هنوز هوا کاملا روشن نشده بود که با صدای زنگ تلفن از خواب پریدم. اول فکر کردم صدای زنگ بیدارباش صبحگاهی است اما کمی دقت کردم و دیدم که کسی تماس گرفته است. با دیدن نام «فهیمه» روی صفحه تلفن، ضربان قلبم شروع با بالا رفتن کرد؛ «نکنه باز دوباره با همسرش دعواش شده و از خانه انداختش بیرون که این موقع صبح تماس گرفته!»
حدسم درست بود، پشت خط صدای گرفته فهیمه بود که از من تقاضای کمک میکرد. او میخواست همان لحظه خودم را به خانهاش برسانم. شوهرش از شب قبل شروع به دعوا و کتک کاری کرده بود.
با عجله راهی خانه فهیمه شدم. دیدن قیافه پریشان، کبودی دور چشم، اثرات خراشیدگی روی پوست و جای کمربند روی بدنش هنوز مشهود بود.
«سارینا»، دختر کوچک او هم در حالی که اشک پهنه صورتش را پوشانده بود، گوشهای کز کرده و عروسکش را بغل گرفته بود.
فهیمه ازمن خواست او را به منزل پدرش برسانم. در بین راه از او پرسیدم چرا با این شرایط رقتبار با همسرش که همیشه در هنگام دعوا، منطقش کتک زدن و فحاشی کردن است، به زندگی ادامه میدهد.
مشکل فهیمه اما این است که نمیتواند دور از دخترش زندگی کند؛ «آخرین باری که دعوا کردیم و مثل الان کتکم زد، برای مدتی قهر کردم و به منزل پدرم رفتم اما با وساطت اطرافیان و تعهد کتبی که از او گرفتند، دوباره به زندگی مشترک برگشتم. بعد از آن ماجرا، هر وقت دعوایمان میشه، باز هم کتکم میزنه و میگه اگه میخوای جدا بشی، اشکالی نداره اما نمیگذارم حتی یک روز بچه با تو زندگی کنه. به همین خاطر، مجبورم بسوزم و بسازم. آخه دخترم تمام زندگی و هستی منه، یک روز هم نمیتونم ازش دور باشم.»
قصه زندگی فهیمه، درد مشترک خیلی از زنهایی است که فقط به خاطر بچههایشان تن به جدایی نمیدهند و حاضرند یک عمر دردناکترین شرایط و هر گونه تحقیر و توهین را تحمل کنند.
قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، ریاست خانواده را از ویژگی مردان تعریف کرده و به همین علت بسیاری از حقوق، از جمله «ولایت و سرپرستی فرزند» را بر عهده پدر گذاشته است.
به موجب ماده 1180 این قانون، در صورتی که مرد حضانت و اجازه نگهداری از فرزند را به مادر واگذار کند، ولایت و سرپرستی پدر و جد پدری (اگرهم فاقد صلاحیت باشند) از بین نمیرود و مادر مجبور است حتی برای افتتاح یک حساب بانکی و یا برداشت از حساب او، از پدر اجازه بگیرد.
حق «حضانت» یا نگهداری از فرزند یکی از مهمترین دغدغههای مادران در جامعه ایران است؛ مادرانی که به هر دلیل در زندگی مشترک به بنبست رسیده و قادر به ادامه زندگی با همسر خود نیستند. از سوی دیگر، وجود بچه و حق نگهداری از آن به عاملی برای سهمخواهی و باجگیری پدرانی تبدیل شده که تعهد و مسوولیت همسری و پدری خود را زیر پا میگذارند.
یک حقوقدان و وکیل دادگستری در این رابطه به «ایرانوایر» میگوید: «براساس قانون حضانت، اگر فرزند پسر باشد تا دو سال و اگر دختر بود تا هفت سال مادر میتواند حضانت و سرپرستی او را برعهده بگیرد. بعد از این مدت تا سن بلوغ ( دختر 9 سالگی و پسر 15 سالگی ) حضانت به ولی فرزند، یعنی پدر سپرده میشود و پس از این سن است که کودک میتواند تصمیم بگیرد که با مادر یا پدر زندگی کند.»
این حقوقدان میافزاید: « قانونگذار معتقد است اين تقسیمبندی بنا بر مصلحت و نیاز کودک تعیین شده است؛ يعني در زمانى که فرزند نیاز بیشترى به محبت مادر دارد، اولویت نگهدارى فرزند به او و در سنین بالاتر، مسوولیت نگهداری به پدر واگذار شده است. در حالی که به نظر میرسد این مصلحتاندیشی، عاطفه مادری را محدود به زمان و مدت خاصی کرده است.»
به گفته وی، حتی در بسیاری از موارد، الویت دادن حق سرپرستی و حضانت به پدر به دلیل استطاعت مالی او، وسیلهای شده برای سوء استفاده از مهر و عاطفه مادری.
اکنون با اصلاح ماده 1169 قانون مدنی توسط مجلس ششم در آذر ماه سال 1382(که با همت و تلاش زنان نماینده وقت صورت گرفت) و تأیید نهایی از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام حضانت فرزندان چه پسر و چه دختر تا 7 سالگی به عهده مادر گذاشته شده است و پس از آن نیز که حضانت باید به پدر واگذار شود، صلاحدید دادگاه با رعایت مصلحت طفل لازم است و ممکن است دادگاه پس از آن نیز فرزند را به پدر واگذار ننماید.
با اصلاح ماده مذکور در خصوص پسر که در 15 سالگی به بلوغ شرعی می رسد و می تواند خود شخصاً پدر یا مادر را برای سکونت با آنان انتخاب نماید، در واقع طول مدت حضانت بین مادر و پدر تقسیم شده است، یعنی مادر از بدو تولد تا 7 سالگی از طفل پسر نگهداری نماید و از 7 سال تا 15 سال پدر می تواند در صورت موافقت و صلاحدید دادگاه چنانچه مصلحت طفل ایجاب نماید حضانت فرزند را به عهده بگیرد.
«نسرین»، یکی از مادرانی است که اسیر سوء استفاده همسرش از قانون حضانت شده است. او چند سال پیش به دلیل اعتیاد همسرش، از او جدا شده و در قبال بخشیدن مهریه، توانسته حق حضانت فرزندش، «حمید» را از پدر بگیرد. اما حالا حمید 9 ساله شده و پدرش دوباره او را از مادر جدا کرده و به خانهای برده که محل رفت و آمد معتادان و خلاف کاران است.
او میگوید که همسر سابقش گفته در ازای دریافت یک میلیون تومان، حاضر است حضانت مجدد پسرش را به او بسپارد. البته باید این توافق بدون دخالت شخص سوم و مراجع قانونی انجام شود.
به گفته نسرین، معلم فرزندش هر هفته با او تماس میگیرد و از افت تحصیلی حمید از زمانی که با پدرش زندگی میکند، شاکی است.
با مراجعه به دادگاه خانواده، مادران زیادی را میبینیم که با چهرهای نگران، به دنبال راهی برای گرفتن اجازه نگهداری از فرزندان خود، پس از طلاق هستند.
«ریحانه» چندی پیش از همسرش - که به گفته او بسیار عصبی و پرخاشگر است - جدا شد. با وجود این، در آن زمان حضانت فرزند 9 سالهاش، «علیرضا» به دلیل نداشتن تمکن مالی او، به پدرش سپرده شد و ریحانه تنها اجازه دارد هفتهای چند ساعت فرزندش را ببیند. اما حالا که توانسته شغلی برای خود دست و پا کند و با پولی که از ارثیه پدری به او رسیده، آپارتمان کوچکی در یکی از شهرکهای حاشیه شهر بخرد، در راهروهای دادگاه خانواده به دنبال پیدا کردن راهی برای گرفتن حضانت فرزندش است.
میگوید: «هر بار که علیرضا را میبینم، از عصبی بودن پدرش به شدت شاکی است و از این که از من دور است، ناراحت. پدرش از صبح تا 7 بعدازظهر سرکار و بیرون از خانه است و پسرم مجبور است یا تنها در خانه بماند و یا به خانه مادربزرگش برود. کسی نیست به درس و مشقش رسیدگی کند، غذای گرم برایش آماده و یا حتی دست نوازش به سر و رویش بکشد.»
به گفته ریحانه، فرزندش هم خیلی مایل است که با او زندگی کند اما همسر سابق حاضر نیست حضانت کودک را به وی بسپارد. برای همین، دست به دامن دستگاه قضا شده تا شاید راهی برایش پیدا شود.
اما با وجود گذشت دو ساعت از زمان تعیین شده برای حضور وی و همسرش در دادگاه، هنوز خبری از پدر علیرضا نیست؛ جلسه دادگاه به زمان دیگری موکول میشود و ریحانه باز باید منتظر احضاریه دادگاه بماند.
مشکلات حق نگهداری از فرزند در ایران باعث شده برخی فعالان حقوقی به دنبال پیدا کردن راه حل برای این مشکل باشند.
چندی پیش «شهناز سجادی»، یکی از وکلای دادگستری در یادداشتی در این رابطه نوشت: «زنان در مواقع کشمکشهای درونی خانواده و زمانی که در مورد زندگی زناشویی خود با همسر به بنبست میرسند، وقتی پای کودکی در میان باشد، عمدتاً و اکثریت به خاطر فرزندان خود، ناملایمات زندگی زناشویی را تحمل میکنند و دم از جدایی نمیزنند. در واقع، به خاطر فرزند میسوزند و میسازند به ویژه اگر بدانند در اثر جدایی، فرزند تحویل پدر میشود.»
وی در ضرورت بازبینی این قوانین میگوید: «این دسته از قوانین، از فتواهای علمای دینی به دست آمدهاند، بنابراین بنا به مصلحت زمان میتوان آنها را تغییر داد و اصلاح آنها خدشهای به شریعت و فقه وارد نمیکند.»
یک حقوقدان در مورد مهمترین ایرادات قانون حضانت می گوید: «یکی از مهمترین اشکالات این قانون، ماده 1170 قانون مدنی است؛ قانونی که به موجب آن، اگر مادر در مدت حضانت، دوباره ازدواج کند( حتی در صورت داشتن شرایط نگهداری از فرزند و خواست خود فرزند)، حق حضانت از او سلب میشود در حالی که این شرط در مورد پدر وجود ندارد. یعنی اگر پدر ازدواج مجدد داشته باشد، حق حضانت و سرپرستی همچنان برایش باقی است.»
به گفته او، همین ترس از دست دادن فرزند پس از ازدواج مجدد، زنان را با مشکلات متعددی روبهرو کرده است. فشارهای روحی و روانی از یک سو و مشکلات مالی عرصه را برای خیلی زنان پس از طلاق تنگ میکند.
از این رو است که فهیمه و سایر زنانی که تنها دلخوشی آنها در زندگی، فرزندانشان است، در برابر هر سختی و تهدید سر خم میکنند تا مردانشان اجازه دهند در کنار کودکانشان باقی بمانند؛ بچههایی که هر روز را با اضطراب و نگرانی، دعوا و مشاجره پدر و مادر و ترس از دست دادن یکی از آنها میگذرانند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
سلام- این حقوقدانی که با او صحبت کرده اید حداقل 10 سال است که قوانین ایران را پیگیری نمی کند. قوانین تغییر کرده و طفل چه دختر و چه پسر تا 7 سالگی با مادر است. اگرچه این کمکی به حل اساسی مشکل نمی کند. اما مصاحبه های شما باید معتبر باشد.