هدیه کیمیایی
در هفته گذشته دستکم سه کودک سوختبر در جادههای مرزی ایران کشته شدند. درباره کودکان سوختبر چه میدانیم؟
***
در هفته گذشته سه کودک سوختبر بلوچ هنگام سوختبری در جادههای مرزی استان سیستان و بلوچستان کشته شدند. به گزارش «کمپین فعالین بلوچ»، روز اول تیر ۱۴۰۱، «قاسم»، کودک سوختبر اهل ایالت نیمروز افغانستان با شلیک گلوله نیروهای امنیتی در منطقه مرزی «میلک» که بین ایران و افغانستان قرار دارد، کشته و یک کودک دیگر نیز با شلیک گلوله از ناحیه پا زخمی شد. تصاویر این کودک زخمی را کمپین فعالین بلوچ منتشر کرده است. او ۱۲ تا ۱۴ ساله به نظر میآید. این دو کودک در حال حمل دو بطری یک و نیم لیتری بنزین بودهاند که ماموران امنیتی با شلیک گلوله، آنها را کشتهاند.
چهارم تیرماه نیز یک کودک سوختبر دیگر به نام «علی نورزهی» ۱۶ ساله با شلیک گلوله از سوی ماموران امنیتی کشته شد.
«فرزین کدخدایی»، فعال بلوچ در گفتوگو با «ایرانوایر» به کشته شدن یک کودک ۱۱ ساله دیگر نیز اشاره میکند. او میگوید: «این کودک همراه با برادر بزرگترش در خودروی خود در حال سوختبری بودند که در پاسگاه سالآباد (در محور تربت حیدریه ـ سفیدابه) از سوی نیروهای امنیتی هدف تعقیب و گریز قرار گرفتند. در هنگام فرار از دست نیروهای امنیتی، ناگهان خودروی آنها واژگون شد و هر دو با هم کشته شدند.»
۳۰ خرداد نیز یک کودک کولبر بلوچ با شلیک گلوله از سوی نیروهای مرزبانی در میرجاوه زخمی شد. در فیلمی که کمپین فعالین بلوچ آن را منتشر کرده، این کودک در حالی که از ناحیه پا دچار خونریزی است، در آغوش کودک دیگری است و چندین کودک نیز بالای سر آنها نشستهاند و با بهت و ترس تماشایشان میکنند. آنها ۱۲تا ۱۵ ساله به نظر میرسند.
طبق گزارشهای منتشر شده در کمپین فعالین بلوچ و پایگاه خبری «حالوش»، این کودک بلوچ در حال حمل یک کارتن انبه فصلی بوده که مورد اصابت گلوله نیروهای مرزبانی در سیستان و بلوچستان قرار گرفته است.
فرزین کدخدایی، فعال بلوچ در گفتوگو با «ایرانوایر» میگوید جابهجایی میوههای فصلی و رساندن آنها به دست فروشندهها در مرز یکی از مشاغلی است که کودکان این منطقه برای امرار معاش خود و خانوادههایشان آن را انجام میدهند.
۲۵ خرداد ماه سازمان حقوق بشری «ههنگاو» گزارش داد دو کودک سوختبر در آتشسوزی یک انبار سوخت در روستای مرزی «هانیگرمله» کشته شدهاند و یک کودک دیگر نیز دچار سوختگی شدید شده است. آنطور که در خبر آمده است، «میلاد کریمی» ۱۸ ساله در همان لحظات نخستین آتشسوزی جان باخته بود و «پوریا محمدعزیزی» و «سوران علیمحمدی» که هر دو ۱۶ ساله بودند، به بیمارستانی در پاوه منتقل شدند. اما پوریا در راه بیمارستان جانش را از دست داد و سوران با سوختگی شدید به بیمارستان «قدس» در پاوه منتقل شد. فاصله روستای هانیگرمله تا شهرستان پاوه بین سه تا سه ساعت و نیم است و پوریا در این فاصله به دلیل شدت جراحتهای ناشی از سوختگی جان باخت.
یکی از اهالی روستای نوسود درباره جزییات حادثه به «ایرانوایر» میگوید: «میلاد، پوریا و سوران هر سه سوختبری میکردند. آنها طبق معمول مقداری بنزین را به انباری کوچک که متعلق به خودشان بود، منتقل کرده بودند تا یک ساعت بعد از نیمه شب آن را به سمت کردستان عراق ببرند؛ کاری که اغلب کودکان این منطقه برای گذران زندگی و دست پیدا کردن به حداقل نیازهایشان که خوراک و پوشاک است، انجام میدهند.»
خانواده میلاد و پوریا فردای روز حادثه جنازه فرزندان خود را خاک کردند و پدر سوران همراه با بدن سوخته پسرش، از پاوه راهی بیمارستانی در اصفهان شد.
پدر میلاد در گفتوگو با «ایرانوایر» سوختبری میلاد، پوریا و سوران را تکذیب کرد و گفت علت آتشسوزی نیز نقص فنی خودرو بوده است: «خودرویی که آنها سوار بر آن بودند، اتصالی سیستم برق خودرویی داشت و میلاد چندین بار برای تعمیر آن به مریوان رفته و برگشته بود اما نتوانسته بود آن را تعمیر کند و در نهایت اتفاقی که همه از آن وحشت داشتند، رخ داد.»
او اما توضیح نداد این نوجوانان که سن هیچکدام به گرفتن گواهینامه قد نمیدهد، چرا سوار چنین خودروی ناامنی بودهاند.
پروندههای قتل کولبران و سوختبران رسیدگی نمیشود
میلاد، پوریا و سوران تنها کودکان قربانی فقر در مناطق مرزی ایران نیستند، سالها است که کودکان شهرهای مرزی کشور از سنین پایین با سوختبری و کولبری زندگی خود را میگذرانند.
به گزارش کمپین فعالین بلوچ، سوم دی سال گذشته یک کودک سوختبر بلوچ به نام «عثمان بامری»، ۱۷ساله از سوی ماموران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مرز «کلگان» هدف تیراندازی قرار گرفت و جان باخت.
۱۲ بهمن سال گذشته نیز یک کودک سوختبر ۱۰ ساله در شهر مرزی میلک (میان ایران و افغانستان)، وقتی که در حال جابهجایی گالنهای گازوییل بود، با شلیک گلوله از سوی نیروهای مرزبانی کشته شد. مدتی بعد از انتشار خبر کشته شدن این کودک، خبرگزاری «ایسنا» گزارش داد که فرمانده هنگ مرزی زابل قتل او را تکذیب کرده و آن را به جوسازی از سوی «معاندان نظام» نسبت داده است.
او گفته بود: «دشمنان و معاندان نظام جمهوری اسلامی با جوسازی و انتشار اخبار و اطلاعات کذب و دروغین در فضای مجازی، قصد ایجاد تنش و زیر سوال بردن اقتدار مرزبانان را دارند.»
شکایت خانوادههای کشته شدهها بر اثر این تیراندازیها به مراجع قضایی به نتیجه نمیرسد و اغلب خانوادههای کشته شدهها در انتظار مجازات عاملان تیراندازیها باقی میمانند.
«حامد ساسولی»، نوجوان ۱۹ ساله اهل هیرمند روز ۲۲ خرداد بر اثر تیراندازی مستقیم ماموران برجک پاسگاه «ماککی» در منطقه مرزی روستای ماککی، از توابع شهرستان هیرمند در استان سیستان و بلوچستان مجروح شد. به گزارش کمپین فعالان بلوچ، خانوادهاش برای تامین هزینههای درمان او، ۱۸ میلیون تومان از آشنایان خود قرض گرفتند و هزینه عمل جراحی را پرداخت کردند. این در حالی است که هنوز مراحل درمانش کامل نشده است و خانواده او دیگر قادر به پرداخت هزینههای ادامه درمانش نیستند. خانواده حامد شکایتی را علیه ماموران پاسگاه ماککی تنظیم کرده و به مسوولان قضایی و نظامی شهرستان هیرمند دادهاند که به هیچ یک از شکایتها جوابی داده نشده است.
کودکانی که بعد از دیدن سوختن پدرشان، نانآور خانواده میشوند
کودکان سیستان و بلوچستانی همراه با پدران و برادرانشان از هشت سالگی سوختبری را شروع میکنند. بسیاری از آنها درس خواندن را از کلاس دوم یا سوم دبستان رها میکنند و کمک خرج خانوادههایشان برای سیر کردن شکمشان میشوند. بخش زیادی از این کودکان گالنهای ۱۰ و ۲۰ لیتری بنزین را روی دوش خود میگذارند و مسیر چهار ساعته جامجم به سراوان را میروند و برمیگردند؛ مسیری که در هر قدم آن با خطر مرگ مواجهاند؛ از خطر تیراندازی نیروهای امنیتی و آتش گرفتن گالنهای بنزین گرفته تا خفتگیری راهزنان بنزین و حمله پلیس مرزی تا خستگی و گرسنگی که ناگهان سراغشان میآید و زیر فشار بار سنگین بنزینها، جانشان را تهدید میکند.
«حامد فرمند»، فعال حقوق کودکان به «ایرانوایر» میگوید: «در واقع، کولبری و سوختبری زیر مجموعهای از کالابری است که کودکان کار در تمام مناطقی که درگیر فقر و بیکاری هستند، انجام میدهند. تا جایی که میدانیم، علاوه بر استانهای کردستان و سیستان و بلوچستان، کودکان استانهای شمال غربی ایران و کودکان ترکمن نیز به دلیل فقر و تبعیض سیستماتیک جمهوری اسلامی، مجبور به کولبری و کالابری هستند.»
فرمند درباره مشکلاتی که کودکان سوختبر و کولبر را تهدید میکنند، میگوید: «حمل بار سنگین و عبور از مناطق صعبالعبور، آنها را با خطر یخزدگی در سرما و گرمازدگی در گرما که هر دو مرگبار هستند، مواجه میکند. از خطرات دیگر، پرت شدن از کوهها و شلیک گلوله از سوی نیروهای امنیتی است. تعدادی از آنها نیز در حین فرار از دست نیروهای مرزبانی ممکن است در جاده تصادف کنند و کشته شوند. از سوی دیگر، خودرویی که بر آن سوار هستند، حامل چندین گالن بنزین و یا گازوییل اضافه است که اگر به هر دلیلی دچار آتشسوزی مختصر و یا جرقهای شود، به انفجار و مرگ آنها ختم میشود.»
او درباره نقش حکومت در تضییع حقوق این کودکان میگوید: «جدا از این که در قوانین ناقص جمهوری اسلامی، کار کودک ممنوع است و از مواردی است که برای آن جرم در نظر گرفته میشود، شلیک به سوی کودکان و از بین بردن حق حیات آنها نیز شامل مجازات میشود. اما متاسفانه در سیستم قضایی جمهوری اسلامی، کشتن کودکان سوختبر و کولبر مانند دیگر سوختبران و کولبران، امکان پیگیری قضایی ندارد.»
روزنامه «شهروند» در گزارشی که تیر ۳۹۹ در گفتوگو با کودکان سوختبر منتشر کرده بود، از قول یکی از آنها نوشته بود: «هر مسیر رفت و برگشت جابهجایی سوخت بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان سود دارد. کودکان اگر گیر ماموران حکومت بیفتند، باید ۱۰ میلیون تومان جریمه بدهند و اگر این جریمه را ندهند، دیگر نمیتوانند کار کنند یا ماشینشان را توقیف میکنند.»
اما نرخ جابهجایی بنزین برای کودکانی که با پای پیاده این مسیر را میروند و برمیگردند، تنها ۸۰ تا ۱۰۰ هزار تومان است. گاهی نیز بنزین یا گازوییل را لیتری شش هزار تومان میخرند و در مرز هفت هزار تومان میفروشند.
فرزین کدخدایی، فعال اجتماعی بلوچ درباره شرایطی که کودکان سیستان و بلوچستانی را وادار به سوختبری میکنند، به «ایرانوایر» میگوید: «حاکمیت فقر را به مردم سیستان و بلوچستان تحمیل کرده است. کسی که حتی یک بار به این استان سفر کرده و شرایط را دیده باشد، به خوبی از اجبار مردم و کودکان این منطقه برای سوختبری مطلع میشود. در واقع، سوختبری تنها راه نفس کشیدن مردم بلوچ است. با ۲۰۰ یا ۳۰۰ هزار تومان دستمزد سوختبری، تنها میشود یک لقمه نان خرید و با آن از خطر مرگ بر اثر گرسنگی فرار کرد. کدام کودک یا آدم بزرگسالی است که جانش را در کف دست بگذارد و برای این مقدار پول، زندگی خود را به خطر بیندازد؟»
رانندگی کودکان ۱۰ سال به بالا پشت فرمان ماشینهای بزرگ توزیع کننده سوخت، تصویری آشنایی است که به وفور در مناطق مرزی که ساکنانش مجبور به سوختبری هستند، دیده میشود؛ کودکانی که بارها شاهد سوختن پدران، برادران، دوستان و فامیلهای خود بودهاند.
فرزین کدخدایی میگوید کودکان سوختبر بعد از کشته شدن پدر یا برادر بزرگشان، باید به جای آنها هزینه زندگی خانوادههای خود را تامین کنند.
بعضی از آنها که مدرسه میروند، ناگهان ترک تحصیل میکنند تا شکم خود و خانوادههایشان گرسنه نماند. یکی از پسربچههایی که از ۱۰ سالگی مجبور به سوختبری شده است، در گفتوگو با روزنامه شهروند که در ۱۷ تیر ۱۳۹۹ منتشر شده، گفته بود: «مرگ سوختبرها در منطقه ما عادی است. همه ما میدانیم بنزینی که در دست داریم یا در ماشین گذاشتهایم و به سمت مرز میبریم، مانند یک بمب ساعتی است که هر لحظه ممکن است منفجر شود و آتش بگیریم و بمیریم اما این کار را هر بار انجام میدهیم، چون چارهای نداریم.»
کودکان مناطق مرزی حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند در مقطعی بالاتر از کلاس پنجم درس بخوانند، چون نه مدرسهای در آن منطقه در مقطع بالاتر از کلاس پنجم وجود دارد و نه وقت و پولی که برایش اختصاص دهند. آنها در یک تصمیم تحمیلی که گریبان همه را گرفته است، سوختبر میشوند.
«حمیدرضا رخشانی»، مدیرکل وقت آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان دی ماه سال ۱۳۹۹ در گفتوگو با خبرگزاری «ایلنا» از ۱۴۱هزار کودک بازمانده از تحصیل و ترک تحصیل در استان سیستان و بلوچستان خبر داده و گفته بود نزدیک به ۵۰ درصد از دانشآموزان استان بازمانده از تحصیل هستند و یا ترک تحصیل کردهاند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر