بخش دوم
محمد تنگستانی
در ایران سینماگران قبل و بعد از ساخت آثار سینمایی، باید مجوزهایی را از مراکز و ارگانهای مربوط اخذ کنند. در این میان آثار سینمایی سانسور و ممیزی میشوند. برخلاف عدهای که گمان میکنند در ایران سینمای مستقل وجود دارد من براین باورم که سینمای ایران به دوسته خصوصی و دولتی تقسیم میشود. تحلیل و تکیه آنها بر حوزه اقتصادی است. میگویند وقتی ما هزینهای از ارگانهای دولتی و حکومتی نگرفتهایم به معنی استقلال است. این افراد به باور بنا به عادت و تن دادن به سانسور و خودسانسوری استقلال را فقط در حوزه مالی میدانند.
بنا به تعریف من از «جهان بدون سانسور» در ایران سینمای مستقل وجود ندارد و سینماگران فعال در ایران به دو دسته خصوصی و دولتی تقسیم میشوند. دسته اول وابسته به بخش خصوصی هستند و فقط مجوزها را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می گیرند و دسته دوم هم مجوز را میگیرند و هم از لحاظ مالی وابسته به ارگانهای حکومتی هستند. در سالهای گذشته این دو دسته بارها مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند. در سال جاری «ابراهیم حاتمی کیا» کارگردان سینمای ایران، در جشنوراه حکومتی فجر از سانسور فیلم «به وقت شام» گفت و در مقابل او کارگردانهای دیگر که وابسته به مراکز دولتی نیستند هم از سانسور فیلمهایشان گفتند. هر دو دسته یعنی هم سینماگران دولتی و هم سینماگران خصوصی از سانسور مینالند. در حالی که در عادیترین شکل ممکن سینماگران دولتی به دلیل نزدیکی به تفکرات و ایدئولوژیهای حکومتی نباید سانسور بشود. در دومین بخش از گفتوگو با «عباس امینی» از او پرسیدهایم، چرا هر دو طرف ماجرا از سانسور آثارشان گله میکنند.
در ادامه دومین بخش از گفتوگوی ایرانوایر با عباس امینی را میخوانید:
ـ برخلاف شما من فکر میکنم سینمای مستقل وجود دارد. ناخودآگاه خطقرمزها در ذهن همه ما نهادینه شده است. ما میدانیم طبق قوانین کشور چه چیزهایی را باید نشان بدهید و چه چیزهایی را نه. در این سالها به همه آنها عادت کردهایم. کاری به خوب و بد بودنش ندارم مهم این است که ما همه به خط قرمزها عادت کردهایم. از مرحله نوشتن این سانسور با ماست، یعنی در مرحله نوشتن به این فکر میکنیم اصلا در مورد این موضوع میشود حرف زد یا نه. بعد فکر میکنیم چه چیزهایی را میشود نشان داد و چه چیزهایی را نه. یعنی تا قبل از اینکه برای کسب مجوز اقدام کنیم ما خودمان از چند فیلتر سانسور موضوع و کار را عبور میدهیم. موضوع سانسور و نارضایتی همه به این دلیل است که فرد به فرد جنس خط قرمزها در ایران عوض میشود. خط مشخصی وجود ندارد. با هر مدیریتی خط قرمزها پس و پیش میشود. مثلا گاهی در فیلمها صحنهها و سکانسهایی وجود دارد که خود ما شاخ در میآوریم. گاهی هم فیلمی هیچ خط قرمزی را رد نکرده است اما توقیف میشود. خط قرمزها، خطهای نامرئی سینمای ایران هستند. همیشه باید امیدوار به حال و روحیه مدیری بود که آن روز پشت میز نشسته و قرار است فیلم ما را ببیند.
اما در مورد سینمای مستقل، خصوصی و دولتی که گفتید. بنا به تعریفی که شما دادید شاید بتوان موافق بود اما تعریف شما برای ایران نمیتواند جوابگو باشد، با توجه به شرایط موجود و قانون جمهوری اسلامی سینمای مستقل وجود دارد. ما بدون هیچ بوجه دولتی و از جیب خود و نان زن و بچهمان داریم فیلم میسازیم و این استقلال مالی برای ما استقلال سینما محسوب میشود. ما در مورد موضوعاتی که میخواهیم حرف میزنیم اما خوب از چهارچوبهایی باید عبور کنیم و نکاتی را باید رعایت کنیم. همین که سفارشی فیلم نمیسازیم یعنی مستقلتر از خیلیها هستیم. همین که موضوعات پیشنهادی خودمان را تحمیل میکنیم یعنی قدرت داریم و استقلال.
فیلمهایی که در جشنوراههای جهانی از ایران شرکت میکنند کاملا مستقل هستند. شما نباید اینها را نادیده بگیرید. قاعدتا «جعفر پناهی» نه تنها مستقل است بلکه ممنوع هم هست و همین یک نفر به گمانم کافی است.
اولین بخش از این گفتوگو را اینجا بخوانید
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر