شایا گلدوست
در اولین مطلب درباره وضعیت جامعه رنگینکمانی در مدارس و مراکز آموزشی، به مشکلات ترنسها، که به دلیل هویت جنسیتیشان مورد خشونت و رفتارهای تحقیرآمیز از سوی همسالان و همچنین معلمان، مربیان و مسئولان مدارس و مراکز آموزشی قرار میگیرند، پرداختیم. اما علاوه بر ترنسها افرادی هم که گرایش جنسی خود را غیر از دگرجنسگرایی تعریف میکنند، با مشکلات بسیار زیادی مواجه هستند.
«دامون» که یک مرد همجنسگرا است درباره دوازده سالی که در مدرسه درس خوانده است، این طور میگوید: «تو دوازده سالی که مدرسه میرفتم و درس میخوندم خیلی عذاب کشیدم. خیلی بهم سخت گذشت. همه بهم بد نگاه میکردن و بهم تیکه مینداختن و با القاب بد صدام میکردن به شکلی که از شنیدنشون ضربان قلبم تند میشد. جدا از بچهها، معلمها هم رفتار درستی باهام نداشتن و با برخوردهای بدشون آزارم میدادن و روح و روانم رو به هم میریختن. علاوه بر این آزار و اذیتهای فیزیکی و جنسی رو هم تجربه کردم که از یادآوریشون حالم بد میشه و هنوزم که هنوزه استرس و اضطرابش باهام باقی مونده و تصورش هم برام دردناکه.»
بر خلاف آنچه که عموم تصور میکنند، گرایش جنسی انسانها محدود به دگرجنسگرایی، یعنی تمایل جنسی و عاطفی به جنس و جنسیت مخالف نمیشود. گرایش جنسی در انسانها یک طیف بسیار گسترده است که هر فرد میتواند هر کجای این طیف قرار گیرد و گرایش جنسی و یا به عبارتی دیگر هویت جنسی خود را تعریف کند. علاوه بر این، گرایش جنسی انسانها میتواند در بازه زمان تغییر کند و یا بهتر است بگوییم افراد در طول زمان شناخت بهتری نسبت به تمایلات و خواستههای جنسی و عاطفی خود به دست میآورند و زوایای مختلف آن را میشناسند.
«انستیتو روانشناسی آمریکا» و «سازمان بهداشت جهانی»، سالهاست که همجنسگرایی را از دسته بیماریها و اختلالات روانی خارج کردهاند و طیف گرایشهای جنسی را در انسان به رسمیت میشناسند.
علاوه بر اینها نداشتن پشتوانهای به نام خانواده به عنوان یک حامی و مامنی امن در مقابل مشکلاتی که فرد همجنسگرا در اجتماع با آنها روبهروست، شرایط را برای این افراد سختتر هم میکند.
از دامون پرسیدم آیا خانواده تو وگرایش جنسیات را درک و از تو حمایت میکردند؟
«یادمه شرایط خیلی خوبی هم در خونه و با خانواده نداشتم. خانواده من چیزی درباره گرایش جنسیام نمیدونستن، ولی به دلیل تفاوتی که در من احساس میکردن تنشهای زیادی داشتیم. همه این مشکلات و استرسها رو ریختم توی خودم و هر روز گوشهگیرتر شدم و به خاطر ترسهام از اجتماع هم فراری شدم و آرزوی ادامه تحصیل همیشه روی دلم موند و ازش جا موندم و احساس میکنم زندگیم نابود شده. گاهی وقتها با خودم میگم که چرا من یک همجنسگرا هستم، ای کاش گرایش جنسی من این نبود تا این همه عذاب نمیکشیدم. ولی این دست من نبوده، من گرایش جنسیام رو انتخاب نکردم و بیدلیل خودم رو سرزنش میکنم. با وجودی که که دوران مدرسه تموم شده، ولی این چرخه آزار و اذیتها در جامعه ادامه داره و تموم نمیشه.»
اما شواهد نشاندهنده این است که افرادی که از حمایت روحی و عاطفی خانواده و دوستان و نزدیکان خود در پذیرش گرایش جنسی و یا هویت جنسیتیشان برخوردارند، سلامت روحی و روانی بیشتر و شرایط بهتری را در مقابله با تنشهای خارج از محیط خانه و خانواده تجربه میکنند.
علاوه بر تفکیک جنسی و جنسیتی، نوع پوششی اجباری یکی دیگر از فشارهایی است که اعضای جامعه رنگینکمانی، مخصوصا ترنسها، در مدرسه و محیطهای آموزشی متحمل میشوند. اجبار به پوشیدن لباسی که دلخواه آنها نیست و آن را مطابق با هویت جنسیتی خود نمیدانند.
«من یک مرد ترنس هستم، و با پوشیدن مانتو و مقنعه خیلی مشکل دارم، اما هر روز مجبورم برای رفتن به دانشگاه این پوشش رو تحمل کنم. با وجودی که ظاهر بسیار سادهای دارم، اما هر روز حراست دانشگاه به موی کوتاه یا کوتاه بودن مانتوم گیر میده. واقعا خسته شدم از این وضعیت...»
اینها را «نیما» میگوید که خودش را یک مرد ترنس معرفی می کند. او با بدن و اندام جنسی منتسب به زنان متولد شده، ولی هویت جنسیتی خود را مردانه تعریف میکند و خود را یک مرد میداند:
«من توی یه شهر کوچیک زندگی میکنم که همه تقریبا همدیگه رو میشناسن. مشکلی که از دوران ابتدایی باهاش مواجه بودم این بود که مردم من رو بیرون با لباس و تیپ پسرونه میدیدن، ولی وقتی میخواستم برم مدرسه و مجبور بودم مانتو مقنعه بپوشم، یه جور دیگه، احساس خیلی بدی داشتم. احساس میکردم که انگشتنمای شهرم و همه یه طور خیلی بدی نگاهم میکنن. تنها دلخوشیام اینه که در محیط دانشگاه پسرها هم هستن و اساتید مرد هم داریم و شاید کمی ارتباط برقرار کردن برام راحتتر باشه.»
در سال تحصیلی امسال با توجه به شیوع ویروس کرونا، بسیاری از کلاسهای درس در مدارس و مراکز آموزشی به صورت آنلاین برگزار میشوند و با وجودی که همه مشکلات با برگزاری کلاسها به صورت غیرحضوری حل نمیشود، چون سازماندهی لازم و مناسب برای این شکل از تحصیل از پیش فراهم نشده است و همه معلمین و اساتید به تدریس غیرحضوری آشنایی لازم را ندارند و با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی بسیار بدی که در کشور حاکم است، در بسیار از مناطق محروم، دسترسی به اینترنت و تلفن هوشمند و کامپیوتر برای همه فراهم نیست، باز هم افراد زیادی از جامعه رنگینکمانی این را شانس بزرگی برای خود میدانند که مجبور نیستند در محیط آزاردهنده و در کنار افرادی باشند که احساس آرامش و امنیت نمیکنند.
با وجود همه مشکلاتی که به آن اشاره شد، هستند انسانها، معلمان و مربیان دلسوزی که با آگاهی و درک و پذیرش، سعی در فراهم کردن محیط امنی برای افراد رنگینکمانی داشتهاند و دارند و با قدمهای کوچک اما قابل ستایش، برای بهتر شدن شرایط و برخورداری حقوق برابر برای همه تلاش میکنند.
اما این سوال پیش میآید که قوانین موجود و سیستم آموزشی حاکم در کشور تا چه زمانی میخواهند بخش بزرگی از جامعه را که به دلیل همه تبعیضها، همیشه در سایه زندگی کردهاند، نادیده بگیرند و حضورشان را کتمان و حقوق انسانیشان را نادیده بگیرند؟
مطالب مرتبط:
آموزش همراه با تبعیض، توهین و تحقیر: شرایط دشوار رنگینکمانیها در مدارس (بخش اول)
اولین رژه افتخار جامعه رنگینکمانی ایران؛ تجسم همدلی و همراهی
کرونا و افزایش خشونت روی اقلیتهای جنسی و جنسیتی؛ همجنسگراستیزی به روایت مینا خانی
چرا انقدر در مورد رنگین کمانیها حرف می زنیم؟
همجنس گرایان، بخشی جدایی ناپذیر از مردم ایران
عشق جنسیت نمی شناسد؛ گفت و گویی درباره همجنسگرایی
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر