود، اما آرام آرام به غول درآمدزایی فوتبال بدل شد.
طریقه فعالیت این سامانه ساده است. شما به عنوان هوادار استقلال یا پرسپولیس، اعداد ۴ یا ۶ را به شماره ۳۰۹۰ پیامک میکنید. این سامانه ماهیانه ۶ هزار تومان از حساب شما به عنوان کمک به باشگاه محبوب شما کسر خواهد کرد. سال ۹۴ حسین نصر در گفتوگو با روزنامه «دنیای اقتصاد» گفت: «ما ۹۰ درصد درآمد را به باشگاهها پرداخت میکنیم و 10 درصد در اختیار همراه اول قرار میگیرد.»
خبرگزاری «میزان» اردیبهشتماه سال ۹۵ درآمد یک ساله این سامانه را ۱۲۰ میلیارد تومان گزارش کرد. سایت «طرفداری» نیز فروردین سال ۹۶ مجموع درآمد این سامانه را طی سالهای ۹۴ و ۹۵ خورشیدی بیش از ۲۱۰ میلیارد تومان دانست.
سامانه ۳۰۹۰ در ید قدرت مهمترین معاون وزارت ورزش و جوانان است. «محمدرضا داورزنی» که امروز باید او را مهمترین مهره سپاه پاسداران در ورزش نظامی ایران دانست، یکی از متولیان این سامانه درآمدزای ورزش ایران است. او البته نقشی کلیدی در تن دادن دو باشگاه استقلال و پرسپولیس به عقد قرارداد با همراه اول و ایرانسل به عنوان اسپانسرهای دو باشگاه طی دو سال اخیر هم داشت. تاکید داورزنی به انتخاب اسپانسری که او به باشگاه پرسپولیس تحمیل میکرد، سال گذشته منجر به استعفای علی اکبر طاهری مدیرعامل پرسپولیس شد.
این سیستم انتخاب اجباری اسپانسرهای دو باشگاه، منجر به وابستگی قطعی و دایمی استقلال و پرسپولیس به وزارت ورزش شده است. آنچه «عباس ملکی» عضو هیات مدیره باشگاه استقلال در مورد کمک مالی وزارت ورزش گفته بود، ارتباط مستقیم با دستور معاون قهرمانی وزیر ورزش و جوانان به اسپانسر باشگاه برای پرداخت بخشی از تعهدات به این باشگاه داشت، نه کمک مالی مستقیم وزارت به استقلال.
باشگاه پرسپولیس تا امروز هیچ رقم دقیقی از میزان درآمدهای خود از عقد قرارداد با اسپانسرهای خود اعلام نکرده است. اما میزان دریافتی این باشگاه فصل گذشته از سامانه ۳۰۹۰ رقمی نزدیک به ۵۶ میلیارد تومان بوده. این مبلغ را میتوان کنار سهم بلیت فروشی بازیهایی که پرسپولیس میزبان بوده هم قرار داد. سهم پرسپولیس و استقلال براساس قرارداد ترکمنچایی که فدراسیون فوتبال با شرکت برهان مبین امضا کرده ناچیز است. سهم استقلال از این رقم به دلیل تعداد کمتر اعضا در سامانه هواداری حدود ده درصد کمتر است.
فدراسیون فوتبال ایران با شرکت برهان مبین قراردادی امضا کرده که به ازای فروش هر بلیت بازیهای لیگ ایران ۱۰ درصد سهم فدراسیون فوتبال میشود، ۵درصد به سازمان لیگ، ۵درصد به هیات فوتبال، ۵درصد به نیروی انتظامی و ۳۵درصد به شرکت «برهان مبین» میرسد، این یعنی ۶۰درصد سود یک مسابقه خرج برگزاری و بلیط فروشی خواهد شد و فقط ۴۰درصد میان دو تیم میهمان و میزبان تقسیم میشود. این شرکت انحصار فروش بلیتهای سازمان لیگ را در اختیار گرفته است.
سال۹۵ خورشیدی طبق آمار سازمان لیگ فدراسیون فوتبال ایران ۴۰۰هزار هوادار استقلال برای بازیهای این تیم به ورزشگاه آزادی رفتند. این رقم در پایان فصل برای هواداران پرسولیس بیش از ۶۵۰هزار نفر بود. مجموع این تعداد و با در نظر قیمت بلیط ۱۰هزار تومن به عدد ۱۰.۵میلیارد تومان میرسیم. حالا اگر قرار باشد سود شرکت «برهان مبین» را از این رقم حساب کنیم به عددی بیش از ۳.۶ میلیارد میلیون تومان خواهیم رسید. این عدد حتی از سود باشگاههای استقلال و پرسپولیس بابت فروش بلیت در سال۹۵ هم بالاتر بود.
وقتی از بلیت فروشی و حق پخش تلویزیونی برای باشگاهها خبری نیست، مسلما استقلال و پرسپولیس محتاج وزارت ورزش و اسپانسرهای تحمیلیاش میشوند.
این پروسه بیمار مدیریت دولتی در فوتبال ایران است. باشگاههایی که میتوانند فقط براساس درآمدهای مشروع و قانونی مانند حق پخش تلویزیونی، فروش البسه ورزشی، عقد قرارداد با اسپانسرهای خارج از کشور (که با قانون مجلس ممنوع شده) و در اختیار گرفتن بلیت فروشی، به ثروتمندترین باشگاههای آسیا بدل شوند، همچنان بدهکارترینهای قاره آسیا هستند.
سوم شهریورماه خبرآنلاین نوشت: «با توجه به رایزنی با استقلال با وزارت ورزش و رایزنی وزیر با وزارت خارجه، قرار شد سفارت ایران در مالزی طلب ۳۰۰ هزار دلاری آبی ها را از کنفدراسیون بگیرد و در تهران به آنها تحویل دهد.» این یعنی باشگاههای تهرانی با تمام تاروپود خود به بدنه دولت و حاکمیت متصل و محتاج شدهاند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر