بعد از انقلاب ۱۳۵۷، اولین دوره مجلس شورای ملی (که در هشتم خرداد ۱۳۵۹ مجلس شورای اسلامی نام گرفت) از خرداد ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲ فعالیت میکرد.
دوره اول مجلس به همان نسبتی که متنوعترین گرایشهای سیاسی را در برمیگرفت، شاخصترین چهرههای تمام ادوار دهگانه مجلس را در خود داشت؛ افراد و چهرههایی که یا در همان زمان از شناختهشدهترین چهرههای سیاسی بودند یا بعدها بهواسطه مناصبی که گرفتند، مشهور شدند. ازجمله این افراد میتوان به رهبر و رییسجمهور فعلی تا سه رییسجمهور قبلی «محمدعلی رجایی»، «اکبر هاشمی رفسنجانی» و «محمد خاتمی»، رییس قوه قضاییه «محمد یزدی»، سه نخستوزیر «مهدی بازرگان»، «محمدجواد باهنر» و «محمدعلی رجایی» و معاون اول رییسجمهور «حسن حبیبی» اشاره کرد.
غیر از اعضای دولت موقت «مهدی بازرگان»، بسیاری از بلندپایگان بعدی حکومتی، ازجمله وزرای دولتهای بعدی نیز از نمایندگان دوره اول بودند؛ «احمد توکلی» و «عطاالله مهاجرانی»، دو سخنگوی دولت بعدی و «علیاکبر ولایتی» و «منوچهر متکی»، دو وزیر خارجه دولتهای هاشمی رفسنجانی و «محمود احمدینژاد» بودند.
همزمانی مجلس اول با ناامنی داخلی و جنگ ایران و عراق باعث شد طی این دوره، ۳۲ نفر کشته شوند. علاوه بر آن، ترور مسوولان مملکتی و انتقال برخی از نمایندگان مجلس به دیگر قوای حکومتی، به استعفای ۱۷ نفر از نمایندگان منجر شد. ریاست سنی دوره اول مجلس با «یدالله سحابی» و نایبرییس اول، مهندس مهدی بازرگان بود. پس از تصویب اعتبارنامهها و رد اعتبارنامه ۱۲ نفر، انتخاب هیاترییسه دایم صورت گرفت. در این انتخابات، اکبر هاشمی رفسنجانی رقابت را از مهدی بازرگان برد و عهدهدار ریاست مجلس شد و نایب رییسان، سید«اکبر پرورش» و سید«محمد موسویخویینیها» بودند.
«حبیبالله عسگراولادی»، «محمد یزدی» و سید«محمد خامنهای» دیگر اعضای هیات رییسه بودند.
تنوع نام و شهرت نمایندگان دوره اول مجلس، انتخاب چهرههای شاخص را دشوار میکند: یدالله سحابی، ابراهیم یزدی، عزتالله سحابی، محمدجواد باهنر، محمدعلی رجائی، حسن ابراهیم حبیبی، مصطفی چمران، محمد موسویخویینیها، فخرالدین حجازی، علیاکبر معینفر، محمدجواد حجتیکرمانی، حسن آیت، علی گلزاده غفوری، هادی غفاری، اعظم طالقانی، اکبر هاشمی رفسنجانی، صادق خلخالی، احمد سلامتیان، محمد یزدی و علی خامنهای شاخصترین چهرههای مجلس اول بودند. برخی نمایندگان ازجمله محمد خاتمی، حسن روحانی و عطاالله مهاجرانی بعدها مشهور شدند. از این افراد، برخی در ترورهای سال ۱۳۶۰ (محمدجواد باهنر، محمدعلی رجایی) یا در جنگ با عراق (مهدی شاهآبادی، مصطفی چمران) کشته شدند؛ برخی از قطار انقلاب پیاده و از قدرت کنار گذاشته شدند و تعدادی هم هرگز نماینده نشدند و در دیگر قوای حکومتی ماندند.
چهرههای شاخص مجلس اول
مهدی بازرگان؛ نطقهای جنجالی
«مهدی بازرگان» که تا چهار ماه قبل از برگزاری انتخابات مجلس نخستوزیر دولت موقت بود، مشهورترین چهره دوره اول مجلس است. سال اول مجلس، همزمان با آغاز جنگ ایران و عراق بود. یک سال بعد، ترورها و خشونتهای سیاسی شروع شد. علاوه بر ترور شخصیتهای سیاسی (برخی از نمایندگان در میان کشتهشدگان بودند) یکی از حوادث مهم در دوره اول مجلس، تظاهرات اعضای سازمان مجاهدین خلق در تاریخ ۵مهر۱۳۶۰ است.
روز چهارشنبه ۱۵مهر۱۳۶۰، مهدی بازرگان در نطق پیش از دستور به اعدام مجاهدینی که در این تظاهرات شرکت داشتند، اعتراض کرد. وی دستگیرشدگان یا کشتهشدگان عضو سازمان را «نونهالانی» توصیف کرد که «جگرگوشگان و پرورشیافتگان امید این مملکت بودهاند، عاشقوار و یا دیوانهوار، فداکار یا گناهکار در طاس لغزندهای افتادهاند.»
درحالیکه تنها نیمی از سخنرانی بازرگان از روی متن مکتوب در مجلس خوانده شد، به دلیل اعتراض برخی از نمایندگان ازجمله «احمد توکلی» و «صادق خلخالی» و بروز تشنج و قطع جلسه، این نطق ناتمام ماند. نهضت آزادی چندی بعد متن کامل این نطق را در روزنامه کیهان و بهطور مستقل، در قالب یک اطلاعیه منتشر ساخت.
اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجلس، در خاطرات خود از فردای نطق بازرگان در مجلس نوشت: «جلسه علنی داشتیم. نگران نطقهای تند قبل از دستور علیه نهضت آزادی بودم، کنترل کردم. به خیر گذشت. مهندس بازرگان در جلسه شرکت نکرده بود، احتمال میرفت که دوستانش هم شرکت نکنند، ولی آمده بودند.»
مهمترین حادثه سیاسی دوره اول مجلس، استیضاح رییسجمهور بنیصدر بود. بازرگان و برخی از یارانش در جلسات استیضاح حضور نداشتند. بازرگان در کنار اعضای نهضت آزادی ازجمله دکتر سحابی در جلسه اول حضور نداشتند. آنها ترجیح دادند در دومین و آخرین جلسه بررسی عدم کفایت سیاسی بنیصدر که به رایگیری میانجامید نیز حضور نیابند.
اکبر هاشمی رفسنجانی؛ شاخصترین چهره همه ادوار
«اکبر هاشمی بهرمانی»، مشهور به هاشمی رفسنجانی اگرچه تنها در مجلس اول تا سوم حضور داشت ولی شاید بتوان او را مشهورترین چهره مجلس، در همه ادوار دهگانه آن دانست. او سه دوره رییس مجلس، دو دوره رییسجمهور، یک دوره رییس مجلس خبرگان رهبری و شش دوره رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. هاشمی رفسنجانی، تنها رییس مجلسی است که همزمان رییس مجمع تشخیص، فرمانده جنگ، عضو شورای بازنگری قانون اساسی و امامجمعه تهران بوده است. وی نقش موثری در برکناری بنیصدر (بهعنوان رییس مجلس اول) و انتخاب علی خامنهای بهعنوان رهبر (همزمان با ریاست مجلس سوم) داشت. هاشمی در مجلس دوم توانست با کسب ۸۱ درصد آرای مردم تهران(نزدیک به دو میلیون رای) بهعنوان نفر اول لیست، وارد مجلس شود. در دوره چهارساله مجلس دوم، هاشمی بهعنوان رییس مجلس در ایجاد یا حلوفصل بسیاری از چالشهای سیاسی نقش داشت. ازجمله: ماجرای ایران کنترا، حج سال ۱۳۶۵، تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام، ماجرای نخست وزیری میرحسین موسوی و مخالفت ۹۹ نماینده مجلس. اما مهمترین نقش هاشمی در مجلس دوم مربوط است به اختلافات پرحاشیه رییس جمهور و نخستوزیر وقت؛ هاشمی عموما به دفاع از دولت مورد حمایت آیتالله خمینی میپرداخت. هاشمی رفسنجانی بعد از مجلس سوم که همزمان شد با ریاستجمهوریاش فقط در انتخابات دوره ششم شرکت کرد که درنهایت، از حضور در مجلس انصراف داد.
علی خامنهای؛ عدمکفایت سیاسی بنیصدر
«علی خامنهای»، در مجلس اول در جایگاه هیاترییسه قرار نداشت. بااینحال او در فضاسازی نیروهای مشهور به خط امامی علیه ابوالحسن بنیصدر نقش داشت و یکی از سخنرانان جلسه برکناری بنیصدر بود و او را به «اخلال» و «شورشگری» متهم کرد.
او همچنین یکی از پنج نفری بود که از سوی مجلس تعیین شده بودند تا درباره نخستوزیری «مصطفی میرسلیم» با ابوالحسن بنیصدر مذاکره کند، اما بنیصدر با عضويت وی در اين هيات مخالفت کرد و درنتیجه، او از اين هيات کنار گذاشته شد.
اما خود ابوالحسن بنیصدر بعدها در مصاحبه با رادیو فردا گفت که حجتالاسلام خامنهای از ابتدا از دوستداران او بوده و حتی بنا بر گفته ابوالحسن بنیصدر، در حزب جمهوری اسلامی بحث شده بود که بنیصدر رییسجمهور شود و حجتالاسلام خامنهای هم معاون او.
او شش تیر یعنی یک هفته پس از تصمیم مجلس برای عزل بنیصدر ترور شد. خامنهای یک سال پس از تشکیل مجلس اول یعنی در مهر سال ۱۳۶۰ ریاست جمهوری خود را آغاز کرد و عملا دوره حضور او در مجلس کوتاه بود. او بعد از فوت آیتالله خمینی، سکاندار رهبری جمهوری اسلامی شد و تاکنون این کرسی را حفظ کرده است.
یدالله سحابی؛ اولین رییس سنی
«یدالله سحابی»، یکی از موسسین نهضت آزادی ایران بود. وی در زمان مجلس اول با ۷۴ سال، مسنترین نماینده بود. او بهعنوان اولین رییس سنی مجالس بعد از انقلاب برگزیده شد. سحابی، علاوه بر عضویت در شورای انقلاب دولت موقت به نخستوزیری مهدی بازرگان، سمت وزیر مشاور را داشت. یدالله سحابی به همراه مهدی بازرگان، کاظم سامی و علیاکبر معینفر در نامهای اعتراضآمیز سرگشاده اعلام کردند در جلسات مجلس شرکت نخواهد کرد. محتویات این نامه اعتراضی توهین و تهدید، عدم تامین در محوطه هنگام ورود و خروج مجلس، اخلالگری در اجتماعات، سانسور و محرومیت در صداوسیما و توقیف روزنامههای آزاد را شامل میشد. درنهایت، سحابی با اتهام ارتباط اعضای نهضت آزادی با گروههای محارب و اهانت به حزبالله از سوی هاشمی رفسنجانی، رییس مجلس وقت مواجه شد.
در مجلس اول، سحابی و یارانش در نهضت آزادی، از سوی انقلابیون جوان متهم به ملیگرایی و ضدیت با اسلام بودند. یکی از موارد بحثبرانگیز، مناقشه بر سر تغییر نام مجلس بود. شورای ملی یا اسلامی؟ آخرین روز تیر ۱۳۵۹ یدالله سحابی در مقام پاسخ به منتقدان برمیآید و پشت تریبون مجلس میگوید: «مگر مهندس بازرگان و یا من، مسلمان نیستیم؟» در همین حین، صدای همهمه از میان نمایندگان بلند میشود. سحابی ادامه میدهد: «اسلامیت است که ما را به ملیت و به علاقه وطن واداشته است.» صدای همهمه بلندتر میشود. سحابی که موفق به اتمام سخنانش نمیشود، ادامه میدهد: «چون آقایان روی مساله ملیت خیلی تکیه دارند، همانطور که جنابعالی هم فرمودید، این مساله راجع به ملیت را میگذارم برای بحث بیشتری که انشاالله راجع به همین موضوع مطالب دیگری را عرض خواهم کرد.» بعد از پایان مجلس اول، صلاحیت سحابی و بازرگان و برخی دیگر از همفکران وی برای انتخابات بعدی از سوی شورای نگهبان هرگز تایید نشد. آنها نتوانستند در هیچ انتخاباتی بهعنوان نامزد انتخاباتی شرکت کنند.
ابراهیم یزدی؛ از مشاور آیتالله خمینی تا اتهام «روابط مشکوک»
«ابراهیم یزدی»، عضو شورای انقلاب، وزیر خارجه، معاون نخستوزیر در دولت موقت انقلاب و دبیرکل نهضت آزادی ایران، از دیگر نمایندگان شاخص در مجلس اول بود. او در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ همزمان با برگزاری انتخابات و سال اول تشکیل مجلس، سرپرستی موسسه کیهان را برعهده داشت. یزدی در مجلس عضو کمیسیونهای تحقیق، امور خارجه، بهداشت و درمان و بازرگانی خارجی بوده است.
یزدی و دیگر اعضای نهضت آزادی علیرغم حضور در مجلس، در جایگاه اقلیت بودند و با فشارهای داخل و خارج از مجلس، مجال چندانی برای فعالیت نداشتند. به گفته ابراهیم یزدی، حتی نامههای رسیده برای او و همفکرانش کنترل میشده است. او گفته است: «روزی دیدم یک نامهای که به نام من به مجلس شورای اسلامی آمده، باز شده بود. ما فهمیدیم نامههای ما را کنترل میکردهاند. بعد آقای هاشمی در خاطرات خود میگوید، نامه مشکوکی برای ابراهیم یزدی از عربستان آمده بود. سوال من از آقای هاشمی این است که آیا این اقدامات درست بود؟»
ماجرای گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا یک ماه قبل از افتتاح مجلس اول رخ داد. صحبت از آن در مجلس داغ بود. یزدی، در زمان تسخیر سفارت آمریکا وزیر خارجه بود. وی اگرچه یکی از مخالفان جدی آن واقعه بود، یک سال بعد در مجلس نظر دیگری مطرح میکند. در مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره اول (ص۷۵۰) آمده است؛ یزدی در ۲۷شهریور۱۳۵۹ از تریبون مجلس اعلام کرد: «بله بعد از اینکه مساله گروگانگیری اتفاق افتاد، من اولین کسی بودم که تایید کردم و با آقای موسویخویینیها تلفنی تماس گرفتم، گفتم آقا این کار لازم بوده است.» یکی از اعضای دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران مدعی است این سخن یزدی همه ماجرا نیست.
احمد سلامتیان؛ مدافع پرشور بنیصدر
«احمد سلامتیان»، نماینده اصفهان در دوره اول مجلس شورای اسلامی بود. وی از اعضای سابق جبهه ملی ایران و مسوول دفتر هماهنگی ابوالحسن بنیصدر بود. عمده شهرت او به دلیل طرفداریاش از رییسجمهور در داخل و خارج از مجلس و تبعات این طرفداری است.
شش ماه بعد از شروع به کار مجلس اول، در آخرین روزهای پاییز ۱۳۵۹، سخنرانی احمد سلامتیان و حسن لاهوتی اشکوری از یاران نزدیک بنیصدر در مشهد، باعث مناقشات و درگیریهایی بین هواداران دو گروه شد. با سخنرانی ۱۴اسفند۱۳۵۹ رییسجمهور در دانشگاه تهران، این منازعات شدت گرفت.
سلامتیان در نطق ۱۲خرداد۱۳۶۰ در مجلس میگوید: «دیروز در شهر همدان عدهای چماق به دست چاقو زیر گلوی من گذاشتند و گفتند بگو مرگ بر بنیصدر درود بر بهشتی. من اینجا به صدای بلند میگویم اگر تکهتکهام کنید، ذرهذرهام کنید، بهزور نخواهم گفت درود بر بهشتی...»
هاشمی رفسنجانی رییس مجلس وقت نیز خاطره دیگری از سلامتیان در سال ۱۳۶۰ نقل میکند: «تلکس آمد که آقای سلامتیان نماینده اصفهان را که برای افتتاح دفتر هماهنگی مردم با رییسجمهور، میخواسته سخنرانی کند، حزباللهیها مجروح کردهاند و مراسم را به هم زدهاند و او با چادر فرار کرده است. بهتر بود بی چادر فرار میکرد که در تاریخ به اینگونه ثبت نشود!»
سلامتیان، از مخالفان برکناری بنیصدر بود. در مخالفت با طرح عدمکفایت سیاسی او صحبت کرد که موفق نبود. درنهایت، مجلس به برکناری رییسجمهور رای داد. او همچنین همراه با صادق خلخالی از مخالفان تایید اعتبارنامه حسن آیت بود. سلامتیان در نطق خود در جلسه بررسی اعتبارنامهها گفت: «دکتر آیت اشتهار به فساد و نادرستی دارد: ۱- فساد و نادرستی سیاسی ۲- فساد و نادرستی اخلاقی».
حسن آیت؛ اعتراض به اعتبارنامهاش به اتهام فساد
«حسن آیت»، عضو حزب زحمتکشان ملت ایران، عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، عضو هیاترییسه مجلس خبرگان قانون اساسی و نماینده تهران در دوره اول مجلس شورای اسلامی بود. عمده شهرت او به دلیل نقش مهم وی در تدوین اصول قانون اساسی و الحاق اصل ولایتفقیه به آن است.
آیت، به گفتهای طراح سقوط ابوالحسن بنیصدر بود. وی در روز ۱۴مرداد۱۳۶۰، پنج هفته پس از واقعه هفتم تیر و ۱۴ ماه بعد از آغاز به کار مجلس، ترور شد.
جلسه بررسی اعتبارنامه او در مجلس، یکی از جنجالیترین جلسات بود. انتشار نواری از او در روزنامه انقلاب اسلامی بنیصدر و بازتابهای بعدی سبب شد تا اعضای ارشد جامعه روحانیت که هنوز در گروه طرفداران بنیصدر قرار داشتند، عزمشان را برای برخورد با آیت جزم کنند.
اعتراض به اعتبارنامه حسن آیت، از طرف احمد سلامتیان صورت گرفت و پرونده او به کمیسیون تحقیق به ریاست محمدصادق خلخالی رفت. در این کمیسیون علیرغم رای منفی رییس کمیسیون، اعتبارنامه حسن آیت تایید شد. در جلسه ۲۲مرداد۱۳۵۹ مجلس شورای اسلامی، سلامتیان اعتراضش را به اعتبارنامه حسن آیت مطرح کرد و دلیل آن را «اشتهار به فساد سیاسی و فساد اخلاقی» برشمرد.
ازجمله اتهاماتی که سلامتیان به حسن آیت نسبت داد میتوان به این موارد اشاره کرد: همکاری با «دستگاه مطبوعاتی و اطلاعاتی رژیم پهلوی، تدریس انقلاب سفید در دانشگاه، ارتباط با دکتر مظفر بقایی و عضویت در حزب زحمتکشان، حضور در سر کلاس در روزهای ۱۶ آذر، منظور کردن غیبت برای دانشجویان غایب، بوسیدن دختر نوجوانی در کلاس درس یکی از مدارس دخترانه دامغان در دهه ۴۰» در جلسه روز بعد، حسن آیت برای دفاع از اعتبارنامهاش یک ساعت وقت داشت.
اعتبارنامه آیت با ۱۱۴ موافق و ۳۰ رای مخالف و ۲۶ رای ممتنع تصویب شد. علاوه بر سلامتیان و خلخالی، مشهورترین مخالفان آیت عبارت بودند از: مصطفی چمران، مهدی بازرگان، محمدجواد حجتی کرمانی، ابراهیم یزدی، یدالله سحابی، هاشم صباغیان، کاظم سامی و عزتالله سحابی.
علی گلزاده غفوری؛ مجتهد متحصن
«علی گلزاده غفوری»، حقوقدان، مجتهد، نویسنده و استاد دانشگاه بود. وی از روحانیون دوره اول انقلاب، نماینده استان تهران در مجلس خبرگان و نماینده تهران در دوره اول مجلس شورای اسلامی از لیست نهضت آزادی بود. وی از معدود روحانیونی بود که در سالهای قبل از انقلاب ۱۳۵۷ در کنار تحصیلات دینی در رشته حقوق قضایی نیز به تحصیل پرداخته و دارای دکترای حقوق از دانشگاه سوربن فرانسه بود.
گلزاده غفوری در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی با بیش از یک ونیم میلیون رای بهعنوان چهارمین نماینده (بعد از محمود طالقانی، بنیصدر و منتظری) استان تهران انتخاب شد. گلزاده، یکی از شاخصترین روحانیهای مخالف اصل ولایتفقیه بود. وی در اسفند ۱۳۵۸ در انتخابات مجلس شورای اسلامی با کسب بیش از یک و سه دهم میلیون رای بهعنوان نفر دهم تهران وارد مجلس شد.
گلزاده غفوری در سال اول مجلس و تا قبل از رویدادهای خشونتبار خرداد ۱۳۶۰، یکی از نمایندههای فعال بود. بهمرور دچار اختلافات شدیدی با نمایندگان حزب جمهوری اسلامی شد و سرانجام از تاریخ ۲۰خرداد۱۳۶۰مجلس را تحریم و از شرکت در جلسات مجلس خودداری کرد.
فرزند گلزاده غفوری درباره علت استعفای پدر از نمایندگی مجلس میگوید: «ایشان از نمایندگی استعفا ندادند، بلکه بهعنوان اعتراض، از رفتن و حضور در مجلس خودداری کرد و در نامهای که در هفت صفحه نوشته بود دلایل خود را از نرفتن به مجلس بیان کرد.»
احمد سلامتیان، دیگر نماینده مجلس اول معتقد است گلزاده در وضعیت «حصر و تحصن» بوده است. سلامتیان در این خصوص میگوید: «گلزاده دو بار در مجلس تحصن کرد. بار اول در اوایل سال ۱۳۶۰ اتفاق افتاد؛ زمانی که به برخی از نمایندگان در صحن علنی مجلس حملاتی صورت گرفت و تعدادی از نمایندگان بر روی دیگر نمایندگان اسلحه کشیدند. تحصن دیگری بعد از حوادث خرداد ۱۳۶۰ پیش آمد. آقای غفوری به خاطر اینکه فرزندانشان را بازداشت کرده بودند، در گوشه راهروی مجلس چندین ماه تحصن کردند. بااینوجود، فرزندان ایشان هر دو همان زمان اعدام شدند. بعدازآن، ایشان تا پایان دوره نمایندگی در مجلس، در یک شرایط حصر و تحصن به سر برد. درواقع بعد از ۳۰خرداد۱۳۶۰ ایشان عملا از حق نمایندگی محروم شد و نتوانست وظائف نمایندگی خود را انجام دهد. ایشان از سال ۱۳۶۰ تا دو روز قبل از درگذشت (دی ۱۳۸۸) در زندان و حصر به سر میبرده است.»
نتیجه تحصن این بود که گلزاده در ۴بهمن۱۳۶۰ با رای مجلس، مستعفی شناخته شد. او بعد از جریانات مجلس، لباس روحانیت را کنار میگذارد. دو پسر گلزاده غفوری در سالهای دهه ۱۳۶۰ اعدام شدند و دختر و داماد او هم در زمره اعدامشدگان سال ۱۳۶۷ بودند.
عزتالله سحابی؛ مخالف رای به عدمکفایت سیاسی بنیصدر
«عزتالله سحابی»، رهبر شورای فعالان ملی مذهبی ایران، عضو شورای انقلاب، نماینده مردم تهران در اولین مجلس خبرگان قانون اساسی بود. وی دومین رییس سازمان برنامهوبودجه بعد از انقلاب (در دولت بازرگان) بود. سحابی، در انتخابات اسفند ۱۳۵۸ با کسب بیش از یکمیلیون و هفتاد هزار رای از تهران بهعنوان نفر یازدهم وارد مجلس شد.
او که در مجلس ریاست کمیسیون برنامهوبودجه را برعهده گرفت از همان روزهای اول نقش فعالی در جلسات و کمیسیونها داشت. سحابی یکی از ۳۰ نفری بود که به اعتبارنامه حسن آیت (کاندیدای حزب جمهوری اسلامی) رای منفی داد.
در گزارش هیات منتخب برای تعیین نخستوزیر، محمد یزدی در جلسه روز ۲۰مرداد۱۳۵۹ در صحن علنی مجلس نامهای را قرائت کرد. در این نامه ویژگیها و کاندیداهای بنیصدر در تعیین نخستوزیر شرح دادهشده بود. سحابی یکی از افراد پیشنهادی بود.
در ماجرای استیضاح بنیصدر، سحابی همراه دیگر همفکران خود در جلسه علنی مجلس و رایگیری طرح عدمکفایت سیاسی بنیصدر شرکت نکرد. وی یک روز قبل از رایگیری در مجلس، در مخالفت با عدمکفایت سیاسی بنیصدر گفت: «من در اینکه آقای بنیصدر نمیتواند رییسجمهور باشد، حرفی ندارم و موافقم. ولیکن به دلیل سابقه تکوینی این طرح، من با این طرح مخالفم و اصلا در رایگیری آن شرکت نمیکنم.»
پیشنهاد سحابی اصلاح این طرح بود؛ «حرف ما در اینجا این است که ممکن است یک کسی را شما به انواع مختلف اذیت بکنید و شکنجه بدهید. ولی او فریاد بزند، مردمی که دور هستند، فریاد او را میشنوند ولی آن عملیاتی را که با او انجام میگیرد نمیبینند. مساله اینجا است؛ بنابراین بهطور خیلی جازم و قاطع میتوانیم بگوییم که این طرح در مجلس تصویب خواهد شد. ولی بعد چه خواهد شد؟ این بنیصدر از سر راه برداشته میشود. آیا همه مسایل اینجا حل خواهد شد؟ همه مشکلات کشور حل خواهد شد؟»
فخرالدین حجازی؛ رای نخست تهران
«فخرالدین حجازی»، ازجمله سخنرانان مشهور حسینیه ارشاد بود. وی در انتخابات دوره اول مجلس شورای اسلامی ایران از حوزه تهران با کسب بیش از ۷۳ درصد آرای تهران (نزدیک به یکمیلیون و ششصد هزار رای) بهعنوان نفر اول انتخاب شد. همه افراد و چهرههای مشهور آن زمان ازجمله سحابی، بازرگان، چمران، باهنر، رجایی و هاشمی، بعد از او قرار گرفتند.
سه روز قبل از افتتاح رسمی مجلس، برگزیدگان به دیدار آیتالله خمینی در حسینیه جماران رفتند. در آن جلسه، فخرالدین حجازی بهعنوان نماینده اول مردم تهران سخنرانی خود را با جمله «با بیانت وَ امّی» آغاز کرد. سپس با لحنی مبالغهآمیز و برشمردن صفات متعدد به تمجید از آیتالله خمینی پرداخت. حجازی، رهبر ایران را به «سلیمان نبی» تشبیه کرد. حجازی با گلایه رهبر انقلاب روبرو شد که گفت: «من خوف این را دارم که مطالبی که آقای حجازی فرمودند درباره من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید. من درعینحال که از آقای حجازی تقدیر میکنم که ناطق برومندی است و متعهد، لیکن گله میکنم که در حضور من مسایلی که ممکن است من باورم بیاید، فرمودند.»
در همان ایام ابتدایی مجلس که ریاست سنی مجلس با سحابی بود، حجازی در یکی از جلسات در نطقی وزارت خارجه را به پرسش میگیرد.
این سوال دو ماه قبل از آغاز حمله عراق به ایران مطرح میشود: «۲۶ تیر در منزل سرکنسول دولت بعث عراق در ایران مجلس جشنی به مناسبت سالگرد تاسیس حزب بعث برپا بوده و از مهمانان بهصرف مشروبات الکلی پذیرایی میشده است. با توجه به اینکه روابط دولت جمهوری اسلامی ایران با دولت بعث عراق قطع است و دولت بعث عراق بزرگترین ضربات را به جمهوری اسلامی وارد میکند و دست ناپاکش به خون فرزندان انقلاب ما آغشته است، چگونه سرکنسول این دولت مهاجم اجازه مییابد که علیرغم اینهمه خون و شهادت چنین بزم حرام و ننگینی را در ماه رمضان برپا دارد؟»
حجازی در مجلس، بیمحابا به مخالفت با جریانهای میانهرو و منتقد میپرداخت. این مخالفتها بهقدری جدی بود که نهضت آزادی ایران، در فروردین ۱۳۶۱ از حجازی به دادستان تهران شکایت کرد. نهضت آزادی ایران، دلیل این شکایت را اظهارات حجازی در سخنرانیهای پیش از خطبههای نماز جمعه تهران بیان کرده بود.
گفته میشود فخرالدین حجازی به درخواست احمد خمینی، شایعه خروج بنیصدر با «لباس زنانه» را مطرح کرد. حجازی در مجالس دوم و سوم نیز نماینده مردم تهران بود. وی در انتخابات مجلس چهارم رد صلاحیت شد.
محمدجواد باهنر؛ از کرمان تا ترور
«محمدجواد باهنر»، از نخستین تدوینگران و مولفان کتب مذهبی مدارس قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران است. وی در سال ۱۳۵۷ بهفرمان آیتالله خمینی به عضویت شورای انقلاب درآمد. پس از پیروزی انقلاب با پذیرش مسوولیت در نهضت سوادآموزی، نماینده شورای انقلاب در وزارت آموزشوپرورش بود. باهنر، به فاصله کمتر از یک سال، دو بار در انتخابات شرکت کرد و برگزیده شد؛ ابتدا، از کرمان (زادگاهش) نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی شد و سپس، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با یک میلیون و۴۰۰هزار رای (درصد آرا: ۶۴٫۸۰) شد.
باهنر، در دومین انتخابات نفر ششم تهران شد و بالاتر از هاشمی رفسنجانی، چمران، رجایی و ناطق نوری قرار گرفت. وی دو هفته بعد از شروع فعالیت خود در کسوت نمایندگی مجلس، با حکم سید روحالله خمینی در سال ۱۳۵۹ به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی درآمد.
منتخب ششم مردم تهران، پنج ماه بیشتر در مجلس نماند. محمدجواد باهنر، از نخستین نمایندگانی بود که برای حضور در دولت استعفا داد و از همان مجلس دو بار رای اعتماد گرفت؛ نخست، در آبان۱۳۵۹ (برای عضویت در کابینه محمدعلی رجایی در سمت وزیر آموزشوپرورش) و بار دوم، در مرداد۱۳۶۰ (به دنبال برکناری بنیصدر از مقام ریاست جمهوری و انتخاب محمدعلی رجایی بهعنوان ریاست جمهوری). محمدعلی رجایی، پیشنهاد نخستوزیری را به وی داد. در روز ۸شهریور۱۳۶۰ محمدعلی رجایی رییسجمهوری و محمدجواد باهنر نخستوزیر وقت به همراه گروهی از اعضای هیات دولت، در انفجار دفتر نخستوزیری کشته شدند.
محمدعلی رجایی؛ دومین رییسجمهور ناکام
علیرغم اینکه عمر نمایندگی «محمدعلی رجایی» همانند نخستوزیر وی کوتاه بود، یکی از شاخصترین نمایندگان تهران بود. رجایی، چند ماه بعد از انتخابات مجلس، ابتدا نخستوزیر و سپس با رای مردم رییسجمهور شد.
محمدعلی رجایی پس از انقلاب در کابینه مهدی بازرگان، وزیر آموزشوپرورش بود. او که تا سال ۱۳۵۸عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران بود، در جریان انشعاب پس از گروگانگیری سفارت آمریکا به همراه ۱۲ نفر دیگر از اعضای نهضت آزادی از این سازمان جدا شدند. مسوولیت وی بعد از استعفای بازرگان نیز با حکم آیتالله خمینی ادامه یافت. رجایی در خاطرات خود میگوید، قبل از انقلاب، مجاهدین خلق از او درخواست کرده بودند به سازمان آنها بپیوندد ولی او نپذیرفته است. به همین دلیل، در انتخابات اولین دوره مجلس در لیست مجاهدین نبود. نام او در این انتخابات بهصورت مشترک در لیست فهرست ائتلاف بزرگ، لیست مشترک جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی و گروه ملی-مذهبیها قرار داشت. محمدعلی رجایی با کسب رای بالایی همراه با همسر خود (عاتقه صدیقی) به مجلس راه یافت.
دو ماه بعد از ورود به مجلس، در مرداد ۱۳۵۹، بنیصدر با بیمیلی، رجایی را به سمت نخستوزیری دولت خود انتخاب کرد. در جلسه غیرعلنی، محمدعلی رجایی با رایگیری بهعنوان نخستوزیر معرفی شد. رجایی با ۱۵۳ رای موافق، ۲۴ مخالف و ۱۹ رای ممتنع، بهعنوان نخستوزیر انتخاب شد.
پس از عزل بنیصدر، درحالیکه یک سال از نخستوزیری رجایی نگذشته بود، دومین انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۶۰ برگزار شد. رجایی با کسب ۹۰ درصد آرا رییسجمهور ایران شد اما یک ماه بعد در انفجاری کشته شد.
محمدعلی رجایی، احتمالا تنها کسی است که بعد از انقلاب، در مدتزمان کوتاهی، نمایندگی مجلس را تجربه کرد، به وزارت رسید و در فاصله یک سال هم نخستوزیر شد هم رییسجمهور.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر