close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

شیلی: «جزیره ثبات» با کدام شیوه‌های مبارزاتی دگرگون شد؟

۲۶ آذر ۱۳۹۸
آرش عزیزی در دهکده جهانی
خواندن در ۱۱ دقیقه

آرش عزیزی

ایران در سال‌های اخیر بارها و بارها صحنه اعتراض بوده: ۱۸ تیر ۷۸، خرداد ۸۸، دی‌ماه ۹۶ و حالا اعتراضات آبان ۹۸. اما همزمانی اعتراضات در دیگر کشور‌ها با اعتراضات آبان ۹۸ ایران، آن را را از اعتراضات قبلی ایران متمایز می‌کند. این یعنی می‌توان امیدوار بود که مردم ایران در جدال‌ خود با فساد و فقر و دزدی و دیکتاتوری؛ تنها نیستند. «آرش عزیزی»، خبرنگار؛ در سفری ده روزه از اعتراضات شیلی، هنگ کنگ و لبنان برای ایران‌وایر گزارش تهیه می‌کند.​
 

از میان سه کشوری که ایران‌وایر برای گسترش همبستگی با اعتراضات ایران به آن‌ها سفر کرد، شیلی جایگاهی ویژه و متناقض دارد. از یک‌سو، فرهنگ مبارزاتی این کشور شاید بیش از همه نزد ایرانیان شناخته‌شده است. از طرف دیگر،‌ نسبت به لبنان و هنگ‌کنگ کمترین آگاهی نسبت به ایران در این کشور وجود داشت. در ایران، کاستِ ترانه‌های «ویکتور خارا»، خواننده کمونیست شیلیایی را خیلی‌ها شنیده‌اند و سرود «بر پا خیز»‌ که بر بنیان ترانه‌ای شیلیایی تنظیم شده از سرودهای مطرح انقلاب ۵۷ بود. در سال‌های اخیر هم شعارهایی مثل «خامنه‌ای پینوشه، ایران شیلی نمی‌شه» در اعتراضات ۱۸ تیر شنیده می‌شدند. در شیلی اما تقریبا هیچ‌کس اطلاعی از اعتراضات ایران نداشت. این امر چند علت مختلف دارد.

اول این‌که در آمریکای لاتین و بخصوص آمریکای جنوبی بیشتر تمرکز بر اتفاقات پرشمار منطقه و فوقش آمریکای شمالی است. بقیه دنیا این‌قدر دوردست هستند که بیشتر نگاهی کلی و عمومی نسبت به آن‌ها وجود دارد و لزوما فرقی‌ بین کشورهای مختلف خاورمیانه دانسته نمی‌شود. البته سابقه ارتباطاتی عمیق و طولانی بین خاورمیانه و آمریکای لاتین وجود دارد. در سفر به شیلی موفق به دیدار با چند ایرانی از قشرهای مختلف شدم: از مغازه‌داری از اصفهان که ده‌ها سال بود در سانتیاگو زندگی می‌کرد تا جوان دانشجویی که تازه از ایران آمده بود. صدها هزار نفر از مردم آمریکای لاتین هم تبار عرب دارند و رابطه خود را با این هویت حفظ کرده‌اند. در شیلی مثلا باشگاه‌های فوتبالی به نام فلسطینی‌تبارها وجود دارد و خیلی‌ها می‌گویند بزرگ‌ترین جمعیت فلسطینی‌تبار جهان پس از فلسطین در شیلی است؛ ادعایی محلی که معلوم نیست واقعیت داشته باشد. بااین‌وجود، این‌جور ارتباطات در سطح نمادین و عمومی هستند و اطلاع از جزئيات در سیاست خاورمیانه حتی بین فعالان سیاسی اندک است تا چه برسد به عموم مردم.

نکته دوم که تا حدودی در سایر کشورها هم مطرح است این است که از زمان درگرفتن اعتراضات تمام هم‌وغم مردم شرایط کشور خودشان بوده و کمتر توجهی به سایر کشورها می‌شود. این موضوع بغرنج مهمی در مساله همبستگی بین‌المللی است. بعضی‌ها حتی هرگونه توجه به کشورهای دیگر را هدر دادن منابع فکری و خبری می‌دانند و موضع عمومی‌شان چنین است که «بقیه کشورها به ما چه مربوط؟» البته این موضع همیشه مخالفینی هم دارد که متوجه منفعت‌هایی که همبستگی بین‌المللی می‌تواند برای جنبش بیاورد، هستند. همین است که من در مدت کوتاه حضور خود در شیلی موفق شدم با بسیاری گفتگو کنم و گرچه اطلاع چندانی از ایران وجود نداشت، بدون شک علاقه به بیشتر دانستن وجود داشت. وقتی کمی در مورد شرایط ایران توضیح می‌دادم و از کشته چند صد نفر در جریان اعتراضات می‌گفتم بسیاری از فعالان بلافاصله با ایران ابراز همبستگی می‌کردند. چنان‌که چند پیغام همبستگی از سوی مردم شیلی را برای ایران‌وایر ضبط کردم.

دلیل سوم بی‌خبری از ایران هم، به گفته فعالان محلی، این است که رسانه‌ها این‌قدر راجع به جنبش در شیلی دروغ گفته‌اند که خیلی‌ها حاضر نیستند تلویزیون نگاه کنند و اخبار خود را از شبکه‌های اجتماعی می‌گیرند که تمرکزشان بیشتر بر اخبار محلی و فوقش اخبار سایر کشورهای آمریکای لاتین مثل تحولات بولیوی و اعتراضات کلمبیا است.

 

داستان اعتراضات شیلی

اعتراضات شیلی بیش از ۶۳ روز است که در جریان است و در این دو ماه جامعه شیلی با تحولات گسترده‌ای مواجه شده است. انگار تاریخ چند دهه در طول چند هفته دگرگون شده است.

جنبش شیلی از اعتراضات دانش‌آموزان دبیرستانی به افزایش قیمت مترو آغاز شد؛ اما مردم از همان آغاز شعاری اتخاذ کردند که تاکید می‌کرد مساله فقط بر سر افزایش قیمت مترو نیست: «قضیه ۳۰ سال است نه ۳۰ پزو (واحد پول شیلی).» منظور از این سی سال، سابقه سیاست‌های اقتصادی شیلی است. در سال ۱۹۷۳ بود که دولت رییس‌جمهور چپ‌گرای شیلی از حزب سوسیالیست، «سالوادور آلنده»، با کودتای نظامی موردحمایت سازمان سیای آمریکا سرنگون شد. در پی آن دیکتاتوری خونین «آگوسته پینوشه» راست‌گرا سر کار آمد که دست به سرکوب و کشتار گسترده فعالین چپ و چهره‌های مردمی مثل همان ویکتور خارا، خواننده کمونیست شیلیایی زد. خاطره مبارزات علیه این دیکتاتوری همچنان بخش مهمی از فرهنگ مبارزاتی مردم شیلی و الهام‌بخش اعتراضات کنونی است. اما دیکتاتوری پینوشه همراه با تحمیل سیاست‌هایی اقتصادی بود که به «نئولیبرالیسم» معروف شده‌اند.

نظرات «میلتون فریدمن»، اقتصاددان راست‌گرای مشهور آمریکایی، در دهه ۱۹۷۰ تازه داشت روی بورس می‌آمد و از اولین کشورهایی که در پیاده کردن نظریات او (ازجمله خصوصی‌سازی‌های گسترده و کوچک کردن بخش دولتی) نقش داشت، همین شیلی پینوشه بود.

کنار زدن دولت دیکتاتوری پینوشه تنها با همکاری احزاب مختلف چپ و میانه ممکن بود (بخشی از داستان این سقوط دیکتاتوری در فیلم زیبای «نه» به کارگردانی پابلو لارائین روایت شده) و همین باعث شد سیاست‌های اقتصادی پس از آمدن دموکراسی نیز حفظ شوند. درنتیجه دیکتاتوری کنار رفته بود اما میراث‌های پینوشه-فریدمن همچون گران بودن بهداشت و آموزش و حمل‌ونقل همچنان پابرجا بودند. حتی وقتی رییس‌جمهوری مثل «میشل باشلت» از حزب سوسیالیست سر کار آمد اساس این سیاست‌ها عوض نشدند گرچه اعتراضات گسترده دانشجویی در سال ۲۰۱۱ (در میان موجی جهانی از اعتراضات که از بهار عربی آغاز شده بود) باعث عقب‌نشینی از بعضی مسایل شدند. موضوع اعتراضات کنونی نیز بهبود وضعیت اقتصادی مردم و بخصوص بهبود وضعیت نظام آموزش و بهداشت است که خصوصی‌سازی آن باعث شده در دسترس اکثریت مردم نباشد.

برخلاف سایر کشورهای موردبررسی ما، می‌توان گفت که در شیلی اعتراضات و حکومت را می‌توان به ترتیب به جناح چپ و راست تقسیم کرد. اما این موضوع نیز پیچیدگی‌هایی دارد. مردم معترض بدون شک از نمادهای جنبش چپ مثل سرودهای ویکتور خارا استفاده می‌کنند و خواهان کنار رفتن رییس‌جمهور راست‌گرای خود، «سباستین پینیه‌را»، هستند. بیشتر معترضین مطلع در ضمن پیشروی خواسته خود را از طریق سر کار آمدن دولتی چپ‌گرا می‌بینند که باید تحت‌فشار مردمی به خواسته‌های اقتصادی آن‌ها تن دهد. اما اغلب همین مردم در ضمن می‌گویند که به احزاب چپ اعتمادی ندارد. حزب کمونیست شیلی ازجمله احزاب حاضر در اعتراضات بوده و من در سفرم با برخی فعالین این حزب گفتگو کردم که خود را همراه با جنبش می‌دانند. اما خیلی از جوان‌ها نسبت به این حزب که هشت کرسی در مجلس دارد نیز ابراز بی‌اعتمادی کردند. بخصوص کم سن و سال‌ترها که مثل خیلی کشورهای دیگر روحیه شورشی و پوپولیستی دارند و تاکید داشتند که با هیچ حزبی سازگاری ندارد.

اما فرای احزاب مشخص، ترکیب طبقاتی جامعه شیلی به‌گونه‌ای است که تقسیم‌بندی «فقیر علیه غنی» که مطلوب چپ است نزد اکثریت مردم پذیرفته‌شده است.

 

«سول سرانو»، تاریخدان، دراین‌باره می‌گوید: «تاریخ اقتصادی شیلی با معدن و کشاورزی تعریف شده است، دو بخشی که نیازمند نیروهای کار بزرگ هستند و درنتیجه از اساس ماهیت سلسله‌مراتبی دارند و این موضوع در جامعه نیز منعکس شده است.»

 

جزیره ثبات

حدود یک هفته پیش از این‌که اعتراضات شیلی بالا بگیرند، رییس‌جمهور، پینیه‌را، در گفتگویی از کشورش به‌عنوان «واحه‌‌ای» (نقطه‌ای سرسبز در میان صحرا) نام برد که در میان آشوب‌های آمریکای لاتین، مرکز ثبات سیاسی است؛ یعنی همان تز قدیمی «جزیره ثبات» که انگار طلسم شده است و هرکس پز ثبات می‌دهد با بی‌ثباتی مواجه می‌شود. اما شیلی چگونه از ثبات به وضعیت کنونی رسید؟

برای پاسخ دادن به این سوال باید هم به شیوه‌های مبارزاتی مردم نگاه کنیم و هم به اشتباهات مسلم دولت که باعث گر گرفتن اعتراضات شد.

اولین حرکت اعتراضی عمده در روز ۶ اکتبر اتفاق افتاد. در واکنش به افزایش قیمت مترو که باعث شد شیلی از گران‌قیمت‌ترین کشورها در زمینه قیمت حمل‌ونقل شود، دانش‌آموزان دبیرستانی به همراه دانشجویان دست به حرکت هماهنگی در حمله و اشغال ایستگاه‌های مترو در سراسر سانتیاگو، شهر پایتخت، زدند. چنین هماهنگی‌ای چطور ممکن بود؟

ازیک‌طرف به این خاطر که مبارزه برای پایین نگاه‌داشتن قیمت حمل‌ونقل بخش مهمی از آگاهی جمعی جنبش‌های اجتماعی در آمریکای لاتین است و همیشه نسبت به این قضیه حساس هستند. از سوی دیگر به این خاطر که سازما‌ن‌های دانش‌آموزی و دانشجویی دموکراتیک که مرتب مشغول فعالیت‌اند و رهبرانشان با رای منظم و متداول اعضا انتخاب می‌شوند قادر به انجام حرکت بودند. چنین کاری قاعدتا در کشورهای دموکراتیک مثل شیلی راحت‌تر است. همین است که در کشورهای دیکتاتوری مثل ایران با هرگونه تشکل مستقل سریعا برخورد می‌شود.

بسیاری از مردم در ضمن خاطره سال ۲۰۱۱ را به همراه داشتند. یکی از جوانانی که با او صحبت کردم گفت به این خاطر به خیابان می‌آید که دین خود به معترضین سال ۲۰۱۱ را ادا کند چراکه به لطف آن‌ها بوده که آموزش رایگان برای بعضی از مردم ممکن شده. خاطره تاریخی از امکان به نتیجه رسیدن اعتراضات خود موضوع انگیزه گرفتن مردم است.

دولت پینیه‌را اما متوجه امکان محبوبیت عمومی خواسته‌های دانش‌آموزان و دانشجویان نبود و فکر می‌کرد نیازی نیست در مقابل اعتراضات کوتاه بیاید. دولت در همان روزها قیمت برق را نیز ۱۰.۵ درصد بالا برده بود. درنهایت البته دولت این اقدامات را پس‌ گرفت و عقب‌نشینی کرد و حتی حداقل دستمزد و دستمزد بازنشستگی را بالا برد؛ اما زمانی که دیگر دیر شده بود و اعتراضات مردمی همه‌جا را فرا گرفته بود. در اواسط ماه اکتبر شاهد تظاهرات یک میلیون نفری مردم سانتیاگو در «میدان کرامت» (میدان ایتالیای سابق) بودیم. پس از آن اعتراضات در تقریبا تمام محلات سانتیاگو و خیلی شهرهای دیگر کشور نیز درگرفتند. در شیلی پیدا کردن کسی که نظر مثبتی نسبت به اعتراضات نداشته باشد به نظر دشوار می‌رسد. جالب اینجا است که افرادی را هم که من در سفرم باهاشان گفتگو کردم و مخالف اعتراضات بودند اعتراف کردند که شیلی درگیر نبرد «فقیر علیه غنی» است و می‌گفتند اکثریت مردم نباید توقع داشته باشند بتوانند به بهبود وضعیت خود دست بزنند.

اولین واکنش پینیه‌را به اعتراضات این بود که اعلام کند کشورش «در جنگ با دشمنی خشونت‌بار» است و سپس دست به سرکوب گسترده اعتراضات توسط نیروهای ضدشورش زد. من چند روز در اعتراضات میدان کرامت حاضر بودم و دیدم که چطور نیروهای ضدشورش از همان ابتدا با گاز اشک‌آور و شلیک آب به سراغ معترضان می‌آیند. حتی پیش از آن‌که اعتراضات به‌طورجدی شروع شود نیروهای پلیس انگار برای قدرت‌نمایی حمله را علیه گروه‌های گرد آمده آغاز می‌کنند. تعجبی نیست که سمت مقابل نیز دست به تلافی می‌زند. از سوزاندن تایر (که جلوی اثر گاز اشک‌آور را هم می‌گیرند) تا بند آوردن خیابان و پرتاب سنگ به‌سوی پلیس مسلح.

اعتراضات شیلی تاکنون به کشته شدن ۲۳ نفر و زخمی شدن نزدیک به ۳۵۰۰ نفر انجامیده‌اند. بخشی از گزارش‌ها خبر از این می‌دهد که پلیس عامدانه برای زخمی کردن و حتی کور کردن معترضین شلیک کرده است. جمعه هفته گذشته سازمان ملل گزارشی منتشر کرد که در آن نیروهای مسلح و پلیس شیلی به نقض جدی حقوق بشر متهم شده‌اند. این گزارش ۳۰ صفحه‌ای مربوط به پژوهش‌هایی است که در سه هفته اول نوامبر انجام شده‌اند و نیروهای مسلح شیلی را متهم به جرایم بسیاری مثل شکنجه، تجاوز و سایر انواع خشونت جنسی علیه مردم معترض می‌کنند.

این برخورد خشونت‌بار و اعلام رسمی «جنگ» از سوی رییس‌جمهور کشور هم جنبش را به‌سوی تهاجمی‌تر شدن پیش برد و هم بخش‌های بسیاری را جذب آن کرد. یکی از معلم‌های جوانی که با او گفتگو کردم می‌گفت وقتی دیده که رییس‌جمهور کشور در مقابل خواسته‌های معقولی مثل عدم افزایش قیمت حمل‌ونقل اعلام «جنگ» می‌کند چاره‌ای به‌جز پیوستن به اعتراضات نیافته است.

دولت علیرغم عقب‌نشینی‌هایی که از آن صحبت کردیم و علیرغم وعده تعیین قانون اساسی جدید همچنان به برخورد خشن با معترضیان ادامه می‌دهد. اخیرا برخی نمایندگان حتی طرحی برای تشدید مجازات برای هرکس که در خیابان باریکاد (راه‌بند) بسازد و سنگ بیاندازد و به ساختمان‌های تجاری حمله کند به مجلس برده بودند که مجلس سنا آن را رد کرد.

 

معترضان اما در مقابل خشونت پلیس چه می‌کنند؟

یکی از گروه‌های قابل‌توجهی که در سفر به شیلی با آن مواجه شدم «سلامت در خیابان» («سالود ان کایه») بود، گروهی متشکل از داوطلبان پزشکی که مجزا از سازمان‌هایی مثل «صلیب سرخ» در اعتراضات حاضر بودند. نیروهای «صلیب سرخ» هم البته در اعتراضات میدان کرامت حضور داشتند اما «سلامت در خیابان» بسیار جسورانه‌تر عمل می‌کرد. کلینیک سرپایی این سازمان در کوچه‌ای پشت میدان بود که باعث می‌شد معترضانی که در «خط مقدم» مقابله با پلیس آسیب می‌بینند بتوانند به آن راه پیدا کنند (برخلاف صلیب سرخی‌ها که فقط وسط میدان حاضر بودند.) راه یافتن به این کلینیک به معنی گذشتن از زیر حمله گاز اشک‌آور و شلیک آب پلیس بود. درون آن اما شاهد روحیه‌ای صمیمانه و رفیقانه بین داوطلبان و کمک به معترضین زخمی‌شده بدون هیچ‌گونه پرسیدن سوال بودیم.

با داوطلبین که صحبت کردم جالب بود که می‌دیدم خیلی از آن‌ها از طریق آشنایی با «سلامت در خیابان» به جنبش علاقمند شده‌اند. ازجمله دانشجویی سال دومی که گفت ابتدا نظر مثبتی به اعتراضات نداشته و فقط برای کمک آمده؛ اما وقتی با معترضان و خواسته‌هایشان آشنا شده به جنبش پیوسته، بخصوص وقتی شاهد توحش پلیس علیه آن‌ها بوده است.

 

آینده شیلی

حرف مشترک تقریبا تمام معترضانی که در شیلی با آن‌ها گفتگو کردم این بود که تحولات این دو ماه برگ جدیدی در تاریخ شیلی گشوده است. با توجه به نظام دموکراتیک شیلی و با توجه به نقش سازمان‌هایی همچون اتحادیه‌های دانشجویی و کارگری (که همه در ارتباط با احزاب چپ هستند) می‌توان انتظار داشت که جنبش به‌سوی راه‌های مدنی و انتخاباتی برود. اما با توجه به بدبینی موجود نسبت به احزاب چپ همچون حزب سوسیالیست آیا شاهد بازگشت دولت چپ خواهیم بود؟ و اگر چنین دولتی بازنگردد واکنش معترضین چه خواهد بود؟ قانون اساسی جدیدی که قرار است توسط همین مجلس کنونی نوشته شود آیا موفق به راضی‌کردن معترضین می‌شود؟

این‌ها ازجمله سوال‌های اصلی هستند. اما یک نکته مثبت کشوری با فرهنگ مبارزاتی مثل شیلی این است که هرکس سر کار بیاید فشار مردم بر دولت برای رسیدن به خواسته‌های اجتماعی‌شان ادامه خواهد داشت. برای این مردم «خیابان» نه شیوه‌ای غیرمعمولی که بخشی محوری از حیات سیاسی است.

از همین بلاگ بخوانید:
ایران در دهکده جهانی:‌ معترضان چه می‌خواهند؟

اعتراضات هنگ‌کنگ: مردم چه می‌خواهند؟

گزارش «آرش عزیزی»، خبرنگار؛ از اعتراضات مردم شیلی

«آرش عزیزی»؛ در دهکده جهانی

هم سرخ و هم سیاه، یادآور خون و اشک اعتراض‌ها؛ در شیلی به یاد تهران

«آرش عزیزی» در دهکده جهانی: هنگ‌کنگ

لبنان: انقلاب علیه نظام فرقه‌ای به کجا خواهد رفت؟

بیم و امید ؛ شیر هنگ کنگ و گربه ایران در سایه اژدها

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

انسولین در مشهد سهمیه‌بندی شد

۲۶ آذر ۱۳۹۸
خواندن در ۱ دقیقه
انسولین در مشهد سهمیه‌بندی شد