شایا گلدوست
ترنسهراسی یا Transphobia به معنی ترس بیمورد یا نفرت شدید همراه با غرضورزی نسبت به افراد ترنس است. «ترنسفوبیا» طیف وسیعی از کلیشهها، تعصبات، تبعیضها و اعمال نفرت است که افراد در نگرش یا رفتار خود به شکل عمدی یا غیرعمدی علیه افراد ترنس از خود نشان میدهند. معمولا فوبیا یا ترس دلیلی مانند ناآگاهی دارد. ناآگاهی از موضوع یا موجودی که برای فرد دارای فوبیا ناشناخته و غیرقابل درک است. نقطه مشترک تمام اشکال ترنسفوبیا انکار و رد هویت جنسیتی افراد ترنس، بیان جنسیتی، حتی گرایش جنسی و عاطفی و ناموجه نشاندادن آنها است. ترنسفوبیا میتواند تا جایی پیش رود که باعث آسیبهای فیزیکی به افراد ترنس شده یا به شکل مشکلات روحی وروانی، افسردگی یا حتی خودکشی بروز کند.
در سال ۲۰۱۳ فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد، واژه «ترنسفوبیا» را به لیست واژگان خود افزود و آن را «تنفر و غرضورزی نسبت به افراد ترنسجندر» معنی کرد. واژه ترنسفوبیا از دو واژه «ترنس» و «فوبیا» تشکیل شده است.
متاسفانه نه تنها افراد ترنس، این هراس و ترس که عاملی برای اعمال خشونت است را، از سوی جامعه غیررنگینکمانی تجربه میکنند، بلکه در میان قشر رنگینکمانی نیز با خشونتها و تبعیضهای ناشی از ترنسفوبیا مواجه میشوند. آنچه که در جامعه رنگینکمانی ایرانی شرایط را به سوی ستیز گروههای مختلف با یکدیگر پیش میبرد، در وهله اول ناآگاهی است. همانگونه که جامعه ما از فقر آموزش و اطلاعات درباره موضوعات جنسی و جنسیتی رنج میبرد، قشررنگینکمانی نیز به عنوان بخشی از این اجتماع، قربانی همین نادانیهاست. جامعه رنگینکمانی ایرانی با وجود سالها تلاش و فعالیت افرادی که در این حوزه پیشکسوت هستند، همچنان قدمهای ابتدایی را در کنشهای اجتماعی، سیاسی و مطالبهگری خواستههای خود برمیدارد. از این رو به دفعات دیده میشود که با سویه تیز خشم و یا نادانی، دست خود را بریده است. بازتولید ترنسفوبیا در داخل جامعه رنگینکمانی نیز، یکی از زخمهای برجای مانده بر پیکره این قشر به حاشیه رانده شده است. قشری که با وجود همه تلاشها برای رسیدن به آزادی در سایه اتحاد، گاهی برای هرچه بیشتر دیده و شنیده شدن، به شکل کاذب، به صورت خود مشت میزند.
ترنس یا ترنسجندر یک واژه چتری است و در واقع به شخصی گفته میشود که هویت جنسیتی خود را مغایر با جنسیتی که در بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به او نسبت داده شده است، تعریف میکند.
به زبانه سادهتر، «زن ترنس» به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شده است و جنسیت مردانه به او نسبت داده میشود. در صورتی که او خودش را یک زن میداند و هویت جنسیتی خویش را زنانه تعریف میکند. «مرد ترنس» به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به زنانه به دنیا آمده و جنسیت زنانه به او نسبت داده میشود. در حالی که او هویت جنسیتی خود را مردانه تعریف میکند و خویش را یک مرد میداند.
البته ترنسها میتوانند هویت جنسیتی «غیردوگانه» یا «نانباینری» نیز داشته باشند و با وجودی که جنسیت نسبت داده شده به خود را نمیپذیرند، اما خودشان را متعلق به هیچکدام از دو قالب زنانه و مردانه ندانند.
«ترنسفوبیا» نیز مانند «هوموفوبیا» یا «بایفوبیا» و در کل «الجیبیتیکیو فوبیا» واژهای جامع بوده که همه رفتارها، کلمات و برخوردهای ترنسهراسانه و ترنسستیزانه را دربرمیگیرد. ترنسفوبیا اغلب به لحاظ لغوی نوعی «ترس» یا «بیزاری» از افراد ترنس برداشت میشود، اما در معنای گستردهتر به باورها یا تصوراتی که میگویند هویتهای جنسیتی، ابرازهای جنسیتی، تجربیات جنسیتی و … افراد سیسجندر (غیرترنس یا همانسوجنسیتی) طبیعیتر و معتبرتر از افراد ترنس است، اطلاق میشود.
افرادی که مرتکب اعمال ترنسستیزانه با ماهیت هراس از ترنسها میشوند را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
برخی از این افراد تنها زمانی که با فرد ترنسی برخورد میکنند، یا وقتی که سر صحبت در مورد افراد ترنس باز میشود، رفتارهای ترنسستیزانه را از خود بروز میدهند و ممکن است با افزایش سطح آگاهی و اطلاعات خود در مورد زندگی و مسائل افراد ترنس، رفتارهای ترنسستیزانه خود را کنار بگذارند و بر ترنسهراسی خود غالب شوند. اما در مقابل این دسته افرادی هستند که اغلب فعالانه به بحثهای ضد ترنس دامن میزنند، آنها در زمینههای مختلف، اعم از سیاست، قوانین، کمپینهای شایعهسازی و رواج اطلاعات غلط و… این کار را انجام داده و بسیار بعید است که با آموزش یا افزایش سطح آگاهی رفتارهای ترنسستیزانه خود را کنار بگذارند.
واژه «ترنسفوبیک» که معمولا برای افرادی که از «ترنسفوبیا» رنج میبرند، به کار برده میشود، معنای سادهای دارد، این واژه ظاهراً در توصیف فردی به کار میرود که به نحوی مخالف افراد ترنس است، اما موضوع مخالفت و ضدیت با افراد ترنس را بیشتر به مسالهای شخصی، ذهنی و وابسته به شرایط محیطی تقلیل میدهد. معمولا در مقابل فرد «ترنسفوبیک»، انسان ترنسی وجود دارد که احساسات او جریحهدار شده است، اما این درست نیست که ترنسهراسی را در حد جریحهدار شدن احساسات تقلیل دهیم. اعمال ترنسستیزانهای که از ترنسهراسی نشات میگیرند، گاهی میتوانند به قیمت آسیب رساندن به سلامت روحی و روانی و جسمی فرد ترنس منجر شوند. بسیاری از این اعمال با هدف حذف موجودیت افراد ترنس، در بهترین حالت ممکن براساس جهالت و در بدترین حالت براساس تعصب آشکار بنا شدهاند که دامنه گستردهتی از هویت افراد ترنس را نشانه میگیرند.
از جمله مواردی که میتوان به آن اشاره کرد، بیمارپنداری افراد ترنس است که نه تنها از سوی جامعه، بلکه از منظر قانونی نیز به آن دامن زده میشود. متاسفانه در سیستم پزشکی قانونی ایران، افراد ترنس را افرادی بیمار و دارای اختلالات ژنتیکی و یا هویتی دانسته و همین امر فضای تبعیض و خشونت علیه آنها را افزایش میدهد. «درمانهای اصلاحی» با هدف تغییر هویت جنسیتی فرد ترنس عملی بسیار غیرانسانی و ظالمانه باشد. متاسفانه هنوز نیز در کشورهایی مانند ایران برخی از پزشکان و روانپزشکان از این روشها بر علیه افراد جامعه رنگینکمانی استفاده میکنند. روشهایی مانند فشارهای روانی، دارو و شوکتراپی که مصداق شکنجه است، برای تغییر گرایش جنسی و هویت جنسیتی افراد استفاده میشود که عملی غیرانسانی و ناقض حقوق بشر است.
موضوع مهمی که در بین جامعه رنگینکمانی و حتی ترنسها نیز بسیار مشاهده میشود، تاکید بر ارتباط بین هویت جنسیتی افراد ترنس با جراحیهای اندام جنسی و همچنین هورمونتراپی است. این مساله از جمله مواردی است که افراد ترنس را وادار به انجام عملهای جراحی ناخواسته میکند. در مقابل نیز قضاوت درباره تصمیم خودخواسته برخی از افراد ترنس به جراحی و ترنزیشن و مقایسه اشتباه میان افرادی که از ملال جنسیتی رنج میبرند با افرادی که نیاز به انجام جراحی را در خود احساس نمیکنند، موضوعی است که فشار زیادی را به افراد ترنس وادار میکند. ترنزیشن و جراحی در بین افراد ترنس امری اختیاری است. همه افراد ترنس ملزم به انجام جراحیهای تصدیق یا بازتایید جنسیت نیستند. افراد ترنس به دلایل مختلفی ترنزیشن یا جراحی را انجام داده یا انجام نمیدهند. به همین دلیل هرگونه قضاوت درباره این موضوع مصداق بارز ترنسهراسی به شمار میآید.
مقایسه افراد ترنس با کلیشهها و قالبهای سفت و سختی که جوامع مختلف برای دوگانه زنان و مردان تعریف میکنند، کار بسیار نادرستی است. این اشکال مقایسه افراد ترنس را مجبور میکند برای هرچه بیشتر شبیه بودن به زن و مرد کلیشهای تعریف شده در جامعه مورد نظر تلاش کنند و در صورت عدم موفقیت دچار سرخوردگی و ناامیدی میشوند.
به رسمیت نشناختن گرایشهای جنسی افراد ترنس، بیان جنسیتی آنها و نامعتبر دانستن ظاهر و پوششی که برای خود انتخاب میکنند نیز مواردی از ترنسهراسی هستند. افراد ترنس نیز مانند دیگر افراد غیرترنس یا همانسوجنسیتی میتوانند گرایشهای جنسی مختلف داشته باشند. گرایش جنسی فرد بر اساس هویتی جنسیتی که برای خود تعریف میکنند، شناخته میشود، نه شکل اندام جنسی. افراد ترنس میتوانند دگرجنسگرا، همجنسگرا، دوجنسگرا، همهجنسگرا، هیچجنسگرا و غیره باشند.
اینها تنها مواردی از ترنسهراسیهایی هستند که افراد ترنس معمولا آن را تجربه میکنند. طبیعی است که هر فرد ترنسی بسته به شرایط زمانی و مکانی و موقعیتی که در آن زندگی میکند با موارد متعددی از هراس و ستیز علیه خود مواجه میشود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر