هر هفته ساعت هشت و ۳۰ دقیقه شب به وقت ایران، «شهرزاد پورعبدالله»، رواندرمانگر در گفتوگوی زنده در صفحه اینستاگرام «ایرانوایر» درباره یکی از مسایل مربوط به «سلامت روان» صحبت میکند. موضوع مجموعه گفتوگوهای هفتههای «ایرانوایر»، بررسی خیانت از ابعاد مختلف بود. در جلسه نخست، به «خیانت عاطفی» پرداختیم و سپس چگونگی بازسازی رابطهای را مورد نظر قرار دادیم. در این جلسه اما ضمن پرداختن به سوالات مخاطبان، به آسیبهای فردی پرداختیم که پس از افشای خیانت، توسط کسی که بدعهدی کرده است، انتخاب نمیشود.
***
تا به حال تجربه انتخاب نشدن داشتهاید؟ کسی را که دوست دارید، به شما نظری نداشته باشد و به هر دلیل، دیگری را بر شما ترجیح بدهد؟ شما ممکن است نفر سومی باشید که وارد رابطهای متعهد شدهاید یا ممکن است در رابطهای متعهد بودهاید و طرف مقابلتان آن شخص سوم را به شما ترجیح داده باشد. پس شما همان فردی هستید که از سوی محبوبتان انتخاب نشدهاید. چه بر شما گذشته است؟ با چه آسیبهایی مواجه شدهاید و چه میتوانید برای کمک به خود انجام دهید؟
خلاصه گفتوگوی «ایرانوایر» را با شهرزاد پورعبدالله در خصوص همین سوالها میخوانید:
در جلسههای پیشین گفتید که میتوان رابطهای را که در آن خیانت اتفاق افتاده است، بازسازی کرد. بسیاری برای ما پیام دادهاند که بازسازی رابطه پس از خیانت، امکانناپذیر است و ایدهآلیستی به نظر میرسد. آیا تحقیق یا مطالعه ویژهای روی این مساله شده است؟
- دو سال پیش در خصوص همین مساله به کارگاهی که برای روانشناسان بود، رفته بودم که آماری در آن ارایه داده شد. طبق آن آمار، حدود ۱۲ یا ۱۳ درصد روابط پس از برملا شدن خیانت، جدا میشوند. این بازگشت بازسازی رابطه میتواند باشد یا به صورت موقت، طرفین به هر دلیلی، از جمله انتقام یا رقابت، به هم باز میگردند. با توجه به این آمار، اغلب اوقات افراد به رابطه برمیگردند. در برخی مواقع که افراد به شکل موقت به هم برمیگردند، ممکن است برای دورهای رابطه بسیار نزدیکتری داشته باشند، سفرهای بیشتری بروند و رابطه جنسی بهتری هم داشته باشند اما اگر روی رابطه خود کار نکنند که چرا این خیانت اتفاق افتاده، ممکن است باز هم تکرار شود.
درباره لزوم کار کردن روی رابطه و آسیبشناسی آن بعد از بازگشت به همان رابطه صحبت کردید؛ اگر خیانت چندین بار اتفاق بیفتد، چهطور؟ یعنی بازسازی انجام شده باشد اما باز هم یک طرف این رابطه به دیگری برای بار دوم یا چندم خیانت کند؟ تا کجا این بازسازی میتواند تکرار شود؟
- وقتی سالها با یک نفر در رابطه بودهاید بدون هیچ مشکلی و یک بار این اتفاق افتاده است، فرق دارد با کسی که بیاعتماد بودهاید و بارها به شما دروغ گفته است. سالها پیش با زنی کار میکردم که این اتفاق برایش افتاده بود و دو سه بار متوجه خیانت طرف مقابلش شده بود. وقتی میدانید طرف مقابل شما الگوی رفتاریاش چنین است که به محض برخوردن به مشکل، دنبال جایگزین است تا حل مشکل، نباید به او اعتماد کرد. مثل این است که شما بیماری جدی داشته باشید و دنبال درمان نروید. ممکن است التهاب رفع شود ولی با چند ریشتر بیشتر برمیگردد. کسی که الگوی رفتاری دروغگو و مخفیکار است و مسوولیتپذیر در رابطه نیست، شانس دیگری نباید داشته باشد و رابطه بایستی قطع شود. بازسازی رابطه موقعی است که واقعا رابطهای متعهد بوده و اعتماد بین طرفین بوده است و این اتفاق دلیل مشخصی داشته باشد؛ مثل همانطور که گفتم، تروما یا از دست دادن، آمدن فرزند یا یک اتفاق بزرگ. یادآوری میکنم این که خیانت با چه کسی رخ داده است، مدت زمان آن، نوع خیانت، میزان آسیبهای وارده و در نظر گرفته میشود. منظور من این نیست. هر رابطهای که در آن بیوفایی رخ میدهد، قابل بازسازی نیست.
قضاوت روی شخص سومی که وارد رابطه متعهدانه شده است، چهطور باید باشد؟
- فرض کنید شما به من بگویید خانه من را دزد زده است، من به شما میگویم آیا در خانه را قفل کردهاید و شما بگویید نه. خب به معنای این نیست که دزد آدم درستی بوده است. اما شما هم در خانه خود را قفل نکرده بودید. کسی که وارد رابطه میشود، مرتکب جرمی میشود اما مسوول طرفین رابطهای که در آن خیانت رخ داده است، نیست. مسوول حفظ رابطه، دو طرف یک رابطه متعهدانه هستند و نه آن دزد. سوال این است که از خود بپرسیم آیا دوست داریم کسی همین کار را با ما بکند؟ یعنی از ما دزدی شود؟ این سوالی است که نفر سوم باید از خود بپرسد. وقتی قرار است وارد رابطهای شویم، باید بدانیم طرف ما در رابطه است یا خیر و بعد تصمیم بگیریم. معمولا الگوی رفتاری کسی که بدعهدی میکند، در نسبت با شخص سوم، مشابه است؛ یعنی همسرشان به آنها بیتوجه است، خوب درک نمیشوند و... . برای آن که به آن شخص سوم حس منجی میدهند. بعضی اوقات هم نفر سوم دنبال افرادی است که رابطه با آنها جدی شود؛ یعنی میخواهد وقتگذرانی کند. در نهایت مقصودم این است که مسوول یک خانواده و رابطه بیشتر، شخصی است که پایش را از آن رابطه بیرون گذاشته است.
گاهی هم کسی که در حال بدعهدی است، دروغ میگوید و خودش را مجرد معرفی میکند تا نفر سوم را فریب دهد. منظورم این است که نفر سوم هم گاهی به دام میافتد.
- بله؛ خیلی اوقات. من به عنوان مشاور، همهجور انسان دیدهام. کسی که با یک زوج رابطه داشته است و وارد تعهد آنها میشود و رابطهشان را از بین میبرد تا فردی که به دروغ میگوید مجرد است، در حالی که مهاجرت کرده و در ایران خانواده داشته است، نفر سوم در این حالت دچار آسیب شدیدی میشود چون احساس مورد سوء استفاده قرار گرفتن پیدا خواهد کرد. چون خط قرمز آنها وارد شدن به روابط متعهد است. این افراد گاهی وقتی متوجه متاهل بودن طرف مقابلشان میشوند، رابطهشان را قطع میکنند.
از همینجا به مساله انتخاب نشدهها بپردازیم؛ انتخاب نشده ممکن است نفر سوم باشد یا کسی که به او بدعهدی شده است. وقتی رابطه موازی افشا میشود، افراد عموما در موقعیت انتخاب قرار میگیرند. حال اگر کسی که بدعهدی کرده است، نفر سوم را انتخاب کند، چه بر سر همسر او یا شریک عاطفی و جنسی آن فرد میآید که در رابطه متعهد بوده اما انتخاب نشده است؟
- افراد وقتی همکار با ما نیستند، از میزان ترومایی که به آن شخص وارد میشود، خبر ندارند. بسیاری از این افراد برای مدتها دچار اختلال پس از سانحه میشوند. بعضی تروماها عامل انسانی دارند و بعضی اوقات عوامل طبیعی. وقتی کسی را بر اثر زلزله از دست بدهیم، ترومای آن با اعدام عضو خانوادهام یکی نیست. در واقع کسی که مورد خیانت قرار میگیرد، نوع دوم تروما را دارد؛ یعنی یک نفر سوم که عامل انسانی است، زندگی خود را نابود کرده است. برای بازسازی این فرد، زمان بسیار طولانی نیاز دارد. بازگشت به گذشته دارد؛ مثل یک بو، تاریخ، مکان مشخص مدام او را به رابطهای برمیگردانند که در ادامه آن، طرد شده است. سوگواری چنین از دست دادنی، بسیار عمیقتر و طولانیتر است. اولین آسیب، عزت نفس این فرد است. مدام خودش را با دیگری مقایسه میکند که مگر من چه کم داشتم یا آن نفر سوم چه بیشتر از من داشت؟ معمولا مردان با زنان جوانتر وارد رابطه میشوند. زنی را تصور کنید که در دوران یائسگی است و نیاز به توجه دارد اما همسرش با زنی همسن فرزندشان وارد رابطه شده است. خب آن زن به هیچوجه نمیتواند چیزی را به همسرش دهد که آن دختر جوان میدهد و خودش را شکستخورده تصور میکند. کرامت انسانی و عزت نفس او زیر سوال میرود و احساس شرم پیدا میکند که دیگران ما را چهطور قضاوت میکنند و بچههای من چه؟ تروما و آسیب این مساله بسیاری پیچیده است.
حالا آن نفر سوم در صورت انتخاب نشدن، چه آسیبی میبیند؟
- بستگی دارد آن نفر سوم با چه رویایی وارد این رابطه شده باشد؟ آیا به او رویا فروختهاند؟ آیا از ابتدا میدانسته که این فرد در رابطه متعهد است؟ دوستی داشتم که پنج سال با یک نفر در رابطهای بود که آن فرد زن و بچه داشت و همیشه امیدوار بود یک روز آن مرد، خانوادهاش را به خاطر او کنار بگذارد. همیشه به دوستم میگفتم تو یک بار با این فرد سینما رفتهای؟ نمیتوانستند در محیط عمومی با هم باشند چون آن مرد میترسید که او با دوست من دیده شود. فرد در این شرایط ناگهان به خود میآید و متوجه میشود که همیشه در سایه بوده است، در خفا نگهداری میشده و کمترین نیازهایش پاسخ میگرفتهاند. به یاد ندارم فردی از رابطه متعهدش کنار بکشد و خانوادهاش را انتخاب نکند، مگر همسر او متوجه رابطه موازی شده باشد و تصمیم به جدایی بگیرد.
در نتیجه کسی که کنار گذاشته میشود، مثل هر انسان دیگری که از دست میدهد، باید سوگواری کند.
این سوگواری هم به نوع رابطه و میزان آن ربط دارد و تمام رویاهایی که داشته است. الان بین ایرانیهای داخل و خارج از کشور بسیار اتفاق میافتد. هزار وعده و وعید داده میشود اما ناگهان طرف مقابل میگوید نه، من بین مادر بچههایم و تو نمیتوانم تو را انتخاب کنم. گاهی آن نفر سوم در مواجهه با چنین تصمیمی اقدام به خودکشی هم کرده است.
گفتید مراحل سوگواری باید پشتسر گذاشته شوند. آیا مراحل سوگواری در مورد خیانت هم مثل دیگر سوگواریها، خشم و خود مقصرپنداری، انتقام، انکار و ... را به همان شکل دارا است؟
- بله، کاملا. سوالها از خود به همان شکل است. سوگواری یک رابطه و سالهایی که از دست دادهاند هم مطرح است. بعضی افراد سالها در این شرایط برزخی که هویتشان را نمیدانند، میمانند. گاهی کار به بیمارستان و اقدام به خودکشی میرسد. برخی اوقات نفر سوم تهدید میکند، مشاور خانواده را پیدا میکند و سراغ او نیز میرود. تهدید به خودکشی میکنند. تقصیر را به گردن دیگری میاندازند. ما روانکاوان و روانشناسان با این موارد بسیار مواجه میشویم.
به این افراد پیشنهاد میکنم که یک بار این اشتباه را کردهاید، پس قبل از هر رابطهای مطمئن شوید که طرف مقابلتان در رابطه نیست. از طرفی نباید با رویایتان زندگی کنید. با قطعیت میگویم به احتمال زیاد کسی که عادت دارد رابطهای را با رابطهای دیگر ترک میکند، باز هم این اتفاق خواهد افتاد. اگر نفر سوم هستید، مطمئن باشید تضمینی وجود ندارد که طرف مقابلتان با شخص سوم دیگری وارد رابطه نشود.
برگردمی به همسری که انتخاب نشده است؛ گفتید اعتماد و عزت نفس او آسیب خورده است و باید مراحل سوگواری را طی کند، چه توصیهای به این افراد دارید؟
- وقتی یک رابطه خیانت را تجربه میکند، قطعا مشکلی در رابطه وجود داشته است. متاسفانه اغلب افراد مهارت گفتوگو ندارند و نمیتوانند نارضایتی خود را بیان کنند. این نارضایتی با بدعهدی اتفاق میافتد بدون آن که به طرف مقابل فرصت ترمیم دهند. اولین قدم، کنار گذاشتن کامل شخص سوم است. طرفی که خطاکار است، صد در صد شفافیت داشته باشد و تا مدتی باید بهای خطای خود را بدهد و راه دیگری وجود ندارد. باید اعتماد از دست رفته را دوباره به دست آورد. اگر همسرتان میخواهد تلفن شما را ببیند، جلوی شما از شما بخواهد و شما اجازه بدهید. طرفی که خطاکار است، واقعا ابراز ندامت و پشیمانی کند و به طرف مقابل حق عصبانیت و قول بدهد که دیگر زندگیاش را در این تروما نمیاندازد. از طرف دیگر، قربانی در این شرایط تنها کسی نیست که مورد بدعهدی قرار میگیرد، کسی که خطاکار است هم میتواند قربانی باشد؛ یعنی قربانی یک مسالهای در رابطه بوده که خیانت کرده است؛ تحقیر میشده، توجه وجود نداشته و.... نباید دنبال قربانی گشت، دو طرف آسیب دیدهاند. باید فهمید که چرا این طور شد و اگر ریشهها و عواملی که ما را به این جا کشاندهاند، شناسایی نشوند و روی آنها کار نشود، امکان ندارد شانس ترمیم داشته باشند. اگر فکر میکنید توان کنار آمدن با بازسازی را ندارید، باید رابطه را قطع کنید چون هم خودتان را شکنجه میدهید و هم طرف مقابل شکنجه میشود. به نظر من نمیتوان هم در رابطه برای بازسازی حضور داشت و هم طرف مقابل را شکنجه داد. طرح گاه و بیگاه سوالها درست نیست. سعی کنید سوالهایتان را در زمان مشخص و معین مطرح و تمام کنید. درست است که داغ ما مدام تازه میشود اما اگر هر چه میشود، آن را مطرح کنیم، بازسازی نیست. یا در نمونه دیگر، هر مشکلی در رابطه پیش میآید، خیانت را بر سر طرف مقابل میکوبیم، پس بهتر است قطع شود. این رفتارها غلط است. مثل آن میماند شما با کسی زندگی میکنید که تفنگی مداوم روی پیشانی شما گذاشته است.
وضعیت فرزندان این روابط که خیانت در آن اتفاق افتاده است، چیست؟
- باید تاکید کنم که این مساله به هیچوجه نباید به کودکان منتقل شود. امیدوارم هیچکس خیانت پدر یا مادرش را به دیگری نبیند چون آسیب سنگینی به فرزندان وارد میشود که سن در تاثیر آن متفاوت است. برخی از کودکان خود استفاده میکنند و آنها را مقابل دیگری قرار میدهند یا تمام واقعه را به فرزندشان منتقل میکنند. گاهی فرزندان اولین فردی هستند که امین والدین قرار میگیرند که اشتباه است. من مراجعهکنندگانی دارم که از همین مساله آسیب جدی دیدهاند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر