آیدا قجر
هر هفته ساعت ۲۰ و۳۰ دقیقه به وقت ایران با «شهرزاد پورعبدالله» درباره مسایل مربوط به سلامت روان گفتوگو میکنیم. این هفته به تحلیل «شخصیت مرزی» (Borderline) پرداختیم؛ او کیست و چه ویژگیهایی دارد؟ زندگی و رابطه عاطفی با چنین فردی دارای چه سختیهایی است و چهطور میتوان به سمت درمان پیش رفت؟
***
شاید شما هم در مورد «شخصیت مرزی» بسیار شنیده باشید یا شاید به شما گفتهاند که خودتان شخصیتی مرزی دارید. اما کدام مرز؟ آیا به راحتی میتوان افراد را دارای چنین اختلالی دانست؟ آیا شخصیت مرزی از سوی روانشناسان و روانپزشکان به عنوان یک اختلال روانی در نظر گرفته میشود؟ ویژگیهای بسیاری کنار هم لازم است تا بیانگر این نوع اختلال باشد و تشخیص آن نیز با رواندرمانگرها است و نه افرادی عادی که به هر دلیلی چنین اختلالی را به یکدیگر نسبت میدهند.
متن کامل گفتوگوی «ایرانوایر» با شهرزاد پورعبدالله را میخوانید:
اختلال شخصیت مرزی و ویژگیهای آن چیست؟
- ما عادت کردهایم بسیاری از اصطلاحاتی را که در علم روانشناسی کاربرد دارند، در زندگی روزمره استفاده کنیم؛ مثلا به سادگی میگوییم فلانی شخصیت مرزی است. اما اکثر اوقات این استفاده نادرست است. تشخیص این که فردی دچار اختلال شخصیت مرزی است یا این که ویژگیهای شخصیتی او به فردی که به این اختلال دچار است، شباهت دارد، کار هرکسی نیست. حتی رواندرمانگر هم در جایگاهی نیست که بگوید فرد به اختلال شخصیت مرزی دچار است. اگر رواندرمانگری بر اساس تجربیات خود و در طول جلسات درمانی به این نتیجه برسد که فردی به این اختلال دچار است، معمولا او را به روانپزشک یا روانشناس بالینی ارجاع میدهد تا براساس گفتوگوها و پرسشنامهها، دریابند فرد به این اختلال دچار است یا خیر.برای یک رواندرمانگر فرقی هم نمیکند که به فرد بگوید شما دچار شخصیت اختلال مرزی هستید یا خیر. روان درمانگر با آن چیزی که طرف است، کار میکند. واقعیت آن است که رواندرمانگر نمیتواند چیزی را در فرد تغییر دهد بلکه ما فقط میتوانیم به فرد مبتلا به این اختلال کمک کنیم که چهطور روابط خود را بهتر کند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مرز رواننژندی و روانپریشی قرار دارند. کسی که روانپریش است، ارتباط خود را با واقعیت از دست داده است و بسیاری اوقات متوجه نیست که در حال اشتباه به سر میبرد. ولی فرد دارای اختلال شخصیت مرزی میداند که بسیاری از اتفاقات اشتباه هستند و اتفاقا به همین دلیل به تراپیست مراجعه میکند. ارتباط این افراد با واقعیت قطع نشده و همین تفاوت فاحش میان روانپریش و فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است.به تازگی مطلبی میخواندم که در آن نوشته شده بود دو درصد جمعیت فرانسه به این اختلال شخصیت مرزی دچارند. کسانی که روی این اختلالها کار کردهاند، معتقدند افراد مبتلا به این اختلال، در روند رشد عاطفی خود در یک نقطهای متوقف شدهاند. البته باید به این نکته توجه داشت که گاهی افراد ویژگیهایی مشابه افراد مبتلا به این اختلال را دارند ولی به این معنا نیست که لزوما به این اختلال مبتلا هستند. رویکرد روانکاوی معتقد است افراد مبتلا به این اختلال در سه سالگی متوقف شدهاند؛ یعنی همانطور که کودک سه ساله به لحاظ احساسی و عاطفی نمیتواند بسیاری از امور را کنترل کند و فوری به هم میریزد، این افراد هم به همین حالت دچار میشوند. برای نمونه، افرادی که مبتلا به اختلال «خودشیفتگی» هستند، از لحاظ رشد عاطفی در پنج سالگی ماندهاند. در این مسیر، برخی عوامل ژنتیکی، پدر و مادر، خانواده و نوع بزرگ شدن یک فرد هم در بروز این اختلال شخصیتی موثر هستند.
گفتید تجربه زیسته مهم است؛ ما پیشتر درباره تروماتیزم حرف زدهایم، آیا این وقایع که باعث تروماتیزه شدن افراد میشوند، در شکلگیری شخصیت مرزی موثر هستند؟
- بستگی دارد در چه سنی اتفاق افتاده باشد؛ مثلا فرض کنید بچه دو ساله و کوچک را برای مدت طولانی از مادر جدا کنید یا افرادی که با وجود پدر و مادر، مورد غفلت واقع شدهاند و احساس امنیت به فرزند داده نشده است. اولین ویژگی که درباره افراد دارای شخصیت اختلال مرزی گفته میشود، این است که این افراد به لحاظ درونی دچار ناامنی هستند و مدام ترس از رها شدن دارند. میترسند یکی رهایشان کند و برود. در روابطشان هم این ترس اثر میگذارد. بعضا ممکن است کسی که با فردی با شخصیت اختلال مرزی زندگی میکند، با این سوال مواجه شود که اگر او میترسد مرا از دست دهد، پس چرا این کارها را انجام میدهد؟ اما افراد مبتلا به این اختلال در عین حال که رفتارشان برای طرف مقابل و پارتنرشان غیرقابل تحمل است اما بازهم آن را تکرار میکنند. حتی ممکن است خودشان طرف مقابل را پس بزنند یا خشونت نشان دهند اما مدام با ترس از دست دادن مواجه هستند. در واقع به دلیل همین ترس است که گاهی رفتارشان غیرقابل تحمل است چون همه کار میکنند تا طرف مقابل بماند و نرود.
این به آن معنا نیست که اگر افرادی ترس از دست دادن دارند، لزوما شخصیت مرزی هستند؟
نه، اصلا! شما ممکن است در کودکی فردی را به طور ناگهانی از دست داده باشید یا یک اتفاقی برای شما افتاده باشد. این به آن معنا نیست که شما دچار اختلال شخصیت مرزی هستید. آدمها میتوانند به دلایل مختلف دچار ترس از دست دادن باشند. دلایل مختلفی میتواند وجود داشته باشد تا آدمها احساس ناامنی کنند. در علم روانشناسی، بسیاری از امور هم را میپوشانند. به همین دلیل هم تشخیص این که یک فرد با چه مشکلی مواجه است، کار آسانی نیست؛ بهویژه برای عوام. به همین دلیل به جلسات مختلف نیاز است.
گفتید پرسشنامه خاص دارد؟
بله. یک سری پرسشنامه برای تشخیص این اختلال در نظر گرفته شدهاند و یک سری سوالات از فرد میشود. به تجربه زیسته افراد گوش میدهند. شخصا این کار را نمیکنم، پس نمیتوانم جزییات به شما ارایه دهم. ولی اگر احساس کنم یک فردی نیاز به ارزیابی دارد، او را نزد کسانی میفرستم که کارشان این است.گفتیم که ناامنی درونی و ترس از رها شدن از ویژگیهای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است. این افراد بعضا هر کاری میکنند تا طرف مقابل را از دست ندهند. حالا این کارها میتواند کنترل کردن باشد یا پیچاندن یا حتی تقصیر را به گردن دیگری انداختن. ممکن است فرد مبتلا حتی به همسر خود بگوید من میتوانستم بهتر از این باشم، مشروط به این که رفتار تو بهتر بود یا بگوید اگر عصبانی هستم، به این دلیل است که تو فلان روز به من بی محلی کردی. پرخاشگری خیلی زیادی در این افراد وجود دارد. یکی از ویژگیهای دیگر این افراد آن است که پوست عاطفی بسیار نازکی دارند؛ یعنی مدیریت احساسات ندارند. این افراد درگیر احساسات به شدت قوی میشوند که نمیدانند با آن چه کار باید بکنند. این احساسات همچنین میتوانند به سرعت تغییر کند و در نقطه مقابل قرار بگیرند. یکی از ویژگیهای دیگر این است که افراد را سفید و سیاه میبینند و خاکستری برایشان وجود ندارد. یک فرد از دید افراد مبتلا به این اختلال، خوب و رفیق و کار درست است اما کافی است یک چیز از او ببینند تا همه چیز تمام شود.
یعنی فرد را از عرش به فرش میآورند.
بله، دقیقا. بین ایدهآلیزه کردن و متنفر شدن از افراد یا وسایل دور و برشان در نوسان هستند. گاهی حساسیت خیلی زیادی هم روی بازخوردهای دیگران نشان میدهند و تصور میکنند که مدام در حال قضاوت هستند. در حالی که شما ممکن است گاهی بازخوردی درباره یک فرد نشان دهید ولی قضاوتی نکرده باشید اما این افراد همه این بازخوردها را قضاوت در نظر میگیرند. بسیاری اوقات فرافکنی میکنند چون آن چیزی که به نظرشان طرف دیگر درباره خودشان تصور میکند، همان چیزی است که آنها درباره خود تصور میکنند. دلیلش هم این است که افراد مبتلا، ناامنی که در درون خود احساس میکنند را به دیگران نسبت میدهند و میگویند چون او فلان حرف را زد، من به این احساس دچار شدم یا این که میگویند او تصور میکند من آدم بیسوادی هستم. این افراد بعضا ممکن است به طرف مقابل این احساس را بدهند که تو آش دهنسوزی نیستی و این تو هستی که میخواهی با من باشی و من خیلی هم مشتاق نیستم! یکی دیگر از ویژگیهای اصلی این افراد آن است که در برقراری روابط عاطفی، اجتماعی و دوستانه و در حفظ این روابط مشکل دارند. این افراد خیلی زود رفیق میشوند و هزار کار میکنند ولی به همان سرعت هم میتوانند همه چیز را قطع کنند. به همین دلیل اکثر افراد مبتلا با مشکلاتی مثل نداشتن کار ثابت، عوض کردن پارتنر و روابط دوستانه ناپایدار مواجه هستند.یکی دیگر از ویژگیهای این افراد، داشتن حرکات و رفتارهایی است که عواقب آن را نمیدانند؛ یعنی عواقب رفتار خود را نمیسنجند.
یعنی در لحظه تصمیم میگیرند؟
بله. این افراد رفتار بسیار ریسکی و تکانشی دارند. این نکته را هم بگویم که از میان همه این ویژگیها، اگر فردی به پنج مورد از آنها مبتلا بود، بد نیست به این فکر باشد که شاید ممکن است من هم با اختلال شخصیت مرزی مواجه باشم. یکی دیگر از ویژگیهای افراد مبتلا به این اختلال آن است که احساس پوچی بسیاری دارند. ممکن است افراد زیادی اعتماد به نفس پایینی داشته باشند یا تعریف درستی از خودشان نداشته باشند، این به آن معنا نیست که این افراد دچار شخصیت مرزی هستند. اما افراد مبتلا به این اختلال عموما تعریف درستی از من خودشان ندارند. این افراد بسته به این که با چه فردی و در چه شرایطی باشند، تغییر میکنند؛ یعنی اگر من نوعی میدانم که چه دوست دارم و ندارم، ممکن است با فردی بنشینم که با من تفاوت داشته باشد ولی این به آن معنا نیست که در من تغییر ایجاد شود. ولی برای افراد مبتلا به این اختلال، این اتفاق رخ میدهد و متاسفانه تحت تاثیر قرار میگیرند. این افراد از آن جایی که تعریف درستی از آنچه که هستند و احساس میکنند و انتظارش را دارند، این تغییر را در آنها زیاد میبینید و همانطور که گفتم، اغلب اوقات احساس پوچی میکنند. احساس تهی بودن درونی میکنند.نشانه دیگر این افراد آن است که در زمره کسانی هستند که بسیار توانایی آسیب زدن به خود را دارند و شما این نشانهها را در آنها میبینید. این آسیب زدن هم میتواند خودزنی باشد و هم ارتباط ناسالم با غذا و مبتلا بودن به پرخوری زیاد یا حتی رانندگی بسیار پرخطر. رفتارهای آنها، رفتارهایی است که در نهایت میتواند به خودشان آسیب وارد کند. یکی دیگر نشانههای آنها هم داشتن افکار مربوط به خودکشی است و طوری رفتار میکنند که دیگر هیچ چیز برایشان اهمیت ندارد. آخرین مورد از نشانهها در این افراد، شک مداوم است. این افراد پارانویید هستند.
توهم؟
ببینید توهم آنها با توهم افرادی که روانپریش هستند، متفاوت است. افراد مبتلا به شخصیت اختلال مرزی در ترجمه رفتار دیگری دچار اشتباه هستند؛ مثلا تصور میکنند که فلانی اصطلاحا میخواهد پدر من را در آورد! این افراد به واسطه این احساس، سریع احساس ناامنی میکنند. به همین دلیل هم در یک سیستم دفاعی قرار میگیرند که همان سیستم باعث تیره و تار شدن روابطشان میشود. این اتفاق در شرایطی رخ میدهد که این افراد تحت استرس بسیار شدیدی قرار دارند.
چندین مورد با عنوان ویژگی نام بردید، همه اینها با هم میتوانند فرد را به عنوان مبتلا معرفی کنند؟
میگویند که فرد حداقل باید پنج مورد از این ویژگیها را داشته باشد. نکته اینجا است که افراد نباید یکدیگر را با ویژگیها و اصطلاحات روانشناسی خطاب کنند چرا که تشخیص آنها امری دشوار است. حتی برای تشخیص روانپریشی هم برخی ویژگیهای فرهنگی را در نظر میگیرند. بعضا ممکن است مهاجران از واژههایی مثل این که «وقتی که شوهرم مرا کشت» یا «وقتی که مُردَم» استفاده کنند که برای روانشناس سایر کشورها قابل درک نباشد، به همین دلیل هم دچار اشتباه در تشخیص شوند. دقیقا به واسطه همین مساله است که میگویند روانشناسان لازم است با ویژگیهای فرهنگی مراجعان خود هم حداقل آشنایی داشته باشند. در یکی از همین جلسات، خانمی که تدریس میکرد، میگفت بسیاری از افراد در اثر مصرف مواد مخدر دچار یک سری توهمات دیداری و شنیداری شدهاند. اگر روانپزشک نداند که آن فرد مواد مصرف کرده است، ممکن است بگوید او فردی روانپریش است. واقعا هم بودهاند افرادی که روانپریش تشخیص داده شدهاند بدون این که به این اختلال دچار باشند. بنابراین، امیدوارم روانپزشکان در ایران وقت لازم را بگذارند برای اینکه تجربه زیسته طرف مقابل را هم در ارزیابیهای خود در نظر بگیرند.میگویند افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مرز رواننژندی و روانپریشی قرار دارند. فرد رواننژندی، فردی است که دچار نگرانی مداوم است. استرس و اضطراب مداوم دارد. خیلی از افراد ممکن است با استرس و اضطراب مدام مواجه باشند، آیا همه آنها به این اختلال دچار هستند؟ شاید نه! دلیل این که یک فرد خیلی زود دچار استرس و نگرانی میشود، میتواند متفاوت باشد. به همین دلیل هم شخصا ترجیح میدهم درباره روابط افراد صحبت کنیم تا مواردی که بعضی افراد به واسطه شنیدن آن خود را مجاز بدانند تا دیگران را با استفاده از واژههای علم روانشناسی مخاطب قرار دهند. در سوال و جوابهای پنهان هم بعضی دوستان روانپریش و رواننژندی بودن و اختلال شخصیت مرزی را یکسان تشخیص دادهاند یا از دید آنها، برخی روانشناسان، رواندرمانگران و روانپزشکها در تشخیص این موارد از یکدیگر دچار اشتباه بودهاند. بعضی اوقات تشخیصها اشتباه بوده است. وجود داشته فردی که مدتها دارو مصرف کرده است، بعد فهمیدهاند که اصلا چنین چیزی وجود ندارد. یک مورد را هم شخصا تجربه کردهام. من با خانمی کار کردم که توهم شنیداری داشت و چیزهایی میشنید. آن زمان من مانده بودم که میتوانم با این فرد کار کنم یا نه! خاطرم هست که سوپروایزر من آن زمان گفت کمی صبر کن و چند جلسهای را داشته باش تا ببینی چه چیزهایی دستت میآید. در نهایت هم ماجرا رسید به یک داستان غمانگیز حل نشده در گذشته آن فرد. اما وقتی با این مورد کار کردیم، دیگر صدایی نمیشنید و همه چیز حل شد و رفت. اما اگر او واقعا روانپریش بود، با چند جلسه نمیتوانستم مشکلش را حل کنم. افرادی که دچار اختلال هستند، عموما کارشان به روانپزشک میرسد. آنها رویکرد دارویی را مدنظر قرار میدهند. غیر از این هم رواندرمانگرهایی هستند که با رویکردهایشان، بعضا میتوانند به آن شخص کمک کنند تا روابط اجتماعی، کاری و عاطفی بهتری داشته باشد.
یعنی درمان این نوع اختلال با مراجعه به تراپیست و رواندرمانگر امکانپذیر است؟
- ببینید، تراپی هم بخشی از درمان این افراد است. اعتقاد من آن است که افراد مبتلا به شخصیت اختلال مرزی یا افراد دارای ویژگیهای این اختلال، قطعا نیاز به جایی دارند که روی خود، رفتار و ارتباطشان با دیگر افراد فکر کنند. این افراد نیاز دارند فرد دیگری مدام بازخوردهای رفتارشان را به آنها یادآور شود چون نمیتوانند درون و بیرون خودشان را از هم تفکیک کنند و همین مساله باعث تیره و تار شدن روابط آنها میشود و زندگیشان را در یک وضعیت ناپایداری قرار میدهد. این افراد برای این که بتوانند زندگی پایدارتری داشته باشند، نیاز دارند به محیطی که با تعریف آنچه زندگی میکنند، بازخوردهایش را دریافت کنند. این بازخوردها این افراد را به فکر وادار میکنند. این به آنها کمک میکنند ولی فقط با این مساله حل نمیشود.
در ابتدای صحبت خود گفتید که افراد مبتلا به شخصیت اختلال مرزی بعضا کنترلگر میشوند. این به آن معنا است که فرد میتواند در روابطش، آزارگر یا قربانی محسوب شود؟ یعنی بر اساس «مثلث کارپمن» [بحث هفته گذشته] که فرد یا آزارگر است یا قربانی و یا نجات دهنده، این افراد یا قربانی هستند یا آزارگر؟
همه افراد میتوانند قربانی یا آزارگر باشند ولی بله! این افراد بیشتر یا قربانی هستند یا آزارگر؛ یعنی این قدر برای نگه داشتن طرف مقابل از خود مایه میگذارند، بعد به محض این که رفتاری ببینند که ناامید شوند، رفتاری نشان میدهند که میتواند طرف مقابل را آزار دهد.
شخصیت اختلال مرزی میتواند در یک رابطه به عاملی برای در کنترل گرفتن طرف مقابل تبدیل شود؟
ببینید، در یک رابطه بین آدمها، جنگ قدرت وجود دارد. آدمها تلاش میکنند آنی باشند که حق دارد، آنی باشند که قدرت دارد. ممکن است افراد با بروز دادن واکنشهایی و بیان این مساله که مثلا تو اختلال شخصیتی داری [و بخواهند بگویند که] پس همین حرفی که من میزنم، درست است، تلاش کنند طرف مقابل را در کنترل خود بگیرند. من فکر میکنم هیچ فردی به همسر خود نباید این اجازه را دهد که دربارهاش به این شکل فکر کند. به این نکته از خانم «فرهودی» هم دوست دارم اشاره کنم. او میگوید ما در رشته خودمان وقتی از اختلالات صحبت میکنیم، باید دو دیوار را در نظر بگیریم؛ یک دیوار را «سلامت» بدانیم و دیوار دیگر را «پاتولوژی». بعضی اوقات افراد بیشتر به دیوار سلامت نزدیک هستند و بعضی اوقات به دیوار پاتولوژی؛ یعنی همه چیز طیف است. اگر فردی چند ویژگی را در خودش دید، حتما به این معنا نیست که فرد مبتلا به شخصیت مرزی است. ممکن است چند تا از ویژگیها را داشته باشد ولی دلیلش چیز دیگری باشد. در نتیجه درباره هر موضوعی که حرف میزنیم، اول باید ببینیم بین دیوار سلامت و پاتولوژی در کجا ایستادهایم و چه طور میتوانیم به سمت دیوار سلامت حرکت کنیم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر