«در روستای "فدافن" شهرستان کاشمر، مردی به برادر همسرش میگوید که خواهرش روابط مشکوکی دارد و مدام از طریق تلفن مشغول اساماس دادن به افرادی است که او آنها را نمیشناسد. برادر زن هم بدون پرسوجو و گفتوگو با خواهر، از فرصت استفاده میکند و وقتی که خواهرش در حمام بوده است، او را میکشد. حالا هم برادر و همسر زن در بازداشت هستند.»
این چند خط را یکی از اهالی کاشمر برای «ایرانوایر» نوشته بود؛ موضوعی که توسط فعالان مدنی و روزنامهنگاران محلی نیز تایید شد.
یک مددکار اجتماعی که در شهرستانهای استان خراسان رضوی، از جمله کاشمر فعالیت میکند، ضمن تایید این خبر میگوید: «این اتفاق وحشتناک متاسفانه افتاده است اما همانطوری که میدانید، در این جور پروندهها معمولا اطلاعات از منابع موثق به بیرون درز نمیکند و فقط شنیدهها از اهالی و همسایه و دوست و آشنا ممکن است منجر به فاش شدن این خبرها بشود. در این مورد خاص نیز همینطور است. برخی از اهالی میگویند داماد خانواده، یعنی همسر زن که گویا با او نسبت فامیلی هم دارد و برادر زن، سر او را بریدهاند. برخی میگویند همسر زن به برادرانش خبر داده است و دو برادرش او را آن قدر کتک زدهاند که بر اثر شدت ضربات وارده به قتل رسیده است. اما مساله مهم این است که این اتفاق هولناک افتاده است. در این نوع پروندهها چون معمولا قاتل ولی دم یا پسرانش هستند، ممکن است تنها روند اداری طی شود و در نهایت قاتل یا قاتلان بدون مجازات و واکاوی ماجرا رها شوند.»
اما تلاشهای «ایرانوایر» برای گفتوگو با افراد مطلع و محلی بی نتیجه ماند و تنها روایتهای مختلفی در خصوص نحوه ارتکاب جرم از سوی معدود کسانی که از این واقعه اطلاع پیدا کرده بودند، شنیده شد.
«قتل ناموسی» جرمی علیه زنان است و مقتول زنی است که از نظر قاتلان ننگی به بار آورده است و باید از صحنه روزگار محو شود تا آبروی ریخته شده خانواده ترمیم شود.
سال ۲۰۱۲ یک گزارش تحقیقی در مورد قتلهای ناموسی در ترکیه منتشر شد که در چند شهر بزرگ این کشور، از جمله استانبول پرسشهایی را با یک جامعه آماری در میان گذاشته بود. یکی از سوالات، معنای واژه ناموس بود. چیزی نزدیک به ۷۰ درصد پاسخ دهندگان این واژه را مترادف با «کادین»، یعنی «زن» معنا کرده بودند؛ برداشتی که کم و بیش در ایران هم صادق است.
آمارها میگویند در استانهای خوزستان، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، سیستان و بلوچستان، فارس، آذربایجان شرقی و اردبیل بیشترین قتلهای ناموسی رخ میدهد. البته در سایر استانهای کشور هم چنین قتلهایی گزارش میشوند اما آمار معینی در این خصوص وجود ندارد.
قانون حامی مرتکبان به قتلهای ناموسی است
در بسیاری از داستانهایی که از قتلهای ناموسی در ایران شنیده میشود، زن به عنوان کسی که بار اصلی گناه را بر دوش دارد، عموما در دادگاهی خانوادگی و بدون محاکمه عادلانه در دستگاه قضا، حکمی جز مرگ ندارد. اما بر فرض این که دادگاهی هم تشکیل شود، آیا قوانین از آنها حمایت میکنند؟
مطابق مادۀ ۳۰۱ «قانون مجازات اسلامی»، اگر پدر یا جد پدری فرزند خود را ولو به عمد به قتل برساند، قصاص (اعدام) نخواهند شد. تنها درصورتی که دادگاه تشخیص دهد که عدم مجازات ممکن است باعث تجری قاتل و یا اخلال درنظم عمومی شود، میتواند مطابق مادۀ ۶۱۲ همین قانون، قاتل را به سه تا ۱۰ سال حبس محکوم کند.
در ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی آمده است: «هرگاه مرد همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، میتواند در همان حال آنها را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره (مجبور) باشد، فقط میتواند مرد را بکشد.»
این قوانین از دید بسیاری از حقوقدانان، مجوزی برای قتلهای ناموسی به شمار میروند. حتی در برخی موارد، اگر پدربزرگ و برادر نیز مرتکب به قتل شوند، از طریق همین قوانین، از قصاص معاف میشوند.
حال باید دید در این فقره قتل که در کاشمر توسط برادر یا برادران زن اتفاق افتاده و پدر او نیز به عنوان ولی دم در قید حیات است، با توجه به بازداشت عاملان قتل، قانون چه تصمیمی خواهد گرفت؟ تکلیف همسر زن به عنوان کسی که برادران را با ارایه این اطلاعات به قتل زن تحریک کرده است، چه خواهد بود؟
«معین خزائلی»، حقوقدان در پاسخ به این پرسشها میگوید: «ماده ۳۵۱ قانون مجازات اسلامی ولی دم، یعنی پدر را ورثه مقتول میداند اما اگر پدر در قید حیات نباشد، مادر به عنوان وارث حق قصاص شناخته میشود که در اصلاح حقوقی، "وراث طبقه دوم حق قصاص" اطلاق میشوند. وراث طبقه دوم یعنی جد پدری، مادر، خواهر، برادر و یا فرزندان آنها. در این مورد خاص، با توجه به این که جرم ارتکابی توسط برادر انجام و به وسیله همسر تحریک به ارتکاب آن شده است، از این رو مجازاتهای این دو متفاوت است. مجازات معاونت در قتل بین سه تا ۱۵ سال حبس است مگر این که نقش معاون جرم بیشتر از تحریک بوده باشد. در مورد برادر یا برادران مقتوله، حکم کلی همان قصاص نفس است. اما اگر پدر به عنوان ولی دم رضایت بدهد، قصاص انجام نخواهد شد.»
این حقوقدان در خصوص دخالت ماده ۶۳۰ «قانون تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده» در این پرونده میگوید: «در این قانون اگر مشاهده عینی مبنی بر زنا یا خیانت اتفاق بیفتد، شوهر از دیه و قصاص معاف است اما صرف ادعای شوهر مبنی بر خیانت زن، کافی نیست. ضمن این که معافیت تنها شامل خود شوهر میشود؛ یعنی در این پرونده که مرد برادر زن را به قتل او تشویق کرده است، فرد قاتل از مجازات مبرا نخواهد بود. ضمن این که در این پرونده هیچ مشاهدهای مبنی بر زنا و یا چیز دیگری وجود نداشته و صرفا یک تصور ساده از روابط مشکوک بوده است. به همین دلیل، قانون هیچ معافیتی را شامل حال شوهر مقتول نمیداند. اما چون او به هر حال معاون در قتل است، به طور کلی از دیه و قصاص معاف خواهد بود و تنها ممکن است بین سه تا ۱۵ سال زندانی شود.»
معین خزاعلی در خصوص ناکارآمدی قانون در خصوص این نوع پروندهها میگوید: «اگر چه بر اساس ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، ممکن است دادگاه مرتکبان به قتل را به دلیل ایجاد اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه و همچنین ایجاد ترس در میان مردم، به حبس از سه تا ۱۰ سال محکوم کند اما با توجه به این که پرونده مورد نظر به نوعی ناموسی/خانوادگی تلقی میشود، واقعا نمیتوان گفت که دادگاه امکان دارد چه حکمی را صادر کند. چرا که احکام صادر شده در این نوع پروندهها بستگی به نظر قاضی دارند.»
چندی قبل در استان خوزستان دختری از سوی خانوادهاش مورد ضرب و جرح قرار گرفت و در بیمارستان بستری شد اما در زمان ملاقات، برادرش او را با چاقو به قتل رساند. در هیچ یک از رسانههای محلی یا سراسری علت معینی برای قتل این دختر ذکر نشد و هویت او نیز فاش نشده است.
خوزستان از جمله استانهایی است که آمار قتلهای ناموسی در آن قابل توجه است و به عنوان نخستین استان در ایران از این نظر شناخته میشود. براساس آمارهای رسمی، در سالهای گذشته حدود ۱۵۰ مورد قتل ناموسی در این استان رخ داده است.
«مونا الهایی»، دانشآموخته جامعه شناسی از «دانشگاه علامه طباطبایی» و ساکن اهواز پایاننامه مقطع فوق لیسانس خود را به روشهای مختلف قتلهای ناموسی در استانهای مختلف ایران اختصاص داده بود. او در خصوص این روشها میگوید: «با کارد گلوی کسی را بریدن یا او را بر اثر ضربات چاقو کشتن ممکن است در قتل با هر انگیزهای اتفاق بیفتد. اما در استانهای لرستان، ایلام و خوزستان و به ویژه در میان اقوام و عشیرهها روشهای ابداعی غریبی برای قتل ناموسی وجود دارد که من در زمان تحقیق به برخی از آنها برخوردم.»
او در تشریح این شیوههای عجیب میگوید: «مثلا یک شیوه متداول است که مردان جمع میشوند و هر کدام یک ضربه کارد کاری به زنی که باید کشته شود، میزنند که قتل به گردن یک تن نباشد. بعد هم همه عشیره برای پرداخت دیه همکاری میکنند. خیلی وقتها مساله بدون این که حتی بازتابی در رسانهها داشته باشد یا قوه قضاییه برای تحقیق به زحمت بیفتد، تمام میشود. در نمونه دیگری که در یکی از استانهای همجوار به آن برخوردم، نزدیکان زن خاطی، او را مجبور میکردند روزی یک لیوان گچ حل شده در آب را بخورد که ظرف مدت زمانی معین زن از انسداد روده تلف میشود.»
به گفته این جامعهشناس، یکی دیگر از کارهایی که در این زمینه توسط مردان قبیله، عشیره یا خانواده انجام میشود، وادار کردن زن به خودکشی است: «آن قدر زن را آزار میدهند و عرصه را بر او تنگ میکنند که راهی جز خودکشی برایش نماند. اغلب خودکشیها هم در واقع خودسوزی است؛ دردناکترین راه برای از بین رفتن. در این شیوه، حتی اگر زن پس از خودسوزی جان ندهد اما آثار و جوارحی که بر جسمش باقی میماند، تبدیل میشود به رنج مضاعف. هر روز میمیرد و زنده میشود.»
مونا الهایی بر این باور است که صرفا بازنگری در قوانین کمکی به کاهش آمار قتلهای ناموسی در سرزمینی مثل ایران نخواهد کرد:«فقط و فقط تغییر ساختار اجتماعی، سنتها و باورها را باید اصلاح کرد. باید تا میشود به زنان و مردان در بستر بوم و فرهنگ هر منطقه آموزش داد. بسیاری سریالهای ترکیهای را مورد تمسخر قرار میدهند اما شما نمیدانید ساخت این سریالها در مورد زنان چه گام بزرگی در جامعه ترکیه برداشته است. در این سریالها نشان داده میشود که گناه متوجه متجاوز است، نه کسی که مورد تجاوز قرار گرفته و فرد قربانی میتواند شکایت کند. با ساخت این سریالها، بخش زیادی از ساختار سنتی و قدیمی که موجب بروز چنین مشکلاتی میشدند، تلنگر خوردهاند. بنابراین، در کنار تلاش برای رفع نواقص قوانین مردسالارانه، باید آموزشهای لازم در جامعه مدنظر قرار بگیرد و بدنه جامعه برای پذیرش ساختارهای جدید آماده شود.»
مطالب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر