«محمد دادکان»، رییس سابق فدراسیون فوتبال ایران دوباره بازگشته است. روز جمعه مصاحبهای از او در برنامه «فوتبال یک» شبکه ورزش صداوسیما پخش شد که رنگ و بوی همیشگی کلام او را داشت. دادکان باز هم در همان قامت منتقد، بهعنوان فاش گوی مفاسد فوتبال ایران و شخصیتی که نسبت به تبعیضها، ناکارآمدی مدیران، ورود عناصر غیرورزشی به فوتبال و حتی درآمدزایی و فسادهای اخلاقی و مالی معترض است، روبه روی دوربین نشست.
محمد دادکان را هرگز نمیتوان پس از پیروزیها، در زمان صعود به جام جهانی، هنگام کامیابی تیمهای پایه یا بعد از کم ترین موفقیت ها در فوتبال و فوتسال بانوان، در رسانهها دید. فرمول همیشگی او برای سخنوری در رسانهها، ظهور بعد از یک ناکامی ملی یا سوار شدن روی موج انتقاداتی است که از پیش به راه افتاده باشد.
در انتخاب گزینه هایش هم دقیق است؛ پس از جدایی از فدراسیون فوتبال، خبرگزاری «ایسنا» را به عنوان تنها تریبون خود انتخاب کرده بود. اما از آغاز روی کار آمدن دولت «حسن روحانی»، سعی کرد این فضای تک بعدی رسانه ای خود را تغییر دهد. حالا صداوسیما محبوب ترین رسانه برای بازتاب نقدهایش شده است و گاهی هم از فضاهای عمومی مانند نمایشگاه مطبوعات استفاده می کند.
این بار محور کلامش، فساد در فوتبال بود؛ همان موجی که «علی کریمی» از حدود سه ماه قبل به راه انداخته است. فحوای کلامش در طول مصاحبه این بود: «من فساد در فوتبال را به حداقل رساندم.»
دوره مدیریتی محمد دادکان، فصل فعال شدن دلالهای غیررسمی در فوتبال ایران بود. حدفاصل سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵ که ریاست فدراسیون فوتبال بر عهده او قرار داشت، چهرههایی به فوتبال کشور نزدیک شدند که تقریباً در دوران حضور «محسن صفایی فراهانی»، در نطفه فوتبال خفه میشدند.
شاید شناختهشدهترین چهرههایی که در سالهای ابتدایی دهه ۸۰ فعال شدند را بتوان «حمید محسنی» و «غلام گنجی» دانست. دو بازیگر نقل و انتقالات بازیکنان لیگ که البته در زمستان سال ۸۷ از سوی وزارت اطلاعات بازداشت شدند. طرح برخورد با دلالی در فوتبال ایران از پاییز ۸۷ آغاز شد و به بازداشت چند واسطه و دلال و حتی خبرنگار ورزشی هم رسید. ولی در نهایت با اوج گرفتن اعتراضات سال ۸۸ به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، پایان یافت.
مهمترین نقش واسطههای غیررسمی فوتبال در باشگاههای ایران، افزایش ناگهانی قیمت بازیکنان و بحث احتمالات تبانی بود. یکی از معروفترین موارد نقل و انتقالاتی که در تاریخ ثبت شده است را میتوان در سال 84، در «تراکتورسازی» تبریز دید. مهاجم یک تیم دسته دوم فوتبال ایران در ازای ۱۳۰ میلیون تومان، با تراکتورسازی تبریز که در لیگ یک برای صعود به لیگ برتر میجنگید، قرارداد بست؛ یعنی رقمی نزدیک به آن چه «علی دایی» در لیگ برتر ایران میگرفت. پایان فصل به یکی از اعضای هیاتمدیره تراکتورسازی گفته بود از رقم ۱۳۰ میلیون تومانی، کم تر از ۱۵ میلیون تومان به خودش رسیده است.
محمد دادکان هرگز در زمان تطهیر دوره مدیریتی خود، از چگونگی و چرایی فراهم شدن فضا برای رشد سریع واسطههای غیرقانونی در فوتبال ایران حرفی نمیزند. در هر نقدی، دوران مدیریتی خودش را اصلحترین زمان ممکن نشان میدهد. او ۲۵ دیماه سال ۹۵ در گفتوگو با روزنامه «قانون» گفته بود: «الان آقای "تاج" رییس فدراسیون است. اگر چیزی بگویم، میگوید که میخواسته علیه من سخن بگوید. به شما خیلی راحت میگویم که این اتفاق در اصفهان افتاده و سکه لای گز گذاشته و به داوران ما دادند. آقای "دانشور" (دبیرکل وقت فدراسیون فوتبال) این مطلب را کشف کرد. خودم او را فرستادم. من به آقای دانشور گفتم بدون آنکه کسی متوجه شود، به اصفهان برود. او هم در رختکن جعبههای گز را گرفت و دید که داخلش سکه است.»
اشاره دادکان دقیقاً به دورانی بود که «مهدی تاج»، رییس کنونی فدراسیون فوتبال مدیریت باشگاه «سپاهان» را برعهده داشت و «محمدرضا ساکت» با حکم خود او، بر هیات فوتبال اصفهان ریاست میکرد. اما دادکان مثلاً به مواردی که گاه و بی گاه در مشهد و تهران اتفاق میافتاد، اشاره نکرد. هرگز در این باره هم که چند داور فوتبال ایران بعد از قضاوتهایی که باب میل مدیران «ابومسلم» مشهد یا «پاس» تهران نبودند، در راه مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند، حرفی نزده است. پاس و ابومسلم، دو باشگاهی که زمانی تحت امر نیروی انتظامی بودند، گاهی به صورت خودجوش داوران فوتبال ایران را تأدیب میکردند! مشهورترین آن به سال ۸۲ برمیگردد که یک داور لیگ برتری را در صندوق عقب یک پیکان گذاشتند و شبانه در جاده شاندیز مشهد رهایش کردند.
دادکان شاید خبر نداشت پس زمینه بازی «پیکان» تهران و «پگاه» گیلان (که بعدها به «داماش» تغییرنام داد) چه تماسی با داوران گرفته شده بود. دو ماه بعد از همان مسابقه «پلی آف» که سرانجام پیکان به لیگ برتر صعود کرد، یکی از مدیران فدراسیون فوتبال در جشن باشگاه سپاهان به یکی از روزنامه نگاران قدیمی گفت: «شب قبل از بازی، با داور ما تماس گرفتند و پیشنهاد 20 میلیون تومانی دادند. داور به من زنگ زد و گفت پاکتی آورده اند برای من و کمک داورها. ما بلافاصله گفتیم شما برگردید و تیم داوری را تغییر دادیم. خودم به واسطه باشگاه پیکان، زنگ زدم و گفتم از این به بعد بیایید سراغ کدخدا، نروید با داور حرف بزنید!»
دادکان نبض جامعه را می شناسد. در همین برنامه شبکه ورزش، گفته است: «من همیشه گفته ام که اول یک بازاری هستم، بعد دانشگاهی و بعد ورزشی.»
پس خوب می داند که از چه ادبیاتی، در چه مقطع زمانی استفاده کند؛ مثلا سال 94، پیش از انتخابات فدراسیون فوتبال، در برنامه زنده تلویزیونی گفته بود: «هر مدیری که در سپاه و نیروی انتظامی بیکار میشود را سراغ فوتبال فرستادهاند. اگر این ها خوب هستند، چرا در همان پستهای نظامی نمیمانند؟»
او سال گذشته و پس از انتخابات هم به حضور مردان سپاه و چهره های غیرورزشی در فوتبال ایران اعتراض کرد: «مگر جنگ است که نظامیها آمدهاند؟»
اما محمد دادکان نمیگوید اول بار چه کسی سردار «عزیزلله محمدی» را از باشگاه «فجرسپاه» تهران به فدراسیون فوتبال آورد؟ در زمان مدیریت چه کسی حجتالاسلام «علیرضا علیپور» تمام امور فرهنگی فدراسیون فوتبال را در دست گرفت؟ او هرگز پاسخ نداده است که در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان چه گونه بلیت مسابقات تیم ملی بهدست علیرضا علیپور رسید. حجتالاسلام علیپور حین فروش بلیتهای جام جهانی در بازار سیاه، توسط پلیس آلمان دستگیر شد.
در بخشی از گفت و گوی دادکان با برنامه فوتبال یک، از زبان او میشنویم: «اعضای هیاترییسه در دوران ما شخصیتهای مهمی بودند. انتخاب ما و وزارت ورزش (سازمان وقت تربیتبدنی) براساس نیازها در فدراسیون بود، نه این که چه کسی بیاید. آقایان "شریعتمداری" که وزیر بود، "آصفی" سخن گوی وزارت خارجی بود و در کنار آن ها، "تاجرنیا" خیلی به من کمک کردند.»
کدام یک از چهرههایی که دادکان نام برده است، سابقهای در فوتبال ایران داشتند؟ «محمد شریعتمداری»، وزیر بازرگانی دولت خاتمی بود. همین امروز هم نسبت به حضور «حمیدرضا آصفی» در فدراسیون فوتبال نقدهایی جدی وارد است. «علی تاجرنیا» در شورای مرکزی «جبهه مشارکت» عضویت داشت و سابقه نمایندگی دوره ششم مجلس شورای اسلامی را در کارنامه اش می دید. شاخص ترین چهره هایی که در فدراسیون دادکان سابقه مدیریت ورزشی داشتند را می توان تیمسار «ناصر نوآموز» یا «محمدرضا پهلوان» دانست.
شاید در یک مورد میتوان با او موافق بود؛ جایی که میگوید: «نه فوتبال فساد دارد و نه ورزش. فساد در آدمها است. اگر دادکان بود، او را دم دروازه شهر میگرفتید و به صلابه میکشیدید.»
در این که دادکان موفق شد بدون وابستگی مالی به دولت، درآمدزایی چشم گیری برای فدراسیون فوتبال داشته باشد، تردیدی نیست. اما شیوه درآمدزایی دادکان دقیقاً انحصاری و مختص به دوران مدیریت خودش بود. بخش عمدهای از سرمایهای که جذب فدراسیون فوتبال میشد، از راه «صدقه» و «هبه» بازار یا «حزب موتلفه اسلامی» به دست میآمد.
با رفتن دادکان، راه های درآمدزایی فوتبال هم مسدود شدند. در دوران او هرگز مساله بلیت فروشی و حق پخش تلویزیونی باز نشد. یکی از محورهای استعفای صفایی فراهانی از ریاست فدراسیون فوتبال، مساله حق پخش تلویزیونی بود که با رفتنش و حضور دادکان، به صورت کامل فراموش شد. کمپ تیم های ملی که به دست صفایی فراهانی ساخته شد هم در دوران دادکان کم ترین تغییر مثبتی نکرد.
به پاکدستی شخص دادکان می توان ایمان داشت اما در این که طی دوران ریاست او بر فوتبال، درهای درآمدزایی باز شد یا فساد اقتصادی به حداقل رسید، تردیدهای جدی وجود دارد.
زمان بندی مصاحبه های محمد دادکان را می توان پیش بینی کرد. او را قبل از جام جهانی روسیه در رسانه ها نخواهیم دید. بعد از روسیه، بسته به نتایج تیم ملی، شاید با نقدهایی جدی وارد شود و شاید هم تا مدت ها از نگاه عمومی دور بماند. اگر موجی از مقابله و افشای فساد بلند شود، او هم یکی از موج سواران خواهد بود، در غیر این صورت باز هم گوشه ای آرام خواهد نشست.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر