موسیقی و زندگی روزمره
در کنار فستیوال موسیقی «ایران: آوای امروز» نمایشگاه عکس دو عکاس جوان ایرانی یعنی روزبه روزبهانی و آرش عاشوری نیا هم بر پاست که قرار است تا آخر ماه اکتبر در سالن انتظار فیلارمونی کلن ادامه داشته باشد. عکس های این دو عکاس روایت موسیقی در جریان زندگی شهری است.
با آرش عاشوری نیا صحبت می کنم. عکسهای او موسیقی در زندگی روزمره را ثبت کرده است. میگوید: من هیچ وقت فکر نمی کنم موسیقی بتواند شرایط حاکم بر جامعه را عوض کند بلکه همیشه و در طول تاریخ برعکس بوده و موسیقی تنها روایتگر حال و روز یک جامعه بوده است.
روزبه روزبهانی می گوید این روزها مردم بیشتر دوست دارند شادی کنند: در جامعه ایران هم مثل هر جامعه دیگری زمانی غم حاکم است زمانی شادی و من حس میکنم این روزها روز هاییست که مردم بیشتر دوست دارند آهنگهای شاد گوش کنند.
وضع موسیقی در عرصه عمومی چگونه است؟ می گوید: این روزها موزیک کاملا تبلیغ میشود، توی روزنامههای دولتی، حتی گاهی در صدا وسیما هم آن را نشان میدهند در حالی که تا چند سال پیش اجازه این کار نبود. مثلا صفحهٔ آخر روزنامه همشهری پر از تبلیغات کنسرتهای پاپ است.
این دو عکاس درباره امکان برگزاری نمایشگاه عکس شان در ایران میگویند: گرچه ما چنین تصمیمی نداریم، اما اگر چنین تصمیمی گرفتیم، می توانیم همین عکسها را در هر سالنی که بخواهیم در ایران به نمایش بگذریم. آنها تأکید میکنند که عکسهای نمایشگاه کلن روایت آنها از موسیقی در زندگی مردم است و روایتی مستقل دارد. ولی از برگزار کنندگان فستیوال برای نحوه ارائه عکس ها زیاد راضی نیستند: آنطور که تصاویر ارائه شده، آن چیزی که ما میخواستیم در نیامده است.
روزبهانی دربارهٔ روایتی که در عکسها وجود دارد میگوید: در واقع ما میخواستیم روایتی از حضور موسیقی در جامعه ایران داشته باشیم، اینکه خواسته یا ناخواسته موسیقی همه جا جاری است، توی کوچه و خیابان، در عزاداریها و عروسی ها.
عاشوری نیا هم اضافه می کند: همانطور که در عکسها میبینید، این روزها موسیقی در خیابان ها هم جریان دارد، برای مثل آن پسری که در حال گیتار الکتریک زدن در خیابان است، همیشه همانجا ایستاده. او همیشه هست و ما هر روز او را میبینیم. من همیشه سعی کردهام اتفاقاتی را که شاهدش بوده ام، بدون هیچ دخل و تصرفی تصویر کنم، به عنوان ناظر ثبت کنم و بدون هیچ رودربایستی ارائه دهم. به همان اندازه شادیها را تصویر کرده ام که غم ها را.
آنها معتقد هستند که اصولاً برای هر کاری "نه" وجود دارد، اما باید راهش را پیدا کرد، مثل فیس بوک که فیلتر است اما همه در آن حضور دارند. آرش فکر میکند «در ایران دیگر همه از جنگیدن خسته شده اند و تصمیم گرفته اند با هم راه بروند، همه».
موسیقی زیرزمینی در فستیوال نبود
شاهین نجفی از خوانندگان آلترناتیو ایرانی هم در فستیوال حضور دارد اما نه برای اجرا که برای تماشا. او با اشاره به مثبت بودن این فستیوال و تلاشهای گروه دیوان میگوید: یک تشکل ایرانی-آلمانی آمده و میخواهد تلاش کند فرهنگ و هنر ایرانی را نشان دهد، گروه دیوان در آلمان کار میکند و با سیستمی درست کارها را برنامه ریزی کرده و به انجام میرساند، و همین برای نشان دادن ارزش کار این گروه کافی است، اما باید به این هم توجه کرد که این گروه جوان است و ممکن است در جزئیات ایراداتی پیش آید، که با تجربه آموخته میشود.
شاهین نجفی برای مثال از داستان اجرای موسیقی زیر زمینی میگوید: شاید بچههای گروه دیوان که اکثرا بزرگ شده آلمان هستند در ترجمه دچار مشکل شده اند. چون هیچ یک از گروههای شرکت کننده در فستیوال «زیرزمینی» نیستند، گرچه فستیوال تعریف خوبی برای تیتر "ایران: آوای امروز" است اما در هر حال آوای نویی که در فستیوال به آن اشاره شده، موسیقی زیرزمینی نیست.
گروه دیوان به این نکته توجه داشته ولی می گوید تنها ایده اولیه فستیوال موسیقی زیرزمینی بوده است و بعد در جریان کار به این دلیل که انتخاب آخر با فیلارمونی کلن بوده و فیلارمونی اجازه برگزاری موسیقیهایی مثل راک و رپ را در سالن خود نمیداده تم موسیقی ها عوض شده است. اما شاهین نجفی میگوید: اصلا مشکل این نیست، موسیقی زیرزمینی تنها به رپ و راک محدود نمیشود، بحث موسیقی زیرزمینی مربوط به چند چیز است. ابتدا آلترناتیو بودن آن، بعد بدون مجوز بودن، یعنی موسیقی که اجازه ارائه نداشته باشد. یعنی اگر موسیقی در ایران مجوز داشته باشد به هیچ عنوان زیرزمینی نیست اما از طرفِ دیگر فقط بدون مجوز بودن آن هم ملاک نیست، چون موسیقی زیر زمینی نباید از جایی یا از طرفِ کسی حمایت شود. گروههایی در دنیا هستند که ۲۰ میلیون طرفدار دارند اما همچنان زیر زمینی هستند زیرا خودشان مستقل کار میکنند. موسیقی زیر زمینی در یک جمله "موسیقی آلترناتیو مستقل" است.
رشد موسیقی زیرزمینی در ایران
نمایش فیلم "کیوسک: قصه نسل سوخته" هم در بخش اکران فیلم فستیوال کلن همراه بود با حضور آرش سبحانی، خواننده این گروه و پرسش و پاسخ او با تماشاگران.
پس از آن در گفتگویی کوتاه از آرش سبحانی درباره نحوه کار در ایران و خارج از ایران پرسیدم. میگوید: مقایسه کردنی نیست، آنچه در ایران با آنچه در خارج از ایران میآموزی متفاوت است و من فکر نمیکنم، کیوسک بدون هیچ یک از آنها میتوانست به جایگاه اکنوناش برسد. اما جدا از این نمیشد وضعیتی را که در ایران داشتیم ادامه دهیم. آنقدر همهٔ درها به رویمان بسته میشد که دیگر انگیزهٔ ساز زدن هم از بین میرفت. وقتی از ایران خارج شدیم همه بریده بودیم. گرچه در ابتدای فیلم میگویم "نمی دانم اینجا چه میکنم" اما این بدان معنا نیست که آنجا شرایط خوب بود، مکان را دوست داشتم، خاطراتم آنجاست اما با آن شرایط ادامه دادن ممکن نبود.
می پرسم خواننده گروه کیوسک خود را اول سیاسی می داند یا خواننده؟ جواب می دهد: وقتی فوتبالیستها با مچ بند سبز به میدان میروند، فوتبالیست به خودی خود سیاسی نمی شود، او آمده آنجا تا فوتبال بازی کند، اما با مچ بند او برخورد میکنند، چرا که در ایران سیاست عنصر جدا نشدنی زندگی است، و هرچیز کوچکی میتواند کار سیاسی محسوب شود. من از کودکی به عدالت علاقه داشتم و فکر میکردم که حرفم را باید بزنم؛ اگر کاریکاتور بهتر میکشیدم، کاریکاتور میکشیدم ، اگر فیلم بهتر میساختم فیلمساز میشدم. حالا موسیقی کاری است که من بلد هستم و می توانم با آن حرفم را ارائه کنم و البته همهٔ حرف من سیاسی نیست، بلکه روایت ماجرایی ست که آزارم میدهد.
درباره موسیقی زیرزمینی هم نظری دارد که خیلی شبیه به نظر شاهین نجفی است: در ایران موسیقی زیرزمینی هنوز وجود دارد اما گاهی تعریف اشتباه از آن میشود. در واقع خیلی از گروههایی که خارج ایران هستند هم زیرزمینی هستند چرا که به منبع اقتصادی دسترسی ندارند و یا حمایت کنندهای ندارند. زیر زمین بودن یعنی رادیو کار تو را پخش نمیکند، نمی توانی سیدی ات را بفروشی و نمی توانی حمایت کنندهای داشته باشی.
او با اشاره به اینکه پیگیر کارهایی است که از ایران میآید و کار داخلی ها را خیلی گوش میکند، میگوید: به نظر خیلی خوب میآید، به نسبت آن سال هایی که ما آنقدر تعدادمان کم بود که همه همدیگر را میشناختیم، حالا میبینیم که جریانی به وجود آمده است. اگر شرایط ایران را با کشورهای عربی، ترکیه یا لبنان، کشورهایی که شرایطی مشابه ایران دارند مقایسه کنیم میبینیم، که با اینکه در آن کشورها موسیقی زیرزمینی بسیار بزرگی دارند، و برای ارائه آن رسانه دارند که به رشد موسیقی کمک میکند اما باز هم تولیدات موسیقی در ایران بیشتر است.
او این نقد را که موسیقی زیرزمینی ایران به ابتذال گرایش دارد نمیپذیرد و میگوید: لحنی که وارد ادبیات فارسی و پس از آن موسیقی ایران شده کار خود را انجام میدهد. وقتی که نسل در حال تغییر است. زبان نسل هم عوض میشود، بنابر این زبان موسیقی هم تغییر میکند و کار را به جلو پیش میبرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر