آیت الله «محمد محمدی دعوی سرایی» که در تاریخ سیاسی معاصر به «محمدی گیلانی» شهرت یافته است، در سال های پیش و پس از انقلاب، از جمله روحانیان بسیار نزدیک به روح الله خمینی و از شاگردان او به شمار می آمد.
پس از پیروزی انقلاب، به دستور آیت الله خمینی مسوول تشکیل دادگاه های انقلاب شد و از آن پس، سمت هایی چون حاكم شرع و رياست دادگاه های انقلاب اسلامی،عضو فقها و دبير شورای نگهبان، نماينده آیت الله خمینی در دانشگاهها و رییس شورای مركزی نمايندگان ولی فقیه در دانشگاه ها را برعهده داشته است. ریاست هيأت عفو آیت الله خمینی و عضویت در مجمع تشخيص مصلحت نظام، شورای بازنگری «قانون اساسی» و سه دوره مجلس خبرگان رهبری به نمایندگی از تهران، هم چنین ریاست دیوان عالی کشور را هم باید به این لیست اضافه کرد.
محمدی گیلانی در شمار روحانیانی قرار داشت که به صراحت بر سرکوب و کشتار اعضای گروه های چپ و «سازمان مجاهدین خلق» در رویدادهای پس از خرداد سال 60 تاکید می کردند.
دوم و سوم تیرماه سال 60، تنها دو سه روز پس از اوج گرفتن درگیری میان هواداران سازمان مجاهدین خلق و طرفداران آیت الله خمینی، این محمدی گیلانی بود که طی اظهاراتی شدیداللحن گفت: «تظاهرات علیه جمهوری اسلامی یعنی تظاهرات علیه رسول الله، یعنی جنگ با خدا و هر کس که در مخالفت با حکومت در این تظاهرات شرکت کند، حتی اگر هیچ کاری هم نکرده باشد، از نظر جمهوری اسلامی حکم یاغی و محارب در مورد او صدق می کند و جزایش مرگ است. اگر در خیابان یکی از این ها مجروح شده باشد، باید او را تمامکش کرد.»
از دیگر سخنان تند او که شهریور سال 60 در مطبوعات منتشر شده اند، این جمله او است: «محارب بعد از دستگیر شدن، توبهاش پذیرفته نمیشود و کیفرش همان است که قرآن گفته؛ کشتن به شدیدترین وجه، حلق آویز کردن به فضاحتبارترین حالت ممکن. تعزیر باید پوست را بدرد، از گوشت عبور کند و استخوان را درهم شکند.»
باوجود همه پیوندهای محمدی گیلانی با حکومت تازه استقرار یافته جمهوری اسلامی در سال 60، دستکم دو پسر او در سال های پیش و پس از انقلاب از هواداران سازمان مجاهدین خلق بودند. به همین دلیل، در جریان بازداشت های گسترده پس از خرداد 60، پسران حاکم شرع حکومت اسلامی نیز بازداشت شدند.
جزییات کشته شدن و اعدام فرزندان محمدی گیلانی تاکنون آشکار نشده است. اما چنان که برخی مطلعان روایت می کنند، با وجود نگرانی آیت الله محمدی گیلانی درباره فعالیت سیاسی پسرانش و البته خشونت بی چون چرای او علیه اعضای گروه های سیاسی مخالف، «اسدالله لاجوردی» و تیم های تحت امر او بودند که دو پسر محمدی گیلانی را بازداشت و بلافاصله اعدام کردند.
روایت دیگری که «محمدرضا سرشار»، از نویسندگان نزدیک به جناح حاکم نقل کرده اما متفاوت است. او نوشته است آیت الله محمدی گیلانی زمانی که در راس دادگاه های انقلاب بود، دو تن از پسرانش را به سبب فعالیت های «ضد انقلابی»، شخصا به اعدام محکوم کرد.
محمدرضا سرشار به خاطر صدور حکم اعدام دو فرزند محمدی گیلانی، از او به عنوان «ابر مرد» و «روحانی پیرو واقعی علی» نام برده و نوشته است:«]هنگامی که[ محمدی گیلانی استنکاف ماموران تحت امر خود را از اجرای این حکم - لابد از نظر خودشان مهیب - دید، برخاست تا به دست خود این حکم را اجرا کند و تنها در این هنگام بود که آن ماموران - برای آن که پسرانی به دست پدر خود اعدام نشوند- به ناچار تن به اجرای این احکام دادند.»
روزنامه «ابتکار» نیز در تابستان سال 89 در گزارشی نوشت که تنها یک پسر آيت الله محمدی گيلانی با حکم پدر به مجازات رسيده و اعدام شده است.
این روزنامه البته سرنوشت دو پسر دیگر محمدی گيلانی را نیز این گونه روایت کرده است: «]محمدی گیلانی[ سه پسر داشت که اوايل انقلاب از اعضای مجاهدين خلق بودند. پسر اول و دوم آيت الله گيلانی، يکی در تصادف و ديگری در درگيریهای خيابانی کشته شدند اما پسر سوم با حکم پدر اعدام شد.»
محمدی گیلانی چهره ای دو گانه در نزد حامیان و مخالفان یافته است چنان که حامیان حاکمیت چون محمدرضا سرشار، از او به عنوان ابرمرد یاد می کنند و مخالفان، او را یک روحانی تندرو و صادر کننده حکم اعدام صدها تن از اعضا و هواداران گروه های سیاسی مخالف در سال های 60 و پس از آن می دانند که در فردای پیروزی انقلاب نیز حکم اعدام بسیاری از چهره های حکومت پهلوی را صادر کرده بود.
وقتی شنبه ششم تیرماه 88، «محمود احمدی نژاد» به همراه «غلامعلی دری نجف آبادی»، «غلامحسین محسنی اژه ای» وزیر وقت اطلاعات، «حسین مفید» رییس وقت دیوان عالی کشور و «احمد قدیریان» که در اوایل دهه 60 معاون اسدالله لاجوردی در دادستانی انقلاب تهران بود، به منزل محمد محمدی گیلانی رفتند تا «نشان درجه یک عدالت» را به او اعطا کنند، احمدی نژاد در آن جلسه گفت: «آیتالله محمدی گیلانی شخصیتی است که عدالت را از خود شروع کرد و ابتدا آن را درباره خود اجرا کرد و از این رو توانست منشا خدمات بزرگی به نظام اسلامی و انقلاب باشد. در غیر این صورت محال بود که گروهکهای ضد عدالت ریشهکن شوند.»
او در عین حال گفت:«در حال حاضر اندیشه و روش آیتالله گیلانیها در قوه قضاییه جاری شده است.»
محمد گیلانی شهریور سال 93 درگذشت و تاکنون اظهارنظر، نامه و سندی از او منتشر نشده است که نشانه پشیمانی وی از کشته شدن و اعدام پسرانش باشد.
مطالب مرتبط:
علی گلزاده غفوری؛ سه آقازادهای که اعدام شدند
مجتبی طالقانی؛ بازداشت مشکوک آقازاده
خانواده لاهوتی؛ پدر دنبال فرزندش به اوین رفت و بازنگشت
ماجرای آقازاده های امام جمعه ارومیه: اعدام و خودسوزی
...
منابع:
1. آیت الله محمدی گیلانی،مصاحبه تلویزیونی،مرداد 1360
2.آیت الله محمدی گیلانی،کیهان، 28 شهریور 1360
3.محمدرضا سرشار، فرزندان و داراییها،دو وسیله آزمایش مومنان،17 مرداد 1388،سایت شخصی محمدرضا سرشار
4.روزنامه ابتکار،20 تیر 1389
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
البته ماهیت حقیقی روحانیت همین است.خباثت ازقیافه اینهامیباردخدالعنت کنداینقومجنایت کاروروانی راتاریخ ازروحانیت شیعه به عنوان جانی وجنایتکاریادخواهدکردبیخودنبودشهیدراه روشنگری احمدکسروی میگفت ایرانیان یکدوره حکومت به ملایان بدهکاراست.جان سخنش این بودکه باحکومت کردن ماهیت واقعی این گرگ های رفته درلباس چوپان چه جنایتکارا نی هستندخداکندباردیگرملتهاوبخصوص ملت ایران فریب این دغل بازان رسوا رانخورنندمتشکرم سید ... بیشتر