بیش تر از دو ماه از اعتصاب غذای «مرتضی مرادپور»، فعال مدنی ترک در زندان تبریز گذشت. هفتم دی ماه، شصت و چهارمین روزی است که این زندانی سیاسی به اعتصاب غذای خود ادامه میدهد. در هفته و روزهای اخیر فشارها بر او برای شکستن اعتصاب غذایش افزایش یافته است؛ هم از سوی حکومت و هم از سوی فعالان مدنی. اما این زندانی با وجود وخامت وضعیت جسمانی، حاضر به شکستن اعتصاب غذای خود نیست.
او که در 64 روز اخیر از پذیرفتن هرگونه درمانی سرباز زده است، وضعیت جسمانی خطرناکی دارد. ضمن تنگی نفس و ضربان قلب شدید، فشار خون مرادپور بسیار پایین است و به گفته پزشکان، با پایین آمدن یک درجه دیگر، احتمال سکته اش تقویت میشود.
او حاضر نیست سرم را نیز قبول کند. طی روزهای اخیر مسوولان هر روز به خانواده مرادپور اجازه ملاقات دادهاند. کنشگران مدنی نیز از این زندانی خواستهاند به اعتصاب غذایش پایان دهد اما او همچنان بر اقدام خود پافشاری میکند.
گفته میشود مسوولان زندان به مرادپور وعده دادهاند اگر اعتصاب غذایش را بشکند، آزادی مشروط او را مورد بررسی قرار خواهند داد اما مرادپور این وعده را نیز نپذیرفته است.
تابه حال چندین تحصن در اعتراض به وضعیت این زندانی از سوی خانوادهاش و دیگر کنشگران مدنی تبریز مقابل دادگستری این شهر برگزار شده است که طی آن ها، چندین نفر بازداشت و پس از چند روز به قید کفالت آزاد شده اند. برادر این زندانی نیز که در تحصن ۲۹ آذر ماه بازداشت شده بود، پس بازداشت و اعتصاب غذا آزاد شد.
«فردین»، برادر مرتضی پیش تر در گفت وگو با «ایرانوایر» تاکید کرده بود با وجود ممانعت نیروهای امنیتی، تا آزادی برادرش به تحصن مقابل دادگستری شهر تبریز ادامه خواهد داد. او مطمئن بود مرتضی به هیچعنوان حاضر به شکستن اعتصاب غذایش نخواهد شد.
چندی پیش انتشار عکسهای مرتضی در انتقال به زندان تبریز نشان دهنده کاهش وزن بیش تر از ۲۵ کیلوگرم این زندانی بود.
مرتضی مرادپور ۲۹ سال دارد و در چهارم خرداد ماه ۱۳۸۸ برای اولین بار توسط ماموران اطلاعات بازداشت شد. او دانشجوی کارشناسی حسابداری بود اما برای گریز از بازداشت، تحصیلات خود را نیمهتمام گذاشت . او در پی شرکت در همایش پیادهروی «ائل گولی تبریز» در اول خرداد ماه سال ۱۳۸۸ که با مجوز رسمی دولت برگزار شده بود، تحت تعقیب ماموران امنیتی قرار گرفت و در نهایت چهارم خرداد ماه در خوابگاه دانشجویی بازداشت شد. در آن همایش که فردین هم در آن شرکت داشت و بازداشت شد، جمعیت شعارهایی در حمایت از حق تحصیل به زبان مادری و اعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه سر داده بودند.
اولین جلسه دادگاه مرادپور ۱۹ آبان ماه همان سال در دادگاه انقلاب تبریز برگزار شد. او برای اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی»، به یک سال حبس و برای اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور»، به دو سال حبس محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر نیز عینا مورد تایید قرار گرفت.
از جمله دیگر مصادیق مجرمانه در این پرونده، انتشار داستانهای کوتاه به زبان ترکی برای کودکان و کتابچه زندگینامه «غلامرضا امانی»، از فعالان ترک توسط مرادپور است.
مرتضی مرادپور را ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ در محل کار دستگیر و برای اجرای حکم به زندان منتقل میکنند و پی گیریهای خانواده آغاز میشود. ۲۱ دی ماه همان سال «جعفر فاضل نیا»، دادیار ناظر زندان تبریز در برخوردی «توهینآمیز» با «معصومه امانی»، مادر این زندانی، با درخواست آزادی مشروط وی مخالفت میکند. معصومه امانی به خاطر پی گیری این پرونده، مدت ۱۰ روز در بازداشت بود.
مرادپور چهارم آبان ماه سال جاری در نامهای خطاب به ریاست دادگستری استان آذربایجان شرقی در اعتراض به عدم اجرای ماده ۱۳۴ «قانون مجازات اسلامی» (تجمیع مجازات)، روند غیرقانونی دادرسی و اجرای حکم اعلام کرد که تا رسیدگی مسوولان به این موارد، وارد اعتصاب غذا میشود.
۱۲ آبان ماه ۱۳۹۵ به خاطر مقاومت این زندانی سیاسی در شکستن اعتصاب غذایش، دادستان تبریز دستور میدهد تا او را به بند ۱۲ ندامتگاه کرج منتقل کنند. یک روز پیش از انتقال اما وقتی او برای اعتراض به ضرب و شتم «حسین علی محمدی»، یکی دیگر از زندانیان سیاسی در بند ۱۲ زندان تبریز وارد این بند میشود، از سوی مسوول بند و چند زندانی همکار ماموران زندان مورد ضرب و شتم قرار میگیرد.
بند ویژه ندامتگاه کرج اما روزگار سختتری را برای مرتضی مرادپور به همراه داشته است. اتاقهای آن شبیه انفرادی بودند؛ محیطی نمناک و مرطوب بدون کوچکترین روزنه نور در اتاق و حتی امکانات گرمایشی مناسب. ماموران زندان حتی از دسترسی این زندانی به لباس گرم یا پتو و حتی شکر و قند جلوگیری می کردند، آنهم در شرایطی که این زندانی در اعتصاب غذا به سر میبرد.
در سه ماه نخست حضور وی در این ندامتگاه، تنها سه بار اجازه حمام به او داده میشود ولی هیچوقت حق استفاده از حیاط زندان را نداشته است.
در چهلمین روز اعتصاب غذای این زندانی سیاسی، یک هزار و۸۳۰ نفر از فعالان مدنی با امضا و ارسال نامه به رییس دادگستری استان آذربایجان شرقی، نسبت به وضعیت جسمانی و سلامتی وی ابراز نگرانی کرده و خواستار آزادی او شده بودند. رونوشت این نامه به دادستان عمومی و انقلاب شهرستان تبریز، نمایندگان این شهرستان، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی نیز ارسال شد.
پرونده این زندانی در ۱۴ آذر ماه در حالیکه او وارد چهل و یکمین روز اعتصاب غذایش شده بود، برای تصمیمگیری جهت اعمال ماده ۱۳۴ به شعبه ۴ دادگاه تجدیدنظر فرستاده شد. پیشتر همین شعبه اعمال این ماده قانونی را رد کرده بود.
۱۶ آذر ماه و در تماس تلفنی که این زندانی با مادرش برقرار کرد، خبر داد مشکلات جسمی در اثر اعتصاب غذا، انرژی او را به تحلیل برده است، پوست بدنش پوستهپوسته میشود، نصف کبدش از کار افتاده و در صورت تداوم اعتصاب غذا، کلیههایش نیز از کار خواهند افتاد و ممکن است به کما برود. در همان روز دادیار ناظر زندان به مادر مرتضی میگوید تا زمانیکه اعتصاب غذا در جریان است، این زندانی به زندان تبریز منتقل نخواهد شد و رسیدگی به خواستههایش در گرو شکستن اعتصاب غذا است. دادستان عمومی و انقلاب تبریز هم همین جواب را به مادر مرتضی مرادپور میدهند.
پاسخ مرتضی به فشارهای مسوولان، همان پاسخی است که در جواب خانوادهاش داده بود: »یا آزاد خواهم شد یا در اعتصاب غذا خواهم مرد.»
دستور انتقال مرادپور به زندان تبریز دوم آذر ماه سال جاری صادر شده بود اما مسوولان به بهانه بار مالی این انتقال، از اجرای آن سر باز میزدند. در نهایت خانواده این زندانی با تقبل هزینه انتقال، توانستند ۱۸ آذر ماه او را به زندان تبریز منتقل کنند. خانواده مرادپور در همان روز پس از مراجعه به دادستان آذربایجان شرقی و معاون ریاست شعبههای تجدیدنظر متوجه میشوند نظر کلی، مخالفت با اجرای ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی است و پرونده بدون اینکه بررسی و حتی ملاحظه شود، به بخش اجرای احکام بازگردانده شده است.
مرادپور ۱۸ آذر ماه با انتشار فایلی صوتی از زندان تبریز، خبر داد: «اینک با توجه به قوانین مجازات اسلامی در ایران، من باید آزاد شوم. پس اعتصابم تا رسیدن به آزادی ادامه دارد. دو راه بیش تر نیست؛ آزادی یا مرگ! حال مسوولین میتوانند تصمیم بگیرند که کدام راه را انتخاب کنند چون من انتخاب خود را کردهام و زیر بار اعمال غیرقانونی و ظالمانه نمیروم. دلیل اصلی اعتصاب من، صرفا سپری نکردن یک سال باقی مانده حبس خودم نیست بلکه ارزش بخشیدن به زندانی و بازگرداندن اهمیت و آبروی اعتصاب است. شاید بعد از این مسوولین در پی اعتصاب هر زندانی، خواستههای او را جدی بگیرند. لذا من بر اعتصابم پایبند خواهم ماند حتی اگر به قیمت جانم تمام شود.»
در پنجاهمین روز اعتصاب غذای مرتضی مرادپور، وضعیت سلامتی او وخیم میشود و او را ۲۲ آذرماه به زندان انتقال میدهند؛ مسالهای که هم پیشتر اتفاق افتاده بود و هم در روزهای اخیر. ولی مرتضی تاکنون از پذیرفتن هرگونه خدمات درمانی سر باز زده است.
در هفتههای اخیر پزشکان زندان هشدار دادهاند وضعیت جسمانی او خطرناک است و این احتمال میرود که هر لحظه جان خود را با به کما رفتن یا ایست قلبی از دست بدهد. با وجود سرسختی مرتضی مرادپور بر تداوم این اعتصاب غذا، اما امیدواریها همچنان ادامه دارد و فعالان مدنی در تلاش هستند تا بتوانند او را از ادامه اعتصاب منصرف کنند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر