به تازگی روزنامه وقایعاتفاقیه در گزارشی عنوان کرده در هر ۹ ثانیه یک خشونت در ایران رخ میدهد. طبق همین آمار و با توجه به گستردگی خشونت خانگی، ۱۹.۹ درصد از خشونتهای خانگی در تهران شامل خشونتهای جسمی و ۵۲.۴ درصد خشونتهای روانی هستند. در میان این همه خشونت، سهم زنان و کودکان بیشتر است.
البته نه آمار دقیقی از خشونتهای خانگی وجود دارد و نه آسیبدیدگان این نوع از خشونت تمایل چندانی برای ابراز شهادت ندارند. برخی به خاطر حفظ «آبرو» و گروهی برای حفظ «غرور». با وجود این، بیشتر خشونتها علیه زنان است که گزارش میشود و مردان در این میان بیشتر ساکتاند. البته گستردگی و شدت بیشتر خشونت علیه زنان به کار میرود.
تنها پژوهش آماری که روی مساله خشونت خانگی در ایران متمرکز بوده، تحقیقیست که در سال ۱۳۸۳ دفتر امور اجتماعی وزارت کشور در ۲۸ استان ایران به انجام رساند که البته در دولت محمود احمدینژاد، خمیر شد. طبق آن تحقیق ۶۶ درصد زنان ایرانی از ابتدای زندگی مشترکشان حداقل یکبار خشونت خانگی را تجربه کردهاند.
براساس همین پژوهش پرخشونتترین دورههای زندگی زنان، یک سال اول ازدواج، دوران تنگنای مالی، پس از تولد فرزندان، حداقل یکبار در ماه، میانسالی و دوران بارداری است. دورههای هرروزه، برخورداری از درآمد بالا، قبل و بعد از معاشرت جنسی، سالخوردگی و روزهای کاری هفته نیز خشونت علیه زنان به حداقل میرسد.
ایجاد محدودیت در تماسهای تلفنی و رفتوآمدهای روزانه، تهدید به ترک خانه، آزار و اذیت فرزندان، تهدید به طلاق یا ازدواج مجدد، ایجاد مضیقه مالی، جلوگیری از استقلال مالی، اجبار در روابط زناشویی ناخواسته و غیرمتعارف، عدم به کارگیری وسایل پیشگیری از بارداری حتی در حین بیماری، جلوگیری از مصرف داروهای ضدبارداری، اتهام جنسی، شک و بددلی و خشونتهای فیزیکی از جمله بیشترین انواع خشونت هستند که از سوی زنان گزارش شده است.
بنا به همین تحقیق زنان در سنین ۵۰ - ۵۴ و ۲۰ - ۲۵ سالگی بیشتر مورد خشونت فیزیکی نوع اول قرار میگیرند و زنان ۴۵ - ۴۹ و ۱۴ - ۱۹ ساله از خشونت فیزیکی نوع دوم آسیب میبینند. در عینحال زنان در سنین ۶۰ - ۶۴ و ۲۰ - ۲۴ سالگی، قربانی خشونت روانی و کلامی هستند. در این تحقیق همچنین از زنان بلوچ به عنوان زنانی یاد شده که بیشترین قربانیان خشونت در تمامی شاخصهها هستند.
حالا با گذشت سالها از انجام آن تحقیق پژوهش گسترده و دقیق دیگری انجام نشده و حبیبالله مسعودی فرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی در اردیبهشت ماه سال جاری گفته هنوز ۷۰ درصد مردم از خدمات اورژانس اجتماعی مطلع نیستند: «درحالیکه میتوانند هرگونه خشونت خانگی مثل کودکآزاری یا همسرآزاری را به سامانه اورژانس اجتماعی به شماره ۱۲۳ اطلاع دهند.»
دی ماه سال ۱۳۹۲ بود که مجید ارجمندی، رییس اورژانس اجتماعی ایران خبر داد ۷۰ تا ۸۰ درصد مراجعان دختران مجرد و زنان متاهل هستند. بنا به اظهارات وی مراجعهکنندگان «از شرایط زندگی خود به تنگ آمده و به نوعی از رفتار پرتنش خانواده فرار کردهاند.» ارجمندی در اولویتبندی آسیبهای اجتماعی، خشونت خانگی را پس از اعتیاد و کودکآزاری در رده سوم قرار داده بود.
حسن حسینی، عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در همان سال تحلیل کرده بود که با بررسی پروندههای قضایی با توجه به مقیاس نسبی با جمعیت ایران «ما جامعه خشنی داریم» و بیشتر این خشونتها نیز نسبت به زنان وارد میشود: «چون در طول سالها این مردها بودهاند که حاکمیت را داشتند؛ در جامعه، شکار، ماهیگیری، کشاورزی. به علاوه قدرت جسمی بیشتر مرد، دست به دست هم داده تا به صورت تاریخی مردها در حوزه فرهنگی موجودات قدرتمندتر و زنان جنس دوم باشند.»
البته خشونت خانگی پدیدهای منحصر به ایران نیست. اما روش برخورد با این پدیده اجتماعیست که شکاف میان کشورهای توسعهیافته با توسعهنیافته یا جوامع انتقالی را مشخص میسازد. در عینحال این تنها زنان نیستند که قربانی خشونتاند بلکه آنها بیشتر و شدیدتر مورد آسیب قرار میگیرند.
به طور نمونه طبق گزارش روزنامه گاردین ۳۰ - ۴۰ درصد قربانیان خشونت در انگلیس مردان هستند. این آمار در مصر بیشتر از ۵۰ درصد و در آمریکا ۳۰ درصد است. در تحقیقی که در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ در فرانسه انجام شد در مقابل ۱۵۰ هزار خشونتی که علیه مردان به ثبت رسیده بود، ۴۰۰ هزار خشونت علیه زنان وجود داشت.
بر اساس همین آمار از ۱۵۰ مرگ و میر در اثر خشونت خانگی ۲۵ نفر مرد و ۱۲۵ نفر زن بودند. به عبارت دیگر تقریبا ۸۵درصد از خشونتهای خانگی علیه زنان به کار میرفت و ۱۵ درصد علیه مردان. در عینحال ۱۰ درصد از زنان در برخورد با خشونت مردان حاضر به شکایت میشوند و این رقم برای شکایتهای مردان ۳ درصد است.
در نمونهای دیگر جدیدترین آمار خشونت خانگی در آلمان در سال ۲۰۱۴ توسط آژانسی با نمایندگی اتحادیه اروپا در حقوق اساسی اعلام شد که طبق آن ۳۳ درصد زنان بالای ۱۵ سال ساکن آلمان از جانب زوج یا همسر یا افراد دیگر از خانواده خشونت را تجربه کردهاند. بنا به این گزارش ۲۰درصد از سوی همسرانشان خشونت دیدهاند، ۸ درصد خشونتها، جنسی است که ۵۰ درصد آن از سوی همسر فعلی یا قبلی رخ داده. در عینحال تنها ۱۱ درصد این خشونتها به شدت آزاردهنده بوده و آثار فیزیکی یا روانی به همراه داشته به پلیس اطلاع داده شده است.
حمایت قانونی سیستم قضایی از آسیبدیده خشونت، جرم شناختن خشونت خانگی و همچنین تعیین مجازات برای عامل آن از یک طرف، و حمایت عرفی جامعه از سوی دیگر میتواند به ثبت و ارایه گزارشهای بیشتر از خشونت خانگی کمک کند. در عینحال ارایه آموزش در سیستم آموزشی میتواند به شناخت بیشتر خشونت و راههای مقابله با آن کمک کند.
سازمان بهداشت جهانی به طور مشخص از سال ۲۰۱۳ در دستورالعملی اعلام کرد که تمامی کشورها بایستی به خشونت خانگی به طور جدی رسیدگی کرده و برای آن قوانینی وضع کنند. امروزه در بسیاری از کشورها از جمله آلمان و فرانسه خشونت خانگی جرم محسوب میشود و شماره تلفنهای مشخصی برای ارایه گزارش و ارتباط با پلیس وجود دارد.
به طور مثال اگر آسیبدیده با پلیس تماس برقرار کند، پلیس باید فورا در محل حاضر شود و عامل خشونت را دور کند. در عینحال پرونده قضایی تشکیل میشود و عامل خشونت بایستی در دادگاه حاضر شود. دادگاه وکیل نیز در اختیار آسیبدیده قرار میدهد. اما اگر خشونت شدید باشد زن را به محلی امن میبرند که به هیچوجه در دسترس همسر فعلی یا قبلی نباشد.
در قوانین ایران جرمی با عنوان خشونت خانگی نداریم و مصادیق خشونت علیه زنان نیز ذکر نشده است. تنها در قوانین جزاییست که ضرب و شتم و آزار و اذیتهای جسمی خشونت محسوب میشود و جرم به حساب میآید. در واقع هر عمل «فیزیکی» که به یک نفر صدمه وارد کند، مجازات به همراه دارد. در قانون مسوولیتهای مدنی هم ذکر شده فردی که ضربه روحی و جسمی بزند مرتکب خشونت شده ولی مجازاتی برای آن در نظر گرفته نشده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر