کودکانی را در نظر بگیرید که همیشه تسلیم انتخابهای والدین برای تماشای فیلمها، خواندن کتابها و گوش دادن به موسیقی خاصی هستند. کودکان با ژانر انتخابی والدین خو میگیرند و از آن لذت میبرند؛ ولی وقتی آنها بزرگتر میشوند و حق انتخاب پیدا میکنند، میبینید با ژانر متفاوتی ارتباط میگیرند و جذب آن میشوند. حتی در یک خانواده، ممکن است دو برادر یا خواهر، با اختلاف سنی کم و با یک تربیت مشترک، با وجود آنکه در کودکی تسلیم انتخاب رسانهای والدین بودهاند؛ ولی وقتی به سن نوجوانی میرسند، هر کدام به ژانر متفاوتی علاقهمند میشوند. یکی به فیلمهای تخیلی علاقمند میشود و دیگری به فیلمهای کمدی. در واقع آنها وقتی حق انتخاب پیدا میکنند، با لایههای دیگری از ذائقه و علاقه خود آشنا میشوند، ضمن اینکه محیط پیرامونی آنها تغییر میکند و تحت تاثیر محیط، به ژانری متفاوت در حوزه رسانه جذب میشوند.
حق انتخاب همیشه ایجابی نیست، بلکه گاهی سلبی است؛ یعنی افراد به جای انتخاب تماشای کدام فیلم یا انتخابِ شنیدن کدام موسیقی یا کدام شبکه رادیویی، انتخاب میکنند که فیلمی را نبینند، یک گونه خاص از موسیقی را نشنوند، کتابی را نخوانند یا رسانهای را از لیست رسانهای خود حذف کنند، چرایی آن به تغییر ذائقه، سابقه آن رسانه، تاثیر یک ژانر بر روحیه و حالات افراد و دیگر عوامل باز میگردد.
برای روشن شدن موضوع این گزارش خبرگزاری تسنیم را ببینید که روز دوم اردیبهشت ۱۴۰۱ با عنوان «لطفاً تلویزیون را به عقب برگردانید!» منتشر شده است. این گزارش به نقد برنامههای تلویزیونی در ماه رمضان پرداخته و از ریزش مخاطبان تلویزیون ابراز نگرانی کرده است. در این گزارش آمده است:
وقتی برنامه رمضانی ۰.۸ درصد و یک درصد بیننده دارند، آنقدر این آمارها نگرانکنندهاند که تکلیفِ تلویزیونیها را روشن میکند؛ کار جدید، سوژه خارقالعاده و طرحِ نویی نداشته باشند، از مخاطب خبری نیست.زنگِ خطرِ بهخاطر برنامههایی که در ماه رمضان دیده نمیشوند؛ سریالهایی که آن حال و هوایِ رقابت تنگانگ و درصدِ بالای بیننده را ندارند، در آمده است. این بار نزدیک به ۲۷ درصد، مخاطب برنامههای افطارند و بیش از ۱۷ درصد، سحریهای تلویزیون را تماشا میکنند. در این میان، سریالها هم به ۳۰ درصد بیننده نرسیدهاند! احتمالاً با نظرسنجی دوم که بعد از ماه مبارک رمضان و تکمیلِ نظرات از سویِ سازمان تحقیقات سازمان صداوسیما منتشر شود، آمارِ بیننده سریالهای قدیمی و تکراری تلویزیون هم بیرون خواهد آمد. سریالهایی که در تلوبیون هم بیش از برخی سریالهای جدید دیده میشوند. وضعیتِ دیده نشدنِ برنامهها و کمفروغی رمضانِ تلویزیون را در گزارشِ مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما به وضوح میتوان دید. نظرسنجی این روزهای صداوسیما از حقیقتی پرده برمیدارد که ناخوشایند است. چقدر مردم تلویزیون میبینند و چقدر سریالها را دنبال میکنند؟ آنقدر این آمارها پایین است که ما را متاسف میکند. این روزها روندی را پیش رو قرار دادهاند که خودِ مردم به سمت ماهواره، نمایش خانگی و فضای مجازی بروند. محتوای سریالهای جدید مردمی نیست و ساختار هنری سریالها هم ضعیف است.
نویسنده این گزارش در خاتمه نتیجه گرفته است که «به نظر میرسد تلویزیون برای بازگشت به جایگاه مخاطبپسند و قابل احترامِ خود باید به عقب برگردد؛ همان دورانی که بیشتر به مخاطب و ذائقه و سلیقهاش توجه میشد و سیمای مناسبتی و غیرمناسبتی در اوج بود.»
آیا برای رفع مشکل از دست دادن مخاطب باید به عقب بازگشت؟
پیشنهاد بازگشت به عقب در حوزه رسانه، به معنای نشناختن عصر ارتباطات و دنیای رسانه است. ریزش مخاطبان رسانه ملی، از دو زاویه قابل بررسی است:
۱- کاهش اعتبار رسانهای و افزایش آگاهی رسانهای مخاطبان
۲- تغییر محیط رسانه و افزایش حق انتخاب مخاطبان
نویسنده گزارش تسنیم با اشاره به آمار مخاطبان تلویزیون در دهههای گذشته و ریزش شدید آن، نتیجه گرفته که محتوای تولیدات صدا و سیما در دهههای گذشته «مخاطبپسند» و «قابل احترام» بود و با اشاره به آمار بالاتر تماشای سریالهای قدیمی در شبکه تلوبیون به نسبت سریالهای جدید، نتیجه گرفته که کیفیت آن سریالها بالاتر از سریالهای جدید بوده است. هر دو این ادعاها قابل تردید است؛ چراکه:
۱- افت کیفی برنامههای صداوسیما تنها دلیل ریزش مخاطب نیست، بلکه دلیل اصلی آن را باید در حق انتخاب مخاطبان جستوجو کرد. در دهههای گذشته مخاطبان صداوسیما با هر کیفیتی روبهرو میشدند، به دلیل نداشتن حق انتخاب، ناچار به تماشا بودند و از طرفی دیگر چون ذائقه آنها با ژانرها و اثرهای متنوع مواجه نشده بود، از برنامههای صداوسیما استقبال میکردند. حال آنکه در دنیای امروز، شهروندان در انتخاب رسانه با تنوع بسیار بیشتری روبهرو هستند و دیگر مجبور به تماشای سیمای ملی نیستند.
۲- مخاطب، تا یک رسانه را به صورت عادت روزانه و به صورت تکراری دنبال میکند، از محتوای آن نیز حس ارضاءشدگی مییابد، چرا که تکرار این حس را پدید میآورد، ولی وقتی این عادت شکسته میشود و سراغ سایر رسانهها میرود، احتمال اینکه دیگر به آن رسانه رجوع نکند، وجود دارد؛ زیرا ممکن است سایر رسانهها حس بهتری به او بدهند.
۳- انتخاب رسانهای مردم، همیشه ارتباط مستقیمی با موقعیت و مکانی که در آن قرار گرفتهاند، دارد. برای مثال مردم هنگام رانندگی میتوانند از رسانهای شنیداری استفاده کنند. پیشتر مردم دو انتخاب بیشتر نداشتند؛ یا موسیقی گوش میدادند یا رادیو، ولی امروزه هنگام رانندگی علاوه بر این دو میتوانند از طریق کلابهاوس به اتاقهای مختلف رفته و بحثهای حاضران را بشنوند و یا به پادکستهای انتخابی خود گوش دهند. یا مردم وقتی در کنار خانواده شب خود یا روز تعطیل خود را سپری میکنند، عموما دور تلویزیون جمع میشوند و فیلم میبینند، آنها پیشتر حق انتخاب اینکه کدام تلویزیون و کدام فیلم را ببینند، نداشتند؛ ولی امروزه در چنین موقعیتی اعضای خانواده اگر سرشان توی گوشی تلفن نباشد و بخواهند با هم فیلم ببینند، احتمالا انتخاب آخرشان تلویزیون ملی خواهد بود.
۴- شبکههای اجتماعی خصوصا تیکتاک، اینستاگرام، یوتیوب و … ژانر جدیدی به نام ژانر «خودبیانگری یا self expression» را به ژانر مورد علاقه نسل جدید تبدیل کردهاند، مخاطب امروزی بیش از آنکه علاقهمند به تماشای ژانرهای کلاسیک چون کمدی، دراما یا … باشد، علاقهمند به ژانر خودبیانگری است، آنها ترجیح میدهند احساس خود را در قالب یک ویدیو یا یک عکس در شبکههای اجتماعی با دیگران به اشتراک بگذارند یا به تماشای احساس دیگران بنشینند و در مورد آن صحبت کنند. چنین فضایی و محیطی جایی برای صداوسیما آن هم با برنامههای یکنواخت، تکراری و پر از کلیشههای خستهکننده باقی نمیگذارد.
۵- تماشای سریالهای تکراری نه به دلیل برتری کیفی آنها به سریالهای جدید است (بدون شک در مورد برخی سریالها این ادعا صادق است ولی عمومیت ندارد) بلکه به دو دلیل مخاطب گاهی ترجیح میدهد به جای سریال جدید، به تماشای سریال تکراری بپردازد:
۱- انتخاب تماشای سریال تکراری توسط مخاطبان، راهی برای ریلکس کردن و پرکردن وقت خود با تماشای سریالی است که از آن پیشتر لذت برده و تجربه خوب دارند.
۲- تجربه شبکه نتفلیکس و انتشار همزمان تمام اپیزودهای یک قسمت از سریال، نشان داد که بیشتر مخاطبان دوست دارند سریالی را تماشا کنند که زمان شروع تماشا و پایان آن دست خودشان باشد، نه به انتخاب رسانه پخشکننده؛ زیرا مخاطبان گاهی در جریان تماشای یک سریال حس خوبی پیدا میکنند که نمیخواهند از آن بیرون بیایند و ترجیح میدهند ساعات بیشتری در این حس باقی بمانند. مخاطب با چنین تجربهای علاقهمند به تماشای سریال از تلویزیون نیست و ترجیح میدهد که پس از اتمام سریال و زمانی که به کل اپیزودها دسترسی دارد، آن را تماشا کند. به همین دلیل حتی سریالهای تکراری را به سریال جدید ترجیح میدهد.
۶- بخشی از کنترل رفتاری ما در مواجه با تولیدات رسانهای در اختیار موتورهای جستوجوگر شبکههای اینترنتی قرار گرفته است. به این معنا که، این موتورها هستند که با پیشنهادات خود ما را به تماشای یک فیلم جدید یا خواندن کتاب جدید وا میدارند. موتورهای جستوجوگر با استفاده از سابقه ما در تماشای یک ژانر به ما، اثرات جدید از همان ژانر را پیشنهاد میکنند و معمولا ما نیز آن را به تماشا مینشینیم.
بنابراین در چنین دنیایی، تشویق رسانه به بازگشت به عقب، یعنی نشناختن محیط جدید رسانهای. رسانهها اگر میخواهند با ریزش مخاطب مواجه نشوند، باید خود را با محیط جدید وفق دهند و با تولیدات خلاقانه در این رقابت رسانهای جا نمانند. دنیای امروز جای رسانههای دستوری، از بالا به پایین، بسته و آلوده به سانسور، پروپاگاندا و یکطرفه نیست. مخاطب امروزی به این درجه از آگاهی رسانهای رسیده که تنها مصرفکننده، آن هم مصرفکننده تولیدات غیرحرفهای، بیکیفیت و جانبدارانه نباشد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر