«کلیشههای جنسیتی» یا «Gender stereotypes» ریشههای قوی در افکار و نگرش انسانها دارند. افراد جامعه از کودکی تحت تاثیر کلیشههای جنسیتی قرار دارند و به نوعی با آن بزرگ میشوند و بر آن اساس، افراد جامعه را میشناسند و با دیگران ارتباط میگیرند. والدین و رسانهها هر دو در تعمیق این کلیشهها همواره نقش عمده داشتهاند. پدر و مادرهای ما در شکلگیری شخصیت جنسیتی ما نقش مهمی دارند، آنها از انتخاب کلماتی که در وصف ما به کار میبرند (پسر قوی، دختر خوشگل) تا رنگهایی که برای لباس کودکان انتخاب میکنند و نوع اسباب بازی که برای کودکان میخرند، در واقع کلیشههای جنسیتی را به کودکان خود آموزش میدهند.
کلیشهها در خلاء به وجود نیامدهاند. کلیشهها بر اثر تکرار و در طول زمان شکل گرفتهاند؛ به طوری که ما هنجارها و ناهنجاریهای اجتماعی را از طریق این کلیشهها میشناسیم. کلیشهها همواره بخشی از فرهنگ رسانهها بودهاند؛ چراکه افراد جامعه پدیدهها را با این نشانهها میشناسند و با آن ارتباط میگیرند. معمولا نویسندگان، فیلمسازان و قصهگوها برای برآورده ساختن انتظارات خواننده یا بیننده و افزایش جذابیت و جلب توجه مخاطب، از این کلیشهها استفاده میکنند. بنابراین تغییر این کلیشهها هم چندان ساده نیست؛ چرا که به سادگی ایجاد نشدهاند.
آیا کلیشهها ساختاری ثابت، غیر قابل تغییر و منجمد دارند؟
رسانهها معمولا از یک ساختار ثابت و کلیشهای برای بازنمایی نژاد، طبقه اجتماعی و جنسیت استفاده میکنند و هویت و رفتار انسانی را با این کلیشهها شکل میدهند. ولی واقعیت این است که معانی رفتاری همیشه ثابت نیست؛ بلکه در طول زمان میتواند تفسیر انسانها از معانی رفتاری تغییر کند؛ یک زمانی شلوار لباسی کاملا مردانه بود و زنان نباید شلوار میپوشیدند؛ ولی امروزه دیگر این تفکیک جنسیتی از بین رفته و زنان نیز مثل مردان شلوار میپوشند و جامعه نیز نگاه معناداری به پوشیدن شلوار توسط زنان ندارد. یا گوشواره انداختن، امری زنانه تلقی میشد؛ ولی به مرور این نُرم اجتماعی در حال تغییر است و تعداد مردانی که خود را به گوشواره مزین میکنند، در حال زیاد شدن است.
شبکههای اجتماعی به نظر میرسد به تغییر نُرمها و هنجارهای جنسیتی، سرعت بخشیده، ضمن اینکه یک دایره امنتری برای انسانها خصوصا نوجوانان و جوانان ایجاد کرده تا «خود واقعی» را به نمایش بگذارند. اما هنوز رسانههای رسمی، وابسته و غیر مستقل، میکوشند با «برچسبزنی» مانع این تغییر شوند.
برای روشن شدن موضوع به این گزارش خبرگزاری جام جم، با عنوان «نمود بحران هویت با چهرههای معکوس» که روز ۱۴ تیر ۱۴۰۱ منتشر کرده، نگاه کنید. در این گزارش، جام جم نوشته در پی «واکاویی چرایی رفتارهای برخی جوانان و نوجوانان در نمایش هویت جنسیتی وارونه» بوده است، اما خروجی این گزارش چیزی جز برچسبزنی به جوانان و نوجوانانی که از کلیشههای جنسیتی تبعیت نمیکنند، نیست. جام جم آنها را دچار «بحران هویت» و «آلت دست شبکههای اجتماعی سازماندهی شده آن سوی آبها» معرفی کرده است.
این گزارش برخلاف اصول حرفهای، و به جای انتشار دیدگاههای مختلف در خصوص یک واقعیت اجتماعی، تریبون خود را در اختیار یک نفر قرار داده تا او به تایید پیشداوریهای نویسنده خبرگزاری جام جم بپردازد.
جام جم در این گزارش مینویسد:
«فرقی ندارد که کجا؛ درون مترو، درون پارک یا در خیابان دیده میشوند. تعدادشان این روزها آنقدر زیاد شده است که در همه جا دیده میشوند، حتی نمیتوان نگاه را برداشت و چشم را دزدید، دختر یا پسر فرقی ندارد. با رنگ و لعابی که نباید جلوی چشمها رخ نشان میدهد. دختری که پیراهن مردانه پوشیده است یا این که نه، تیشرت گشاد و آستین کوتاهی به تن دارد و خود را در قالب مردانه قرار داده و شکل و شمایلش را شبیه به مردان کرده است. حرفشان هم این است که میخواهند متفاوت از دیگران باشند. پسرها هم این روزها مو بلند میکنند، گوش سوراخ کرده و از وسایل آرایشی دخترانه استفاده میکنند. دخترهایی که خود را شبیه پسران کرده و پسرهایی که خود را شبیه به دختر میکنند، این روزها زیاد دیده میشود. رفتار ساختارشکنانه برخی دختران و پسران نسل امروز ماجرای تازهای نیست. دهه هشتادیها و دهه نودیها هویتشان را از فضای مجازی و دنیای رسانهای گرفتهاند. شبکههایی که خیلی وقتها از آن سوی آبها هدایت شده و موجب میشود تا بعضی وقتها نوجوانان و جوانان ما خود را به رنگ دیگری در بیاورند و دنبال پیدا کردن هویتی غیر از هویت وجودی خود باشند.»
تکتک جملات مندرج در این گزارش برآمده از کلیشههای جنسیتی است که رسانهها در طول زمان ساختهاند و امروزه هر کس بخواهد خلاف این نُرمهای ساخته شده، رفتار کند، توسط همین رسانهها متهم به «بحران هویت» میشود. حال آنکه طبیعی است که سبک زندگی و نگرش جوان امروزی به جنسیت و هنجارهای جنسیتی، متفاوت از چند نسل پیش باشد.
نوجوانان و جوانان امروزی، از طریق شبکههای اجتماعی فرصت این را پیدا کردهاند که سبک زندگی باب میل خود را ترویج دهند و خود را آنگونه که هستند به نمایش بگذارند. در چنین دنیایی، استانداردها و نرمهای اجتماعی میتواند معانی تازهای پیدا کند که با کلیشههای موجود ،سازگاری ندارد یا در پی شکستن این کلیشهها باشد. نمیتوان با برچسب زنی به نسل جوان و نوجوان، باورها و رفتارهای آنها را داوری و قضاوت کرد، باید سعی کرد تفاسیر به روزی از رفتار این نسل داشت.
برچسب زنی، قضاوت کردن و برخورد جانبدارانه، خلاف اخلاق رسانهای و نقض اصول حرفهای است. ولی برای رسانههای حکومتی و استبدادزده، مهم این است که همه افراد جامعه از باورها و ارزشهای حاکم تبعیت و مطابق میل و سلیقه آنها رفتار کنند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر