در پی انتشار نامه یکصد زن فرانسوی که امضا کردند مردان باید حق «لاس زدن» یا «اغوا» را داشته باشند، «کاترین دونوو»، از ستارگان سینمای هالیوود، از قربانیان آزارجنسی معذرتخواهی کرد. اگرچه نامه سرگشاده این زنان فرانسوی با اعتراض بسیاری از فمینیستها مواجه شد اما دونوو همچنان اصرار دارد که در آن نامه هیچ نگرش مثبتی نسبت به آزارجنسی وجود ندارد.
حالا «آبنوس شلمانی»، یکی از نویسندگان این نامه نیز از معذرتخواهی کاترین دونوو حمایت کرده است.
آبنوس، نویسنده ایرانی-فرانسوی است که در سال ۱۳۵۵ در تهران به دنیا آمد و در سال ۱۳۶۴ ایران را به همراه خانوادهاش ترک کرد. او سپس به روزنامهنگاری روی آورد و بعدها به تولید و کارگردانی فیلمهای کوتاه پرداخت. آبنوس شلمانی اولین کتاب خود را به نام «خمینی، ساد و من»، در سال ۱۳۹۳ منتشر کرد. در این کتاب و در روایتهای او، «زنان سیاهپوش» که حجاب را تبلیغ میکردند، نقش پررنگی داشتند. او در سال ۲۰۱۷ هم مقالهای نوشت و «فمینیسم اسلامی» را رد کرد. یکی از مهمترین محورهای این مقاله نیز حجاب و حق زنان بر کنترل بدن خود بود.
حالا نامه یکصد زن فرانسوی که او هم یکی از نویسندگانش بوده، در محافل فمینیستهای ایرانی سروصدا به پا کرده است. برخی از آن دفاع و گروهی دیگر این نامه را محکوم کرده اند. اگرچه شلمانی به «ایرانوایر» می گوید خودش از آزارجنسی آسیب دیده است و باور دارد که به عقیده نویسندگان این نامه، تجاوز جنسی، «جنایت» است و آزارجنسی، «جرم». اما معتقد است:«مردی که پیشنهاد جنسی میدهد یا ناشیانه به زنی نزدیک میشود و یا اغواگرایانه برخورد میکند، مجرم نیست.»
به باور او، مرز میان آزارجنسی و رفتار اغواگرایانه در مثالهایی است که هر روز زنان بسیاری در سراسر دنیا تجربه میکنند؛ مثل سوت زدن برای زنی در خیابان، ناسزا گفتن به او، نشان دادن آلت جنسی در مکانهای عمومی یا مقابل زنی که چنین درخواستی نداشته است:«اینها نمونههایی از آزارجنسی هستند که قانون برای آن ها مجازات تعیین کرده است اما ارایه پیشنهاد جنسی به زنی بالغ، آزارجنسی نیست بلکه به آن آزادی تحریک کردن (لاس زدن) میگوییم.»
او هم چنین به بخشی از نامه زنان فرانسوی اشاره می کند که نوشته اند «قضاوت عجولانه»، قربانیان خود را پیش از محاکمه، مجرم شناخته است.
در این بخش از نامه آمده است که این قضاوتها باعث شده اند بسیاری از مردها شغل خود را از دست بدهند یا مجبور به استعفا شوند در حالیکه تنها به زانوی خانمی دست زدهاند، سعی کردهاند کسی را دزدکی ببوسند، حرفهایی خصوصی سر میز شام گفتهاند یا برای کسی که به آنها علاقه متقابل نداشته است، پیام جنسی فرستادهاند. برای همین به گفته شلمانی، نویسندگان این نامه خواستهاند مردانی که جرمی مرتکب شدهاند، از طریق قانون مجازات شوند و نه در شبکههای اجتماعی.
مرز میان اغواگری و آزارجنسی به عقیده شلمانی زمانی است که زنی «نه» میگوید اما مخالفت او شنیده نمیشود و این مساله میتواند تا خشونت جنسی پیش برود که جرم است: «در بیانیه ما هیچ جملهای نیست که خلاف این را بگوید. چه گونه میتوان صریحتر از این بیان کرد؟ محاکمهای که برای ما در جریان است، درست نیست. ما نه از تجاوز و نه از آزارجنسی دفاع نکردهایم.»
یکی از مهمترین عوامل آزارجنسی و تجاوز، رابطه قدرت است که به روی دادن این خشونت در محیط کار دامن می زند. شلمانی هم موافق است که وادار کردن زنان به رابطه جنسی در محل کار، خارج از قانون است اما اخراج یا استعفای مردان را پاسخی مناسب به آزارجنسی در محل کار نمیداند: «با اخاذی یک بالادستی یا رییس از کارمند خود باید مبارزه شود. اما ما فکر نمیکنیم استعفا برای پیشنهاد ناشیانه یا احمقانه جنسی مثل دست گذاشتن روی زانو، ساق و بازوی یک زن و نه پستان، باسن یا آلت جنسی که حتما آزارجنسی است، پاسخ مناسبی به این مساله در محل کار باشد؛ به ویژه که این نوع پاسخ را نشانههایی از عقبگرد اخلاقی و رویکردی افراطی میدانیم که باعث تنزل زنان و فمینیسم میشود.»
نامه صد زن فرانسوی در واقع، در واکنش به «کمپین Me Too» منتشر شد. یکی از دلایل مخالفت گروهی از فمینیستها با آن هم همین است که این نامه، سکوتی را که شکسته شده است، دوباره به خفقان برمی گرداند. اما آبنوس شلمانی این احتمال را قبول ندارد و معتقد است این بیانیه آزارجنسی و تجاوز را نفی نمیکند، تقلیل نمیدهد و زیر سوال هم نمیبرد.
به باور او، دیگر هیچوقت مقابل آزارجنسی و تجاوز سکوت حکمفرما نخواهد شد اما آزادی بیانی که محدود میشود، از عوارض جانبی این کمپین خواهد بود:«عوارض جانبی دیگری هم پیش خواهد آمد زیرا از یکسو با محکومیت بدون محاکمه مواجه هستیم زیرا مردان به آسانی به آزارجنسی یا تجاوز متهم میشوند و این خطرناک است که بدون دادن حق دفاع به مردان، آنها را در شبکههای اجتماعی مطرح کنیم. دومین تاثیر جانبی، قربانی نگه داشتن زنان است. تنزل زنان به قربانیان صرف و زندانی کردن آنها در این نقش، باعث نادیده گرفته شدن قدرت آنها است و خروجشان از این وضعیت را غیرممکن میکند. من شخصا قربانی خشونت جنسی بودهام اما قربانی باقی نماندم. از خشونت عبور کردم و خودم را مستقل و قوی ساختم.»
تاثیر جانبی دیگری که شلمانی به آن معتقد است، بازگشت «اخلاق محافظهکارانه» و «سانسور» است: «بله به آزادی بیان، نه به سانسور اخلاقی؛ این میتواند شعار ما باشد. در حالیکه بازگشت اخلاق محافظهکارانه و سانسور میتواند با از بین رفتن آزادی خلاقیت و توتالیتاریسم جایگزین شود و از دستآوردهای فمینیسم بکاهد.»
به نظر میرسد نویسندگان این نامه روی «انقلاب جنسی» تاکید ویژهای دارند؛ همانطور که شلمانی در این گفتوگو، انقلاب جنسی را برای رسیدن به برابری جنسیتی در هر گستره جغرافیایی، ضروری میداند: «انقلاب جنسی چه چیزی است جز مالکیت زنان بر بدن خود؟ روزی که زنان بر تمایلات جنسی و بدن خود کنترل داشته باشند، حقوق خود را به دست آوردهاند. زنان همواره وابسته به دیگری نگه داشته شدهاند چون تمایلات جنسی آنها از اولین ممنوعیتها است. برای غلبه بر این ممنوعیت، باید وابستگی را پس زد. روزی که زنی درک کند بدن او مال خودش است، مستقل میشود؛ برای نمونه، اهمیت بکارت در جوامع مردسالار یک طاعون است که برای زنان مجرد تراژدی تبعیضآمیزی را رقم می زند یا "هرزه" خطاب کردن زنان در جوامع مردسالار، سندی قدیمی است که تا وقتی انقلاب جنسی زنان رخ نداده است، هیچچیز برای آنها تغییر نمیکند.»
او در این گفتوگو، آبنوس شلمانی به سرزمین مادری خود برمیگردد؛ ایران و جوامعی مثل آن که «شریعت»، قانون به حساب میآید و زنان دسترسی محدودی به فضای عمومی دارند. آنها به درجات مختلف به راحتی نمیتوانند در خیابانها حرکت کنند و دسترسی به کار، ورود به عرصه های عمومی و رده های تصمیمگیری و مدیریتی برای آن ها محدود است.
از نظر او، فتح عرصه عمومی توسط زنان برای رسیدن به برابری با مردان الزامی است و یکی از مهمترین راهحلها را «انقلاب جنسی زنان» میداند.
شلمانی میگوید جامعه ایران و فمینیستهای آن را دنبال میکند و معتقد است که فمینیستهای ایرانی به فمینیستهای جهان نسبت به فمینیستهای اسلامی و افراطی نزدیکترند: «فمینیسم جهان شمول است. همه زنان یک چیز را میخواهند؛ برابری کامل سیاسی، اقتصادی، قانونی و فرهنگی. زنان باید به اندازه مردان به آزادی دسترسی داشته باشند. من فمینیستهای ایرانی را تحسین میکنم که خود را ملزم کردهاند در فضای عمومی، آزادانه و علیه تعصب مبارزه کنند. آنها میخواهند با مردان در تمام زمینهها برابر باشند. من خوشبین هستم. جامعه ایران تشنه آزادی است.»
شلمانی که چند سالی از کودکی خود را در دوران انقلاب و جنگ در ایران گذرانده است، خود را ثمره تاریخ معاصر کشور میداند اما تاکید دارد که قبل از زن بودن، فردی مستقل است؛همانطور که قبل از ایرانی بودن، یک انسان است: «تبعید برای من فرصتی بود که توانستم به فرهنگ دیگری دسترسی پیدا کنم. اگر بتوانم به یک چیز افتخار کنم، همین است که من مخلوطی از آمیختگی فکری و فرهنگی هستم. من یک فرانسوی شدهای هستم که در تهران به دنیا آمده است.»
مطالب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر