«کسی نمیتواند یهودی شود، مگر این که از یک خانواده یهودی به دنیا بیاید. پس آنها تنها راه گسترش صهیونیسم را از بین بردن نسل غیریهودیها میدانند و به همین خاطر، هدف آنها این است که جلوی تولید مثل در خانوادههای غیریهودی و غیرصهیونیست را بگیرند.»
حالا چهطور این کار ممکن است؟ جواب ساده است، از طریق از بین بردن عفت و عفاف در جامعه.
چه رابطهای میان از بین بردن عفت و توقف تولیدمثل در خانوادههای غیر یهودی وجود دارد؟
«عفت شاهکلید حفظ دین و تمدن است. جریانهای غربی خیلی خوب این را فهمیدند و به همین خاطر، مشغول کار کردن روی پروژههای فرهنگی هستند که عفت و عفاف را از جامعه ما حذف کنند. ترویج بیعفتی باعث میشود که تعهد طرفین در ازدواج آسیب ببیند و وقتی این تعهد آسیب ببیند، نخستین صدمه آن، بیاهمیت شدن موضوع فرزندآوری و زادآوری در خانواده است که صهیونیستها از طریق ابزارهای فرهنگی و هنری خود به دنبال تحقق آن هستند.»
این روایت که بهسان داستانی تخیلی میماند، از خانمی به نام «فریبا علاسوند» است که در «همایش چالشهای جدید پیرامون عفاف» که روز ۲۱ تیر ۱۴۰۱ در سالن اجتماعات آیندهپژوهی «دانشگاه بینالمللی امام خمینی» برگزار شده، عنوان کرده است. او از سوی خبرگزاری «تسنیم»، عضو هیات علمی «پژوهشکده زن و خانواده» معرفی شده است.
علاسوند در ادامه این سخنرانی، از کشف دیگر خود نیز پردهبرداری کرده و گفته است: «ترویج همجنسگرایی، راهبرد اصلی غربیها برای از بین بردن بنیان خانواده در سایر کشورها است.»
او گفته است: «امروز در کشورهای غربی هیچ سندی نوشته نمیشود و هیچ اجلاسی در سطح منطقهای، ملی و بینالمللی برگزار و منعقد نمیشود، مگر این که به بحث همجنسگرایان بپردازد و این فشار از سمت دولتهای غربی وجود دارد. در همین سند ۲۰۳۰، خانم شارون اسلیتر که جزو نویسندگان این سند محسوب میشود، میگوید خیلی تلاش کردیم از واژه مرد و زن که برای ما واژه ایدئولوژیک است، در سند استفاده کنیم اما طرفداران همجنسگرایی نگذاشتند و اصرار کردند که به جای آن، واژه جنسیت بیاید.»
این گزارش خبرگزاری تسنیم که با عنوان «روایتی از ابعاد ضد خانواده در سند ۲۰۳۰/ راهبرد غربیها برای ترویج همجنسگرایی در ایران» منتشر شده، نمونه خوبی برای مرور بحث «سواد رسانهای» است؛ چرا که:
۱- این گزارش، مصداقی است برای درک «تئوری توطئه». تئوری توطئه یعنی قائل شدن به یک دست نامریی همهتوانی که در واقع یک عرصه پهناوری از سیاست یا هستی یا جهان را اداره میکند (تعریف تئوری توطئه از دکتر «عباس میلانی»).
تئوری توطئه ردی در اخبار درست دارد، تنها گوشهای از حقیقت را میگیرد و آن را چنان بسط میدهد که به یک جمعبندی خیالی و توهمآمیز میرساند. تنها نکته درست این روایت، جمله اول آن است که میگوید: «کسی نمیتواند یهودی شود، مگر این که از یک خانواده یهودی به دنیا بیاید.» مابقی داستان، توهم بافی است که به اسم واقعیت به مخاطب عرضه میشود.
۲- این گزارش، نمونهای از دیس اینفورمیشن است. بنا بر تعریف مندرج در فرهنگ لغت «Merriam-Webster»، دیس اینفورمیشن به اطلاعات نادرست و گمراه کننده گفته میشود که عمدا و تاکتیکی به منظور آسیب رساندن به فرد، گروه اجتماعی، سازمان و یا کشور و یا تاثیرگذاری بر افکار عمومی و مبهم نشان دادن حقیقت منتشر میشود.
چرا این اطلاعات، نادرست و گمراه کنندهاند؟ زیرا گوینده هیچ فکت معتبری برای اثبات ادعای خود مطرح نمیکند و برای ترویج سیاست رسمی جمهوری اسلامی برای فرزندآوری، به تاکتیک بازی با احساسات مخاطب و ارایه اطلاعات نادرست برای گرفتن نتیجه مورد نظر روی آورده است. او مدعی است برای گسترش صهیونیسم، آنها به این نتیجه رسیدهاند که باید جلوی تولید مثل در خانوادههای غیریهودی را بگیرند. متوهمانه بودن این ادعا زمانی روشن میشود که بدانید کل جمعیت یهودیان دنیا در سال ۲۰۲۱ معادل ۱۵ میلیون و ۱۶۶ هزار و ۲۰۰ نفر برآورد شده است. حال آن که جمعیت دنیا نزدیک به هشت میلیارد نفر است؛ یعنی قطرهای در برابر دریا.
۳- این گزارش، نمونهای از ضرورت فکت چکینگ یا راست آزمایی در کار رسانهای است. امروزه در شبکههای اجتماعی و رسانههای مرسوم پر است از اخبار جعلی و فیک نیوز؛ اخباری که بدون ذکر منبع یا با منابع غیرمعتبر منتشر میشوند و معمولا هم رابطهای با واقعیت ندارند. «کشف حقیقت» به عنوان یک رسالت رسانهای ایجاب میکند تا روزنامهنگاران دقت در خبرنویسی را جایگزین سرعت کنند تا به مروج شایعه و خبر جعلی تبدیل نشوند.
۴- این گزارش، نمونهای از «مغالطه» است. به رسمیت شناختن اقلیتهای جنسی در کشورهای توسعه یافته و معتقد به حقوق بشر را ترویج همجنسگرایی به عنوان یک راهبرد برای از بین بردن بنیان خانواده در سایر کشورها عنوان کردن، هم ادعایی جعلی است و هم توسل به مغالطه برای انحراف افکار عمومی. هیچ رابطه منطقی در این استدلال بین مقدمه و نتیجه بحث وجود ندارد و گوینده تنها توهمهای ذهنی خود را به مخاطب عرضه میکند، بیآن که به شعور مخاطب فکر کند.
داشتن تفکر انتقادی در مواجهه با تولیدات رسانهای، راه حفاظت از خود و دیگران در برابر محتوای مضر است. آدمهای هوشیار خود را کت بسته در اختیار رسانهها قرار نمیدهند بلکه همواره به رسانهها نگاه انتقادی دارند و با طرح پرسشهای انتقادی، در پی تجزیه و تحلیل پیامی هستند که رسانهها میکوشند به آنها منتقل کنند. یک مخاطب هوشیار و دارای تفکر انتقادی همیشه «هدف»، «کیفیت»، «صحت»، «اعتبار» و «اثرات و پیامدهای بالقوه» یک پیام را میسنجد؟
تئوری توطئه، دیس اینفورمیشن و خبر جعلی یا مغالطه تا زمانی کار میکنند که ما با نگاه انتقادی با آنها برخورد نکنیم. داشتن تفکر انتقادی به ما کمک میکند تا با تشخیص اطلاعات درست از اطلاعات جعلی و دیساینفورمیشنها، در دام تئوری توطئه یا مغالطه نیفتیم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر