بخش دوم
محمد تنگستانی
در اولین بخش از این گفتوگو «مجید برزگر» کارگردان چهل و شش ساله فیلمهایی مانند «پرویز»، «فصل بارانهای موسمی» و «یک شهروند کاملا معمولی» در خصوص سینمای ایران و سانسورهای اعمال شده بر فیلمهای ساخته شده گفت: « واقعیت اصلی این است که در بخشی از مدیریت اجتماعی سینمای ایران افرادی ایفای نقش میکنند که نه اولویتهای سینما را میشناسند و نه سلیقه سینمایی دارند. اما این وظیفه به آنها محول شده و آنها باید اجراییش کنند. در واقع کارمند هستند تا کاردان. برای حفظ موقعیت شغلیشان ترس و نگرانی دارند».
در ادامه دومین بخش از این گفتوگو را میخوانید:
عملا در حال حاضر فیلمی که منجر به یک جریان اجتماعی بشود نداریم. فیلمهایی که ساخته میشوند ممکن است تحلیلهای دقیقی داشته باشند و در دراز مدت فیلمهای مهم و قابل اهمیتی به حساب بیاییند ولی اینکه در همان لحظه تأثیرگذار باشد اصلا چنین چیزی نیست. یک مدیریت و یک شوراهایی مشخصا در وزارت ارشاد فعالیت میکنند که کارشان سانسور است و نگرانیشان لابد کلوزآپ نقش خانم یا نقش پلیس در فلان فیلم و یا نیش و کنایه در فلان فیلم است.
به نظر من فیلمسازانی که کاملا دولتی هستند یا برای مجموعههای دولتی فیلم میسازند بیشتر از فیلمسازان بخش خصوصی از سانسور گلهمنداند. آنها اصلا انتظار ندارند سانسور بشود.
و اینکه هردو طیف وابسته و خصوصی از سانسور گله دارند عجیب است و به نظر میرسد یک سلیقه متوسط بر گروههای ممیزی حاکم است که انگار هم با سینما بیگانه هستند هم با جامعه. صحنههایی از فیلمها را مشکلدار میدانند که به خودی خود ایرادی ندارند. کارمندان اداره سانسور میترسند مبادا فیلم و یا صحنهای ایرادی داشته باشد. در کل در سینمای ما سانسور وجود دارد، ممیزی وجود دارد و بخش زیادی از ممیزی و سانسور سلیقه است و این سلیقه سینمای ما را تحتشعاع خود قرار داده است. فکر میکنم برخی از سیاستمداران هم با چنین سانسورهایی موافق نیستند ولی شوراهایی هستند که بر اساس سلیقه خود این رفتار را انجام میدهند کاری از دست کسی هم ساخته نیست.
سینمای ایران با وجود سانسور خیلی جدی به کار خود ادامه میدهد اگرچه فشارهای اقتصادی تقریبا در حال از بین بردن آن است. جدا از سانسور مشکلاتی دیگر هم وجود دارد مثل کمبود سالنهای سینما. کمبود سالن ودرگیری برای زمان مناسب اکران در عدم جلب رضایت و نگاه مخاطب به سینما از سانسور مهمتر است مردم به دلیل نبودن سالن نمایش از سینما دور شدهاند.
ایران کشوری با هشتاد میلیون جمعیت است که بیش از نیمی از آن یا یک سوم آن، تماشاگر بالقوه سینما هستند یعنی اگر شما، روستاییان، کودکان و کهنسالان که امکان رفتن به سینما را ندارند حذف کنید ما ۳۰ تا ۵۰ میلیون تماشاگر سینما داریم. کشور کرهجنوبی و یا کشورهایی که مردم در ثبات اجتماعی به سر میبرند، سینما یکی از انتخابهای مردم به عنوان تفریح محسوب میشود. اما چنین چیزی در جامعه ی ایران وجود ندارد. بلیط سینما در حال حاضر ۱۵۰۰۰ تومان است. یک فیلم که ۱۵ میلیارد تومان فروش داشته باشد یعنی یک میلیون نفر را به سینما کشانده و توانسته پرفروشترین فیلم سینمای ایران بشود. خوب حالا نگاه کنید از آن سی تا پنجاه میلیون نفر، ما یک دهم مردم جامعه را هم نتوانستهایم به سینما بکشانیم. در حالی که تمام تلاش و توانمان را صرف جذب مخاطب کردهایم.
برخی فکر میکنند با ساختن کمدیهای سخیف، فیلمهایی با بودجه بالا و یا پرهنرپیشه ملت را به سینما هدایت کنند. اما واقعیت چیز دیگریست. برای هدایت مردم به مخاطب باید کارهایی اساسیتر صورت بگیرد. مشکل اصلی ما در زیرساختهای نامناسب است. این وسط اتفاقی که میافتد این است که سینمای مستقل ما فارغ از اینکه میخواهد تماشاگر داشته باشد یا نه، باید به ثبت، ضبط وساختن تصاویری از جامعه خود اقدام کند یعنی در سینمای مستقل ایران،چه سینمای صنف هنری و چه سینمای اجتماعی، سینمای دغدغه محور و یا شخصی موضوعاتی مطرح میشود که در در واقع در طول ۱۰۰ سال سابقه سینمای ایران توسط هنرمندان انجام شده است. یعنی فیلمهایی ساختند که خیلی وابسته یه شرایط روزشان نبوده اما همچنان میتوان راجع به آن سالها و همیشه حرف زد. گمان میکنم در حال حاضر تنها راه نجات سینمای ایران تقویت سینمای مستقل است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر