«کرونا روایت» نام کتابی است به قلم تعدادی از روزنامهنگاران داخل ایران و روایت دوران کرونا است. این کتاب روز دوازدهم مرداد در خبرگزاری فارس (نزدیک به سپاه پاسداران) رونمایی شد. در مراسم رونمایی از کتاب، جوایز نخست تا سوم به روزنامهنگاران رسانههای تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران، کیهان، زیر نظر بیت رهبری و جامجم وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی تعلق گرفت. فارس، ضمن انتشار این خبر، گزارشی نیز منتشر کرده و این کتاب را «لبیک» به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی خوانده است؛ یعنی پاسخی به دستور او مبنی بر «جهاد تبیین» و در راستای «جنگ روایتها».
***
«علی خامنهای» رهبر جمهوری اسلامی در بهمن ۱۴۰۰ گفته بود که «جهاد تبیین» یک «فریضه فوری و قطعی» است. منظور او از جهاد تبیین، همان «جنگ روایتها» است که در همان ماه دربارهاش سخنرانی کرده بود: «ما از خودمان سوال کنیم که ما در این جهادی که وجود دارد، در این جنگ بیامانی که وجود دارد بین اسلام و کفر، بین حق و باطل، بین روایت دروغ و حقیقت -این جنگی است بین اینها- ما در کجای این جبهه قرار داریم و حضور داریم؟ این را باید مشخص کنیم برای خودمان و خاطر خودمان را جمع کنیم. کجا ایستادهایم؟ البته در تبیین، گسترش آرمانها مورد نظر است؛ آرمانها، اصول، مبانی اصلی، بینات انقلاب.»
در گزارش فارس هم آمده است که «کیانوش جهانپور» سخنگوی سابق وزارت بهداشت سخنرانی رونمایی از این کتاب را با «لبیک به فرمان رهبر» آغاز کرده است. اشاره نویسنده گزارش و احتمالا جهانپور به سخنان علی خامنهای در جمع «پرستاران و خانواده شهدای سلامت» است که دی ۱۴۰۰ بیان شد.
خامنهای در این سخنرانی گفت: «شما روایت کنید حقایق جامعه خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند.» و در ادامه با اشاره به «زینب» خواهر امام سوم شیعیان و پرستاریاش از زخمیهای جنگ برادرش با خلیفه اسلام موسوم به «کربلا» گفته بود: «این بزرگوار جهاد تبیین را، جهاد روایت را راه انداخت؛ نگذاشت و فرصت نداد که روایت دشمن از حادثه غلبه پیدا کند؛ کاری کرد که روایت او بر افکار عمومی غلبه پیدا کند.»
حالا، «کرونا روایت» با ۳۵ عنوان به قلم خبرنگاران حکومتی، به اهتمام مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت گردآوری و منتشر شده است.
در بخشی از گزارش فارس درباره مراسم رونمایی از کتاب، ضمن اشاره به پرستارانی که با خبرنگاران در گزارشهای مربوط به کرونا همکاری کردند، تصریح شده که از خبرنگارانی تقدیر شد که «در این دو سال سخت برای تزریق امید به جامعه و آگاهیبخشی نه فقط از قلم که از جان خودشان مایه گذاشتند.»
به نظر میرسد اما خبرگزاری فارس و جهانپور در لبیک به خامنهای، چشم بر حقیقت اطلاعرسانی و روزگار در این سالهای کرونا بستند.
سرکوب؛ روایت حقیقی سالهای کرونا
۳۰ بهمن ۱۳۹۸ برخی رسانهها از قول مقامات رسمی خبر از مرگ دو شهروند در قم بر اثر ابتلا به ویروس کرونا منتشر کردند. این نخستین بار بود که پس از شنیدهها و گمانهزنیهای بسیار، خبری مبنی بر ورود کرونا به ایران منتشر شد. در مقابل این خبر، مقامات رسمی از ارائه هرگونه آمار و اطلاعرسانی سر باز زدند و حقیقت برای مدتی کوتاه پنهان ماند.
از ششم بهمن یعنی قبل از اعلام شیوع کرونا در ایران، تا چهارم اسفند، دستکم هفت روزنامهنگار از سوی حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران احضار شدند یا خانههایشان مورد تفتیش قرار گرفت. «محمد مساعد» از جمله این خبرنگاران بود که ابتدا به خاطر نوشتن توییتی درباره قطع اینترنت در جریان اعتراضات مردمی آبان ۹۸ بازداشت شد و سپس چند ساعت به خاطر انتقاد در شبکههای اجتماعی به روند واکنش کند حکومت در خصوص شیوع ویروس کرونا از سوی اطلاعات سپاه پاسداران در بازداشت به سر برد.
سوم اسفند «وحید مجید» فرمانده پلیس فتا اعلام کرد که ۹۰ حوزه مجازی را در نشر اکاذیب و شایعهپراکنی در خصوص کرونا بررسی کردند و نزدیک ۳۰ پرونده تشکیل و افرادی در کردستان، هرمزگان و خراسان جنوبی دستگیر شدهاند. تا ششم اسفند بنا به گزارشهای رسمی در ایران، ۹۵ تن مبتلا و ۱۵ نفر بر اثر ویروس کرونا جان داده بودند.
در این مدت ویدیویی در شبکههای اجتماعی دست به دست شد که فردی در غسالخانه «بهشت معصومه» شهر قم با انتشار تصاویری خبر داد تمامی اجساد آنجا متوفیان کرونا بودهاند. اما ۱۳ اسفند «حمزه زارع» معاون دادستان قم به خبرگزاریها گفت فردی که ویدیو را منتشر کرده، دستگیر شده است.
۱۷ اسفند «فردین مصطفایی» عضو فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران و مدیر کانال «سقز رووداو» به خاطر اعلام آمار شیوع ویروس کرونا به پلیس امنیت شهر احضار و بازجویی شد. دو روزنامهنگار نیز در شهر «رشت» توسط اطلاعات سپاه برای پاسخگویی درباره انتشار اخبار مربوط به کرونا احضار شدند.
۲۰ اسفند خبرگزاریها خبر دادند که «مصطفی فقیهی» صاحبامتیاز سایت «انتخاب» و «حسین دهباشی» مستندساز با دستور مقام قضایی به دادسرا احضار شدهاند؛ چراکه درباره آمار مبتلایان و کشتههای کرونا اطلاعرسانی کرده بودند.
اینها تنها نمونههایی هستند که نیروهای امنیتی در شهرهای مختلف، تلاش کردند تا اطلاعرسانی آزاد را در کنترل خود درآوردند؛ آنهم درست ماههای بعد از کشتار آبان ۹۸ و شلیک موشکهای سپاه به هواپیمای اوکراینی که افکار عمومی ایرانیها، هنوز زخمی از حقیقت بود.
۲۱ اسفند دادستان کل کشور اطلاعیهای صادر کرد که هر اظهارنظری خارج از روال مقرر، اقدامی خلاف مصالح و امنیت ملی کشور تلقی خواهد شد. «محمدجعفر منتظری» در حقیقت، اطلاعرسانی خلاف آنچه مقامات میخواهند را در خصوص کرونا اتهام امنیتی خواند.
دو روز پس از انتشار این اطلاعیه، فارس خبر داد که سازمان اطلاعات سپاه در استان فارس با ۱۵۰ نفر به دلیل نوشتن درباره کرونا در شبکههای اجتماعی برخورد کرده است. همان روز، «علی اکبر جاویدان» فرمانده انتظامی استان کرمانشاه اعلام کرد که ۲۴ سایت را به خاطر شایعهسازی درباره کرونا شناسایی کردهاند و ۱۶ مدیر و متولی این سایتها احضار و برخی به مقامات قضایی معرفی شدهاند. دور روز بعد، یعنی ۲۵ اسفند فرمانده انتظامی استان اصفهان از تشکیل ۲۶ پرونده قضایی برای مدیران کانالهای فضای مجازی خبر داد و اتهام آنها را «تشویش اذهان عمومی» عنوان کرد.
هنوز اسفند تمام نشده بود که خبرنگاران بسیاری در شبکههای اجتماعی و گفتوگو با رسانهها به اعتراض برآمدند و خبر دادند که در برخی از شهرها سایت آمار به روز شده قربانیان ویروس کرونا در سطح جهان، فیلتر شده است.
آخرین روزهای سال ۱۳۹۸ سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار اطلاعیهای خبر بازداشت و احضار روزنامهنگاران به نهادهای امنیتی را منتشر و تصریح کرد که گمراه کردن و آزار روزنامهنگارانی که درباره واقعیتها اطلاعرسانی میکنند، هیچ کمکی به مبارزه با همهگیری ویروس کرونا نخواهد کرد. این سازمان با انتشار اطلاعیه دیگری در بهار سال ۱۳۹۹ خبر داد که تا آن زمان، دستکم ۲۸ روزنامهنگار به خاطر اطلاعرسانی درباره شیوع ویروس کرونا، احضار، بازجویی و بازداشت شده بودند.
اما این پایان فشارها و سرکوب اطلاعرسانی نبود. به عنوان نمونه، در ماههای نخست سال ۱۳۹۹ «الهه رمضانپور» خبرنگار همشهری که به خاطر انتشار مطالبی درباره کرونا با شکایت دانشگاه علوم پزشکی استان «گلستان» مواجه شده بود، بارها احضار شد تا در نهایت کار به دادگاه کشید. در همان فروردین ۱۳۹۹ «شهرام صفری» مدیر کانال تلگرامی «راویژپوس» در کرمانشاه به خاطر انتشار آمار کرونا به دادگاه احضار و به «نشر اکاذیب» و «تشویش اذهان عمومی» تفهیم اتهام شد.
در نمونهای دیگر در اردیبهشت ۱۳۹۹ ادمین کانال خبرگزاری کار ایران (ایلنا) به خاطر بازنشر کاریکاتوری از «رضا عقیلی» کاریکاتوریست خارج از ایران، بازداشت شد. «حمید حقجو» ادمین کانال تلگرامی مدتی در بازداشت ماند و «مسعود حیدری» مسئول این خبرگزاری همان شب با اتهام «توهین به رهبری» چند ساعت در بازداشت بود.
احضار «حسین رزاق» فعال رسانهای به خاطر نوشتن درباره کرونا، احضار «پوریا پورمند» سردبیر پایگاه «دزمهراب» دزفول به خاطر انتقاد توییتری از برگزاری مراسمی با حضور بیش از سه هزار نفر، توبیخ «پیمان طالبی» مجری صداوسیما به خاطر انتقاد از عملکرد مسئولان در مدیریت بحران کرونا، توقیف روزنامه «جهان صنعت» به خاطر مصاحبه با یکی از اعضای ستاد ملی مبارزه با کرونا موارد دیگری از برخوردهای قضایی و امنیتی با کسانی است که در حوزه رسانه فعالیت داشتهاند.
البته برخورد با قلم به دستان، صرفا به احضار و زندان ختم نشد، بلکه در نمونه «فائزه مومنی» خبرنگار روزنامه «صبحنو» و «رویداد ۲۴» وقتی برای تهیه گزارش به بیمارستانی رفته بود، مورد خشونت فیزیکی قرار گرفت و انگشت او را شکستند.
تمام این موارد و مروری بر این نمونهها، برخوردهایی است که در رسانهها بازتاب داشت، وگرنه خط قرمزهای صاحبان رسانه و سانسوری که بسیاری از روزنامهنگاران با آن مواجه بودند، همچنان ادامه دارد. همینطور احضارها و بازجوییهایی که به عنوان تیغ امنیتی بالای سر آنها قرار دارد.
به طوریکه در پاییز ۱۴۰۰ سازمان عفو بینالملل با انتشار بیانیهای اعلام کرد که آزادی بیان در دوران کرونا از سوی جمهوری اسلامی مورد حمله قرار گرفته است.
توجیه ممنوعیت واردات واکسن؛ حبس برای دادخواهان سلامت
نتیجه سرکوب اطلاعرسانی آزاد، ناآگاهی در جامعه و بالا رفتن آمار مرگ و ابتلا به خاطر رعایت نکردن اصول بهداشتی لازم بود. منابع اطلاعرسانی داخلی پر شدند از گفتههای ضد و نقیض و دست آخر هم وقتی مدام آمار آنهم رسمی بالا میرفت، علی خامنهای در دی ۱۳۹۹ ورود واردات واکسن آمریکایی و بریتانیایی را ممنوع کرد.
اعتراضها بالا گرفت و به افکار عمومی رسید و هیچ راهی برای کنترل کرونا نبود؛ مدام شعار بود از ساخت واکسنهای وطنی که اخبار آن هم ضد و نقیض توسط همین رسانههای حکومتی منتشر میشد. تا آنکه خبرگزاریهای حکومتی مثل همین فارس، شروع به توجیه کردند. این خبرگزاری با انتشار گزارشی به نقل از منبعی آگاه گفت منظور خامنهای واکسنهایی نبود که در کشوری دیگر تولید شده باشد.
هرچند که پیش از او «سعید نمکی» وزیر پیشین بهداشت پس از سخنرانی خامنهای گفته بود که این ممنوعیت از سوی رهبر جمهوری اسلامی بر اساس «تحقیقات وسیع علمی» و «کاملا دلسوزانه» برای مردم است. در صورتی که وقتی خامنهای این دستور را دارد بنا به آمار رسمی بیش از ۵۵ هزار نفر از شهروندان جان خود را از دست داده بودند.
در همین رابطه، پنج وکیل و فعال حقوق بشری میخواستند از مقامات جمهوری اسلامی از جمله علی خامنهای بابت قصور در مقابله با ویروس کرونا شکایت کنند. اما همگی از سوی دستگاه قضایی به احکام سنگین زندان و محرومیتهای اجتماعی محکوم شدند. «مهدی محمودیان»، «مصطفی نیلی»، «آرش کیخسروی»، «محمدرضا فقیهی» و «مریم افرافراز» زیر حکم هستند و از این میان، مهدی محمودیان فعال حقوق بشر و از اهالی رسانه، در زندان به سر میبرد. این افراد در افکار عمومی به «دادخواهان سلامت» مشهور هستند.
از سوی دیگر، یکی دیگر از قلم به دستان و اهالی رسانه، «بکتاش آبتین» عضو کانون نویسندگان و فعال حوزه اطلاعرسانی که در حبس به سر میبرد، بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در زندان، جان خود را از دست داد.
چشمان پرستاران؛ از مثال خبرنگار فارس تا نگاه نرجس
با توجه به گزارش فارس، در گزارشهای خبرنگاران در کتاب «کرونا روایت» به پرستاران اشاره شده است. خبرنگار فارس در گزارشش به چشمهای مهربان و خسته پرستاری اشاره میکند که در دوران مراجعه او به بیمارستان، برای اطلاعرسانی میکوشید.
اما وقتی صحبت از پرستاران در سالهای کرونا به میان میآید، چشمهای «نرجس خانعلیزاده» و آن نگاه بیمارش روی تخت بیمارستان بیش از هر نوشتهای، در یادها زنده است. او نخستین پرستاری بود که مرگش اطلاعرسانی شد. نرجس ۴ اسفند ۹۸ در پی عوارض کرونا حین رسیدگی به بیماران از حال رفت و به زمین افتاد. او در ۶ اسفند ۱۳۹۸ در لاهیجان جان داد.
در اواسط اسفند ۱۳۹۸ خبرها حاکی از جان باختن ۱۲ نفر از کادر درمان بود. ۲۰ اسفند معاون سازمان پرستاری خبر داد که ۹۰ هزار پرستار به کرونا مبتلا شدهاند و ۱۱۰ نفر جان خود را از دست دادهاند. اردیبهشت ۱۳۹۹ این آمار به ابتلای بیش از ۲۳۰۰ نفر از کادر درمان و درگذشت ۱۳۰ نفر از آنها رسید. شهریور ۱۴۰۰ «محمدرضا ظفرقندی» رئیس کل سازمان نظام پزشکی خبر داد که بیش از ۳۰۰ نفر از کادر درمان بر اثر کرونا جان خود را از دست دادهاند.
در نهایت، بنا به گزارش خبرگزاری ایلنا، تا هفته سوم اردیبهشت ۱۴۰۱ و طی شش پیک بیماری کووید۱۹ نزدیک به ۱۴۵ هزار پرستار گرفتار این بیماری شدند و ۱۵۵ نفرشان جان دادند. به گفته رئیس سازمان نظام پرستاری استان زنجان: «در حال حاضر ۹ هزار نفر از گروه پرستاری درگیر عوارض ناشی از کرونا هستند که ممکن است پس از آن مثل قبل نتوانند فعالیت کنند و سالیان سال این عوارض با آنها باشد.»
این فاجعه در کادر درمان را بگذاریم کنار آمار مهاجرت که در بهمن ۱۴۰۰ دبیرکل خانه پرستاری اعلام کرده بود، مهاجرت پرستاران پس از بروز همهگیری افزایش داشته است در یک سال قبل از سخنان او، حدود ۲ هزار پرستار ایران را ترک کرده بودند. گروه مدنی «پریستار» نیز در فروردین ۱۴۰۱ خبر داد که سالانه ۶ هزار پرستار از ایران میروند؛ رقمی برابر با تعداد فارغالتحصیلان ۳۰ دانشکده پرستاری.
با مرور این آمار، بهتر میتوان فریادهای «منصوره رنجبر» سرپرستار بیمارستان «پاستور نو» مشهد را درک کرد، وقتی با صدایی لرزان از بغض و خشم میگفت: «ما داریم استرس تحمل میکنیم. پرسنل کادر درمان یک قران بابت کرونا پول نگرفت. فقط حرفی بود که در رسانهها زدند. وزارت بهداشت یک صد تا تک تومانی حق درمان به پرسنل نداد.» او در پی این اعتراضها از کاربیکار شد.
حال میتوان پرسید، در جنگ روایتهای مورد نظر خامنهای که خبرنگاران حکومتی به آن لبیک گفتهاند، کدام بخش از این حقایق در کتاب مورد تایید وزارت بهداشت و خبرگزاری فارس، روایت شده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر