آیدا قجر
هر هفته، سهشنبهها «شهرزاد پورعبدالله»، رواندرمانگر در گفتوگوی زنده در صفحه اینستاگرام «ایرانوایر»، درباره یکی از مسایل مربوط به «سلامت روان» صحبت میکند. پیشتر درباره نوجوانان و برخورد خانوادهها با آنها هنگام ورود به رابطه عاطفی و جنسی صحبت کردیم، این هفته درباره سن نوجوانی، توقعات خانواده و نوجوانان و چگونگی برخورد با تغییرات روحی روانی در این سن حساس گفتوگو کردهایم.
آنچه میخوانید، خلاصهای از گفتوگوی این هفته «ایرانوایر» با شهرزاد پورعبدالله است.
***
حتما شنیدهاید که سن نوجوانی در تعبیر بسیاری، سنی وحشتناک توصیف میشود که انگار والدین قرار است با موجوداتی غیرقابل کنترل و ترسناک مواجه شوند؛ نوجوانانی که واکنشهای رفتاری متفاوتی از گذشته خواهند داشت و گاه دچار خشم و عصبانیتی میشوند که مناسب با وضعیت نیست. گاهی هم آن قدر ساکت میشوند و منزوی که والدین نگران میشوند.
نوجوانی از دیدگاه متخصصان، از جمله حساسترین دوره زندگی انسان ارزیابی میشود. چرا؟ آیا رفتارهایی که والدین توقع آن را از فرزندانشان ندارند، غیرطبیعی هستند؟
آیا نوجوانی فاصله سنی مشخصی را در برمیگیرد و اصولا این سن چه ویژگیهایی دارد؟
- نوجوانی یکی از حساسترین دورههای زندگی یک انسان و مرحله گذار از کودکی به بزرگسالی است؛ یعنی زمانی که کودکی به پایان میرسد و قدم در دورهای گذاشته میشود که پیش از بزرگسالی خواهد بود. اگر پیشتر سن نوجوانی، ۱۲ سالگی تا ۱۸ سالگی بود، الان بستگی به زاویه دید دارد و معمولا از ۱۰ تا ۱۲ سال را آغاز آن میدانند تا ۲۰ تا ۲۵ سال. چون مغز و رشد عاطفی تا ۲۵ سال تکامل مییابد. نوجوانی دورهای است که با ورود به دوران بلوغ جسمی و جنسی نمایان میشود. کلفت شدن صدا و خواب دیدن و انزال در خواب برای پسران، عادت ماهانه برای دختران و رشد موهای زائد برای همه، آغاز دوران نوجوانی است. این تغییرات فیزیکی تحت تاثیر هورمونها هستند که برای دخترها «استروژن» و برای پسرها «تستسترون» نام برده میشوند.
گفتید این دوره، حساسترین دوران رشد و تکامل است؛ چرا؟
- چون توانایی فرد در بسیاری از زمینهها بیشتر است؛ حافظه بسیار خوبی دارد، سرعت عملش بالا است و مغز تواناییهای بسیاری دارد. نوجوانان انرژی بیشتری دارند و دیرتر خسته میشوند، خلاق هستند و به ایدههایی فکر میکنند که ممکن است افراد بالغ به ذهنشان هم نرسد. خوب است که والدین از ایدههای نوجوانان استفاده کنند و به آنها اجازه بروز دهند.
جالب است، چون معمولا خصلتهای منفی به نوجوانان داده میشود.
- بله، چون سن پرمخاطرهای است و نوجوانان کارهای مخاطرهآمیزی انجام میدهند و به درستی نمیتوانند از مسایل فاصله احساسی بگیرند. تحقیقات نشان میدهند در عین حال توانایی برگشت به حالت عادی از یک ضربه، برای آنها آسانتر از یک انسان بزرگسال است. این دوره برای آنها کوتاهتر است و مشغلههای فکری بیشتری دارند. این دوران پرمخاطره است و معمولا والدین بیشترین محدودیتها را برای آنها اعمال میکنند. در این دوران، نوجوانان پرخاشگرتر میشوند و گاهی دختران بیشتر در خودشان میروند. نوجوانان بین افسردگی و پرخاشگری در نوسان هستند. والدین معمولا میگویند شلخته و بینظم هستند. اغلب نوجوانان بیشترین وقت خود را وقف کارهایی میکنند که دوست ندارند؛ مثل درس خواندن و امتحان دادن که البته بستگی به خواستههای والدین دارد. برای همین مرتب در تعامل با محیط خود و والدینی هستند که روی آنها نظارت دارند.
گفتید که آسانتر از ضربههای عاطفی عبور میکنند و به حالت عادی برمیگردند. این به خاطر سرعت عملی است که به آن اشاره کردید یا اصلا وارد پروسه پذیرش یک ضربه نمیشوند؟
- مسایل زیادی میتوانند عامل باشند. معمولا گفته میشود قدرت و توانایی ترمیم بیشتری دارند و از طرفی هنوز فکر میکنند وقت دارند. یک فرد ۵۰ ساله واکنش متفاوتی با انسان ۱۳ ساله دارد. شاید مرگ شما را یاد خودتان یا والدینتان بیندازد اما نوجوان احساس میکند که زمان برای جبران دارد. از طرفی دیگر، نوجوانان دنیا را از دریچه دیگری میبینند.
از تغییرات هورمون و جسمی و جنسی نوجوانان گفتید؛ در سیستم آموزشی فارسیزبانان، آگاهی نسبت به این دوران وجود ندارد؛ نه در کتابهای درسی و نه منابع تولید ارزش. در چنین شرایطی نقش خانوادهها چیست؟
- در دوران نوجوانی من و شما هنوز تلفنهای هوشمند نبودند و دسترسی به اینترنت وجود نداشت. الان بیاطلاعی فقط مساله نیست بلکه نداشتن اطلاعات درست نیز خطرناک است. قبلا اشاره کردم که وقتی آموزش جنسی نوجوان بر اساس فیلم «پورن» است، میتواند او را آسیبپذیر کند چون با مسالهای خود را مقایسه میکند که از واقعیت دور است. در نتیجه، وظیفه والدین این است که بدانند آیا فرزندانشان اطلاع دارند یا نه و اگر دارند، از چه منابعی اطلاعات را کسب کردهاند. در کشورهای غربی، آموزش ناقصی وجود دارد. چون تمرکز آن روی بیولوژی است و نه آموزش جنسی توام با آموزش عاطفی. اما اگر در خانوادهای والدین بیان آگاهی دادن به نوجوانان را ندارند، در کشورهای غربی بخشی از این کار را انجام میدهند. در غرب، مدارس از خانوادهها اجازه میگیرند که آیا آموزش جنسی به آنها داده شود یا خیر. الان تاکید روی این است که آگاهی درباره هویت جنسی به نوجوانان داده شود که مثلا بیولوژی تعیین کننده هویت جنسی نیست یا آموزش روابط غیر دگرجنسگرا با اجازه خانوادهها به نوجوانان داده شود. در حالی که هرچه نوجوانان اطلاعات درستی داشته باشند، به نفع خانوادهها است. معمولا نوجوانان در خانوادهها یک سوالی را مطرح میکنند تا شاید جواب بگیرند اما معمولا والدین بهانه میگیرند تا از پاسخدهی طفره روند.
اکثر اوقات اولین تجربه عادت ماهانه دختران فاجعه بوده است و در بیاطلاعی مطلق بودهاند. نمیدانستند چه شده، چه باید بکنند و چهطور از خود محافظت کنند. در خصوص رابطه جنسی هم همینطور. متاسفانه والدین الان روی اینترنت حساب میکنند. در حالیکه وجود اینترنت و فضای مجازی نباید ما را از مسوولیت والد دور کند. وقتی فرزندان فیلم میبیند، والدین باید کنار آنها باشند. چون ممکن است احساساتی در آنها بیدار کند که بودن کنار آنها میتواند ما را به آنها نزدیکتر کند و شناخت بهتری پیدا کنیم تا والدین بهتری برای فرزندانمان باشیم.
بهویژه الان جهان اینترنت پر شده است از اطلاعات غلط و هرکسی میتواند با ایجاد یک فضای شخصی، هر اطلاعاتی را بدون تخصص کافی منتشر کند.
- بله؛ هرچه در اینترنت میخوانید، دلیل صحت داشتن آن اطلاعات نیست. باید به منابع دقت کنیم تا صحت اطلاعات را ارزیابی کنیم.
الان دغدغههای والدین در مورد نوجوانان چیست؟
- توضیح دادم که نوجوانی با تغییر بدن و هورمنها آغاز میشود و از نظر فیزیکی و احساسی دچار دگرگونی میشوند. احساس میکنند مسایل مختلف از کنترل آنها خارج است و این مساله میتواند به آنها اضطراب بدهد. در این سن، گروه تاثیر بیشتری از خانواده روی نوجوانان دارد. اگر بین گروه با خانواده فاصله زیادی وجود داشته باشد، میتواند آسیبزننده باشد. والدین نباید نگران شوند که نوجوانان بخواهند مثل گروهی که با آنها در ارتباط هستند، لباس بپوشند و رفتار کنند. خانوادهها بایستی ویژگی این سن را بپذیرند و در مقابله با فرزندان خود قرار نگیرند. در این سن، والدین باید بتوانند حد و مرزهای روشنی را ایجاد کنند؛ مثلا نوجوان اجازه داشته باشد با گروه دوستانش برود بیرون اما باید مشخص باشد که چه ساعتی برمیگردد. یا در نمونهای دیگر، نوجوان ۱۱ ساله نباید نامحدود بیدار باشد و پای تلفن بماند. باید به فرزند آموخت که روتین داشته باشد. خود ما هم برای آموزش این مساله به نوجوانان، باید روتین و حد و مرز با دیگران داشته باشیم. نمیتوان به بچه گفت قانونمند باش اما خودمان قانون را رعایت نکنیم. خیلیها فکر میکنند والدین فقط باید مرز بگذارند و فرزندان اجرا کنند. در حالیکه والدین هم باید به حد و مرزی که بچهها برای آنها میگذارند، احترام بگذارند؛ مثلا بدون اجازه وارد اتاق آنها نشدن، جستوجو نکردن در وسایل شخصی آنها، در تلفن و دفتر خاطراتشان را نگشتن. مسوولیت دادن به نوجوانان مناسب سنشان مهم است. سن نوجوانی، سنی است که عزت نفس در سنین بزرگسالی به تایید فرد در آن مرحله ربط دارد؛ این که والدین چهقدر نوجوانان را در این سن قبول داشتند. صرفا به دنبال ناتوانیها و نداشتهها نباشیم بلکه به دنبال تواناییها و داشتهها باشیم.
به نظر میرسد در روابط میانفردی، روابطی میتوانند موفقتر باشند که پویاتر شوند و توانمندیها را به رخ بیاورند. از گروه اطراف نوجوان مثال زدید، والدینی هستند که حاضرند به عنوان نمونه نوجوان را از تلفن هوشمند محروم میکنند تا از آنها مقابل خطرها محافظت کنند. آیا این رفتار درست است؟
- اصلا امروز نوجوانی نیست که نتواند [در صورت توانایی برآورده کردن هزینه] تلفن هوشمند نداشته باشد. دیسیپلین گذاشتن بد نیست ولی تمام کتابهایی که درباره روشهای فرزندپروری نوشته شده، بدون در نظر گرفتن رشد مغز و اعصاب بودهاند. بعضی اوقات والدین مواجه میشوند با حالتی که احساس میکنند نوجوان به حرفهای آنها گوش نمیدهد و انگار یک گوششان در است و دیگری دروازه. بعضی از خانوادهها حس میکنند شاید نوجوان واقعا دچار مشکل شنوایی است. در حالی که باید آن را به حساب سنی گذاشت که حواس نوجوان پرت است. کتابی هست که نویسنده میگوید نوجوان برای ساختن دنیای خود، باید فاصله بگیرد. اگرچه به نظر میرسد حواسش نیست اما حواسش جمع است. گاهی والدین تحقیر هم میکنند که چرا احمقی و حواست نیست! در بلژیک در موسسهای کار میکردم که همکارم به بچهها میگفت مگر به جای مغز، آبکش در سرت است؟ در حالیکه این تحقیر نوجوان بود.
این سن حساس است چون آسیبپذیرترین دوره سنی است. دوران پوستاندازی است. دیگر کودکی نیست که مدام به آنها فرشته بگویید بلکه کودک پوستاندازی میکند و باید برای مسوولیتپذیری و استقلال آماده شود. کودکان در عینحال که میخواهند بزرگ شوند، مواجه شدن با مسوولیتها برایشان ترسناک است. اقدام به خودکشی هم در این سن بسیار اتفاق میافتد و ممکن است یک اتفاق یا شکست عاطفی نوجوان را به اقدام به خودکشی برساند.
گاه دیده میشود که والدین دوران نوجوانی فرزندشان را با خودشان مقایسه و آن را اهرمی برای کنترل یا اعمال نظر به آنها میکنند. این مقایسهها چه تاثیری دارند؟
- تاثیر بد. دوست دارم والدین یاد نوجوانی خود بیفتند و سختیها را به یاد بیاورند که چه استرسها و اضطرابهایی داشتند و کسی به آنها بها نمیداد. این یادآوری کمک میکند که بهتر با فرزندانمان تعامل کنیم. برای بچهها جالب است که از نوجوانی والدین بدانند. گاهی همان محدودیتها را والدین در ارتباط با فرزندان خود اعمال میکنند. بعضی والدین در محیطهایی رشد کردهاند که نظم آهنین در آن برقرار بوده و کنترل شدهاند، برای همین برعکس شدهاند و هیچ حد و مرزی با آنها ندارند و میگویند ما مثل دوست هستیم. این جمله وحشتناک است. والدین میتوانند با فرزندان خود نزدیک باشند اما نمیتوانند دوست باشند. نوجوان دنبال دوستی با ما نیست، رفقای خودش را دارد. حواسمان باشد فرزندان ما والدین میخواهند و مطمئن باشیم اگر آنها را خطری تهدید کرد یا نگرانی داشتند، ما کسی هستیم که فرزند روی ما حساب کند. مساله دیگر این است که والد باشیم برای آنها و حضور داشته باشیم. با نوجوانان مثبت برخورد کنیم و نه آنکه مدام منفی باشیم. این دوران نوجوانی را موقت بدانیم. در نسل ما به دخترها میگفتند کی اصلا تو را تحمل یا قبول میکند؟ بچه رفتار بد دارد و به نظر میرسد شما را کنار میگذارد اما دلیل آن نیست که نیاز ندارد بلکه باید ماند و مهربان بود و عشق ورزید. این ظاهر قضیه است. به شما برمیگردند. اگر احساس میکنید از پس فرزندان برنمیآیید، کمک حرفهای بگیرید. روشهای خود را تغییر دهید و ناامید نشوید. صادق باشید و به آنها دروغ نگویید؛ مثلا اگر نگران هستید یا حالتان خوب نیست، به نوجوانان دروغ نگویید. اشکالی ندارد والدین خسته و حساس یا تحت فشار باشند. اگر رفتاری از فرزند دیدید، کینه به دل نگیرید و قهر نکنید. ببخشیم و فراموش کنیم.
نوجوانی دوران بیثباتی است و سلیقه آنها تغییر میکند. فکر نکنید که پولتان را حرام کردهاید. اگر میخواهیم به نوجوان ثبات یاد بدهیم، خودمان افرادی با ثبات باشیم. آخرین نکته این که وقتی با سوال نوجوان مواجه شدید، توضیح دهید و به آنها بگویید که ما والد هستیم و نسبت به شما وظیفه داریم و این حد و مرزها برای رشد شما لازم است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر