سیدعلی خامنه ای از ابتدای دومین دوره ریاست جمهوری، در دست گرفتن اختیار قوه مجریه و برکناری میرحسین موسوی را در اولویت قرار داد. او با شروع مسئولیت خود در مرداد ۱۳۶۴، اعلام کرد که حاضر به ادامه همکاری با موسوی نیست، اما با مخالفت شدید آیت الله خمینی مواجه شد. او در نهایت، مجبور شد به خواست رهبری تن بدهد و میرحسین موسوی را برای بار دوم به مجلس معرفی کند، که منجر به نخست وزیری مجدد او در مهر ۱۳۶۴ شد.
باز هم تنش با نخست وزیر
علی خامنه ای، در این دوره کوشید با تقدیم لایحه وظایف و اختیارات رئیس جمهور به مجلس، قدرت رئیس جمهور را در مقابل نخست وزیر افزایش بدهد، اما نتیجه مطلوب را نگرفت و تنش میان این دو مقام اجرایی ادامه یافت. این تنش، به حدی رسید که علی خامنه ای در مرداد ۱۳۶۷، در سخنانی در جمع تعدادی از فرماندهان سپاه گفت که حتی توان تغییر یک وزیر را ندارد. او تاکید کرد که تنها به خاطر دستور آیت الله خمینی بوده که میرحسین موسوی را پذیرفته است. البته، با وجود اختیارات محدود رئیس جمهور در مقایسه با نخست وزیر در حیطه اجرایی کشور، وی در زمینه سیاست خارجی نفوذ و دخالت بیشتری داشت. تا حدی که میرحسین موسوی در مهر۱۳۶۷، در اعتراض به بیخبری خود از اقداماتی که در خارج از کشور زیر نظر رئیس جمهور انجام می شدند استعفا کرد. نخست وزیر در نامه استعفا، از جمله به عملیات برون مرزی مسلحانه ای اشاره کرد که به گفته او، بدون اطلاع وی و دولتش صورت می گرفت. استعفای میرحسین موسوی، مخالفت شدید آیت الله خمینی را به دنبال داشت و پس گرفته شد.
سید علی خامنهای از نیمه مرداد تا نیمه مهر ۱۳۶۴ با وجود تاکیدات مکرر آیت الله خمینی بر ادامه نخست وزیری میر حسین موسوی، در برابر این خواست به شدت ایستادگی کرد. این ایستادگی حکومت ایران را در معرض بزرگترین بحران داخلی بعد از حذف عبوالحسن بنیصدر قرار داد. در نهایت رهبر وقت هشدار داد که انتخابی فردی جز میر حسین موسوی به نخست وزیری را خیانت به اسلام تلقی خواهد کرد. رهبر وقت در آذر ۱۳۶۶ هم، در پیامی علنی علی خامنهای را به عدم شناخت ولایت مطلقه فقیه و ارايه تفسیری از آن به کلی برخلاف گفتههای خود متهم کرد. این سخنان در واکنش به اظهار نظر خامنهای بیان شد که گفته بود اختیارات ولی فقیه و حکومت او در چهارچوب احکام اسلام است و نه بیشتر از آن.
اختلاف مقامات بر سر جنگ
دیگر چالش پیشروی سیدعلی خامنه ای در این دوره، انجام وظایف خود در شورای عالی دفاع بود. وی به عنوان رئیس جمهور، ریاست شورای عالی دفاع را عهده دار بود ولی در عمل، نقشی در تحولات نیمه دوم جنگ نداشت. در این دوره، وضعیت جبهه ها به تدریج سخت تر شد و اختلاف مقام های حکومتی بر سر جنگ شدت گرفت، و رئیس شورای عالی دفاع نیز، نفوذی بر نهادهای نظامی و غیرنظامی درگیر در جنگ نداشت. موثرترین اقدام علی خامنه ای در این جایگاه، ارائه این پیشنهاد به آیت الله خمینی بود که هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا منصوب شود. در پی این پیشنهاد، هاشمی که موثرترین مقام حکومتی تصمیم گیر در مورد جنگ بود، در خرداد ۱۳۶۷ رسما در راس قوای مسلح کشور قرار گرفت. هاشمی به فاصله کوتاهی بعد از رسیدن به این سمت، آیت الله خمینی را در اواخر تیر ۱۳۶۷ متقاعد به پذیرش آتش بس با عراق کرد.
شاید بتوان گفت که در حدوداً یک سال میان پذیرش قطعنامه و در گذشت آیت الله خمینی، علی خامنه ای در هیچ پروژه مهم حکومتی ایران، نقش کلیدی نداشت. در نهایت نیز، به رهبری رسیدن او بعد از آیت الله خمینی، با صحنه گردانی اکبر هاشمی رفسنجانی صورت گرفت.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر