با وجود همکاریهای قابلتوجه میان ایران و ترکیه در عرصههای مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی طی دهههای اخیر، با نگاهی کلی به فراز و فرود این مناسبات به ویژه در دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه و نخستوزیری (و سپس ریاست جمهوری) رجب طیب اردوغان از سال ۲۰۰۳ تا به حال، میتوان نتیجه گرفت که ساختار روابط دوجانبه عمدتا مبتنی بر "رقابت" بوده است تا "همپیمانی" یا حتی همکاری. چنین رقابتی به لحاظ تاریخی علاوه بر رویکردهای سیاست خارجی دو کشور همسایه تا حدی ریشه در موقعیت ژئوپولتیکی ایران و ترکیه و تفاوتهای ایدئولوژیکی و مذهبی میان آنها دارد. برای نمونه، هر دو کشور طی دستکم یک دهه اخیر کوشیدهاند به قدرت بلامنازع در منطقه تبدیل شده یا رهبری جهان اسلام را به دست بگیرند. رقابت منطقهای که بر اساس آن تهران و آنکارا قدرتگیری یکدیگر را در خاورمیانه تهدیدی برای بیشینهسازی منافع دیگری تصور میکردند، با آغاز جنگ داخلی در سوریه در سال ۲۰۱۱ و پیامدهای آن برای توازن قوا در منطقه بیش از پیش نمود یافت.
دستگاه سیاست خارجی ترکیه که پیش از جنگ داخلی سوریه سیاست "نبود مشکل" (zero problem) با همسایگان را دنبال میکرد، از همان آغاز اعتراضات مردمی در سوریه طرف مخالفان را گرفت و به طور علنی خواهان کنارهگیری بشار اسد از قدرت شد. در مقابل، ایران که تا آن زمان قیامهای مردمی موسوم به بهار عربی را "بیداری اسلامی" میخواند و آنها را به انقلاب سال ۵۷ (۱۹۷۹) نسبت میداد، در تغییر موضعی ناگهانی به کمک حکومت اسد شتافت تا آن را در خاموش کردن "فتنه" سوریه مساعدت کند. ترکیه که سقوط زودهنگام اسد و افتادن قدرت به دست شورشیان را محتمل میدانست، از یک سو درهای خود را به روی پناهجویان و آوارگان سوری گشود و از سوی دیگر دست به سازماندهی مخالفان مسلح حکومت زد تا دولتی متشکل از سیاستمداران و فرماندهان نظامی سوری در تبعید تشکیل دهد، دولتی که قرار بود جای رژیم بشار اسد را گرفته و مجری خط مشی سیاسی آنکارا در دمشق باشد.
این در واقع آغاز واگرایی عمیق ایران و ترکیه بر سر جنگ داخلی سوریه بود.
در مراحل اولیه تنازع و همزمان با حمایتهای گسترده کشورهای عربی سنی مانند قطر، عربستان و امارات از مخالفان سوری - که منجر به تضعیف روزافزون حکومت در نقاط مختلف کشور و از دست دادن کنترل برخی از شهرهای بزرگ مانند حلب و ادلب در شمال غربی و درعا در جنوب شد - چنین به نظر میرسید که رژیم بشار اسد دیری نخواهد پایید. یکی از رخدادهای مهمی که این تصور را تقویت کرد انفجار بمب در مقر ستاد امنیت ملی سوریه در میدان روضه دمشق در جولای ۲۰۱۲ بود که به کشته شدن چند تن از مقامات عالیرتبه امنیتی سوریه از جمله داوود راجحه وزیر دفاع، آصف شوکت داماد بشار اسد و معاون وزیر دفاع، حسن ترکمانی وزیر دفاع اسبق، و حشام اختیار رئیس دفتر امنیت ملی انجامید. بمبگذاری میدان روضه همچنین باعث زخمی شدن چند مقام کلیدی دیگر مانند ماهر اسد برادر بشار اسد و فرمانده "گارد جمهوری"، حافظ مخلوف از نزدیکان بشار اسد و از مدیران "اداره امنیت عمومی"، محمد ابراهیم الشعار وزیر کشور، و محمد سعید بخیتان از مقامات عالیرتبه حزب بعث سوریه و رئیس سابق دفتر امنیت ملی شد.
با تقویت احتمال سقوط حکومت اسد در دمشق، حتی صداهایی از درون برخی محافل حکومتی ایران شنیده میشد که اولویت ایران حفظ ساختار سیاسی و تمامیت ارضی سوریه و نه شخص بشار اسد در قدرت است. در این مقطع انتقادات داخلی در ایران نیز از حمایتهای بیدریغ جمهوری اسلامی از حکومت سوریه اوج گرفته بود. تا این زمان اما سپاه پاسداران تلاش نظاممندی را برای تشکیل نیرویی نامتقارن تحت عنوان "نیروهای دفاع وطنی" که بتواند همانند بسیج مردمی در برابر پیشرویهای مخالفان ایستادگی کرده و روند تنازع را به نفع حکومت اسد تغییر دهد آغاز کرده بود. شایان توجه است که فرماندهانی مانند حسین همدانی که بعدها در جریان جنگ داخلی کشته شد سهم بسزایی در سازماندهی چنین نیروهایی داشتند.
فرسایشی شدن جنگ داخلی که فشار فزایندهای را به لحاظ نظامی، سیاسی و اقتصادی بر رژیم بشار اسد و حامیانش تحمیل میکرد مزیت بزرگ دیگری نیز داشت و آن ظهور گروههای اسلامگرای تندرو مانند جبهه نصرت و داعش در داخل سوریه بود. این گروهها در عین حال که علیه حکومت اسد میجنگیدند، مخالفان سکولار و به اصطلاح "میانهرو" حکومت را نیز - که دولت رجب طیب اردوغان عمدتا از آنان حمایت میکرد - دشمن یا رقیب خود دانسته و سعی در کنار زدن آنها داشتند. با قدرت گرفتن این گروهها در سال ۲۰۱۴، به ویژه داعش یا "دولت اسلامی در عراق و شام" - که هدفشان نه تنها سرنگونی حکومت اسد بلکه تشکیل خلافت یا امارت اسلامی در سوریه بود - انتظار میرفت ترکیه احساس خطر کرده و به حکومت اسد و به تبع آن حامیانش یعنی ایران نزدیکتر شود، اما چنین اتفاقی نیافتاد. برعکس، ترکیه در جریان رقابت با دیگر حامیان مخالفان مانند قطر و عربستان سعودی، تلاش کرد روابطی نزدیک اما مخفیانه با این گروهها از جمله داعش برقرار کند. یکی از دلایل عمده چنین رویکردی ظهور آرام و بیسروصدای کردهای سوریه به عنوان نیرویی جدید در شمال سوریه و مجاورت قلمرو ترکیه بود.
با گسترش قلمرو داعش در سوریه و عراق در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ و پیوستن پیکارجویان خارجی به آن از نقاط مختلف جهان، ترکیه همچنان امیدوار بود از این گروه به عنوان سدی محکم برای مهار و حتی نابودی کردهای سوریه که کانتونهایی مانند کوبانی، جزیره و عفرین را تحت کنترل داشتند بهره گیرد. تشدید حملات ائتلاف بینالمللی به رهبری ایالات متحده علیه داعش از یک سو و مداخله نظامی روسیه به نفع حکومت بشار اسد در جنگ داخلی سوریه از سوی دیگر اما این معادلات را به هم ریخت.
آنکارا که تا به حال روی سرنگونی بشار اسد و تشکیل حکومتی نزدیک به خود در دمشق حساب کرده بود، اکنون مجبور بود اولویتهای سیاست خارجی خود را در قبال سوریه تغییر داده و از سقوط دولت اسد که مخالفان مورد حمایت ترکیه بر آن اصرار داشتند چشمپوشی کند. این تغییر رویکرد در واقع آغاز نزدیکی ترکیه و ایران پس از سالها رقابت در عرصه جنگ داخلی سوریه بود.
تهران که از زمان شروع جنگ داخلی بر حفظ حکومت اسد به منزله شرط لازم برای تداوم "محور مقاومت" تمرکز کرده بود، فرصت را غنیمت شمرده و با وجهالمصالحه قراد دادن کردها در شمال سوریه و نیز کردستان عراق از تقویت روابط با ترکیه استقبال کرد. در این میان دو تحول کلیدی موضع ایران در برابر ترکیه و به تبع آن روابط دوجانبه تهران و آنکارا را تقویت کرد: کودتای نافرجام جولای ۲۰۱۶ علیه دولت رجب طیب اردوغان، که باعث تشدید تنشها در روابط آنکارا با غرب و چرخش بیش از پیش آن به سوی ایران و روسیه شد، و دوم تصرف حلب در شمال سوریه به دست نیروهای دولتی، که تفوق میدانی حکومت اسد در جنگ داخلی را در پی داشت. تصرف حلب همچنین باعث گردید بخش قابلتوجهی از گروههای شورشی مسلح به سمت استان ادلب در مجاورت ترکیه حرکت کرده و در آن نواحی متمرکز شوند.، تحولی که موضع ترکیه را در مذاکره با حامیان اسد از جمله ایران و روسیه تقویت کرد.
ترکیه که از یک سو به خاطر کودتای جولای ۲۰۱۶ و از سوی دیگر به دلیل حمایت آمریکا از کردهای شمال سوریه از متحدان غربیاش سرخورده شده بود، با فشار بر مخالفان اسد برای مذاکره با حکومت به جرگه ایران و روسیه در چارچوب مذاکرات آستانه پیوست. اکنون تقریبا ۷ سال پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه، تداوم حکومت بشار اسد دیگر عامل اصلی افتراق میان ایران و ترکیه نیست. با توجه به پیروزیهای میدانی نیروهایی حامی اسد پس از مداخله نظامی روسیه و برگشتن ورق جنگ به نفع حکومت، تقریبا همگان از جمله ترکیه پذیرفتهاند که اصرار بر کنارهگیری اسد از قدرت به عنوان پیششرط مذاکرات صلح چندان واقعبینانه نیست.
همچنین، در زمینه مقابله با تشکیل کشور مستقل کردی در شمال عراق و حتی ممانعت از شکلگیری حکومت خودمختار کردها در شمال سوریه همگرایی قابل توجهی را میان تهران و آنکارا میتوان مشاهده کرد، هر این دو بر سر مساله کردهای سوریه اختلافاتی با مسکو دارند که تا به حال کوشیدهاند آن را به طور رسمی علنی نکنند. امتناع ترکیه از شرکت در طرح "کنگره گفتگوی ملی سوریه" در سوچی روسیه، که باعث به تعویق افتادن برگزاری آن از ماه دسامبر ۲۰۱۷ به فوریه ۲۰۱۸ شد یکی از نشانههای رویکرد متفاوت مسکو و آنکارا به مساله کردهاست.
در ارتباط با مساله کردها اما به نظر میرسد موضع ایران به ترکیه نزدیکتر است تا روسیه. پس از شکست داعش در استان دیرالزور برخی از مقامات عالیرتبه ایران، از جمله علی اکبر ولایتی مشاور آیتالله خامنهای در امور بینالملل، از آمادگی نیروهای حامی اسد برای پیشروی به سمت رقه، که در کنترل کردهای سوریه قرار دارد، سخن گفتهاند. همچنین، ورود نیروهای نظامی ترکیه به ادلب و زمینهسازی برای پیشروی به سمت عفرین که مرکز یکی از کانتونهای "فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه" یا "رژاوا" به شمار میرود نشانه دیگری از توافق ضمنی ایران و ترکیه برای مهار و عقب راندن کردهاست.
با وجود نقاط اشتراک مذکور، نمیتوان به راحتی ادعا کرد که همگرایی ایران و ترکیه در سوریه از نوع استراتژیک و پایدار است. هرچند روند تحولات خاورمیانه، از ظهور کردهای مورد حمایت غرب در سوریه گرفته تا تشدید تنشها و افزایش بیاعتمادی میان ترکیه و آمریکا بر سر مسائل داخلی و منطقهای این دو همسایه را در مقطع زمانی حاضر به هم نزدیکتر کرده است، از ساختار رقابتمحور روابط تهران و آنکارا چنین بر میآید که "اتحاد" آنها دیری نخواهد پایید، به ویژه اگر کردهای سوریه به مرور زمان مهار شده و روابط ترکیه با قدرتهای غربی بهبود یابد. چنین گشایشی در صورت تحقق ترکیه را قادر خواهد ساخت که مانند گذشته برای نیل به جایگاه برتر در خاورمیانه و رهبری جهان اسلام تلاش کند، و بدین ترتیب ممکن است در آینده دوباره شاهد رقابت استراتژیک آنکارا و تهران در منطقه باشیم.
مطالب مرتبط:
بنبست دیپلماسی اقتصادی اردوغان در تهران
ترکیه، مدلی قدرتمند برای تجددخواهان ایرانی
واکنش منفی ایران به کودتای ترکیه
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر