close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

صاحبان قدرت، ضرب و شتم و تجاوز؛ قصه تلخ جامعه رنگین‌کمانی در افغانستان

۲۵ دی ۱۳۹۹
رنگین کمان ایران
خواندن در ۶ دقیقه
عده زیادی از ترنس‌ها و افراد رنگین ‌کمانی در افغانستان توسط پلیس یا اشخاص با نفوذ در دستگاه‌های دولتی مورد آزار و اذیت و سوءاستفاده‌های جنسی قرار می‌گیرند
عده زیادی از ترنس‌ها و افراد رنگین ‌کمانی در افغانستان توسط پلیس یا اشخاص با نفوذ در دستگاه‌های دولتی مورد آزار و اذیت و سوءاستفاده‌های جنسی قرار می‌گیرند

شایا گلدوست

در هفته‌های اخیر ویدیویی از ضرب و شتم یک زن «ترنس» توسط فردی در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد که انتقادهای بسیاری به همراه داشت و خشم جامعه رنگین‌کمانی و حامیان آن‌ها را برانگیخت.

این فرد که به نظر می‌رسد در کابل پلیس است، زن ترنس را مورد خشونت قرار داده و با ضرب و شتم موهای او را ‌تراشیده است.
«آرتمیس اکبری»، مرد هم‌جنس‌گرای افغانستانی و فعال جامعه رنگین‌کمانی در این زمینه می‌گوید: «نام فرد ضارب، "پهلوان مصطفی پغمانی" بوده و به عنوان پلیس در وزارت داخله کار می‌کرده است.

این شخص مدام با فرد ترنس تماس می‌گرفته و پیشنهاد رابطه جنسی می‌داده اما فرد ترنس جواب تماس‌هایش را نمی‌داده است. در نهایت آن شخص با چند نفر دیگر به زور وارد خانه‌اش می‌شوند و کتکش می‌زنند. بعد موهای او را با کارد می‌برند و فحاشی می‌کنند. بعد از اعتراضات مردم در شبکه‌های اجتماعی نسبت به این اتفاق، وزارت داخله شخص مجرم را دستگیر و روانه زندان می‌کند اما در حال حاضر محکمه هیچ حکمی براش صادر نکرده است.»

این تنها یک نمونه از اتفاق تلخ و ناراحت‌کننده‌ای است که جامعه رنگین‌کمانی در افغانستان با آن مواجه هستند. «سارا» یک زن ترنس ۲۹ ساله ساکن یکی از ولایت‌های نزدیک هرات است که زندگی‌اش پر از اتفاقات تلخ و دردآوری ا‌ست که از کودکی تجربه کرده است: «من هم مثل خیلی از ترنس‌ها خشونت و تعرض را در زندگی‌ام تجربه کرده‌ام اما نه کسی درد من را می‌فهمد و نه قانونی وجود دارد که از من حمایت کند. بچه بودم؛ چهار پنج ساله. تجربه تلخی که داشتم را هنوز هم به خوبی به یاد می‌آورم. با دخترهای همسایه هم‌بازی بودم. روزی که برای بازی به خانه آن‌ها رفتم، کسی جز مرد خانواده خانه نبود. نمی‌دانم چه شد که مرا بغل گرفت. ترسیده بودم. اندام جنسی ‌خود را به بدنم فشار می‌داد و من کوچک‌تر از آن بودم که بتوانم از خودم دفاع کنم. خواستم به خانه‌مان برگردم که اجازه نداد تا زمانی که کارش با من تمام شد.»

سال‌ها با این ترس زندگی کرده است. می‌گوید در همه دوره نوجوانی‌ خود سعی کرده است در مدرسه و در اجتماع طوری رفتار کند تا کسی به دلیل تفاوت‌هایش به او نزدیک نشود و آسیبی به وی‌ نرساند: «اما در جوانی عاشق شدم؛ عاشق یکی از پسرهای فامیل. چند سالی با هم بودیم اما در نهایت او مرا ترک کرد و رفت سراغ زندگی‌اش و ازدواج کرد و ارتباط ما قطع شد. برایم ضربه روحی بسیار سختی بود. عشق زندگی‌ام را از دست داده بودم.»

سارا از شرایط بد فرهنگی و اجتماعی برای افراد ترنس و اعضای جامعه رنگین‌کمانی در افغانستان می‌گوید. جدا از دیدگاه بد و قضاوت‌های نادرست که باعث طرد شدن از خانواده و اجتماع می‌شود، این افراد از نظر قانونی نیز به رسمیت شناخته نمی‌شوند. حتی اگر تصمیم به «ترنزیشن» یا جراحی «تایید/تصدیق جنسیت» بگیرند، می‌بایست به کشورهای همسایه مثل ایران یا هندوستان بروند زیرا این جراحی‌ها در افغانستان انجام نمی‌شوند. اما او به دلیل مخالفت‌های خانواده و ترس از این که توسط عموها و اقوامش جانش را از دست بدهد، تاکنون این کار را انجام نداده است. چون آن‌ها او را مایه ننگ خانواده‌ خواهند دانست.
سارا پس از پایان دبیرستان، به همراه خانواده‌اش از ایران به افغانستان باز‌گشتند زیرا در ایران حق تحصیل در دانشگاه را نداشته است. در کشورش، در رشته حقوق درس خوانده و مشغول به کار شده است: «بعدها که مشغول به کار شدم، اتفاق کودکی بار دیگر برایم تکرار شد. در اداره‌ای دولتی مشغول به کار بودم. مدام از سوی شخصی که مقام و منصب مهمی داشت، مورد آزار و اذیت و مزاحمت‌های پیاپی قرار می‌گرفتم. به بهانه‌های مختلف برای کار من را احضار می‌کرد و اگر سرپیچی می‌کردم، برایم مشکل ساز می‌شد. حتی گاهی مجبور می‌شدم برای تحویل برخی گزارش‌ها، به خانه‌اش بروم. یک بار رفته بودم گزارشی را تحویل دهم که از من خواست با هم مشروب بخوریم. امتناع کردم، تهدیدم کرد و در نهایت به زور کتک مرا وادار به رابطه جنسی کرد.»

عده زیادی از ترنس‌ها و افراد رنگین ‌کمانی در جامعه افغانستان تجربه تلخ مشابه آن‌چه سارا از سر گذرانده است، دارند. آن‌ها از سوی نیروهای پلیس یا اشخاص با نفوذ در دستگاه‌های دولتی مورد آزار و اذیت و سوءاستفاده‌های جنسی قرار می‌گیرند اما نه شهامت حرف زدن و بیان کردن این اتفاقات را دارند و نه کسی به شکایات آن‌ها رسیدگی می‌کند. یا از ترس جان سکوت می‌کنند و یا حتی مجبور به تن دادن به خواسته‌های مکرر شخص متجاوز هستند؛ مثل سارا که با شکایت از فرد متجاوز، خودش به زندان افتاد: «در دادگستری دستگیر شدم و ۱۰ روز در انفرادی بازداشت بودم. مجبورم کردند که شکایتم را پس بگیرم تا آزاد شوم. ترسیده بودم. از ترس جانم فرار کردم که دست‌شان به من نرسد. چون در مقابل نفوذ آن‌ها، توان دفاع کردن از خودم را نداشتم.»

در قانون اساسی افغانستان، جنسیت افراد، دوگانه تعریف شده است و به مذکر و مونث خلاصه می‌شود. در مورد وضعیت حقوقی ترنس‌ها، موارد روشنی وجود ندارد. فقط در ماده ۲۰۵۷ از آن‌ها به عنوان «جنس خنثی» نام برده شده است که از نظر فقه اسلامی، اشاره به افراد میان‌جنسی یا اینترسکس دارد.

بغض سارا و اشک‌هایش وقتی که حرف می‌زد، گلوی من را نیز می‌فشرد؛ هنگامی که از شرایط غیرقابل تحمل و حال روحی بسیار بد این روزهایش برایم حرف می‌زد. می‌گفت دوست ندارد در اجتماع ظاهر شود و حتی دلش نمی‌خواهد پایش را از خانه بیرون بگذارد، فقط قرص خواب می‌خورد و می‌خوابد تا شاید بتواند اتفاق‌های وحشتناک زندگی خود را فراموش کند.
می‌گوید گاهی حتی به خاطر نمی‌آورد که چند ساله است و حتی امروز چند شنبه است. زمان را نیز فراموش می‌کند. وقتی که بیدار می‌شود، نمی‌داند شب است یا روز. داروهای ضد افسردگی هم کمکی به او نمی‌کنند که هیچ بلکه حال روحی‌ وی را بدتر هم کرده‌اند. گاهی فکر می‌کند بهتر است خودش را از این زندگی خلاص کند تا از این کابوس همیشگی نجات یابد. می‌گوید کاش می‌توانست از این کشور فرار کند اما تمام راه‌ها را بسته می‌بیند: «من هم مانند ویدیویی که از آن فرد ترنس در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد، قربانی تعرض و خشونت یک نیروی امنیتی شده‌ام. مورد ضرب و شتم و تجاوز جنسی و تحقیر و توهین قرار گرفته‌ام. جانم در خطر بود و ممکن بود کشته شوم و این حال و روز این روزهایم است.»

و من فکر می‌کنم چند انسان دیگر با دردهایی مشترک مثل سارا زندگی می‌کنند که نه هیچ وقت کسی آن‌ها را می‌بیند و نه حتی صدایشان شنیده می‌شود.

 

مطالب مرتبط:

به پلیس تعهد دادم که خود حقیقی‌ام نباشم

این‌جا جهنم است؛ روایت مهسا، زن ترنس ساکن تهران

داستان‌های تلخ و واقعی؛ خشونت و زنان جامعه رنگین‌کمانی

من یک ترنسجندر اچ‌آی‌وی مثبت هستم، لطفا مرا قضاوت نکنید

فرهنگ‌سازی یا نفرت‌پراکنی؟ حرف‌های بی‌اساس«علیرضا امیرقاسمی» درباره دوجنس‌گرایان

آیا جامعه رنگین‌کمانی به اندازه کافی در رسانه‌ها حضور دارند؟

مسبب رنج پیدا و پنهان ترنس‌ها کیست؟

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر