«جوليا گيلارد»، اولين نخستوزیر زن استراليا روز نهم اکتبر سال 2012 در جلسه رسمی مجلس به «تونی ابوت»، رهبر حزب مخالف این کشور، لقب «Misogynist»، يعنی «زن بيزار» داد؛15 دقيقه نطق سرشار از انتقاد به تونی ابوت به خاطر مصاحبههای «ضد زن» و «زنهراسانه» او و در مرکز آن نطق، لقب «زن بيزار».
تونی ابوت حالا نخستوزير استرالياست و هر جا که لقب «زن بيزار» شنيده میشود، نام او به ذهن میآید.
«کلمنتین فورد»، روزنامهنگار استراليايی مینويسد که از خلال نظرات ديگران درباره نوشتههای خودش در توييتر، به اين نتيجه رسیده که میشود تشخيص داد چه کسانی از زنان بيزارند.
کلمنتین میگويد که منتظر نباشيد يک نفر بياید و به شما بگويد «من دان هستم و از زن بیزارم»، همه میدانند که نبايد از اين حرفها بزنند. ولی اين را میشود از استدلالهای آنها فهمید. کلمنتين در وبسايت «دیلی لایف»، پنج شکل معمول از اين استدلالها را معرفی کرده است:
يکم: «اگه میخوايد گرفتاری واقعی رو ببينيد يک سری بريد خاورميانه»
مینويسد: «معنی چنين حرفی اين است که زنان غربی بايد از سخاوت آقابالاسرهای خود قدردانی کنند، حتی اگر از هر سه نفر، يکیشان در دوران زندگی آزار جنسی ديده باشند، در محيط کاری دستمزد کمتری نسبت به همکاران مرد خود بگيرند و در ادبيات و فيلم ناديده گرفته شوند. همهاش مربوط به این است که باخبر نيستند در افغانستان، زنها را سنگسار میکنند!»
کلمنتين به درهای بسته برای اعتراض اشاره میکند و میگويد:«خوب چرا شکايتتان را نمیبرید توی پرونده، بسه ديگه خفه شو و ثبت نمیکنيد؟»
يکی ديگر هم هست؛ لحن طلبکارانه. کلمنتين مینويسد: «خوب من متخصص آمار نيستم ولی تخمين میزنم 98/76 درصد از کسانی که به فمينيستها اعتراض دارند که چرا آنها از زنان خاورميانهای در مقابل سروران مسلمانشان دفاع نمیکنند، اصولا خودشان به آزادی زنان در هر کجا، ازجمله همين خاورميانه، اعتقاد ندارند (اضافه بر اين که موضوع تبعيض نژادی هم در کار است). با اين که همين طلبکارها از فمينيسم و هر کسی که به آن معتقد است، متنفرند ولی فکر میکنند خودشان بهتر از ديگران بلدند از حقوق اين و آن دفاع کنند. دليل؟ خوب افراد "زن بيزار" هميشه خودشان را جزو مديران ارشد قلمداد میکنند. درست به همين دليل است که بايد انتظار داشته باشيم زنان بيشتری را در مناصب مديريتی ببينيم.»
کلمنتین مینويسد:« گريز از قيد و بندها و پذيرش تغيير، لزوما نيازهايی نيستند که از طريق سلسله مراتب اداری يا اجتماعی تشخيص داده شوند. در واقع، این که وضعيت در هر جا خوب نيست، ربطی به خوبی و بدی جاهای ديگر ندارد. میشود همزمان که به دنبال کنار گذاشتن قيد و بندهای اجتماعی برای خود هستيم، همين را در هر جای ديگری در مورد گروههایی که زير فشار نابرابری جنسيتی هستند هم انجام دهيم. اين که از زنان بخواهيم با همین وضعيتی که دارند و به اندازه کافی خوب است، بسازند (چون نمونههای وضعيت خاورميانهای آن را میشناسيم)، يعنی داريم جای پای قدرت پدرسالارانه را محکم میکنيم. اين همان چيزی است که بايد اصولا برای رفع آن اقدام کرد. من که هرگز نشنيدهام کسی به خانوادههایی که قبض برقشان مرتب زيادتر میشود اعتراض کنند که چنين وضعيتی به خاطر اين است که زاغهنشينهای هند بازیهای کامپيوتری در خانههای خود ندارند!»
دوم: «زنان چگونه میخواهند به آنها احترام گذاشته شود در حالی که خودشان به هم احترام نمیگذارند»
کلمنتين به حرفهای «شيخ تاجالدين الهلالی»، امام مسجد اهل تسنن سيدنی اشاره میکند که در سال 2006 و در مراسم افطاری ماه رمضان، زنان بیحجاب را به گوشتی که روی آن سرپوش گذاشته نشده تشبيه کرده بود. «وقتی شيخ الهلالی زنان را به گوشت بدون سرپوش تشبيه کرد همه ما به درستی به او معترض شديم. گفتيم ما در استرالیا از اين حرفها نمیزنیم. ولی خب البته آنها را انجام میدهيم!»
کلمنتین میگويد:«درعمل، معيار ما برای اين که نشان بدهيم زنان لایق احترام زياد نيستند اين است که آنها را با اين معيار که وقتی لباس میپوشند چقدر از بدنشان عریان است قضاوت میکنيم. موضوع اين است که ما به فرهنگهای ديگر ايراد میگيريم که چرا به ما به چشم زنان قهرمان نگاه نمیکنند ولی خودمان همزمان از جاذبه جنسی دفاع میکنيم و نژادپرست هم هستيم.»
کلمنتين میگويد:« آنچه به عنوان دفاع از زنان صورت میگيرد در حقيقت دفاع از حق مالکيت بر مال و اموال است. وقتی از احترام زنان به خودشان حرف میزنيم، داريم به آنها میگوييم بياييد امتيازی را کسب کنيد که تازه با آن، شما را به عنوان يک انسان به رسميت میشناسيم، ولو تا خرخره توی پِهِن گرفتار باشيد. ولی يادتان باشد اين که شما از حقی حرف میزنيد که آن را از روی بزرگواری به يک زن میدهيد، فقط چون او مانند شما عادت نکرده از بالا به موضوع مالکيت جنسی نگاه کند، همين يعنی "زن بيزاری"، خيلی ساده و روشن.»
سوم: «رعايای خانگی را سرزنش نکنيد! بعضی زنها از اين که در خدمت خانواده باشند افتخار میکنند»
کلمنتين از نگاه سنتگرايان به موضوع حقوق زنان نگاه میکند؛ اتفاقی که گاه تا حد سخنان نخستوزير هم رسميت میيابد:«اين يکی واقعا مورد علاقه افراد "زن بيزار" است، به ویژه اين که جزو موارد نادری است که افراد "زن بيزار" از حقوق شغلی زنان دفاع میکنند؛به طور خاص، حق زنان در اتو کردن پيراهنهای شوهران خود به جای اتو کردن لباسهای خودشان.»
کلمنتين مینويسد که افراد «زن بيزار» وقتی به اين جا میرسند، چنان از کار خانگی زنان دفاع میکنند که انگار اين برای آنها يک جور انتخاب، غرور و يا حتی عشق فداکارانه است:« کاری که واقعا انجام میدهند دفاع از عقايدشان است. اين که زنان جزيی از خانه هستند و انجام دادن کارهای پيش پا افتاده برای خوشحالی ديگران مهمتر از انجام دادن کارهای خودشان است (به ویژه این که که اين کارها را برای شوهران خود انجام بدهند).»
کلمنتين میگويد:« اصل داستان اين است که با وجود اين که خود افراد "زن بيزار"، يک دهم زندگیشان را هم صرف چنين کارهايی نمیکنند ولی انجام دادن بدون جيره و مواجب همين کارهای خانگی را جزو اصالتهای خانوادگی قلمداد میکنند.دليل آن اين است که نسبت دادن افتخارات الکی به خرکاری، يکی از روشهای تحميل قدرت اجتماعی است؛ قدرتی که وجود دارد اما ديده نمیشود. داستان اين است که زنان میتوانند چنين کارهايی را انجام بدهند، فقط اگر خودشان بخواهند.»
کلمنتين از جملههاییی نشانه میآورد که اين سو و آن سو آشنا هستند:«میگويند بيايید ببينيم حرف حسابتون چيه، توی خونه موندن بهتره يا بريد قاطی اون بدبختهايی که ميرند سر کار. در واقع، اينها از انتخاب آدمها دفاع نمیکنند... من از کجا میدانم؟ خوب اگر از حقوق زنان دفاع میکردند اصولا از تقابل کار خانه با کار خارج از خانه حرف نمیزدند.»
چهارم:«اين يک موضوع علمی است»
کلمنتين فورد به عنوان يک روزنامهنگار شناخته شده از نشريههای عامهپسند به عنوان محل دفاع از جنسيت دوم نام میبرد. يکی از آنها مجله «اندبلیو»(New Weekly) است که از سوی گروه رسانهای «باوِر»Bauer که آلمانیالاصل است، در استراليا منتشر میشود. مطالب اين مجله هفتگی درباره مد، آرايش، لباس و شايعههایی است که درباره ستارگان سينمايی هاليوود شنیده میشوند. نشريه دوم که در معرض انتقاد کلمنتين قرار گرفته، روزنامه «هرالدسان»(Herald Sun) است که محل انتشار آن شهر ملبورن، مرکز ايالت ويکتوريا است.
طنز کلمنتين در اين است که به هر دوی آنها لقب «نشریههای علمی» میدهد: «ببينيد، مردها و زنها متفاوتند. اين يک اصل زيستیه. مردها بيشتر تجسمیاند و بهتر میبينند اما زنها بيشتر احساسیاند. درست به همين دليله که مردها سمتهای اجرايی رو میگيرند. می شه گفت سزاوارند که اين مشاغل رو داشته باشند. اگر زنها بهتر بودند، اون وقت اينقدر کارهاشون خراب از آب درنمیاومد. خب، من که قوانين زيستی رو خلق نکردم.»
کلمنتين مینويسد:«چنين حرفهايی را بيش از همه از زبان خوانندگان همين "نشريههای علمی" میشنويد. هر جا شنیدید کسی میگويد زنها برای ظرف و لباس شستن بهترند يا مردها رهبران بهتری برای جهان آزاد هستند از خودتان بپرسيد اگر در اين جملهها به جای واژههای جنسيتی، از واژههای نژادی استفاده کنيم چه استنباطی از آنها پيدا میکنيم؟ حاضریم با تکان دادن سرمان مثل بعضی انديشمندان رسانهای، حرفهای کسی را که برتری سفيدپوستان بر سیاهپوستان را به ديگران تلقين میکند تايید کنيم؟»
کلمنتين مینويسد:« اين همراهی با استناد به تفاوتهای زيستی مانند اين است که به نيروهای دشمن اجازه بدهيم به نام خودی، وارد سنگرهای ما بشوند. تنها تفاوت ميان مرد و زن در يک کروموزوم Y و البته يک مقدار آزاد انديشی است.»
پنجم: «مردها هم تحت ستماند، پس فقط زنها نيستند! حالا يک جورايی...»
کلمنتين در آخرين استدلالی که به عنوان نمونه از افراد "زن بيزار" ارایه میکند، درباره نعل وارونه زدن آنها مینويسد:« اگه فمينيستها واقعا به برابری اهميت میدند، پس چرا از نابرابریهايی که مردها باهاشون روبهرو هستند حرفی نمیزنند؟ مثلا چرا فمينيستها همونقدر که به سرطان سینه اهميت ميدند، به سرطان پروستات توجه نمیکنند؟ چرا فمينيستها از پدرهای مجرد دفاع نمیکنند؟ چرا من که مرد خیلی خوبی هستم زنها باهام نمیآن توی رختخواب؟ تازه با اين توجه خاصی که بهشون میکنم، توجه خاص ها! تا وقتی فمينيستها به اين سوالها نتونند جواب بدند، به نظرم ادعاهاشون هیچ قابل قبول نیست.»
کلمنتين میگويد:«اين آخرين سنگر استدلال افراد "زن بيزار" است.حرفی که چنين افرادی میزنند اين است که باوجود تمام ستمهای جنسيتی، جسمی و عقیدتی که نصيب زنان میشود، تنها راهی که میتوان به مشروعيت فمينيسم رای داد اين است که ابتدا همه نابرابریهای موجود، ازجمله در مورد مردان، به رسميت شناخته شده و حل و فصل شوند. در واقع، تنها راه نجات زنانی که برای آزادی از قيد و بند تقلا میکنند اين است که اول از همه گرفتاریهايی را که باعث رنج مردان میشود، حل کنند. چنين کاری به قدرتمند شدن خودشان هم کمک میکند.»
کلمنتين نوشتهاش را با اين يادآوری از فيلم «ترميناتور» و «نجات بشريت توسط سارا اوکانر» (با بازی ليندا هميلتون) تمام میکند که «اگر يک فيلم کارتونی میتواند در رفع حماقت اجتماعی "زن بيزار"ی موثر باشد لابد ما هم بتوانيم کاری انجام بدهيم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
این مطلب خیلی زیبا بود ازت ممنونم آقای خیری