احسان عبدیزاده
«روایتهای زندان»، مجموعهای از گزارشهایی است که راویان آنها زندانیان هستند؛ گاه از زندانهای معروف میگویند و گاه از زندانهایی که شاید نامشان را هم نشنیده باشیم.
راویان این مجموعه، زندانی سیاسی و عقیدتی هستند و محکومان جرایم عادی. آنها از زندگی خود در زندان میگویند و ما را با خودشان به سلولهای مختلف میبرند. در این گزارش، قرار است روایتی داشته باشیم از چگونگی توزیع مخدر در بندهای مربوط به معترضان بازداشتی تظاهراتهای دی ۱۳۹۶، مرداد ۱۳۹۷ و آبان ۱۳۹۸.
***
معترضان خیابانهای تهران را در سه دوره تظاهرات، پس از بازداشت، بلافاصله به «زندان تهران بزرگ» (فشافویه) منتقل کردند. دوره بازجویی بسیاری از آنها از همان لحظه دستگیری شروع شد و بسته به محل دستگیری و نهاد بازداشتکننده، معترضان بازداشت شده را به خانههای امن، قرارگاههای سپاه پاسداران نظیر «ثارالله»، بندهای پلیس امنیت، بندهای امنیتی زندان «اوین» مانند بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ وزارت اطلاعات و بند اطلاعات سپاه(دو الف) منتقل کردند.
بعضیها در زندان بازجویی شدند و بعضی هم در نهادهای امنیتی. پس از مدتی، بیشتر این معترضان بازداشت شده را به زندان تهران بزرگ واقع در منطقه «حسنآباد» شهر «قم» منتقل کردند.
در بعضی موارد، یعنی وقتی نهادهای امنیتی یا زندان لازم بدانند، معترضان بازداشتی باید به محض ورود، مورد خشونت دیگری قرار بگیرند تا به قول معروف، «حساب کار دستشان بیاید». دو ردیف از سربازان مقابل هم به صف میایستند تا بازداشتیها که معمولا بدنهایشان از ضرب و شتم دوره بازداشت و بازجویی دردناک است، از میان آنها رد شوند و دوباره مورد ضرب و شتم قرار بگیرند. آنها پس از پیاده شدن از اتوبوس، وارد این دو صف میشوند که به «تونل سربازان» معروف است. سربازان هم با باتوم و پوتین از آنها پذیرایی میکنند.
زندانی اگر سرعت عمل داشته باشد، دستها را روی سر میگذارد و فریاد زنان از این تونل رد میشود. پس از آن، معترضان به عنوان متهمان امنیتی، انگشتنگاری میشوند و از آنها عکس میگیرند. به این مرحله در زندان به اصطلاح «کارت و عکس» گفته میشود. سپس زندانیان با گرفتن پتویی، به بندها فرستاده میشوند.
روزهای اولیه حبس معمولا به تیمار میگذرد. امکان برقراری تماس زندانی با خانواده از او سلب و با توهین، تخریب و تحقیرهای افسر نگهبان و پرسنل زندان، با آثار شکنجههای جسمی و روحی سپری میشود.
اما میخواهم درباره عملکردی که آن را عامدانه میدانم و از سوی حکومت به معترضان زندانی اعمال میشود، روایت ناگفتهای را بازگو کنم.
در هر سه دوره بازداشتهای گسترده، اعم از دی ۱۳۹۶ در تیپ یک زندان، مرداد ۱۳۹۷ در همان تیپ و آبان ۱۳۹۸ در بند۲ تیپ۵ زندان، یک نفر و تیمش را به عنوان وکیلبند انتخاب کرده بودند. کلیه کارهای مدیریت زندانیان در بند بر عهده یک زندانی به عنوان وکیلبند و تیم همراهش است. به طور کلی، این افراد توسط مسوولان حفاظت زندان تعیین میشوند و وکیلبند درآمد خوبی از این پست به جیب میزند؛ آنهم با توزیع مواد مخدر میان معترضان زندانی.
مجموعه وکیلبندی که همواره در هنگام ورود بازداشتیهای امنیتی، از بندهای خودشان به بند تازه بازداشتشدگان منتقل میشوند، در هر سه دوره عملکرد مشابهای داشتند که رکن آن، توزیع ارزان و انبوه مخدر میان جوانان معترض است.
ما نام وکیلبند را «جواد» میگذاریم. جواد به محض دست گرفتن بند، نیروهای انتظامات را که از میان زندانیان انتخاب کرده است، سامان میدهد و مقرراتی برای اداره بند تعیین میکند.
جواد قرصهای «B2»، «هرویین»، «شیشه» و دیگر مخدرات را به تیمش میدهد تا در بند به قیمت ارزان بفروشند. گاهی حتی به بچهها «عشق» میدهد؛ یعنی مواد مخدر را رایگان میان آنها توزیع میکند. جواد و تیمش که تنها زندانیان قدیمی در میان بازداشتشدگان تازه وارد هستند، برایشان از زندان میگویند؛ از اینکه زندان بدون مواد نمیگذرد: «همه تو زندان میزنن تا روزا بگذره، بعدش حالا میرن بیرون میذارن کنار!»
آنها آن قدر از خوبی و لازم بودن مصرف مواد و از سختیها و زشتیهای حبس میگویند تا دیگران اقناع شوند. این شیوهای است که زندان در سه سال اخیر و دقیقا در هر سه دوره، دست کم در سه ماه اول بازداشت جوانان پیش گرفته است؛ پخش گسترده مواد مخدر همراه با حضور تیم مشخص و یکسانی از توزیعکنندگان و توصیهکنندگان مصرف مواد.
این رویه را همراه کنید با شرایط روانی معترضان زندانی در بدو ورود به زندان، گذراندن دوران پرخشونت بازداشت و بازجویی و همچنین فشارهای وارده بر خانوادههایشان که به گوششان میرسد. سپری کردن روزهای پس از بازجویی، جلسات دادگاه، ماههای انتظار برای حکم و روزهای پس از احکام طولانی مدت، روزگار پرتنشی هستند که موی جوانان بند را گاه سفید میکنند؛ جوان پویا و معترضی که به یکباره و در چنین شرایطی حالا با محدودیتهای گستردهای در زندان مواجه میشوند از قبیل نبود کتاب و کتابخانه، روزنامه، مجله، ممانعت از پست کتاب به داخل زندان، ورزش، نبود تلویزیون و در واقع، همه آنچه طبق آییننامه سازمان زندانها، میبایست در اختیار زندانی قرار بگیرد. نداشتن هیچ امکانی برای سپری کردن مدت حبس، نتیجهاش آلوده شدن برخی از جوانان به مخدرها، آنهم در اولین تجربه زندان میشود؛همان اتفاقی که بعد از آبان ۱۳۹۸ در بند ۲ امنیتی هم شاهدش بودیم.
گرچه پس از گذشت چندماه، تعدادی از معترضان آبان به حضور جواد در بند اعتراض و پس از درگیری، او و تیمش را از بند بیرون کردند اما تعدادی از دوستانشان به شدت درگیر مخدرها شده بودند. مسوولان زندان هم همان چند جوان معترض به حضور جواد در بند را به بندهای جرایم سنگین منتقل کردند. گویی این حلقه گسترش اعتیاد در زندان با بندهای دیگر متفاوت است.
اینجا و در این بندها، برای چرخه مواد مخدر، منافع مالی و اقتصادی چندان در میان نیست. این حلقه هدف و خواسته دیگری را دنبال میکند. این که از جوان معترضی با مشتهای گره کرده، فردی درگیر اعتیاد و پای بساط بسازد، اهمیت دوچندانی برای حاکمیت، زندان و مسوولان آن دارد.
مطالب مرتبط:
روایتهای زندان؛ زندانیان را گیج کن و بخوابان تا اعتراض نکنند
روایتهای زندان؛ کار در فشافویه یعنی حبس با اعمال شاقه
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر