در سری ۶ قسمتی مستندهای «رازهای موفقیت سیلیکونولی» به سراغ ایرانی-آمریکاییهای موفق در «سیلیکونولی» (Silicon Valley) یا «دره سیلیکون» رفتیم تا داستان موفقیت آنها درجهان تکنولوژی و فناوری را از زبان خودشان بشنویم. در این پروژه تلاش کردیم نه تنها به تکنولوژی بپردازیم، بلکه به اهمیت ارزشهایی که موجب موفقیت شرکتهای فناوری میشوند نیز اشاره کنیم. ارزشهایی مانند: زنان و تکنولوژی، حقوق اقلیتها، اهمیت مهاجرها در اقتصاد کشورها، ساختار دموکراتیک شرکتها و...
مهاجران و استارتآپها
سپیده نصیری، از زنان موفق ایرانیـ آمریکایی در سیلیکونولی و بنیانگذار استارتآپ «زنان ایرانی موفق در تکنولوژی» Persian Women in Tech میگوید: «اگر مدتی در سیلیکونولی باشید، میبینید که آدمها واقعا از طیفهای متنوعی هستند. اگر به شرکتهای بزرگی مثل «گوگل» نگاه کنید، میبینید که «سرگئی برین»، مهاجر ۴۵ ساله اهل روسیه از بنیانگذاران گوگل، یک پناهنده بوده.» بسیاری از موفقترین شرکتها در حوزه تکنولوژی توسط مهاجران و در سیلیکون ولی پایهگذاری شدهاند.
بنا به اعلام رسمی سازمان آمار منطقهای «سیلیکونولی»، بیش از یک سوم ساکنان این منطقه را مهاجران تشکیل میدهند. تنها در سال ۲۰۱۷ میلادی، سیلیکونولی پذیرای نزدیک به ۲۳ هزار نفر مهاجر با مهارتهای بالای تکنیکی بوده است. بیش از سه چهارم زنان و مردان شاغل در سیلیکونولی، غیر آمریکایی هستند که عموما از کشورهای آسیایی به ایالات متحده مهاجرت کردهاند و در رشته های کامپیوتر، مهندسی و معماری و در ردههای بالا مشغول به کار هستند. مهاجران سیلیکونولی نقش بهسزایی در رشد و پیشرفت تکنولوژی در آمریکا و جهان داشتهاند. به عنوان مثال «مایک کرایگر»، مهاجر ۳۲ ساله اهل برزیل، در سال ۲۰۱۰ و در سن ۲۴ سالگی به همراه «کوین سیستروم»، کمپانی محبوب «اینستاگرام» را بنیان نهاد. تنها دو سال بعد، شرکت «فیسبوک»، برنامه «اینستاگرام» را به ارزش یک میلیارد دلار آمریکا (به صورت نقد و سهام) خریداری کرد. «ایلان ماسک»، مهاجر ۴۷ ساله اهل آفریقای جنوبی، از بنیانگذاران شرکتهایی همچون «تسلا موتورز»، تولید کننده خودروهای لوکس برقی و پروژههای هوافضا است. او در سال ۲۰۱۵ میلادی، سی و هشتمین فرد قدرتمند جهان، پانزدهمین ثروتمند در حوزه تکنولوژی و صدمین میلیاردر جهان شناخته شد و دارایی خالص او در سال ۲۰۱۵ میلادی، نزدیک به ۱۴ میلیارد دلار برآورد شد. ماسک دومین یک کارآفرین مهاجر در سیلیکونولی بود که موفق شد سه شرکت با ارزشی بیش از ۱ میلیارد دلار را بنیانگذاری کند. از میان صدها مهاجر موفق، میتوان به این افراد اشاره کرد: «اندی گروو»، (زاده ۱۹۳۶ میلادی - وفات: ۲۰۱۶) مهاجر مجارستانی و از بنیانگذاران شرکت تجهیزات رایانهای «اینتل» Intel، -- «جری یانگ»، مهاجر ۵۰ ساله اهل تایوان و از بنیانگذاران شرکت «یاهو»، -- «پیر امیدیار»، مهاجر ۵۱ ساله ایرانی-فرانسوی و بنیانگذار شرکت مزایده اینترنتی «ایبی»،eBay و همچنین بسیاری دیگر.
پیام زمانی، از دیگر کارآفرینان و سرمایهگذاران موفق ایرانی-آمریکایی ساکن سیلیکونولی است که در امور خیریه و بشردوستانه نیز فعالیتهای گستردهای دارد. او بنیانگذار و مدیر شرکت «وان پلنت اپس» (One Planet Ops) است. این شرکت مجموعهای از تجارتهای اینترنتی در امور ملک و زمین، نوسازی خانه، و همچنین صنایع خودرو است. پیام کمک به رفاه جامعه بشری، فارغ از قومیت، زبان و مذهب را از اهداف تاسیس شرکت خود می داند و به گفته او، صاحبان صنایع انفورماتیک بدون توجه به رنگ، نژاد، مذهب و قومیت افراد و تنها بر مبنای توانایی فنی و شایسته سالاری، افراد را دعوت به همکاری می کنند.
پیام در سال ۱۳۴۹ شمسی در ایران متولد شده و در سال ۱۳۶۶ به آمریکا مهاجرت کرد و الان نزدیک به سه دهه است که در سیلیکون ولی زندگی میکند. او در سالهای نوجوانی و به دلیل فشارهایی که بر جامعه بهاییان ایران تحمیل میشد، عملا مجبور به ترک وطن شد. جامعه ۳۰۰ هزار نفری بهائیان ایران، بزرگترین اقلیت مذهبی ایران است و پس از انقلاب اسلامی تا امروز، همواره از حقوق اولیه انسانی و شهروندی خود محروم بودهاند. جمهوری اسلامی در آغار کمر به قتل بهاییان بسته بود و در مدت چند سال، بيش از ٢٠٠ بهايى بازداشت شدند و بدون برگزاری دادگاه، به قتل رسيدند و صد ها تن دیگر نیز زندانى و شكنجه شدند. پیام زمانی در هشتگرد، در شهرستان ساوجبلاغ در استان البرز بزرگ شده. او میگوید پیش از انقلاب و زمانی که چهار یا پنج ساله بوده، به دلیل بهایی بودن، تقریبا هر شب شیشههای خانهشان شکسته میشده. او میگوید پس از انقلاب وضعیت بهائیان به مراتب بدتر شد تا جایی که: «بعد از انقلاب موقعیت به حدی رسیده بود که آخر سال تحصیلی، مدیر مدرسه و معلم ارشاد تصمیم گرفتند که ما را از مدرسه اخراج کنند. نتیجه این شد که حدود صد تا از بچه های مدرسه دنبال ما راه افتادند و ما را کتک زدند و به اندازه دو کیلومتر راه تا خانه را روی ما تف کردند و با سنگ و چوب و هرچه میتوانستند ما را زدند و ما را خون آلود به خانه رساندند. شانس آوردیم که زنده ماندیم.» نهایتا و با تشدید فشارها بر پیام و خانواده او، پدر و مادر پیام تصمیم میگیرند او را به خارج از ایران بفرستند. پیام در ۱۶ سالگی ابتدا به پاکستان رفت و پس از یک سال به آمریکا پناهنده شد. پیام میگوید: «از همون اول که رسیدم کالیفرنیا، کار پیدا کردم. از کار در پیتزا فروشی بگیر تا ماشین شویی. من و برادرم هیچ حمایت مالی نداشتیم و باید برای زنده موندن هر کاری که لازم بود انجام میدادیم.» پیام توانست در سال ۱۹۹۴ میلادی از دانشگاه «یو سی دیویس» UC Davis در کالیفرنیا فارغ التحصیل شود. او داستان موفقیت خود را اینگونه بیان میکند: «شانس اوردم که وقتی دانشگاهم تموم شد، تونستم با برادرم یه کسبوکار اینترنتی راه بندازیم. هرچند ما اون موقع فکر نمیکردیم که این کار اصلا بگیره. مثل هر جوان دیگری به ماشین علاقه داشتیم و یه کسب و کار در مورد خرید و فروش ماشین روی اینترنت را انداختیم. اون هم ۲۳ سال پیش که اینترنت به این حد گسترش نداشت. ولی خوشبختانه کار ما یکی از کسب و کارهای موفق دهه ۹۰ شد.» اولین تجربههای پیام به عنوان یک پناهنده، نگاه کلی او را به زندگی، کار، و فعالیتهای اجتماعی شکل داده است. پیام عشق به ایران و تجربههای شخصی زندگی خود را دلیل اصلی این میداند که امروز و در شرکت خود تمام تلاشش را می کند تا به ایرانیان مستعد کمک کند. پیام میگوید: «به عنوان ایرانی و به خصوص به عنوان یک بهایی، ایران را خیلی دوست دارم و هر کاری که بتوانم برای بهتر شدن موقعیت ایرانی ها و ایران انجام میدهم. جوانان ایرانی از با استعدادترین جوانان دنیا هستند. کافی است به سیلیکون ولی نگاهی بیندازید تا ببینید بسیاری از شرکتهای موفق اینجا را بچههای ایرانی پایهگذاری کردند.»
با گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و علیرغم تاکید قانون اساسی بر حق تحصیل همگانی، شهروندان بهایی بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، بهاییها تا امروز از حق تحصیل در دانشگاهها محرومند. شکیب ذبیحیان، ۲۶ ساله، متولد شهر مشهد است و الان ۵ سال است که به آمریکا مهاجرت کرده. شکیب نیز مانند هزاران جوان بهایی ایرانی دیگر، حق ورود به دانشگاه را نداشت و در موسسه آموزشی غیر رسمی «دانشگاه آزاد علمی بهاییان» در ایران درس خواند. شکیب اکنون در شهر سانفرانسیسکو و در یک شتاب دهنده بر روی استارت آپ جدید خود به نام «توت» Toot کار میکند. «توت» به دانش آموزان در پیدا کردن معلمهای خصوصی در مقاطع مختلف تحصیلی کمک می کند. به گفته شکیب، کار بر روی استارتآپ در یک «شتابدهنده» یا همان «اینکیوبیتور»، سخت اما بسیار لذت بخش است: «من واقعا از کارم لذت میبرم، برای اینکه دارم برای خودم کار میکنم. با اینکه به نتیجه رساندن یک استارتآپ واقعا کار سختی است، ولی برای من کار روی چیزی که بهش علاقه دارم به مراتب آسونتر از کار کردن برای یک شرکتی است که به کارم علاقه نداشته باشم. من اکثر استارتآپهایی که اینجا دیدم همینطور هستند.» شکیب می گوید: «قبل از اینکه به آمریکا بیایم، خیلی توی فکر بودم که آیا من اونجا به عنوان یک پناهنده ایرانی پذیرفته خواهم شد یا نه؟ اصلا چهکاری میتوانم بکنم و چه مشکلاتی خواهم داشت. اما واقعا تا به حال به خاطر پناهنده ایرانی بودنم به مشکلی برنخوردهام. یعنی هیچوقت پیش نیامده کسی به من بگوید که تو بخاطر اینکه ایرانی هستی و پناهنده هستی، حق نداری فلان کار را بکنی.»
به گفته سپیده نصیری، علاوه بر اینکه تنوع در فرهنگها، تجربهها و پیشزمینههای افراد در پیشرفت آنها تاثیر دارد، توانایی و اراده مهاجرین در «ساختن» یک زندگی نو، یکی از مهمترین دلایل موفقیت آنهاست. سوسن اکبرپور، از دیگر زنان موفق ایرانی - آمریکایی سیلیکون ولی و بنیانگذار استارتآپ «مواتار» Mavatar نیز با سپیده هم عقیده است و فرهنگ مهاجر پذیر سیلیکون ولی را نیز در موفقیت مهاجران بسیار مهم میداند. به گفته سوسن: «یکی از دلایل موفقیت مهاجران این است که هر کدام از ما در مقابل مشکلات، راهحلهای خاص خودمان را داریم. حل مسأله در واقع اساس و بنیاد کارآفرینی، اجرای پروژه، مدیریت شرکت، و هر چیز دیگری است. در سیلیکونولی، همه شرکتها، حتی اگر رقیب یکدیگر هم باشند، با هم کار میکنند. مثل یک زیستبوم یا اکوسیستم است که همه درون آن زندگی میکنیم. اساس همه چیز همکاری است.» سیروس فریور، تحلیلگر اقتصادی و روزنامه نگار تکنولوژی «آرس تکنیکا» Ars Technica نیز بر همین باور است و ریشه این فرهنگ همکاری را در تاریخ کالیفرنیا میداند: «کالیفرنیا همیشه از این ایده استقبال میکرده که آدمها میتوانند به اینجا بیایند و خودشان را نشان بدهند. اگر ایدهای برای یک استارتآپ دارید، سیلیکون ولی از آن استقبال می کند. ۱۵۰ سال پیش و در دوران «تب طلا» هم همین بوده، اگر مهارت و شانس داشتید که معدن طلا پیدا کنید، باید به این جا میآمدید.»
مطالب مرتبط:
مستند رازهای سیلیکونولی: استارتآپ چیست؟
مستند رازهای سیلیکونولی: شکست، پیششرط موفقیت
مستند رازهای سیلیکونولی، زنان و تکنولوژی
مستند رازهای سیلکیونولی: سرمایهگذاری پرخطر و حامیان استارتآپها
مستند رازهای سیلیکونولی: قوانین ثبت اختراع و حق مالکیت معنوی
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر