استان وایر- کم تر دختری در «پسکسفلی»، روستایی از توابع شهرستان خوی در استان آذربایجانغربی کلاس پنجم ابتدایی را تمام میکند و پا به مقطع راهنمایی و دبیرستان میگذارد. دهیار این روستا میگوید: «دختری که تا پنجم ابتدایی درس خوانده، انگار لیسانس گرفته.»
پسک مرکز دهستانی است با دوهزار و ٣٥٠ نفر (٧٥٠ خانوار) جمعیت. به گفته «مرادلو»، روستا دارای مدرسه ابتدایی و راهنمایی است: «مدرسه راهنمایی مختص پسران است و دختران به دلیل نبود مدرسه راهنمایی دخترانه، در سن پایین به ازدواج ناخواسته تن میدهند و مدرسه را ترک میکنند.»
آمار رسمی وزارت آموزش و پرورش در سال ١٣٩٥ نشان میدهد که از ٢١٦دانشآموز پسکسفلی، ٩٦ دختر و ١٢٠پسر در مدرسه ابتدایی درس خواندهاند. در مدرسه راهنمایی فقط ٤٥دانشآموز پسر درس خوانده اند. دانشآموز دختر راهنمایی و متوسطه هم ندارد.
خانم «پاکنهاد»، مشاور و مدرس خانواده به شهروند گفته است در این روستا زنان جوانی هستند که عروس و داماد و نوه دارند. چند طلاق هم در سالهای اخیر به ثبت رسیده است. علت یکی از طلاقها، عروسکبازی دختر در خانه شوهر بوده است: «میگویند بچه صبح که بیدار میشد، دنبال عروسکش میگشت؛ به همین خاطر طلاقش دادند.»
دخترک دیگری از شوهرش خواسته است برایش پفک بخرد؛ درخواستی که هر روز در خانه پدرش داشت اما این بار شروع یک دعوای خانوادگی و درنهایت طلاق بود.
شش ماه پیش همایش آسیبهای اجتماعی در پسک برگزار شد. رییس اداره آموزشوپرورش شهرستان خوی به همراه مشاور هسته مشاوره در این همایش حاضر شدند که به اولیا بگویند کودکان خود را به ازدواج ناخواسته مجبور نکنند.
خبرنگار شهروند نوشته است مسجد روستا پر از مردهایی بود که به سخنرانها چشم دوخته و تسبیح میگرداندند. پیش از این مشاوران مرد برای گفتوگو با اولیا رفته بودند اما این بار مدیر مدرسه خواهش کرده بود یک مشاور زن به روستا بیاید. پاک نهاد پذیرفت که همراه هیأت مسوولان به روستا برود. اول از سخن گفتن امتناع کرد و گفت تا وقتی مادران در این جلسه نباشند، صحبت نمیکند. پنجره نمازخانه بالا را نشان دادند که چند زن از آن سرک کشیده بودند.
پاکنهاد به روستاییان اعتراض کرد که چرا با وجود امکانات رفاهی مناسب در روستا، کم تر کسی به سوادآموزی کودکان علاقه دارد وچرا دختران را در کودکی مجبور به ازدواج میکنند.
مردها گفته اند تا وقتی مدرسه راهنمایی دخترانه ساخته نشود، کسی نمیتواند جلوی این روند را بگیرد.
برای پایاندادن به این ازدواجها، تصمیم بر این شد که اهالی ٥٠میلیون تومان جمع کنند تا خیری هم به کمک بیاید و باقی هزینهها را بپردازد اما از بخت بد، سال گذشته محصول روستاییان را سرما زد و فقط ١٧میلیون تومان کمک مردمی جمع شد و دهیار هم این مبلغ را به روحانی روستا داد تا صرف توسعه خانه بهداشت روستا شود.
رسم ازدواج دخترکان کم سن و سال از٢٠، ٢٥ سال پیش کسی نمیداند چه طور در پسک باب شد. دهیار میگوید: «این هم بدبختی ما است. بارها از مردم خواستیم این کار را نکنند. تبعاتش را گفتیم، از مرکز بهداشت شهرستان هم آمدند و انواع بیماریها را گفتند اما کسی گوشش بدهکار نبود. دختران روستا واقعا تیزهوشند اما متاسفانه حمایت نمیشوند.»
می گوید: «وقتی چیزی عقیده شد، مشکل میشود تغییرش داد. امسال فکر کنم حداکثر دو نفر برای کلاس پنجم ثبتنام کردند و ما نمیدانیم چه طور برای دو نفر کلاس مجزا برگزار کنیم. متاسفانه ما همهجا نامه دادیم. دوران احمدینژاد به رییسجمهوری، فرمانداری، مدیر آموزش ابتدایی و همه مسوولان نامه نوشتیم و آن ها را درجریان گذاشتیم.»
بچهها زود ازدواج میکنند و زود هم بچهدار میشوند. دهیار که متولد ٥٢ است، زیر بار ازدواج زودهنگام نرفت و همین باعث شد مشکلاتی در خانه داشته باشد: «من سنتشکنی کرده بودم. در خوی دیپلم گرفتم و به دانشگاه رفتم و ادبیات فارسی خواندم.»
وضعیت آموزش پسرها بهتر از دختران است اما کم تر کسی در این روستا دیپلم میگیرد و پا به دانشگاه میگذارد. میگوینداین روستا یک دختر دانشجوی پرستاری دارد اما همسایهها او را نمیشناسند.خانمی میگوید حتما کسی به خواستگاریاش نیامده!
روحانی روستا هم راضی نمیشود به مراسم قندشکنی دختران زیر ١٤ سال خاتمه دهد. او بارها به مشاورانی که از خوی آمدهاند و مسوولان مدرسه گفته تا وقتی مدرسه نیست و والدین میخواهند فرزندانشان ازدواج کنند، مراسم قندشکنی برگزار میشود.
دختران پسک سفلی در سن ٧ تا ١١سالگی نامزد میشوند. مراسم قندشکنی با حضور روحانی روستا برگزار میشود. صیغه شرعی خوانده میشود و عروس و داماد سه، چهار سال بعد زندگی مشترک را آغاز میکنند. اینگونه است که قانون ممنوعیت ثبت ازدواجهای زیر ١٥ سال راهی برای حل مشکل این دختران نمیتواند باشد.
به گفته دهیار، اهالی دفترخانهای را در ارومیه دارند که میتواند قوانین را نادیده بگیرد. در پسکسفلی کسی از «قانون برخورد قضایی و قانونی با والدینی که مانع تحصیل فرزندان خود میشوند، چیزی نشنیده است.
دهیار یکی از بستگانش را به یاد میآورد که در ١١ سالگی نامزد شد و ١٤ ساله بود که عروس. چند ماه بعد داماد گفت این زندگی را نمیخواهد و این ازدواج تحمیلی بوده. دهیار میگوید الان جلوگیری از ازدواج کودکان چندان هم راحت نیست: «وقتی دختری به ١٤سالگی برسد و ازدواج نکرده باشد، همه میگویند حتما عیب و ایرادی داشته که ازدواج نکرده.»
دختری که سوم ابتدایی است، قرار است بهزودی نامزد شود. اهالی یکی دیگر را مثال میزنند که در ١٢ سالگی ازدواج کرد و حالا در ٢٦ سالگی، مادر کودکی ١٤ ساله است که بعید نیست همین روزها ازدواج کند: «زن برادر خودم یک پسر ١٠ ساله دارد و یک پسر پنج ساله. خودش ٢٠ ساله است. همه این طورند. یواشیواش باید این فرهنگ عوض شود. شاید اگر مدرسه بسازند، کمی بهتر شود. دخترانی که راضی به ازدواج نشوند، باید ١٠ کیلومتر بروند خوی و درس بخوانند.»
زن دهیار میگوید دخترکانی که زود مادر میشوند، اغلب دچار بیماری هستند: «دندانها و موهایشان میریزد، شکمشان درد میکند و خیلی زیاد هم مریض میشوند. بعضی از آن ها در خانه شوهر عادتماهیانه میشوند. لاغرند، بچههایشان هم ضعیف است و قدشان کوتاه میماند. دخترها معمولا با مادرشوهر زندگی میکنند. چند ماه اول از آن ها نگه داری و پذیرایی میشود اما بعد همه کارها میافتد گردن آن ها. روحیهشان خراب است و عصبی هستند. آن ها زود پیر میشوند.»
میگویند به جز پسک، ازدواج اجباری در سن پایین در روستاهای «دیزجدیز» و «عذاب» هم باب شده. عذاب همان روستایی است که قتل دختری دانشجو به دست پدرش چند هفته پیش خبرساز شد.
گفته می شود ازدواج کودکان پسک فقط در یک مقطع شش ماهه متوقف شد؛ وقتی که «حاجی قلیزاده»، دادستان خوی در یکی از سخنرانیهایش تهدید کرد که هرکس کودکش را مجبور به ازدواج کند، بازداشت میکند.
یکی از اهالی میگوید: «چون تعداد پسرها این جا بیش تر از دخترها است، پسرها حتی اگر شده، با دختری هفت ساله نامزد میکنند چون ممکن است پسری برود خدمت و دختری پیدا نکند. رسم است که پسر وقتی زن میگیرد، باید پیش خانواده داماد زندگی کنند به خاطر همین چون از اختلاف میترسند، هیچ وقت از خانواده غریبه زن نمیگیرند. وقتی هم پسری را خانوادهای بشناسند و با خانوادهاش موافق هستند، دخترشان پنجساله هم باشد، میدهند. همین که بدانند پسر زنش را کتک نمیزند و پدر و مادرش خوب هستند، کافی است.»
مرد دیگری از اهالی میگوید اینجا مردم دوست ندارند غریبهای وارد روستا شود و به واسطه این وصلت، زمینهایشان به دست غریبهها بیفتد.
«سیما اصلانی»، پژوهش گر و کارشناس مشاوره نخستین کسی بود که مسأله ازدواج کودکان در این روستا را بررسی کرد در سال ٨٧-٨٦. موضوع پژوهش «علل ترک تحصیل دختران روستای پسک» است.
اصلانی به جستوجوی این بوده که بداند از میان عوامل بازدانده اقتصادی، فرهنگی و آموزشی کدام دلیل سبب ترکتحصیل دختران این روستا شده و چرا از بین ٥٩ نفر دختر ثبتنامی در پایه اول ابتدایی، فقط ١٠ نفر به پایه پنجم رسیدند و هیچ یک از این ١٠ نفر هم در پایه راهنمایی ثبتنام نکردند.
اولیا بر این باور بودند که عوامل بازدارنده فرهنگی شامل از دست دادن فرصتهای مناسب برای ازدواج، بهانهتراشی و ممانعت ریشسفیدان، مردسالاری و تبعیت خانوادهها از یکدیگر اسباب ترک تحصیل دانشآموزان دختر است.
در این تحقیق مشخص شده والدین به دلیل ترس از دستدادن امکان ازدواج مناسب قبل از ١٢سالگی، دچار دستپاچگی شده و در ازدواج زودتر از موعد کودکانشان مصممتر میشوند. بهانهتراشی و ممانعت ریشسفیدان هم بر وحشت اولیا افزوده و خانوادهها را در رقابت و تبعیت خانوادهها از یکدیگر تشویق میکند.
براساس این گزارش،اغلب دختران روستا با پسرانی ١٠ سال بزرگ تر از خود ازدواج میکنند. پدیده «همسران کودک» به جز اینکه خود یک مسأله اجتماعی است، مسأله دیگری را هم نشان میدهد: «تعداد "مادران کودک" با ۵/۶ برابر فزونی نسبت به "پدران کودک" گویای این مهم است که دختران خردسال و کودک در سنین ١٠ ال ١٨ سالگی، عمدتا (۸۵ درصد) همسر مردانی شدهاند که در سنین بالای ۱۸ سال قرار دارند و فقط ۱۵ درصد از آن ها با کودکان همسنوسال یا همنسل خود ازدواج کردهاند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر