جنبش اعتراضی مردم هنگکنگ بیش از ۱۹۰ روز است که بهطور تقریبا دائمی ادامه داشته اما ریشههای آن به ماهها و سالهای قبل بازمیگردند. جنبش هنگکنگ شاید تنها جنبش اعتراضی باشد که هدفش بیش از آنکه تغییر اوضاع باشد حفظ اوضاع کنونی و عدمتغییر است. این شهر بندری پرآوازه بیش از صدسال مستعمره بریتانیا بود و در این مدت یکی از ویژهترین وضعیتهای جهان را داشت: لیبرالیسم بدون دموکراسی. یعنی حقوق مدنی و لیبرال در آن رعایت میشد اما خبری از دموکراسی نبود. در سال ۱۹۹۷ مطابق توافقی که در دهه قبل بین «مارگارت تاچر»، نخستوزیر وقت بریتانیا و دولت حزب کمونیست چین انجام شده بود، هنگکنگ به قیومیت کشوری برگشت که برای مردم خودش نه لیبرالیسم و حقوق مدنی داشت و نه دموکراسی. پکن اما وعده داده بود که مردم هنگکنگ میتوانند شیوه زندگی خود را حفظ کنند چراکه چین حاضر است «یک کشور، دو سیستم» را تحمل کند.
یکی از جوانان هنککنگی که در طول سفرم با او گفتگو کردم میگفت این منطقه امروز به «یک کشور، یک و نیم سیستم» رسیده. یعنی هنگکنگ دیگر آن چیزی نیست که بود؛ همین ترس از تغییر بیشتر است که مردم را به خیابان آورده است. جوانی ۱۹ ساله به نام «ئی» علت ورود خود را به جنبش خیلی ساده توصیف میکرد: «نمیخواهیم هنگکنگ به یکی از شهرهای چین بدل شود.»
این خواست مشترک معترضین و بسیاری مردم است گرچه این خواسته برای مردم مختلف معانی مختلفی دارد. بعضیها بیشتر به حقوق مدنی هنگکنگ و آزادیهایش اهمیت میدهند؛ بعضیها خواهان گسترش دموکراسی و استفاده از آن برای تغییر سیاستهای اقتصادی هستند؛ و بعضیهای دیگر بیشتر به مشخصه فرهنگی-زبانی هنگکنگ اهمیت میدهند؛ بخصوص زبان. زبان اکثریت مردم هنگکنگ چینیِ کانتونی است در مقابل، چینیِ ماندارین در سایر نقاط چین مسلط است و زبان یک میلیون نفر از هفت میلیون نفر مردم هنگکنگ که از سرزمین اصلی چین به این شهر-جزیره مهاجرت کردهاند.
دور اخیر جنبش هنگکنگیها از روز ۹ ژوئن با تظاهراتی یک میلیون نفره در پارک ویکتوریا آغاز شد. سلسله اتفاقاتی که منجر به این تظاهرات شدند حتی ریشه سیاسی هم نداشتند. ماجرا از این قرار بود که زوجی هنگکنگی برای تعطیلات روز والنتاین عازم تایوان شدند. پسر به هنگکنگ برگشت اما از دختر خبری نشد تا اینکه جسدش را در تایوان پیدا کردند. این پسر در نتیجه مظنون به قتل بود. حالا مشکل قضایی خاصی پیش آمده بود: هنگکنگ نمیتوانست پسر را دادگاهی کند چراکه قتل در حیطه قضایی این شهر اتفاق نیفتاده بود. از طرفی این شهر قوانینی که امکان ارسال متهم به تایوان یا سایر کشورها را داشته باشد، هم نداشت. این بود که لایحهای در این مورد به مجلس قانونگذاری هنگکنگ رفت. این لایحه این امکان را فراهم میکرد که هنگکنگیها برای دادگاه و رویه قضایی و مجازات به سایر کشورها ازجمله جمهوری خلق چین فرستاده شوند. خیلی از کشورها، توافقهای اینچنینی با یکدیگر دارند اما معنای این توافق برای هنگکنگیها آشکار بود: هنگکنگ مدتها است که مکانی امن برای کسانی بوده که از دیکتاتوری چین فرار میکنند. با وجود این قانون امکان ارسال شهروندان هنگکنگ به چین ممکن میشد. یعنی امکان داشت فردی را در هنگکنگ دستگیر کنند و او بهجای برخورداری از حقوق مدنی رایج در هنگکنگ به بیدادگاههای چین فرستاده شود. آیا دست سنگین پلیس سرکوبگر پکن اینگونه وارد این شهر-جزیره نخواهد شد؟ آیا مشخصه ویژه هنگکنگ از میان نخواهد رفت؟
این بود که یک میلیون نفر به خیابان آمدند و جنبشی عظیم درگرفت. در هفتههای پیشرو جنبش به پنج خواست مشخص رسید که اولیاش لغو لایحه بود. لغو لایحه پنج ماه بعد ممکن شد اما تاکید جنبش حالا بر این است که تا هر پنج خواسته محقق نشوند مردم به خانههایشان نخواهند رفت. خواست اولی در ۲۳ اکتبر را عقبنشینی مقامات محقق شد. چهار خواست دیگر از این قرارند: عدم اطلاق واژه «شورش» به تظاهرات مردمی (که عواقب حقوقی برای دستگیرشدگان و شرکتکنندگان خواهد داشت)، آزادی و عفو زندانیان، برقراری کمیسیون مستقل برای تحقیق در مورد خشونت پلیس نسبت به معترضین و استعفای «کری لام»، رییس اجرایی هنگکنگ و برقراری انتخابات دموکراتیک برای انتخاب مجلس قانونگذاری و رییس اجرایی بعدی هنگکنگ.
فعلا از برقراری چهار خواست دیگر خبری نیست و جنبش مردم هنگکنگ همچنان ادامه دارد. یکشنبه هفته گذشته به مناسبت روز حقوق بشر بیش از ۸۰۰ هزار نفر به خیابان آمدند و شعار اصلیشان «نبرد برای آزادی» بود. آنچه ثابت کرده خواستههای جنبش در سراسر جامعه هنگکنگ طرفدار دارند پیروزی خیرهکننده احزاب طرفدار دموکراسی و شکست احزاب طرفدار پکن در انتخابات شورای مناطق است که ماه پیش برگزار شد. کری لم شنبه برای اولین بار پس از شکست عازم پکن شد. او در این سفر چهار روزه قرار است با عالیترین مقامات دولت چین دیدار کند تا راههایی برای پایان دادن به جنبش اعتراضی پیدا کنند.
معترضین ضمن تاکید بر پنج خواسته خود شروع به رویاپردازی در مورد آینده نیز کردهاند. بعضی جوانها صحبت از استقلال میکنند و بعضی دیگر از خواستهای خیالی مثل بازگشتن به بریتانیا یا حتی پیوستن به آمریکا. خواست استقلال مردمی که بهوضوح ویژگیهایی متفاوت از سرزمین اصلی چین دارند البته از بنیانی عادلانه برخوردار است اما در دنیای واقعی نظام بینالمللی به این راحتیها امکان جدایی یک شهر از یکی قدرتمندترین دولتهای جهان را فراهم نخواهد کرد. بخصوص قدرتی که بمب اتمی دارد، دومین اقتصاد بزرگ دنیا است و عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل.
پس راه پیشروی برای هنگکنگیها چه خواهد بود؟
یکی از چشمگیرترین ویژگیهایی که در گفتگو با معترضین در هنگکنگ به نظرم میآمد ترکیب عملگرایی و پافشاری بر اصول و رادیکالیسم بود. هنگکنگیها میدانند که خواستهای اصلیشان موردحمایت بخش عظیمی از مردم است. جالب است که بسیاری از مردم عادی که با آنها صحبت کردم گفتند ابتدا علاقه چندانی به این جنبش نداشتهاند اما پس از دیدن خشونت گسترده پلیس خود را موظف به پیوستن به آن دانستهاند. همین است که برخلاف بسیاری سایر کشورها حتی اقدامات خشونتبار معترضین، که اوجش را در درگیریهای دانشجویان دانشگاه پلیتکنیک با پلیس شاهد بودیم، باعث نشد مردم در انتخابات به احزاب دموکرات رای ندهند یا نظری منفی نسبت به معترضین پیدا کنند. در نتیجه معترضین با این پشتوانه مردمی به میدان میآیند. نمونه واضح ترکیب عملگرایی و اصولگرایی در استراتژی معترضین همین است که با پنج خواست مشخص و تا حدود زیادی دستیافتنی به میان آمدهاند و بر همانها پافشاری میکنند، نه بر خواستهای بزرگتری مثل استقلال هنگکنگ که خودشان هم میدانند لزوما دستیافتنی نیست و بیشتر بهعنوان چشمانداز آرزوهای سیاسی مطرحش میکنند.
این انعطاف استراتژیک بین معترضین هنگکنگی ربط مستقیمی به شیوههای سازماندهی آنها دارد. جای تعجب ندارد که در جنبش اعتراضی شهر توسعهیافتهای مثل هنگکنگ پیشرفتهترین دانش فنآوری مورداستفاده قرار گیرد. استفاده از نرمافزارهایی مثل واتساپ و تلگرام در میان بیشتر جنبشهای اعتراضی در سراسر دنیا باب است اما در هنگکنگ کار از اینها فراتر رفته است
جوانان نهفقط با گروههای معمولی و غیر امن که با شبکههای پیشرفته و رمزگذاریشده با همدیگر در تماساند. این شبکهها سطوح مختلف دارند. با اینکه تاکید بر بدون رهبر بودن جنبش است، بعضی چهرههای مورد اعتمادتر نقش تماس با افرادی را دارند که میخواهند برای وظایف مرکزی مربوط به تظاهرات و غیره ایفای نقش کنند. در نتیجه چندین لایه شبکههای رمزگذاری شده وجود دارد که در آن افراد مختلف در سطوح مختلف جنبش با همدیگر و با سازماندهندگان مرکزی در تماساند. درعینحال اما کانالهایی برای ارتباط عمومی هم وجود دارد که همه میتوانند از طریق آنها از آخرینها باخبر شوند. این شیوههای پیشرفته ارتباطگیری دستبهدست با سازمانهای سنتی مثل اتحادیههای وسیع کارگری و دانشجویی کنار هم قرار گرفتهاند و هر جا این سازمانها ضعیفتر هستند جوانان با استفاده از این شیوهها جای خالی مجراهای سازماندهی را پر میکنند.
تماس با روزنامهنگاران مقیم هنگکنگ و خارجیها هم نیز از همین طریق انجام میشود. گروههایی ویژه این منظور در تلگرام وجود دارد که از طریق آن پس از چک هویت روزنامهنگار و اطمینان از امن بودن او بنا به نیازی که دارد گفتگوهایی ویژه به او سپرده میشود. دانش بالای افراد مسوول در این زمینه قابلتوجه است. مثلا وقتی فهمیدند من روزنامهنگاری از ایران هستم سعی کردند من را در تماس با افرادی قرار دهند که اطلاعاتی از ایران دارند.
پکن در مقابل جنبش
سوال اصلی در مورد ادامه جنبش اما سوالی ساده است: آیا پکن حاضر به عمل به چهار خواست باقیمانده میشود؟ این موضوع اصلی مذاکراتی است که همین الان بین کری لام و مقامات حزب حاکم در چین برقرار است. عمل به سه خواسته تقریبا بهسادگی و بدون هزینه چندانی از سوی پکن ممکن است: یعنی عفو زندانیان و تحقیق در مورد خشونت پلیس. پکن در واقع میتواند با اعطای این خواستهها تقصیر را به گردن اقدامات نیروهای محلی بیندازد و خود را از مخمصه رها کند. حتی عمل به خواسته پنجم معترضین نیز به آن دشواری که شاید در نگاه اول به نظر برسد، نیست.
در حال حاضر مجلس قانونگذاری هنگکنگ و هیات ۱۲۰۰ نفری که رییس اجرایی این منطقه را تعیین میکند توسط ترکیبی از نمایندگان صنفی و نمایندگان منتخب مردم انتخاب میشوند. نمایندگان نزدیک به پکن بخصوص در هیات ۱۲۰۰ نفره حضور قاطع دارند. اما اگر مردم هنگکنگ آزادانه این نمایندگان را انتخاب کنند نتیجه چه خواهد شد؟ آیا عملگرایی و خواست حفظ ارتباط اقتصادی مناسب با چین باعث میشود احزاب میانهگرا همیشه اکثریت را حفظ کنند و قوای مقننه و مجریه را با چنین گرایشی انتخاب کنند؟ و یا رییسی اجرایی سر کار خواهد آمد که در کنار سایر نیروهای دموکرات جهان چینیزبان (مثلا رییسجمهور تایوان از «حزب دموکراسی مترقی» که خواهان استقلال قانونی تایوان است) مقابل پکن میایستد؟ اینها از ملاحظات احتمالی پکن است.
سوال اینجا است که در پی مذاکرات خانم لام در پکن، دولت چین چه وعدههایی به معترضین خواهد داد و آیا موفق میشود آنها را به خانه بفرستد یا نه؟ نگرانی بزرگتر البته اینجا است که خبری از «هویج» نباشد و پکن با «چماق» وارد کار شود و دست به سرکوب خونین اعتراضات بزند و «تیان آن من» دیگری بیافریند. (میدان تیان آن من پکن در سال ۱۹۸۹ محل اعتراضات گسترده دموکراسی مردم چین بود که با سرکوب گسترده توسط حکومت روبهرو شد. منابع مختلف کشته شدن بیش از دو هزار معترض ر ا در اعتراضات میدان تیان آن من تخمین زدهاند.)
دولت چین در حال حاضر با دوراهی آشنای حکومتهای استبدادی روبرو است و باید انتخاب کند: امتیاز دادن برای فرستادن مردم به خانه و یا سرکوب آنها. در هر دو صورت، مشکل استبداد و عدم وجود دموکراسی از میان نخواهد رفت. اگر امتیاز دهند، مردم نیرو میگیرند و خواستههایشان را گسترش میدهند. اگر هم سرکوبشان کنند، جنبش مدتی بعد دوباره سربلند خواهد کرد. بسیاری از جوانانی که من با آنها صحبت کردم تاکید داشتند که برای خون رفقای جانباختهشان هم که شده دست از مبارزه نمیکشند و برای عمل به خواستههایشان حاضر به دادن هر هزینهای هستند.
بلندپروازترین نیروهای هنگکنگ شاید آنهایی هستند که امیدوارند مبارزات این شهر نهفقط به حفظ وضعیت موجود بدل شود؛ که سکوی پرتابی شود برای مبارزات دموکراتیک در سراسر چین و نهایتا سرنگونی دولت دیکتاتوری پکن. دولت چین از حامیان اصلی دولتهای استبدادی ازجمله جمهوری اسلامی ایران در مجامع بینالمللی بوده. سخت نیست ببینیم که مبارزه مردم هنگکنگ برای دموکراسی همگام و همجهت با اعتراضات ایران است؛ و پیروزی هر یک به دیگری کمک خواهد کرد.
همین است که خیلی هنگکنگیها از اعتراضات ایران مطلع شدهاند و به دانستن بیشتر در مورد آن علاقه نشان میدهند. جالب است که اطلاع دقیق از جنبش ایران در بین بعضی جوانان هنگکنگی شاید حتی بیشتر از لبنانیها بود که بیشتر اطلاعی کلی داشتند. مثلا چند نفر از فعالین تعداد دقیق کشتههایی را که سازمان «عفو بینالملل» اعلام کرده بود میدانستند. با توجه به اینکه اطلاع دقیق از اخبار سایر کشورها خیلی رایج نیست این موضوع باعث تعجبم شد. اما فهمیدم علت گسترده بودن این آگاهی این است که بعضی از چهرههای مشهور هنگکنگ در فضای اینستاگرام در مورد اعتراضات ایران نوشتهاند و به گزارش عفو بینالملل راجع به ایران هم لینک دادهاند. در هنگکنگ مثل خیلی سایر نقاط تحت سلطه دولتهای دیکتاتوری سازمانهای حقوق بشری مثل «عفو بینالملل» از اعتبار خاصی برخوردارند و وقتی بیانیهای در مورد ایران منتشر میکنند به آن اعتماد و توجه میشود.
در بین چهرههای تئوریکتر جنبش نیز اطلاع بیشتری از ایران وجود داشت. مثلا سوسیالیستهای هنگکنگی که با آنها گفتگو کردم مشخصا از سرکوب فعالان کارگری در ایران میدانستند و البته اعتراضات ایران را در چارچوب اعتراضات جهانی علیه سرکوب و دیکتاتوری تحلیل میکردند. در شرایطی که دولت چین همهجا از دیکتاتوریها دفاع میکند دیدن اینکه مردم نیز از جنبشهای همدیگر دفاع میکنند باعث دلگرمی است.
از همین بلاگ بخوانید:
ایران در دهکده جهانی: معترضان چه میخواهند؟
گزارش «آرش عزیزی»، خبرنگار؛ از اعتراضات مردم شیلی
هم سرخ و هم سیاه، یادآور خون و اشک اعتراضها؛ در شیلی به یاد تهران
«آرش عزیزی» در دهکده جهانی: هنگکنگ
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر