در ماه می ۲۰۲۲ میلادی، «ایرانوایر» با همکاری «موزه یادبود هولوکاست» امریکا میزگردی با موضوع «راه حل نهایی نازیها برای یهودیان اروپایی» برگزار کرد. «محیا استوار» مدرس و پژوهشگر «دانشگاه اقتصاد پاریس» یکی از شرکتکنندگان این میزگرد آنلاین بود. روایت او را از این جلسه در یادداشت زیر میخوانید.
***
«راهحل نهایی» حسن تعبیری است از یکی از هولناکترین جنایات تاریخ. وقتی که به کل این ساختار عظیم که توسط نازیها بهاجرا گذاشته شد، نگاه میکنیم، به سختی بتوان تصور کرد که چگونه این نسلکشی فراملیتی که به قتلعامِ میلیونها انسان انجامید، ممکن شد.
بهنظر من، تکاندهندهترین بخش این وبینار زمانی بود که از برخی از جزیيات این عملیات سخن به میان آمد؛ وقتی که «اِدنا فریدبرگ»، مورخ ارشد «موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا»، ساز و کار این دستگاه را تشریح کرد. چگونه ممکن بود نازیها بدون همراهی و همکاری افراد، سازمانها و شرکتهای محلی بر چالشهای لجستیکی کشتار میلیونها یهودی در سراسر اروپا فائق شوند؟ این دستگاه عظیم کشتار بدون آن چرخدندههای کوچک که هر کدام جایگاه و عملکرد خاص خود را داشتند و آن را به جلو میبردند، نمیتوانست کار کند. نازیها برای اینکه برنامه هولناک خود را پیش ببرند، چارهای جز اتکاء به همدستان محلی خود نداشتند.
تکاندهنده است که برخی از شرکتها، همکاری با نازیها را «روال معمول کسبوکار» میدانستند؛ روال معمولی که همانطور که «ادنا فریدبرگ» یادآوری کرد، هدف اصلیِ آن کسبِ سود بود. همانطور که «ادنا» توضیح داد، تصورِ اینکه مهندسان و شرکتها احتمالاً درگیر یک جنگ مناقصهای برای طراحی و ساخت اردوگاههای مرگ شدهاند، هولناک است و البته که در جهان تجارت و کسبوکار، همواره رفتار غیراخلاقی با توسل به هدف اصلی خود، یعنی «سودآوری»، توجیه شده است. من، به عنوان یک ایرانی، یعنی شهروند کشوری که در حال حاضر تحت حاکمیت یک رژیم تمامیتخواه است، به وضوح شاهد این مساله بوده و هستم. همدستی این شرکتها با نازیها مرا به یاد بحث اخیری انداخت که در شبکههای اجتماعی فارسیزبان در مورد همکاری یک شرکت فناوری با دولت ایران مطرح شد؛ شرکتی که زیرساختهای سامانه اینترنت ملی ایران را میسازد و امکاناتی را در اختیار مقامات قرار میدهد که به رژیم امکان میدهد تا اینترنتِ کل کشور را قطع کند. جمهوری اسلامی با قطع اینترنت در جریان اعتراضات، به مردم امکان برنامهریزی و هماهنگی در فضای مجازی را نمیدهد و همچنین مانع همرسانی اخبار، عکس و ویدیوهایی میشود که از سرکوب و کشتار مردم در خیابان حکایت دارند. این شرکت و مهندسان آن مدعی شدند که مستقیماً نقشی در قطع کردن اینترنت نداشتهاند؛ ادعایی که البته ممکن است درست باشد، ولی در هر صورت، آنها امکان این کار را فراهم کردهاند. حرف آنها نیز بر اساس همان «روال معمول کسبوکار» است، اما این حرف در یک نظام تمامیتخواه معنا و مفهوم دیگری به خود میگیرد.
پیامد این همکاری وقتی آشکارتر میشود که تصور کنیم چه میشد اگر آنها به این کار تن نمیدادند. چه میشد اگر برخی از همدستان نازیها حاضر نمیشدند در دستگاه نسلکشی نازی ایفای نقش کنند؟ جان چند تن نجات مییافت؟ مثلاً چه میشد اگر مقامات شرکت راهآهن فرانسه حاضر نمیشدند یهودیان این کشور را به اردوگاههای مرگ منتقل کنند و تصمیم میگرفتند که واگنهای خود را منفجر میکنند؟
در جریان وبینار، «ادنا» در پاسخ به این پرسش که آیا همدستان نازیها از پیامد همکاری خود آگاه بودند یا نه، گفت: «اگر هم شناخت مستقیمی [از ماجرا] نداشتند، به این دلیل بود که دچار کوری خودخواسته شده بودند.» این «کوری خودخواسته» زمانی برای من آشکارتر، و البته دردناکتر شد که از افرادی صحبت میکردیم که در مراسم حراج اموال و داراییهای مصادره شده یهودیانی حضور مییافتند که بعضاً از آشنایان قدیمیشان بودند. این افراد وجود قاتلان و سرنوشت همسایگان را نادیده میگرفتند و در ازای آن، ظرف و ظروف و رومیزی به دست میآوردند. «ادنا» به خوبی شرایط را توصیف میکند: «اگر ناگهان همسایهتان را با خود ببرند، و بعد، مقامات دار و ندار او را به فروش بگذارند، معنیاش این است که او دیگر بر نخواهد گشت. لازم نیست که علامه دهر باشید تا به این نتیجه برسید.» با این حال، عدهای به سوی حراجیها میشتافتند تا بهترین اقلام را به چنگ آورند. آنها نیز اینگونه به چرخدندهای در دستگاه نسلکشی تبدیل شدند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر