آغاز هجدهمین دوره لیگ برتر در فاصلهای کمتر از سه هفته پس از جام جهانی 2018، تب فوتبال را روی پیشانی ورزش ایران نگه میدارد. هرچند که این حرارت، کاذب باشد. پنجشنبه «پرسپولیس» در مشهد میهمان «پدیده» است. در فوتبال ایران این خرافه وجود دارد که تیمهایی که هفته اول یا آخر لیگ به مشهد میروند، قهرمان میشوند. خیلی ها به همین خرافهها اعتقاد دارند.
همان روز یکی از باشکوهترین تیمهای تازه وارد فوتبال ایران، یعنی «نساجی قائمشهر» میزبانی «ذوب آهن» اصفهان را خواهد داشت. روز جمعه «استقلال» میزبان «پیکان» خواهد بود و «سپاهان» پذیرای صنعت نفت.
این شاید خلاصه مهمترین دیدارهای هفته نخست لیگی باشد که با درد آغاز خواهد شد. سیاهه مصائب فوتبال ایران اما خلاصه شدنی نیست.
اسپانسرها
ورود اسپانسرهای خارجی به ایران دقیقا غیرممکن شده است. تحریمها شاید یکی از دلایل مهم دور شدن برندهای غربی از ایران است. اما عامل اولیه را در دهه ۷۰ خورشیدی، نبود قانون «کپی رایت» ساخت.
«آیوا و «ال جی» دو اسپانسر مهم سالهای میانی و پایانی دهه 70 فوتبال ایران بودند. «امیر عابدینی» و «محسن صفایی فراهانی» به عنوان مدیران وقت باشگاهی و ملی فوتبال ایران، دروازههای ورود کالاهای صوتی و تصویری را به ایران باز کردند. از همان سالها بود که باشگاهها و تیم ملی ایران آرامآرام لباس های برندهای اول دنیا پوشیدند.
اعتراض اسپانسرهای خارجی از زمانی آغاز شد که «نایک» و «پوما» به نشانه بلعیده شدن نشان و لوگوی برندهای خود، هرگونه همکاری برای تامین لباس های تیم های ایران را قطع کردند. بعد مصیبت تحریمها روی سر فوتبال ایران افتاد.
«علی کفاشیان»، رییس وقت فدراسیون فوتبال ایران در سال ۱۳۹۱ به «ایسنا» گفته بود: «گردش مالی خارجی حاصل از اسپانسرها تقریبا به صفر رسیده است.»
او در همان مصاحبه ابراز امیدواری کرده بود تلاش برای گرفتن میزبانی جام ملتهای آسیا در سال ۲۰۱۹ باعث بازگشت اسپانسرهایی شود که به دلیل تحریمها، حاضر به کمترین سرمایهگذاری در ایران نیستند.
داستان «آدیداس» و قطع همکاری این برند با فوتبال ملی ایران، آخرین پرده و پایان عمر اسپانسرها در فوتبال کشور است. آدیداس به تازگی در نامهای رسمی به «مهدی تاج»، رییس فدراسیون فوتبال ایران، از بیمیلی خود برای هرنوع همکاری و همین طور غیرقانونی شدن استفاده تیمهای ملی ایران از لباس های این برند خبر داده است.
حالا گردش مالی فوتبال ایران در بازیهای باشگاهی، در انحصار وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون فوتبال قرار گرفته است. امسال فدراسیون فوتبال به صورت کامل دست هر واسطهای را هم از تبلیغات محیطی لیگ ایران برید. روز ۲۳ اردیبهشت ماه سال جاری خبرگزاری «تسنیم» نوشت: «طرح واگذاری اجرای تبلیغات محیطی مسابقات به سازمان لیگ، در هیات رییسه این سازمان و فدراسیون فوتبال به تصویب رسیده است.»
سال گذشته «امیر عابدینی»، رییس سابق «کمیته بازاریابی و اقتصادی» فدراسیون فوتبال گفته بود: «باشگاههای ایران باید مالک کامل درآمدهای تبلیغات محیطی لیگ برتر باشند.»
کوتاه شدن دست شرکتهای واسطه هرچند در نگاه اول به معنی اجرایی شدن طرح امیرعابدینی است اما در اصل، راه حلی بود برای انحصاری شدن قدرت وزارت ورزش و جوانان در حوزه تبلیغات محیطی.
بهمن ماه سال ۹۶ توییتی در صفحه «حسین ماهینی»، کاپیتان پرسپولیس قرار گرفت و ساعاتی بعد به دستور هیات مدیره باشگاه پرسپولیس، از صفحه توییتر او پاک شد. در این توییت آمده بود: «با داورزنی، شیرازی، طاهری، همراه اول کوت کنید و جمله بسازید.»
«محمدرضا داورزنی»، معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای وزارت ورزش و جوانان و از مدیران سابق سپاه پاسداران، امروز مرد اول تبلیغات و سامانههای پیامکی ورزش ایران است. انحصاری شدن تبلیغات این حوزه در حول محور محصولات، برندها یا سامانههای پیامکی که بیشتر آنها زیر نظر سپاه پاسداران اداره میشوند، چرخه اقتصادی فوتبال ایران را معلولتر از قبل میکند.
حق پخش تلویزیونی
صفایی فراهانی شهریور ماه سال 1381 از مدیریت بر فدراسیون فوتبال ایران استعفا داد. او در مراسم رونمایی از ساختمان جدید فدراسیون در خیابان «پاکستان» تهران، با جمله ای تاریخی از مدیریت فدراسیون فوتبال کشور خود را کنار کشید: «من فوتبال را به نامادری اش می سپارم.»
این دقیقا همان کلید معروف کلمات صفایی در مدیریت فوتبال بود. نامادری از نگاه صفایی، رییس یا مدیر بعدی نبود. او سال 87 به روزنامه «شرق» گفت: «نامادری، تفکر حاکم بر فوتبال دولتی ایران است.»
در مصاحبه اردیبهشت ماه سال 93 با روزنامه «ایران»، بیش از قبل در مورد کودک یتیم فوتبال ایران توضیح داد: «من فوتبالی را در دست داشتم که باشگاه هایش ناتوان بودند. حق پخش تلویزیونی دغدغه بزرگ من بود و من به تنهایی، بدون حمایت دولت، بدون این که حتی باشگاه ها بخواهند کنار هم باشند، نمی توانستم این حق را بگیرم.»
این حق در دولت «محمود احمدینژاد» روی کاغذ، قانونی شد. سال ۸۹ «عادل فردوسیپور» در برنامه «۹۰» ادعا کرد جلسه مدیران سازمان صداوسیما با رییس جمهوری و مدیران فدراسیون فوتبال ایران به نتیجه رسیده است و از این به بعد باشگاهها در ازای پخش زنده و ضبط شده رقابتهای لیگ، صاحب نفع مالی میشوند. اما بیستم تیرماه سال ۹۶، خبرگزاری «میزان» اعلام کرد ارزش سالانه قرارداد حق پخش ورزش کشور چیزی حدود ۲۵۰ میلیارد تومان خواهد بود.
این مبلغ دربرگیرنده کلیه رشته های ورزش و سهمی بود که سازمان صداوسیما باید برای پوشش تصویری تمامی رقابت های ورزشی می پرداخت، نه فقط رشته فوتبال.
صداوسیما دو روز بعد رقم را تکذیب کرد و حتی گفته شد درآمد سازمان در این حوزه به چنین رقمی نزدیک هم نمی شود. ارزش قرارداد سازمان صداوسیما با فدراسیون فوتبال رقمی به ارزش فقط ۲۳ میلیارد تومان در سال بود. همین رقم هم البته طی دو سال اخیر به باشگاهها پرداخت نشده است.
مردادماه سال 94، شبکه «الجزیره» برای خرید امتیاز پخش بازی های لیگ برتر فوتبال ایران، پیشنهاد اولیه 180 میلیارد تومانی به فدراسیون فوتبال ارایه داد اما مقامات امنیتی کشور با فروش حق پخش فوتبال ایران به شبکه ماهواره ای مخالفت کردند. حالا بدهی کنونی سازمان صداوسیما به باشگاه های ایران بیش از 150 میلیارد تومان برآورد شده است؛ بدهی انباشته ای که طی سه سال اخیر سازمان حاضر به پرداخت آن نیست.
اول آبان ماه، تصویر سندی از دل سازمان صداوسیما بیرون آمد که خبر از درآمد بیش از 16 میلیارد تومانی این سازمان فقط از آگهی های قبل، حین و بعد از بازی استقلال و پرسپولیس داشت. از این مبلغ هم هیچ سهمی به استقلال و پرسپولیس نرسید.
باشگاههای فوتبال ایران از پنجشنبه سازنده مهمترین برنامههای سیمای ایران خواهند شد اما هیچ سهمی از درآمدهای نجومی صداوسیما نخواهند برد.
بلیت فروشی
باشگاههای لیگ برتر ایران حتی حق برخورداری از حق قانونی خود برای بلیت فروشی را هم از دست دادهاند. این یکی از شاهکارهای فدراسیون فوتبال ایران است.
شرکت «برهان مبین» براساس قراردادی که به «عهدنامه ترکمنچای فوتبال ایران» شهره شده، فروش انحصاری بلیت فروشی رقابتهای داخلی فوتبال ایران را در دست گرفته است.
براساس قراردادی که بین فدراسیون فوتبال کشور و این شرکت امضا شده است، به ازای فروش هر بلیت بازیهای لیگ ایران، ۱۰ درصد سهم فدراسیون فوتبال میشود و ۵درصد به سازمان لیگ، ۵درصد به هیات فوتبال، ۵درصد به نیروی انتظامی و ۳۵درصد به شرکت برهان مبین میرسد. این یعنی ۶۰درصد سود یک مسابقه خرج برگزاری و بلیت فروشی خواهد شد و فقط ۴۰درصد میان دو تیم میهمان و میزبان تقسیم میشود.
سال۹۵ خورشیدی، طبق آمار سازمان لیگِ فدراسیون فوتبال، ۴۰۰هزار هوادار استقلال برای بازیهای این تیم به ورزشگاه آزادی رفتند. این رقم در پایان فصل برای هواداران پرسولیس، بیش از ۶۵۰هزار نفر بود. مجموع این تعداد و با در نظر گرفتن قیمت بلیت ۱۰هزار تومانی، به عدد ۱۰.۵میلیارد تومان میرسیم. حالا اگر قرار باشد سود شرکت برهان مبین را از این رقم حساب کنیم، به عددی بیش از ۳.۶ میلیارد تومان خواهیم رسید. این عدد حتی از سود باشگاههای استقلال و پرسپولیس بابت فروش بلیت در سال۹۵ هم بالاتر است.
همین ارقام را میتوان کنار درآمد باشگاهی مانند «منچستریونایتد» قرار داد. این باشگاه اعلام کرده است در ازای فروش ۳۱ بازی خانگی در لیگ برتر، جام اتحادیه، جام حذفی و منهای لیگهای اروپایی، درآمدی بیش از ۱۰۱ میلیون پوند در سال ۲۰۱8-۲۰۱7 خواهد داشت.
اما در لیگ برتر ایران، برخلاف آنچه قانون کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا تعیین کردهاند، باشگاهها حق بلیت فروشی به صورت مستقل را نخواهند داشت.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر